خوشحالم که دردتان آمده آقایان!

دادگاه انقلاب تهران براساس نظر وزارت اطلاعات، می گویم وزارت اطلاعات چون شخصا هیچ پرونده امنیتی ندیده ام که قاضی بدون نظر یا خلاف نظر وزارت اطلاعات حکم صادر کرده باشد، مرا به شش سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق محکوم کرده است. پنج سال حبس برای اقدام علیه امنیت ملی و یک سال حبس و 74 ضربه شلاق برای برهم زدن نظم عمومی. پرونده مربوط می شود به تجمع فعالان جنبش زنان در 13 اسفند 85 که به بازداشت 33 نفر منتهی شد. تا جایی که می دانم، 31 نفر از آن 33 نفر بازداشتی که در تجمع شرکت داشتند، یا تبرئه شده اند و یا احکام تعلیقی زیر دوسال حبس دریافت کرده اند.

راستش نوشتن درباره این حکم، به نوشتن درباره بدیهیات می ماند؛ دستگاه قضایی و امنیتی که از یک طرف حسین شریعتمداری را که تئوریسین خشونت است، از تمامی اتهامات وارده تبرئه می کند و از طرف دیگر، یک معلم روستا را، سه فعال سیاسی کرد را و برادر یک متهم به بمب گذاری را به اتهام خشونت گری اعدام می کند، معلوم است باید هم یک وکیل مدافع حقوق بشر را به خاطر شرکت در یک تجمع برای دفاع از حقوق فعالان جنبش زنان، به شش سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم کند تا یک بار دیگر نشان دهد محدوده امنیت ملی اش تا چه حد خرد و حقیر است و تا چه اندازه هر تجلی از آزادی بیان، آزادی تجمعات و آزادی اندیشه را، اقدام علیه امنیت ملی یا برهم زدن نظم عمومی می داند، تا یک بار دیگر نشان دهد دفاع از حقوق زنان، حرف زدن از حقوق بشر، چه در داخل مرزهای ایران و چه خارج از آن، تا چه اندازه دردش می آورد و چقدر بی پرده و آشکار، این خشم را نشان می دهد.

آقایان، خوشحالم که دردتان آمده، خوشحالم که امنیت ملی تنگ و حقیرتان به هم ریخته است، و پیش و بیش از همه، خوشحالم که هیچگاه، هیچگاه شانس این را پیدا نخواهید کرد که حکمتان را، حبس و شلاقتان را اجرا کنید! با این حبس و شلاق، تنها برگ دیگری به پرونده تلاش من برای حقوق بشر اضافه شد زیرا که سالهاست، محکوم شدن در دادگاههایی که هیچیک از ابتدایی ترین اصول حقوقی در آنها رعایت نمی شود، مایه سربلندی است و پیش از من، بسیاری از بهترین فرزندان این سرزمین به این مدالهای افتخار مزین شده اند.

  1. #1 توسط سید علی سنائی در مِی 16, 2010 - 3:20 ب.ظ.

    بله. هر کدوم این احکام برای امثال شما که از طرف دشمنان تابلودار این ملت حمایت مالی و معنوی می شن، برگ زرینی در کارنامتون حساب می شه، و نرختون رو می بره بالا.
    چند جمله ای رو به معرفی هاتون در جراید و برنامه های تلویزیونی هم اضافه می کنه، خانم شادی صدر فعال فلان، نویسنده بسار، محکوم شده به زندان، و  نتیجه دقت به نظراتتون بیشتر می شه!
    نونتون از همین چیزها در میاد دیگه. معلومه که خوشحال باشید.

    • #2 توسط لیلا در مِی 17, 2010 - 2:41 ق.ظ.

      َعلی آقا

      برو ساندیست رو بخور.
      حمایت مالی و معنوی!!! هم بهت سرازیرمیشه که دور دنیا داری گردش میکنی مزدور رژیم!

      • #3 توسط سید علی سنائی در مِی 18, 2010 - 7:10 ق.ظ.

        این جا ساندیس پیدا نمی شه. قراره با تراپاکانا قرارداد ببندن که ما رو تامین کنن!

    • #4 توسط لیلا در مِی 18, 2010 - 6:41 ب.ظ.

      ناراحت نباش علی آقا،
      لب تر کنی سفارت ایران ساندیس برات میاره!

  2. #5 توسط پویان در مِی 16, 2010 - 3:25 ب.ظ.

    خانم صدر چرا شما مشکلتان شده مردان و کار اصلیتان مرد ستیزی؟؟؟
    من از این حکم و.کلا حکومت دینی ابراز تنفر میکنم و مخالفتم با حکومت اسلامی ابتدا بخاطر زن ستیزی این حکومت است.
    بیایید با ما همراه شویددرشعار انسانهای برابر =حقوق برابر

  3. #6 توسط Amir در مِی 16, 2010 - 3:47 ب.ظ.

    Khanum Sadr estefade abzari az jenaiate j eslami baraye be korsi neshandane femnism mard setizaane shoma na be j Islam Kari mikonad vs na be femensim.

    • #7 توسط Mehrdad در مِی 19, 2010 - 5:17 ب.ظ.

      daghighan movafegham

  4. #8 توسط رسا در مِی 16, 2010 - 3:52 ب.ظ.

    خوب نباید به ایشون خرده گرفت چون همیشه دو طرف مقصرن(چه مرد و چه زن) باید اشتباهاتمون رو قبول کنیم نه نفی کنیم و به جنس مقابل حمله کنیم برای پوشاندن اشکالات.
    خانم صدر زیاد به این کامنتهایی که کامنتر اسم کاملشو مینویسه توجه نکنید.باید اسمشو بنویسه تا همون حمایت مالی و معنوی بهش سرازیر بشه

  5. #10 توسط ایمان در مِی 16, 2010 - 4:10 ب.ظ.

    سلام شادی صدر
    اولا مرسی بابت زحماتت , متنت خیلی خوب بود . ولی وقتی کامنتای بلاگ رو خوندم واقعا ناراحت شدم
    خانم شادی صدر باور کنین چون تو ایران جو ناراحت کننده ای هست ملت اینجوری دارن می پرن به شما من که شیرازم وقتی هفته پیش 2 , 3 روز رفتم تهرون جوم واقعا عوض شد . خانم صدر مرسی بابت زحماتتون و صدای مردم ایران رو به گوش همه دنیا برسونید

    یه چیز دیگه خانم صدر
    .
    .
    .
    (( حق ندارین دلسرد بشید )) 🙂 شما و خیلیای دیگه کارتون درست هست و با قدرت ادامه بدید . حاکمیت هست که باید دلسرد بشه که مطمئن باشید در خفا به دلسردیشون اعتراف می کنن

  6. #11 توسط شهاب الدین شیخی در مِی 16, 2010 - 4:21 ب.ظ.

    دشمنان آزادی انسان در هر لباسی که خود را پنهان کنند روزی چهره ی اصلی شون آشکار می شود. این همه حرف بهانه است حقیقت ماجرا این است که بسیاری از فعالان جنبش زنان خار درشتی در چشم آقیانی هستند که گمان می کنند و البته به درستی هم گمان می کنند که پایه های تسلط و تفوق مردانه شون با آگاه سازی های جنبش فمینیستی متزلزل می شود. این واکنش ها بخش زیادیش مربوط به این عقده گشایی هاست.
    هر چند به نظرم آن رفتار شادی که همه ی مردان را در جبهه ی یکی از نوچهگان فاشیست حکومتی قرار داد بخشی از این واکنش را تشدید می کند. اما انکار نمی کنم که سهم اعظم این واکنش ها مربوط به همان عقده گشایی های مردانه است.

  7. #12 توسط ایمان در مِی 16, 2010 - 4:26 ب.ظ.

    یه چیز دیگه فکر کنم منظور شادی صدر از » آقایان » «آقای » دادستان , «آقایان » بازجو و » آقایان » اطلاعاتی هست
    چرا بعضی از آدمای خوب اینقدر زودرنجن ؟ این پست شادی صدر چه ربطی به اون یکی داره ؟!!!!

  8. #13 توسط ناشناس در مِی 16, 2010 - 4:32 ب.ظ.

    از آقايان حزب الشيطان ناراحت نشيد. اينها هم بايد جيره‌اشان را يك جوري حلال كنند. چشم به آينده داشته باشيد كه آينده از آن ملت سربلند ايران است.
    جاء الحق و ذهق الباطل، ان الباطل كان ذهوقا. انشاء ا…

  9. #14 توسط Arash در مِی 16, 2010 - 4:48 ب.ظ.

    دخترک خوب اما بی معلوماتی هستی. باید هنوز از زندگی و از دیگران بیاموزی و مغرور هم نشوی. اما صدور چنین حکمی برای سرکار که در خارج از کشور هستین در واقع یک لطف برای زیر آبی رفتن بیشتر بوده. انگار که قاضی مربوطه عمدا خواسته به پیشرفت شما کمکی کرده باشه

  10. #15 توسط هادی در مِی 16, 2010 - 5:07 ب.ظ.

    برام جالبه بدونم کسانی که به شما این طور حمله می کنن تا حالا طعم خراب شدن پل بازگشت به وطن شون رو چشیده ن؟ یا تا حالا طعم شلاق، طعم زندان، یا حتی طعم بازداشت شدن برای چند روز رو کشیدن؟ طعم تحقیر شدن توسط یه مامور یه لا قبا رو چشیدن؟

    البته تعجبی هم نداره، کسی که پرچمدار فعالیت مدنی سیستماتیک و آگاهانه باشه، اون هم در مملکتی همه ی کارهاش از مملکت داری گرفته تا مبارزه معمولا شکمی و هیئتی انجام می شه، خوب بالطبع هم باید این قدر مورد حمله قرار بگیره…

  11. #16 توسط امانت در مِی 16, 2010 - 5:09 ب.ظ.

    من هیچ چیز جز ابراز تاسف برای سید سنائی و اقائی که از یونان نوشتند ندارم وتاسف من از این است که احساس میکنم راه درازی تا رسیدن به تمدن بشر امروزی در پیش داریم در ضمن من به بودن زنانی چون خانم صدر ودیگر کوشندگان حقوق بشری افتخار میکنم و دستشان را میبوسم

  12. #17 توسط هاله در مِی 16, 2010 - 5:23 ب.ظ.

    خانم صدر نازنین، من از شما به خاطر بی‌حرمتی‌های برخی معذرت می‌خوام. فیلترینگ شخصی‌تون رو به کار بندازید و اراجیف رو فیلتر کنید. مسایل مهم‌تری هست که باید روی اون‌ها متمرکز باشیم.

  13. #18 توسط محسن در مِی 16, 2010 - 5:31 ب.ظ.

    کامنت ها را که خواندم خیلی متاسف شدم. برایتان آرزوی موفقیت می کنم و به کارتان ادامه دهید.

  14. #19 توسط مهسا در مِی 16, 2010 - 5:32 ب.ظ.

    سید علی سنایی
    نمیدونم شما شیعیان سید علی گدا چرا اینقدر ریا کارید!! این سایتها رو جمهوری اسلامی فیلتر کرده ، چطوری به خودت اجازه میدی قوانین و نقض کنی !؟

    خانم شادی صدر عزیز بهت خسته نباشی می گم و برات آروزی سلامتی و انرژی بیشتر برای مبارزه میکنم.

  15. #20 توسط ehsan در مِی 16, 2010 - 5:51 ب.ظ.

    in ahkamo sader kardan ke dige barnagardin iran

    khanome shady sadr baratoon doa mikonam, ishala ham zoodtar be iran bargardid

  16. #21 توسط Benedict در مِی 16, 2010 - 6:00 ب.ظ.

    به اميد روزي كه اخبار شبانگاهي در ايران اعلام كند:
    شادي صدر فعال حقوق بشر و حقوق زنان كه در سال 1389 توسط دادگاههاي فرمايشي و آزادي ستيز جمهوري اسلامي به 6 سال حبس و تحمل 74 ضربه شلاق محكوم شده بود پس از چند سال دوري از وطن امروز به ايران بازگشت.
    خبرنگار واحد مركزي خبر از فرودگاه مهرآباد تهران گزارش ميدهد:
    ((صحنه پايين آمدن شما از پله هاي برقي فرودگاه و دختري با موهاي بلند طلايي كه دسته گلي به دستت ميدهد.))

  17. #22 توسط پری در مِی 16, 2010 - 6:00 ب.ظ.

    شادی عزیز
    از تلاش خستگی ناپذیرت و انرژی پایان ناپذیرت همیشه درس می آموزم. حتی اکنون که بسیاری کورسوی امیدشان رو به خاموشی است، نوشته ات چنان از انگیزه والا و انرژی بالایت سخن می گوید که بذر امید را در دل ناکوران می پاشاند.
    بوی گند برخی از پست های بالا از کثافت درونی شان خبر می دهد …. مگر درد آمدن، بوی گند هم به دنبال دارد؟؟؟؟

    همیشه پر انرژی باشی شادی عزیز

  18. #23 توسط بیدار در مِی 16, 2010 - 6:01 ب.ظ.

    جهت اطلاع خوانندگان
    اگر خانم صدر مانند خانم شیرین عبادی (که ظاهراً بد جوری در تب و تاب رقابت و حسادت به ایشان است) واقعاً در راه حقوق بشر تلاش میکرد، چه قدر هم مورد احترام و تقدیر قرار می گرفت.
    اما ایشان گویا نمی خواهد که دست ازمشکلاتش بردارد.
    امیدواریم توصیه ها را جدی بگیرد.

  19. #24 توسط همایون مبصری در مِی 16, 2010 - 6:13 ب.ظ.

    من فکر نمیکنم که خانوم صدر احتیاج به دفاع من داشته باشد ،
    ولی دوستان اگر به محتوای مقاله نگاه و توجه بفرماید ایشان از مسولان دستگاه انتقاد دارند و خطاب به آنها دارند ،
    حال اگر این مسولین مرد میباشند گونه ایشان در چیست ؟
    آیا باید بگویند خانومها ؟
    قدری انصاف هم خوب است !
    آیا تا بحال در عدالتخانه و زندان این آقایان جمهوری اسلامی بوده عید که میگوید برای نان در آوردن خوب است؟

  20. #25 توسط الهام در مِی 16, 2010 - 6:48 ب.ظ.

    درد ؟ هر چه است دود است و دود است و دود ! به گمانم عالیجنابان سوخته اند، تا عوعو و نبیح اشان برخیزد شب دراز است اما ! مبارک است شادی جان …

  21. #26 توسط مهم نیست در مِی 16, 2010 - 7:49 ب.ظ.

    با ایمان و همایون موافقم.

    دوستان منصف باشین. من خودم از اون مقاله خانم صدر کمی رنجیدم و این باعث شده که خانم هایی که دوست یا همکار من هستند فکر کنند من زن ستیز و … هستم. ولی انصافا مطلب بالا چی داره که بعضی از دوستان بر آشفتن؟ آیا با خلط مبحث (فارسیش میشه همون پیوند گودرز و شقایق!) و تازه کردن رنجیدگی های قبلی پیشرفتی حاصل خواهد شد؟

  22. #27 توسط بالتازار در مِی 16, 2010 - 7:54 ب.ظ.

    با سلام
    آن بالا نوشته اید: «نوشتن شفا می دهد.» سعی کنید در این مهلت باقیمانده کمی بیشتر بنویسید شاید شفا پیدا کردید. این حکم قضایی چه ربطی به جماعت «آقایان» دارد؟!!
    واقعا همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. آن از اقتصاد و سیاستمان و این هم از فمینیسم وطنی!

  23. #28 توسط آرین در مِی 16, 2010 - 8:19 ب.ظ.

    خانم صدر به نظر بنده این احکام برای ترساندن شما از بازگشت به ایران صادر شده! نکته دیگری که باید متذکر شوم این است که در این روزها هر فعالی از فمنیست تا اسلام گرا تیغیست در گلوی کودتا گران! در ضمن به دوستان متذکر میشوم که منظور از آقایان مرد ها نیستند! منظور سیاستمردان حکومتند

  24. #29 توسط آرین در مِی 16, 2010 - 8:23 ب.ظ.

    من با اونکه مخالف بعضی از نظرات خانم صدر هستم اما در این مطلب توهینی به هیچ کس نمیبینم! البته بغیر از دستگاه قضایی کشور

  25. #30 توسط يک ايرانی در مِی 16, 2010 - 11:54 ب.ظ.

    اسمتون رو شنيده بودم امّا خيلی با تفکراتتون آشنا نيستم ، بر حسب اتفاق هم به اين بلاگ راه پيدا کردم و خوشحالم که ميتونم براتون کامنت بذارم ، امّا حرفم……
    خوب هستی يا بد هستی (که احتمال اولی برام خيلی بيشتره) الان برام مهم نيس ، مهم اينه که به خاطر عقايدت بهت زندان خورده
    هيچ کدوم از اين کسايی که خيلی راحت نظر ميدن که اين حکم برات حکمه پيشرفت تو اونوره غم دلتنگی دم غروب تو سلولای اوين رو نکشيدن ، اينا بيشتر مثل فيلم اکشن فکر ميکنن چونکه در کل بقيه رو آدم حساب نميکنن
    غم راه نده ، برو راهتو ، موفق ميشی ،
    يا حق

  26. #31 توسط فائقه در مِی 17, 2010 - 8:24 ق.ظ.

    شادی عزیز- دست کم خوشحالم که توی ایران نیستی و حکم روت اجرا نمی شه
    از نوشته محبوبه عباسقلی فهمیدم حکم شما دو نفر چیه. براشون متاسفم چون دارن گور خودشون رو می کنن

  27. #32 توسط فاطمه در مِی 17, 2010 - 8:36 ق.ظ.

    شادی عزیز
    برای هرکس که مجازات شلاق می برند یعنی خیلی از دستش عصبانی اند…این جایی که نوشتی(خوشحالم دردتان امده )مرا یاد پست آب در خوابگه مورچگان انداخت.و البته شباهتی که جامعه کم طاقت ما دارد با حکومت. شباهت عجیبی است بین مردم ایران و حکومت ایران که از دل همین مردم بیرون آمده…
    الان داشتم کامنت های پست های جنجالی تان را می خوندم.زیاد بود و فرصت مطالعه ی همه اش نشد.اما از این همه توهین و عصبانیتی که در کلام بعضی ها بود شوکه شودم!
    ما ایرانی ها همینیم…یک روز یک نفر رو تا عرش بالا می بریم و روز بعد محکم به زمین می کوبانیمش.
    در این زمانه همکاری دولت و ملت! بر ضد شادی صدر عزیز ، می خواهم بگویم که من به عنوان یک زن برای فعالیتهای شما در ایران و زیر فشار زندان و شلاق و اذیت و آزارهای سنگین احترام و ارزش زیادی قائلم و هرگز فراموش نمی کنم که شما به عنوان وکیل و همین طور فعال حقوق زن فعال حقوق انسان چه قدر برای زنان این کشور و به خصوص برای زنان محروم و تحت ستم قوانین نابرابر تلاش کردید… بعد از آخرین بازداشتی که شدید و مطلبی که نوشتید و از دخترتان دریا و درگیری های که درونتان داشتید…همه را یادم هست .فکر نمی کنم هیچ کدام از این هایی که پشت کامپیوترهایشان نشسته اند و به راحتی هر توهینی را برای شما می نویسند هرگز حاضر باشند حتی یک روز از روزهای سخت شما در ایران رو سپری کنند…اون همه بیم و یاس که باز با تلاش زنانی مثل شما تبدیل می شد به امیدی تازه ، کار هر فحاش و هتاک عصبانی نیست…
    شما شادی صدرها و محبوبه عباسقلی ها بودید که در بدترین زمان جنبش زنان ایران رو زنده نگه داشتید و رساندید به این جایی که حالا تمام دنیا می شناسندش…
    کاش مردم ایران قدرشناس بودند…

  28. #33 توسط فاطمه در مِی 17, 2010 - 8:41 ق.ظ.

    و واقعا چه حسن تصادفی بود بین صدور این حکم و موجی که ضد شادی صدر اتفاق افتاد…

  29. #34 توسط پدرام در مِی 17, 2010 - 10:19 ق.ظ.

    خواهش میکنم این حکم 74 ضربه شلاق را در یک مکان معروف پایتخت بصورت نمادین اجرا کنید تا باعث رسوایی صادر کنندگان حکم در انظار جهانین گردد

  30. #35 توسط Armin در مِی 17, 2010 - 1:06 ب.ظ.

    شادي جان تيترت رو که ديدم ترسيدم که واي دوباره شروع کرد!!!ولي ديدم که ربطي نداشت.البته شايدم کنايه هوشمندانه اي توش بود.بهرحال همنوطور که تو کامنتها مي بيني هنوزم سوزش آقايان ادامه داره که البته حق هم دارن.بهرحال به همه توهين کردي ديگه… به نظر منم خيلي اشتباه کردي ولي متاسفانه خودت اين رو قبول نداري.
    اما نگراني ديگه من اين بود که چرا وبلاگتو آپديت نمي کني.روزي چند بار چک مي کردم.خوشحالم که دوباره شروع کردي.
    ضمنا خوشحالم که ايران نيستي تا بتونن حکمت رو اجرا کنن.

  31. #36 توسط گلرخ در مِی 17, 2010 - 3:21 ب.ظ.

    شادی عزیز دلم
    خوشحالم که از دست اون جنایتکارها در رفتی و پیش من هستی. با هم دوران تبعید را می گذرانیم عزیزم. و هرگز هم اجازه نمی دیم اشغالهایی که علیه تو کمنت گذاشتند و چرت و پرت گفتند تا خاک بر سر بودن و بی هویتی خود را با توهین به انسانهای شریف، به تماشا بگذارند، شادی بودن با هم مان خدشه دار کند. دوستت دارم و بهت افتخار می کنم. همیشه پایدار باشی و در کارهایت موفق. به امید روزهای بهتر یک بغل محکم هزار ماچ گنده

  32. #37 توسط Armin در مِی 18, 2010 - 3:25 ق.ظ.

    گلرخ عزيز…
    اگه قرار باشه ماهم به اون كسايي كه خلاف عقيدمون رو دارن توهين كنيم ، پس فرقمون با اونا چيه؟

  33. #38 توسط خلیل در مِی 18, 2010 - 6:15 ق.ظ.

    سلام، نوشتن در مورد حکم دادگاه جمهوری ولایت فقیه، ظاهرن ربطی به آقایان ندارد. دست کم به » همه » ی آقایان ربطی ندارد. اما واقعن چنین است؟ آخر جمهوری ولایت فقیه حتی برای مردان هم حقی نمی شناسد جز آن که همه ی مردمان – زن یا مرد – دیوانه اند یا کودک و نیاز به » ولی » دارند. و البته چون در بنیاد چنین نظامی مردان بر زنان برتری داده شده اند( الرجال قوامون علی النساء- فرآن ) زنان ناقص العقل و نادان ترند. پس حکم مربوطه به دیدگاه متولیان مردم به زنان هم مربوط می شود.

  34. #39 توسط شهرزاد در مِی 18, 2010 - 8:32 ق.ظ.

    خانم صدر
    از دیروز که در مورد حکم شما و خانم عباسقلی زاده خوندم اول خوشحال شدم که شما در ایران نیستید بعد به شدت غمگین شدم.وقتی می بینم تمام فعالین مدنی یا آواره ی غربت شدند یا در زندانند یا در فضای اختناق ایجاد شده سکوت اختیار کرده اند.نگاه می کنم و می بینم جامعه مدنی ایران که با سال ها تلاش و پیگیری افراد شجاعی مثل شما شکل گرفته به یک نیمه ویرانه تبدیل شده.و این غمگینم می کند.
    آقای سنایی
    کاش کمی منصف تر بودید و همین طور از تعابیر و اصطلاحات مشمئز کننده کیهانی استفاده نمی کردید.
    آقا یا خانم بیدار
    هرکس مزد تلاش و شایستگی اش را می گیرد.خانم صدر هم یکی از شایستگان است .همان طور که خانم عبادی.
    گلرخ جان
    می دانم سن کمی داری .این توصیه رو از خواهر بزرگترت قبول کن :
    پسر خوب می توانی نظر یا انتقادت را بدون توهین یا مسخرگی بگویی.

  35. #40 توسط زن و رهایی در مِی 18, 2010 - 9:55 ق.ظ.

    خوشحالم که نیستی دوستم.بالاخره یه روزی همه قدر خواند دانست.هرجند امروز هم کم نیستند.کاش زود دوباره ببینمت.

  36. #41 توسط golroch در مِی 18, 2010 - 2:44 ب.ظ.

    aghaye Amin beh khoudet feshar nayar, fohsh az kie shodeh ebraz aghideh!!!????
    fargh man ba kesaye keh fohsh midand va tohin mikonand, khili zeyadeh! lotfan masayel rou ba ham ghati nakonim, man beh aghayedi keh neveshteh shod kari nadaram, vali ounhaye keh fohsh dadand ra hamoun keh neveshtam!! zendeh bashi

  37. #42 توسط Mehrdad در مِی 19, 2010 - 5:08 ب.ظ.

    تعجب میکنم که اسم خانوم شادی صدر به عنوان یک روشنفکر در رسانه ها به چش میخورد با حرفهای کاملا بی منطق و عجیبشان مثل اینست که من بگویم: فرق تمام زنان ایران با یک فاحشه خیابانی چیست؟ آنوقت است که سیل اعتراض زنان علیه صحبت من سرازیر میشود و بعد بگویم آب در خوابگاه مورچقن ریخته‌ام و بگویم خوشم آماده دردتان آماده بانوان کار خانوم صدر هیچ فرقی با مثال من ندارد اگر کار خانم شدیسدر درست است پس کار من نیز درست خواهد بود. . . درضمن خانوم نیلو شما در جهت منافع زنان صحبت و تلاش نکنید بهتر هست چون به جای کمک آبروی زنان ایران را میبرید

  38. #43 توسط گلرخ در مِی 20, 2010 - 3:24 ب.ظ.

    خانم شهرزاد گرامی، متاسفانه باید شما را بیشتر ناامید کنم، من خیلی وقته از مرز 50 سالگی گذشته ام. حملات شخصی به شادی، بسیار خطرناک هستند و اگر جلوی این اراجیف نیایستم، فردا دامن خیلی از زنها را خواهد گرفت. البته از شما تشکر می کنم، که خواستین شیوه برخورد را به من یاد بدهید. راستش رفتار من به یک تعلیم و تربیت طولانی نیاز دارد که متاسفانه عمرم آنقدر طول نخواهد کشید. بسیاری از دوستانم از من ناامید هستند. من برای آقای امین هم نوشتم نقد با فحش و توهین فرق می کند. به نظرم شاید اشتباه باشد، فحش را باید با فحش پاسخ داد. کوتاه هم نباید آمد.

  39. #44 توسط KIA در مِی 30, 2010 - 11:09 ب.ظ.

    وای خانم صدر گرفتار چه ملتی شده اید به نظر من این ملت ارزش یک پول سیاه را ندارد که بخواهید جان خودتان را در خطر ادمکشان حکومت اسلامی قرار بدهید کسانی که از ان مقاله معروف شما یا این مقاله ناراحت شده اند جزوه همان مردان پست فترتی هستن که زنان را کمتر از خود میبینند و بیشتر کسانی که کامنتهای توهین امیز مینویسند یا سربازان شیعه ادمکش حکومت کثیف اسلامی هستن یا پناهنده های سربار دولتهای اروپایی که با دورغ گویی و سواستفاده از مبارزه ی انسانهای شریفی مثل شما که با حکومت جنایتکار اسلامی کردید پناهنده سیاسی گرفتن و کاری ندارند جز در اینترنت ور رفتن میدانم زنان شریفی در ایران به مبارزانی مثل شماها نیاز دارند از اینرو شما دست از مبارزه علیه تمام نامردانی و نازنانی که ستم به دیگران میکنند بر نمیدارید امیدوارم روزی برسد دست رنج خود و یارانتان را در ایران ببینید ولی به نظره من مشکل ایران مشکل فرهنگیست تا سیاسی ٨٠% مرد یا زن ایرانی با فرهنگ امروزه دنیا بسیار مشکل دارد هنوز گرفتاره سنتهای عقب افتاده و نفرت برانگیزه خود است وقتی کسی مثل شما دست روی این مشکلت میگذارند فشار بهشان میاید خوده شما بهتر میدانید از چی سخن یگویم موفق باشید

برای رسا پاسخی بگذارید لغو پاسخ