یک سوزن به آقایان!*

داستانهای امام جمعه تهران و رابطه بین حجاب و زنا و زلزله، هنوز ادامه دارد. در آن سر دنیا دختری دانشجو، کمپین «ممه لرزه»(Boobquake) راه می اندازد و ایرانیان سراسر دنیا، در شبکه های خبری مختلف می ببینند که حرفهای امام جمعه تهران که هیچگونه ریشه منطقی و علمی ندارد، اسباب خنده مجریان و گزارشگرانشان شده است. «اهریمن انگاری» زنان و نسبت دادن تمامی بلایای آسمانی و زمینی، از زلزله و سیل گرفته تا جنگ و قحطی، نه تنها موضوع تازه ای نیست بلکه تاریخ درازی هم دارد. در همین سالهای اخیر، بنیادگرایان مذهبی در استان آچه اندونزی، زنان را مسبب «سونامی» دانستند، و واعظان الجرایزی هم هر بار که زلزله ای می آید آن را به رفتارهای نامناسب زنان ربط می دهند. در دنیای مسیحیان و یهودیان و هندوهای بنیادگرا هم اوضاع به همین منوال است.

اما این یادداشت کوتاه نه درباره فرهنگ اهریمن انگاری زنان و نه رویکرد بنیادگرایان مذهبی به زن و بدن و ذهن زن است. این یادداشت کوتاه فقط برای تلنگر زدن به خودمان نوشته شده است؛ به مصداق سوزنی که باید به خودمان بزنیم در مقابل جوال دوزی که مثلا به حجت الاسلام صدیقی می زنیم. ارتباطی که امام جمعه تهران بین حجاب و رفتار زنان با زلزله برقرار کرده، با هیچ توجیه منطقی و علمی همخوانی ندارد اما بسیاری سیاستمداران، حتی بسیاری از روشنفکران و به تبع آنان، آدمهای عادی، بارها نسبتهایی به همین اندازه ضد زن، میان حجاب و رفتار زنان با ناهنجاری های عمومی برقرار کرده اند و هیچگاه این چنین از سوی جامعه مورد سرزنش یا تمسخر قرار نگرفته اند. منظور من در اینجا مسئولان دولت احمدی نژاد نیست که ارسال اس ام اسهای مستجهن از سوی زنان به همکاران مردانشان را از علل افزایش طلاق می دانند، یا روحانیون تندرویی که از روبنده، برای پاک کردن صورت مساله ای به نام زن دفاع می کنند. منظور من خود شما هستید، بله، خود شما، آقایان! همه کسانی که اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابت شده در مورد علل وقوع زلزله دانسته اید و در یک بعد از ظهر مطبوع بهاری، چای را که مادراتان، زنتان، خواهرتان یا حتی دوست دخترتان جلویتان گذاشته، هورت کشیده اید و مفرح شده از صحبتهای امام جمعه، زندگی و کارتان را ادامه داده اید بی آنکه حتی یک لحظه فکر کنید شما، خود شما نیز عضو همان باشگاهی هستید که امام جمعه تهران از بلندپایگان آن است! تعجب می کنید؟ می پرسید چرا؟ !

همه ما زنان ایرانی، از همان سالهای اول زندگی مان، حداقل در راه مدرسه، اگر نه در خانه، آزار جنسی را که با متلکهای ظاهرا ساده شروع می شد و تا تعقیب و گریز، دستمالی و تهدید به تجاوز در کوچه های خلوت یا مکانهای خیلی شلوغ را تجربه کرده ایم. ترس از مردان، از نگاهشان و از اینکه دنبالت راه بیفتند، همواره فضای کوچه و خیابان را برای ما ناامن کرده است. و عاملان این آزار جنسی مدام، چه کسانی بودند؟ شما! بله، خود شما! به من نگویید که می توان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه حداقل یک بار به زنان متلک گفت؛ بی اغراق، این بخشی از روند بزرگ شدن برای مردان در ایران است. تجربه ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمی شود! و در عوض، در آن سوی دیگر، تذکرها و فشار مداوم خانوادگی، اجتماعی و سیاسی برای پوشاندن خود، و بیشتر پوشاندن خود، بدن خود، خنده های خود، شادابی و زیبایی کودکی و نوجوانی و جوانی خود و ذهن و تمایلات و خواسته های خود، بخشی از روند بزرگ شدن برای زنان در ایران است. روندی که اتفاقا شما آقایان، بله همین شما، حتی در آن هم سهیم هستید؛ حتی اگر نوجوانی بیش نباشید.

لطفا یک بار هم که شده جلو آینه بایستید و از خود بپرسید: اولین باری که به دختری متلک گفتم کی بود؟ اولین باری که به خواهرم، یا حتی به مادرم، یا دخترخاله ام یا دوست دخترم گفتم روسریت را بکش جلو یا آرایش نکن جلوی هر مرد و نامرد غریبه کی بود؟ می بینید؟! شوخی بامزه ای نیست: شما همان مرد و نامرد غریبه اید که خیابان را برای خواهر و مادر و دختر دیگران ناامن می کنید و در عین حال، همان مرد محرمی هستید که زن و خواهر و مادرتان را بیشتر و بیشتر می پوشانید تا از مرد و نامردغریبه محفوظ بمانند و این عین همان کاری است که همان مرد و نامرد غریبه با زن و خواهر و مادر شما و زن و مادر و خواهر خودش به طور همزمان می کند! برایش هم توجیه دارید: مردها اینطوری اند! اصلا اینطوری به دنیا آمده اند! چشمشان دنبال زنهاست! هیزند! (و اغلب، با وجود وجه منفی که این صفت دارد، وقتی به مردان نسبت داده می شود، با تسامح عمومی مواجه می شود) و از آن طرف هم لابد مردها ناموس پرستند (و باز هم سرکوب زنان در خانه، جنبه ای مثبت می یابد)، اسلام گفته که خودت را بپوشان! و اگر روشنفکرتر باشی: من حال گشت ارشاد و آژان و آژان کشی ندارم یا حوصله حرف مردم را ندارم!

خب امام جمعه فلک زده تهران هم که چیزی غیر از این نگفته که شما گفته اید و می گویید: گفته زنها، با بی حجابی شان فساد می آورند چون باعث می شوند مردها تحریک شوند. و فساد، زلزله می آورد. گیرم دومین جمله را شما اینطوری نمی گویید اما مثلا می گویید فساد چیز بدی است چون بی بندو باری می آورد و طلاق را زیاد می کند و انواع بلایای اجتماعی را دامنگیرمان می کند که کم از زلزله ندارد. و اگر نبود این توجیهات، چگونه دایره معیوب آزار جنسی روزانه زنان توسط مردان و افزایش فشار بر زنان برای رعایت حجاب و عفاف، در ظاهرا برای کم کردن آزار جنسی روزمره تداوم می یافت، بی آنکه اصل داستان دیده شود؟

چگونه می توانیم به گشت ارشاد، به طرح گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، به سخنان امام جمعه تهران که برای گشتهای ارشاد، پشتوانه ایدئولوژیک می سازد و…نقد داشته باشیم بی آنکه از خودمان بپرسیم چند بار نقش گشت ارشاد را در کنترل ذهن و بدن زنان زندگی مان بازی کرده ایم؟ چند بار با آزار جنسی زنان، با ساده پنداشتن عمل متداول متلک گویی، به بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی است که اگر چون مرواریدی در صدف حفظ نشود، به یغما خواهد رفت کمک کرده ایم؟

می بینید: این ما فمینیستها نیستیم که دنیا را به زن و مرد تقسیم می کنیم: دنیای ما کاملا و از قبل از اینکه به دنیا بیاییم، تقسیم شده است: شما متلک می گویید، ما متلک می شنویم، شما ما را در حجاب می کنید، ما در حجاب می رویم.

راه از میان بردن این تقسیم بندی، انکار آن نیست، تکرار جمله کلیشه ای زن و مرد هر دو انسانند، فرقی ندارند، مشکلی را حل نمی کند. دموکراسی روزی آغاز خواهد شد که شما، بله، شما آقایان، یاد بگیرید نه فقط جلو آینه، بلکه در منظر عموم، به جای دفاع از حقوق زنان، به مثابه امری بیرونی و انتزاعی، از تجربه واقعی، درونی و زمینی «خود» به عنوان یک «مرد» سخن بگویید و نقشی که در بازتولید ساختارهای تبعیض آمیز موجود داشته اید به نقد بکشید. دموکراسی و حقوق بشر، از هر یک از ما شروع می شود و نه از آدمهایی انتزاعی، که باید خودشان، نگاهشان و رفتارهایشان را اصلاح کنند تا ایران، جایی بهتر برای زندگی کردن باشد. تا آن زمان، که امیدوارم چندان دور نباشد، راستش من چندان فرقی بین حجت الاسلام صدیقی با هر یک پسران تازه بالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمی بینم؛ غیر از اینکه او اقلا در آنچه هست و آنچه می گوید، یک روتر است!

* این مطلب ابتدائا در سایت مردمک منتشر شده است:

http://www.mardomak.org/news/Shadi_Sadr_On_Boobquake/

  1. #1 توسط دامبولی در آوریل 27, 2010 - 3:06 ق.ظ.

    سلام خانم صدر

    تمامی حرف های شما متین و درست اما یک طرفه.

    من شاید هیچ وقت مزاحم کسی نشده باشم اما اگر در جامعه ای باشم که مردها آن نگاه بد را دارند مجبورم به همسرم تذکر بدهم و البته او هم تذکر می دهد.

    اگر زنی در جامعه ای باشد که زنان به مردان نگاه می کنند و دست مالی شان می کنند او هم جلوی بیرون رفتن شوهرش را خواهد گرفت.

    باید دید فضای غالب چیست.

    قبول دارم که فرهنگ جامعه آسیب دیده است و زخمی و سالیان سال زمان نیاز داردتا به جایگاه خود باز گردد اما در جامعه ای مرد سالار و شرقی با فرهنگی اسلامی بیش از این نمی توان انتظاری داشت.

    همان دختری که در این سیستم آزار می بیند موقع ازدواج نباید مهریه اش کمتر از دخترخاله اش باشد.
    او هم در این سیستم سواستفاده هایی کرده است.

    در همین جوامع هم هستند زنانی که نمی خواهند اوضاع به روال عادی برگردد. درست است که فقر فرهنگی وجود دارد و نا آگاهی.

    من هم مطلب کوتاهی دارم در مورد زنان یمن. بد نیست ببینید شاید هم دیده باشید.

    منظور من از این توضیحات این بود که مردان هم گاهی دچار این نابسامانی می شوند. و دلیل آن شرایط است.

    در کشوری که بدون رشوه نمی توان زندگی کرد شما هم مجبورید رشوه بدهید حتی اگر مخالف با تمام اصولتان باشد.

    موفق باشید

    • #2 توسط neda در آوریل 28, 2010 - 9:07 ب.ظ.

      سلام خانم صدر
      غرض از مزاحمت بی وقت من
      من دانشجوی علوم زبانی در پاریس هستم سوژه پایان نامم تصویر زن در مدیای ایران یعنی در مطبوعات ایران هست. ولی از اونجایی که دسترسی به مطبوعات در ایران ندارم هنوز روزنامه خاصی رو انتخاب نکردم میخواستم روزنامه ی مورد نظر بیشترین بازتاب از تصویر زن توسط جمهوری اسلامی باشه و اینکه این تصویر چقدر با واقعیت امروز زن ایرانی متفاوت و یا همسوست. میخواستم نظر شما رو در این زمینه بدونم و اگه مقاله و یا مورد خاصی هست که در این زمینه میتونه موثر باشه ممنون میشم منو در جریان بگذارید. انشالله به این طریق بتونم به عنوان زنی کوچک نقش کوچکی در جامعه زنان ایران داشته باشم.
      ممنون از زاهنماییتون
      ندا

  2. #3 توسط ریشه متلک پرانی در کجاست؟ در آوریل 27, 2010 - 11:22 ق.ظ.

    ریشه متلک پرانی در کجاست؟

    زیگموند فروید دانشمند سرشناس اتریشی و بنیانگذار دانش روانکاوی در جهان ، ریشه همه رفتارهای انسان بزرگسال را چگونگی پرورش در هنگام کودکی می داند. ایوان پاولف دانشمند سرشناس روس نیز شرطی شدن را ریشه بسیاری از رفتارها می داند. ایوان پاولف سگی داشت که هنگام خوراک دادن به او زنگی را تکان می داد. پس از چندی پاولف دید که بدون خوراک دادن به سگ و با تکان دادن زنگ آب دهان سگ سرازیر می شود و این آزمایش ، آغاز یافتن پدیده ای به نام شرطی شدن بود.

    هنگامی که در ایران به پسران گفته می شود نگاه کردن به دختران و زنان و یا گفتگو با آنها کاری پلید ، اهریمنی ، زشت ، گناه و بد است و هر پسری که با زنان و دختران رفت و آمد داشته باشد خدا از او ناخرسند شده و او را به دوزخ خواهد فرستاد و زن زیبا تله اهریمن است ، شرطی شدن آغاز می شود.

    هنگامی که به دختران گفته می شود رفت و آمد و گفت و گو با پسران و مردان نشانه بی بند و باری و بد بودن و افتادن در دام شیطان است و خدا چنین دختری را به دوزخ خواهد فرستاد ، شرطی شدن آغاز می شود.

    اگر پسری ، پسری را ببوسد یا با او دست بدهد و یا اگر دختری ، دختری را ببوسد یا با او دست بدهد، دوزخ خاموش است ، اما اگر دختر و پسری همدیگر را ببوسند و یا با همدیگر دست بدهند و یا گفتگو کنند ، آتش دوزخ برافروخته خواهد شد و خشم خدا همه جا را به لرزه در خواهد آورد.

    پیامد چنین آموزش ها و شرطی شدن ها در هنگام کودکی ، همجنسگرائی در هنگام بزرگسالی است. در نهاد ناخودآگاه پسر همجنسگرا دوستی با زنان گناه است پس دشمنی با زنان و آزار دادن آنها کردار نیک است! و خدا را خشنود خواهد کرد و بهشت را در پی خواهد داشت! متلک پرانی و هر گونه آزار دیگری که از سوی پسران برای دختران دیده می شود ، نمایش همجنسگرائی است و این همجنسگرائی و مردم آزاری (سادیسم) ریشه در آموزش ها و شرطی شدن های هنگام کودکی دارد.

    کودکی که با فرهنگ زهرآگین چیره بر ایران و با اندیشه های همجنسگرایانه پرورده شود و در آینده با جنس مخالف پیمان زناشوئی ببندد ، روشن است که چگونه خانواده ای خواهد ساخت. با این دیدگاه چگونگی بالا بودن آمار جدائی و یا کشمکش های خانوادگی در ایران روشن می شود.

    اینکه چرا دژخیمان رژیم ایران بر باد ده جمهوری اسلامی در زندان ها و بازداشت گاه ها به زنان تجاوز می کنند یا آنها را شکنجه مِی دهند و یا تیرباران میِ کنند ، ریشه در نبود رشد روانی و همجنسگرا بودن چنین کسانی دارد.

    هرگز مردی که گرایش به جنس مخالف دارد ، به کف پای زنی ده ها ضربه تازیانه نمی زند و یا آنها را تیرباران نمی کند. فیلم بازجوئی از همسر سعید امامی که تاکنون صدها هزار بار از شبکه اینترنت پخش شده است گویای همجنسگرا بودن بازجویانی است که در این فیلم با رکیک ترین و زشت ترین واژه ها از همسر سعید امامی می خواهند که به زور به کارهای ناکرده اعتراف کند! البته چگونگی نشت این فیلم به بیرون و پخش جهانی آن داستانی دراز دارد. این بار این فیلم را نه از دید سیاسی بلکه از دید روانکاوانه نگاه کنید:

    فیلم بازجوئی از همسر سعید امامی در youtube
    .
    اگر در بخش Video سایت معروف http://www.youtube.com عبارت (سعید امامی) را با خط فارسی تایپ کرده و کلید Enter را فشار دهید به نتایج بیشتری دست خواهید یافت.
    .

  3. #4 توسط آرش در آوریل 27, 2010 - 6:56 ب.ظ.

    واقعا» انسان کوچکی هستی .

    • #5 توسط مرد در آوریل 28, 2010 - 4:24 ب.ظ.

      ابتدا یک نکته را که به نظرم رسیده بگویم:آنطور که من در نوشته های خانمهای فمینیست دقت کرده ام به نظر می آید که عمده ایشان دارای اختلال هویت جنسی هستند.یعنی تا به حال ندیده ام که هیچکدامشان در نوشته های روشنفکریشان چیزی با عنوان تمایل جنسی را در درون خودشان یا زنان دیگر تایید کنند.از مطالب این بانوان محترم اینطور مستفاد میشود که زنان موجوداتی هستند فاقد هرگونه تمایل یا لذت جنسی و در عوض مردان غول شهوترانی و پرده دریند.در حالیکه اینگونه نیست.زنان هم دارای میل جنسیند.اگر در جایی هویت جنسیشان بطور مناسبی توسط مردی تایید و حتی تحریک شود خوشحال میشوند و لذت هم میبرند.اما مسئله اصلی این است که تایید هویت جنسی ایشان همراه با احترام به سایر وجوه هویت انسانیشان صورت گیرد.
      اما بعد.من به عنوان یک مرد مدعی هستم که تاکنون هیچگاه به یک زن متلک نگفته ام و به خانواده خودم هم بکن و نکن نکرده ام.البته مطمئن باشید که به هیچ وجه بی بخار هم نیستم.من با زنان زیادی شوخی جنسی کرده ام(نه متلک).اما این زنان یا در حلقه دوستان من بوده اند یا زنانی بوده اند که حالت و رفتارشان به نحوی بوده که مطمئن بوده ام پذیرای سخن من خواهند بود.اینگونه رفتار را نه تنها توهین به زن نمیدانم.بلکه همانطور که در نکته بالا گفتم آنرا تایید بخش مهمی از هویت انسانی زن که هویت جنسیست میدانم.و چه بسیار زنان فسرده ای را دیده ام که بعد از اینگونه مطایبات مثل یک گل شکفته میشوند.
      من به زنان خانواده ام هم بکن و نکن نکرده ام.تنها در جایی که احساس کرده ام جو حاکم بر مکان ،موجب مخدوش شدن هویت انسانیشان میشود مسئله را در حد آگاهی دادن به ایشان منتقل کرده ام.نه به عنوان یک مردٍ با غیرت.بلکه به عنوان یک پسر یا برادر با محبت.
      در پایان لازم میدانم تاکید کنم هویت جنسی برای هر کدام از ما انسانها، چه مرد و چه زن، موهبتی است از طرف خداوند که باید با آن درست برخورد کرد تا از مزایای بیشمار آن بهره برد. هیچ زنی از این که در چشم معشوقش سکسی بنظر برسد ناراحت نخواهد شد و بعکس.

      پ.ن :البته من یک اشکال دارم و آن این است که هنوز موفق به ازدواج نشده ام.کار خدا را چه دیدید. شاید وقتی که ازدواج کردم،یکهو تبدیل بشوم به دیوی آکنده از شهوت و غیرت! و آنوقت همه حرفهای شما درست از آب در بیاید!

      • #6 توسط گمنام در آوریل 29, 2010 - 12:57 ق.ظ.

        شما قربان از روزی که مرد به دنیا آمدید از دید اینها بزرگترین و نابخشودنی ترین جنایات را مرتکب شده ای. بنا بر این شما لازم نیست که ازدواج کنید تا تبدیل به هیولا شوید. از دید خانم صدر و هوادارانشان شما در همان قنداق هیولا بودید.

      • #7 توسط آرمان در مِی 1, 2010 - 3:54 ب.ظ.

        هر رفتار و گفتاري را ميتوان با ديد و زاويه‌هاي متفاوتي ارزيابي و قضاوت کنيم… جالب آن که این نوشتار فاقد هر گونه تحلیل روان شناختی یا جامعه شناختی بوده و مساله را تنها از رهگذر تقابل دو جنس و قربانی بودن زنان دیده است. در مذمت آزارهای جنسی و کلمات اهانت بار نوشتن در این حدی که در این نوشته آمده صرفا یک تقبیح اخلاقی و سرزنش خاطیان است…به جای موعظه و سرزنش و طعن و لعن به آگاهی و ژرف کاوی و آسیب شناسی نیازمندیم

      • #8 توسط حسام الدین راد در مِی 2, 2010 - 9:41 ق.ظ.

        خیلی خوب بود که شما لااقل یک بار دیگر سخنان این بنده خدا را گوش بدهید…..با دقت هم گوش بدهید….
        ایشان گفتند زنا نه بی حجابی….
        به علاوه به نظر من این قاعده در مورد جوامعی صادق است که مردمانش به خدا اعتقاد دارند… آنچه بر جوامع شرک و جهل میگذرد از نظر قوانین و سنن الهی به کلی با آنچه بر جوامع الهی میگذرد متفاوت است….. شاید اگر آنها تا 100 سال دیگر هم به لرزاندن…هاشان ادامه دهند هیچ اتفاقی برایشان رخ ندهد…..
        مضافا اینکه هیچ جایی قید نشده که حتماً این اتفاقات می افتد… اتفاق افتادن این مصائب بیشتر از آن جهت می باشد که ما به خودمان بیاییم و به آن راهی که باید بازگردیم… نه اینکه همش از ترس بلا خودمان را باز داریم….
        به هر ترتیب شما باید بهتر این سخنرانی را گوش بدهید

  4. #9 توسط roja در آوریل 27, 2010 - 7:52 ب.ظ.

    شادی عزیز این مقاله را در مردمک هم خواندم و همانجا هم به شما درود فرستادم…درد بسیاری از زنان ایرانی را گفته ای…برایت آرزوی موفقیت و سلامت روزافزون دارم….بماند که تعدادی از افراد کوته بین و سطحی نگر از تعمیم دادن این مورد به همه مردان حالت دفاعی به خود گرفتند اما به نظرم این مقاله کار خودش و اثر خودش را بر جا گذاشت…

  5. #10 توسط روژین در آوریل 27, 2010 - 8:28 ب.ظ.

    اگر زنان در همه سازمان های سیاسی هم همین ممه لرزانی را در برابر مردان شان می کردند و زلزله نمیشد، می شد امیدوار شد که مبارزه مان ثمر داده است.

  6. #11 توسط ebi در آوریل 27, 2010 - 9:01 ب.ظ.

    فقط میشه گفت براتون متأسفم، و بیشتر از اون برای جامعه ای که روشنفکرش امثال شماها و گنجی ها و کدیورها باشید. شما و مستبدین از یک قماشید. اگر دست شما رو هم باز بذارن همون کاری رو می کنید که اونها با شما می کنند. خانم صدر لطفا قبل از نوشتن یک دوش آب سرد بگیرین. هم باعث نظافته و هم تمدد اعصاب. من نه تا بحال به زن یا دختری متلک گفتم و نه تا بحال به خواهر و مادرم کاری داشتم، گرچه بقیه مردان گهگاه با اونها کار داشتن! پس با تعریف شما من یک مرد نیستم، بلکه یک زنم!

  7. #12 توسط بهار در آوریل 27, 2010 - 9:10 ب.ظ.

    سلام
    من فکر می‌کنم ریشه این مساله در به رسمیت نشناختن و حرمت نگذاشتن حریم شخصی افراد است. در این باره چند خطی هم نوشته‌ام.

    با احترام
    بهار

  8. #13 توسط Farshad در آوریل 27, 2010 - 10:21 ب.ظ.

    گر چه میدانم که ریشه ی حرف شادی کجاست ومیفهمم این تنفری رو که در وجودش بوده و مدتها خاموش نگه داشته؛ تنفری که شاید سالها مثل خوره ذهنش رو خورده و هیچ دم نزده تا عاقلانه رفتار کرده باشه، در جامعه ی مرد سالار ایران. گر چه من هم که خود مردی از مردان ایرانزمین هستم ولی با این وجود دل چندان خوشی از اکثریت مردان ایرانزمین ندارم؛ مردانی که در مقام رفتار و فرهنگ در روابطشون با زنان بسیار عقب مانده میبینمشان. گر چه میدانم و میفهمم شادی را ولی به نظر من این طرز نگارش شادی تا حد زیادی سطحی و احساسیه . تا حدی که این مقاله به جای اینکه سوزنی باشه بر تنه ان دسته از مردانه نا مرد، بدل شده به جوال دوزی به تن خوده خانمه شادی صدر (با توجه به انتقاداتی که به این نوشته ی ایشون شده) . منظورم اینه که این چه استدالالیست که هر مردی در ایران تجربه ی متلک گفتن و دستمالی کردن زنان رو باید داشته باشه!؟ آیا اگر «بسیاری از» مردان ایرانزمین زن، دختر، خواهر یا مادر خود را به پوشش مذهبی و غیره خوانده باشد، دلیل بر بد بودن و شیطان صفتی اوست یا باید ریشه را در فرهنگ غلط ملی و مذهبی و چگونگی تربیت او جست و جو کرد؟
    به هر حال خانوم شادی صدر با کیفیتهای استدالی ای که از او میشناختم، مرا در این نوشته اش تا حد زیادی مایوس کرد. شاید اگه اینو از من بشنوه خیلی راحت متهم کنه من رو که بله مرد هستی و طاقت خوردن یک سوزان رو نداری. ولی اگه خوب فکر کنه میبینه که این انتقاد سازنده ی من نه برای کوبیدن او، که برای موثر تر بودن پیامشه بر ضد همون دسته از مردهای نا مرد ایرانی
    !!!

  9. #14 توسط halone در آوریل 28, 2010 - 8:07 ق.ظ.

    با نوشته ی شما بطور اصولی مخالفم، و متن نوشته جز اهاناتی ناپخته و حمله به حمایت مردانی است که دوش به دوش زنان برای برابری حقوقشان تلاش کرده اند، است.
    می دانید که نوشتن مطلبی در مقابل مطلب شما، چقدر ساده و در دسترس است، ولی چه حاصل از این جنگ که هر دو گروه از آن متضرر میشوند.
    ولی کاش یک طرفه به قاضی نمی رفتید.
    کاش ظلمی که به مردان در آن کشور میش ده و میشود را هم در نظر بگیرید.
    چرا مرد باید نان آور و حمال خانه باشد؟ چرا اوست که وظیفه دارد صبح تا شب مشغول کار بوده و به فکر مسایل مالی خانواده باشد؟
    چرا زن همه ی حقوق مدرن اجتماعی را باید به دست بیاورد بدون آنکه کوچکترین حقوق سنتی که بر علیه مردان است را از دست بدهد.
    او می خواهد با مرد در زندگی شراکت مساوی داشته باشد، ولی همچنان مهریه متعلق به خودش باشد، حضانت فرزند با وی باشد، در صورت طلاق هزینه ی فرزند را مرد بدهد، هزینه عروسی و … را باید مرد متقبل شود.
    چرا راه دور برویم، چند نفر از زنان ایرانی به همراه مردی به رستوران می روند و حداقل هزینه ی خودشان را پرداخت می کنند؟ 

    • #15 توسط گمنام در آوریل 29, 2010 - 1:01 ق.ظ.

      براوو! احسنت که حرف دل ما را زدی.

  10. #16 توسط Eric Calabros در آوریل 28, 2010 - 8:26 ق.ظ.

    متلک رو با متلک جواب بدی، متلک های بدتری میشنوی… ینی دقیقاً چیزی که تو وبلاگستان علیه ت راه افتاد.

    • #17 توسط Bijan در آوریل 30, 2010 - 12:16 ب.ظ.

      فکر می کنم یک چیزی را فراموش کردی و اون اینکه کلا در تمام حیوانات، مذکر ها هستند که شروع کننده عمل جنسی اند، دلیلش هم سادست، ما واقعا با دیدن بدن شما تحریک می شیم! اینکه تا چه حد خودت را بپوشونی که باعث تحریک غریزی نشه و اینکه چقدر اون مذکرها در آرامش فکری و جنسی باشند و در جامعه ای راحت بار اومده باشن که این اتفاق فقط در صورت رضایت خود اون مونث اتفاق بیافته، چیزی هست که به تلاش همه آدمها، چه مرد و چه زن بستگی داره و من برابری زن و مرد را در استفاده از مغزشون و پیاده سازی یک محیط زندگی سالم میدونم. به غیر از این هیچ شکی وجود نداره که هم مردها از نظر بافت ماهیچه معمولا قدرت بدنی بیشتری دارند و هم اینکه بدن شما یک مرد را میتونه تا سر حد انفجار تحریک کنه، چیز غیر منطقی در اینجا وجود نداره.
      بهتره به جای دامن زدن به تفاوتها، سعی کنیم همون جامعه سالم را بوجود بیاریم، وگرنه مطمئن باش چه کسی که تجاوز میکنه و یا متلک میندازه، با برنامه ریزی قبلی اینکار را انجام نمیده و در اثر یک سری عقده های قدیمی این مسائل اتفاق میفته.

  11. #18 توسط ناشناس در آوریل 28, 2010 - 9:03 ق.ظ.

    خانم صدر به عنوان دختر وقتی این مقاله رو خوندم تمام خاطراتم را از این ازار ها به یاد اوردم نمی دونم چرا مردها این قدر از این سوزنی که بهشون زدین دردشون گرفته من به عنوان یک دختر همیشه سعی کردم که حجابم را رعایت کنم و به این اعتقاد دارم که رعایت حجاب باعث امنیت بیشتری در جامعه برای یک دختر می شود ولی همیشه با این درد مواجه بودم که همه اعتقاد دارن وقتی یک پسر مزاحمت شد تقصیر توست فرقی نمی کنه چه کسی باشه مادرت برادرت پدرت مامور نیروی انتظامی یا رهگذر توی خیابون همیشه تقصیر زن های ولی در همه ی این برنامه های دعوت به حجاب هیچ وقت از هیچ مردی خواسته نمی شه که او هم هم به عنوان فردی در اجتماع این مسائل رو رعایت کنه من نمی گم همه ولی این رفتار ها در اکثریت مرد های ایرانی وجود داره مردهایی که خودشون رو بسیار غیرت مند می دونن ولی وقتی که چشمشون به یک زن می افتد ذره ای اراده از خودشون ندارن این ازار ها فقط متلک گفتن و … نیست وقتی داری با یک مرد حرف می زنی وقتی داری از یک خیابون رد می شی… سنگینی نگاه مردا رو ی بدنت حس می کنی اون موقع هست که می خوای چشم های همه ی اون مردا رو از کاسه در بیاری چون احساس می کنی اون قدر حقیری که مثل یک جنس دارن بهت نگاه می کنن نه یک انسان مثل همه ی ادما

  12. #19 توسط رضا در آوریل 28, 2010 - 11:59 ق.ظ.

    من جزو همان مردان کوته بین و … هستم که یک سوال دارم. چطور است فرهنگی که معراج مرد را از دامن زن میداند یا مادری را مقدس میشمرد، بد نیست، اما وقتی مردها بد هستند نه مادری در زندگیشان بوده و نه خواهری و نه زنی. آنچه من اینجا می بینم بیشتر فرافکنی است. میشه از عیوب خودتون هم بگید. این همه مردان معیوب همین جور بزرگ شده اند؟

  13. #20 توسط ناشناس در آوریل 28, 2010 - 12:47 ب.ظ.

    یک حقیقت تلخ رو گفتی .مرسی

  14. #21 توسط مینا در آوریل 28, 2010 - 12:55 ب.ظ.

    اولین قدم برای اصلاح ، پذیرش آن هست. شما مرد ایرانی چرا به جای اصلاح رفتارت حتی یک اصلاح کوچک ،از شنیدن واقعیت براشفته میشوی یا اهانت میکنی. برادرم، من دشمن تو نیستم من خواهر ، دختر ، همسر یا مادر نو هسنم.
    من هم باید خودم را اصلاح کنم با نپذیرفتن ظلم چه از طرف حکومت چه از طرف نو!!
    شادی جان گفتن حرف حق کار سختی است. چه شجاعانه این کار را میکنی. به نو به عنوان زن ایرانی افتخار میکنم

  15. #22 توسط ناشناس در آوریل 28, 2010 - 2:02 ب.ظ.

    فكر نميكنم اين مقاله بتونه ارزش تحليلي و جامعه شناختي داشته باشه و بدتر از همه اينكه به نظر من به ضرر جنبش زنان هم هست.
    براي همه ما پيش اومده كه شايد از روي عصبانيت يا ناراحتي زياد از زمين و زمان شاكي شديم و دسته بندي هاي كلي و البته غير منطقي رو با صداي بلند فرياد زديم.
    ارزش اين مقاله فقط به درد پنهانه نويسنده اونه كه به قيمت كنار زدن واقع بيني زده شده.
    چطور ميشه در جامعه اي به پيچيدگيه ايران يك همچين دسته بندي رو كرد؟؟!!

  16. #23 توسط ناشناس در آوریل 28, 2010 - 2:13 ب.ظ.

    جدا از متلک هایی که در خیابان میشنویم در بسیاری از وبلاگهایی که نویسنده ی مرد دارند یا در بسیاری جمع های مردانه که بر حسب اتفاق نردیک آن هستی و صدایشان به گوشت میرسد، یکی از افتخاراتی که همواره بسیاری مردان ما برای ان به خود بالیده اند گفتن فلان متلک یا شوخی ناشایست به فلان دختر یا خانم بوده. حالا چطور شده که تمام اقایون گفتن هر متلکی در طول عمرشان تکذیب میکنند!! البته اقابون شریف و محترم هم کم نمیشناسم. خطابم به همان درصد اقایون محترم هست. به جای برخوردن درد نهفته در متن خانم صدر را ببینید و برای اصلاح آن…که قادر به اصلاحش به این زودی نیستیم ولی برای کمی بهبود آن قدمی بردارید. اولین قدم هم شنیدن و پذیرفتن مشکل است.

  17. #24 توسط هادي در آوریل 28, 2010 - 2:22 ب.ظ.

    خانم صدر
    يكي دونستن تفكر امام جمعه با بقيه مردان ايراني، اولين ضررش متوجه جنبش زنان ايران و انزوا و محدود شدن اون به تعدادي از بانوان جامعه ميشه.

    آيا اكنون تمام زنان ايران در اين مسئله يك طرف ايستاده اند كه شما مردان رو به سمت مقابل نسبت ميدهيد؟
    آيا اين عده از دختران كه فقط به دنبال مدل ماشين و دستگيره اون ميگردن، مورد تهديد واقع شده بودن؟
    آيا زناني كه در همون نماز جمعه بودن با شما هم عقيده هستن؟
    شما كدام آرمان شهري رو در نظر دارين كه بدون همكاري عده اي از مردان با زنان و پشتيباني روشنفكران به حقوق زن احترام گذاشته بشه؟

    اصلا شما كه همچين تفكري داريد به چه اميدي براي حقوق زن در ايران مبارزه ميكنيد؟ اگر تمام مردان ايراني اينطور بزرگ ميشوند، تلاش براي برابري حقوق زن و مرد چه معنايي داره؟

    شايد شما ميخواهيد زنان هم حق متلك گفتن داشته باشند؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  18. #25 توسط saeid در آوریل 28, 2010 - 2:49 ب.ظ.

    engar harchi label roshanfekriye adamha bishtar mishavad, hemaghate anhast ke bala miravad. man salhast az Iran rafte am. onvare ab hastam, kenare hamanhayi ke mikhandand be Iran va Irani bodan. man harhafte adamhayi ro mibinam ke vaghti mifahmand man irani hastam tajob mikonand va migoyand shoma ham mecle ma hastid. adam hastin. normal hastid. man hamishe fekr mikardam in tarze fekr bekhatere akhond, siyasate tarkib shode ba din, va mardome amiyaneay hast ke dar iran zendegi mikonand. emroz motmaen shodam ke moshkel chizi bozorg tar az in hast. vaghti sobhe ro ba carikatore shoma shorokardam, ke baraton amame keshide bodand, ba khodam goftam, vay bar ma. che bar sare ma gozashte ke be in sadegi hame chiro miforoshim . be che ghaymati. bishtar vaght khod ro talaf nemikonam, chon neveshtan baraye jamati ke tarze fekre akhondi daradm bihode ast, che sedighi che sadr

  19. #26 توسط کاوه در آوریل 28, 2010 - 2:52 ب.ظ.

    خانوم صدر
    مقاله شما هرچند شامل حقایقی تلخ از جامه ما میشود ولی در بعضی از موارد از انصاف خارج شده است من به عنوان مردی که مذهبی هم نیستم هیچ وقت در عمرم به زن یا دختری متلک نگفته ام و شرط مرد بودن را رفتار های نامناسبی که عده ای در کوچه و خیابان انجام میدهند ندانسته و نمیدانم اینگونه قضاوت با خشم و شاید بدگمانی نشان از کینه ای قوی دارد و دقیقا از همان نوع کینه ای که در سینه مردان زن ستیز و همانهایی که حق زنان را پایمال میکنند هم هست. در کنار زنانی که برای حقوقشان مبارزه میکنند همیشه مردانی بوده اند که حتی بیش از خود زنان برای این منظور تلاش کرده اند.

  20. #27 توسط ناشناس در آوریل 28, 2010 - 2:53 ب.ظ.

    سلام….دقیقا هر چه که گفتی‌ همون اتفاقاتی هست که ما زنان در راه مدرسه، در خیابان، و به خصوص محل کار با اون برخورد کردیم. نمیدونم چند تا زن باید تایید کنند تا آقایون باور بفرمایند که این قضایا در زندگی روزانهٔ ما زنان کم اتفاق نمیافته.از همه بدتر اینه که دیگه ما زنان به این آزار‌ها عادت هم کردیم و شاید خیلی‌ از اینهارو طبیعی میدونیم! چون که حالت دیگر را تجربه نکردیم که در خیابون و محیط کار و خانه مرد‌ها جور دیگری هم می‌تونن باشن، تا وقتی‌ که بریم تو یه کشور پیشرفت تر از خودمون و ببینیم با چشم خودمون که این کار هر رو اینجا هر مردی که انجام بده، باید بره تراپی تا بلکه دارمان بشه!

    یک زن ایرانی‌

  21. #28 توسط خلیل در آوریل 28, 2010 - 3:00 ب.ظ.

    سلام، دست مریزاد که انگشت به خوب جایی گذاشتی. اجازه بده من هم این را بیفزایم که همین مردان که در یک زمان با دختران مختلف دوست می شوند، با هیچ یک از آنها ازدواج نمی کنند، بلکه می روند دنبال یک دختر سالم!!!!!!!!!!!! نمی دانند که آن دختر هم با پسران و مردانی مانند خودش دوست بوده است که حالا دنبال مرد سالم !!!!!!!!!!!!!!!!! می گردد.

    بله، خانم ها با هزار آرزو دنبال یک مرد می گردند، و مردان برای یک آرزو دنبال هزار زن می گردد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    • #29 توسط گمنام در آوریل 29, 2010 - 1:41 ب.ظ.

      پاسخ به خلیل
      خوب این خانمها که میبینند این آقایان با کسی که با ایشان رابطه قبل از ازدواج داشته ازدواج نمیکنند چرا به چنین رابطه هایی تن میدهند؟ شاید شما فقط تمام فکر و ذکر تان این است که هر طور شده خودتان را به ریش کسی ببندید و همه جور دروغ و دغل میگویید و نادرستی میکنید (مثل دوختن پرده بکارت) تا خرتان از پل بگذرد و سر سفره مفت شوهر و بیخ ریشش بیفتید.
      بعد هم خانمها به چه امید و آرزویی بدنبال پسر میفتند که شما میگویید به هزار امید میایند. جز برای مفتخوری و سوء استفاده. خانم محترم کسی که مسول آرزوی شما نیست.

  22. #30 توسط Alireza در آوریل 28, 2010 - 3:01 ب.ظ.

    be nazare man khanoom e sadr chand chiz ro ba ham ghati kardan.

    1. bi edaalati nesbat be zanan dar iran

    2. inkeh zanan ageh jaazebeie jenseeshoon ro dar jaameé betore azaadaneh be namaaiesh bezaaran, baese moshkelaat ejtemaaiee misheh.

    3. inke hameie mardaa asasan mesle haman.

    man faghat be nokteie dovvom iek eshaareiee mikonam. be nazare man vazeh va badeehi hast ke dar jaameéiee ke jaazebeh haie badani va jenseeie zan ia mard dar jaameéh be vozooh be namaaiesh gozaashteh misheh, fesaad be baar meeiad.

    nateejeh hamin oroopaast. ke aamaare talaagh kheili balaast. chon ham mardaa ham zanhaa mitoonan har che ghadr bekhaan erotic bashan. cheshmcheraanani ham azaadeh. in baaes misheh ke adam, hamisheh behtar az hamsaresho tooie jaameéh peidaa koneh. chon az ghadim goftan dast baalaaie dast besiaar ast.

    cheraa tooie gharb ke hameh ahle mantegh hastan va enghadr ham dir ezdevaaj mikonan va doraane naamzadi e toolani daran talaagh zeeiaade?? dar sooiees aamaar e talaagh 50% hast. taazeh aksaran hatta haazer be ezdevaaj nemishan. va zani ke mardee behesh pishnahaade ezdevaaj bedeh, kolaahesho mindaazeh hava. chon aksare mardaa donbaale lezzat hastand va hoseleie taáhhod ro nadaaran.

    .

  23. #31 توسط سیاوش در آوریل 28, 2010 - 3:09 ب.ظ.

    بسیاری از مسائلی که گفتید درست هستند و در مریض بودن همه جانبه ی جامعه ی ایران شکی نیست. یکی دیگر از بیماریهای اجتماعی که نشانه اش در نوشته ی شما به وضوح به چشم میخورد، جمع بستن کل ملت و خشک و تر سوزاندن است. در ایران میتوان پسرانی یافت که به سن بلوغ رسیده اند و متلک نگفته اند. یک مثال نقض کافیست که نوشته ی شما به دروغ تبدیل شود. میتوانید از عباراتی چون «اکثریت مطلق» استفاده کنید که ارزش کار پایین نیاید.

  24. #32 توسط علی تیزقدم در آوریل 28, 2010 - 3:13 ب.ظ.

    خانم صدر

    احتراما باید عرض کنم شما در سی سال پیش زندگی میکنید نه در فضای امروز ایران. اتفاقا از نظر من بایستی این کردیت را به مردان جامعه ایران بعد از انقلاب داد که علیرغم اینکه با توجه به فضای مذهبی و ضد زن موجود امکانش را داشتند که طالبانی عمل کنند و با محدود کردن زنان در حریم خانه و حجاب امکان هر نوع پیشرفت را از زنان بگیرند ولی انصافا چنین نکردند. در کانون خانواده اجازه فعالیت آزاد (از نظر حجاب، تحصیل، کار و …) به زنان داده شد (توجه کنید که امکان سلب این چیزها از طرف مردان کاملا وجود داشت عطف به فضای اسلامی شدیدی که وجود داشت). این کاملا درست است که زنان ما رشادت و دلیری بسیار کردند ولی خوایت و حمایت مردان ما نیز نقش اساسی در موفقیت فعالیتهای زنان داشته است که در نوشته شما کاملا گم است.

  25. #33 توسط hossein در آوریل 28, 2010 - 3:31 ب.ظ.

    در جامعه ای که خوب و بد در زنان و مردان آن یسیار است.چگونه است که خانم صدر این حجم روز افزون دخترانی که در کوچه و خیابان بر سر گرفتن شماره از خوشتیپ تر ، پولدار تر و …تر با هم رقابت می کنند یا خیانتهای زنان به همسران(نامزد ،دوست پسر)،(که البته بعکس ان هم فراوان است) را عقب ماندگی فرهنگی نمی دانند و همه مشکلات را از متلک گویی میبینند.خودمانی تر اینکه، همانطور که شاید شما و بسیاری دیگر هیچوقت به دنبال «پسر بازی» نبودید، بسیاری از مردان نیز نه به کسی «متلک» گفته اند نه «دستمالی» کرده اند. البته در این امر ذره ای تردید نیست که بسیاری از مردان این مملکت همانند اکثریت زنان ایران فرهنگ و بینشی پایین در زمینه برخورد با جنس مخالف دارند. ولی چنین متنی تنها بیانگر فوران عقده هایی کهنه همراه با چاشنی تندروی های فمینیستی به نظر می رسد.

  26. #34 توسط Omid در آوریل 28, 2010 - 3:52 ب.ظ.

    قسمتهایی از نظریه‌های فروید امروز دیگه ارزشه علمی‌ نداره. خانم صدر: من با خیلی‌ از حرفهای شما موافقم. ولی‌ فکر می‌کنم شما برای توضیح مطلبتون وارد حوزه ای شدین که از فمینیست سخت تر و ناشناخته تره برای جامعه ی ایران. همجنسگرای به هیچ وجه چیزی نیست که تولید بشه، هنوز هیچ کس منشأ آون رو پیدا نکرده. بهتره بدونین که بسیاری از مردانه همجنسگرای به فمینیست و حقوق زن خیلی‌ اهمیت میدان. چون خودشون هم قربانی هم چین طرز فکری هستن.به نظر من حرف شما به نوعی توهین به اقلیت‌های جنسی‌ خصوصا همجنسگراهاست. امیدوارم که به ایم مطلب توجه بیشتری بکنین. چون ضایع کردن حقوق یک گروه برای پیشبرد حقوق گروه دیگر به دور از تمدن و دمکراسیست.

  27. #35 توسط بهرام در آوریل 28, 2010 - 4:10 ب.ظ.

    با سلام خدمت شما و تقدیم احترامات فراوان.
    من با محتوای نوشته شما موافق نیستم. اینگونه نوشته ها عموما دو شیوه را پیش میگیرند یکی شیوه نوشته هایی که سیاسی اند و قصد و غرضی «کاربردی» دارند و میخواهند انجام عملی را تسریع و تسهیل نمایند یا انجام عملی را مانع شوند. اتحادی را پیش بگیرند یا تفرقه ای بیافکنند.
    گونه دیگر نوشته هایی هستند که صرفا «روشنگرانه» اند و تعهدی بر امری سیاسی ندارند و صرفا خدمتگزاری به «حقیقتی»ست که شما بدان رسیده اید.
    اما این نوشته شما از نوع اول نیست. و صرفا میتوانم دریابم که دریافت شما از واقعیتی ست اجتماعی.
    اما خانم صدر عزیز، همانگونه که در هنگام بحث پیرامون عقب ماندگی زنان، از مفهوم «عقب نگهداشته شده» استفاده می کنیم و بدنیال علل و موجبات اجتماعی آن میگردیم و این عقب ماندگی را «معلول» آن علل می شماریم و در مقام این برنمی آییم که بدلیل آن عقب نگهداشته شدنها، به سرزنش زنان بپردازیم، از شما هم توقع میرود که در سطح امور نمانید و اندکی به علل بپردازید.
    ایراد دیگر نوشته شما هم این است که تمام مردان را به مانند هم فرض کرده اید.
    اگر فکر میکنید که این زن آزاری!!! ما همه مردان از ذات و سرشت و خمیرۀ ناپاکمان برمیخیزد و پیشنهاد میکنید:«دموکراسی روزی آغاز خواهد شد که شما، بله، شما آقایان، یاد بگیرید نه فقط جلو آینه، بلکه در منظر عموم، به جای دفاع از حقوق زنان، به مثابه امری بیرونی و انتزاعی، از تجربه واقعی، درونی و زمینی “خود” به عنوان یک “مرد” سخن بگویید و نقشی که در بازتولید ساختارهای تبعیض آمیز موجود داشته اید به نقد بکشید. » خب همین شیوه را چرا به زنان پیشنهاد نمیکنید که در مورد سهم خودشان در این «عقب نگهداشته» شدن، سخن بگویند؟ چرا در آنجا به دنبال آسیب شناسی های اجتماعی میگردید ولی در مورد مردان گویی این آسیب شناسی نمیتواند مورد توجه قرار بگیرد.
    نوشته شما ناخودآگاه به این امر اقرار میکند که مرد ما بالغ شده است و تمام اعمالش از روی آگاهی، و ارادی ست و در نتیجه بر اساس مبناهای حقوقی «مکلف» است و در نتیجه، مقصر. اما زنان ما نابالغینی هستند مورد ظلم مردان و قربانی. اگر با منطق شما بخواهیم پیش برویم باید بدین دور تسلسل لعنتی دچار شویم که این مردان ضد زن را همین زنان در مقام مادر تربیت میکنند.

  28. #36 توسط ناشناس در آوریل 28, 2010 - 4:26 ب.ظ.

    xzx

  29. #37 توسط روی دیگر سکه در آوریل 28, 2010 - 5:30 ب.ظ.

    جامعه مردسالار محصول فرهنگ مردسالار است که همه از جمله زنان در ساختن ان دخیل و مقصر هستند. اصلا شما فکر کنید و از خود بپرسید که اگر مردی در خانه به زنش کمک کند، دست به روی وی بلند نکند و غیره آیا همسرش دیگر به چشم یک مرد قابل احترام به ان مرد نگاه میکند یا اینکه نهایت درجه تحقیر و بیحرمتی را بر ان مرد روا میدارد و بعد هم در توجیه ان میگوید که » اگر مرد بود کارهای زنانه مثل کارهای خانه را انجام نمیداد!» من پیشنهاد میکنم که قبل از اینکه انگشت اتهام را بسمت دیگری نشانه رویم، از خود بپرسیم که نقش ما در این مسائل چیست و ما خود چه سهمی داشته و چه میتوانیم بکنیم تا مساله حل شود. شما خود، مرد را در همه چیز مسول میکنید و بعد وقتی میخواهد به مسولیتش عمل کند داد و فریادتان به آسمان میرود. چرا بخشی از این مسولیت را خود به عهده نمیگیرید. چرا اقلا مسوولیت اعمال خود را بعهده نمیگیرید؟ چرا اگر زنی به شوهرش خیانت کرد یا مادری و دختری به فساد کشیده شد این مرد خانه است که مسول است؟ یعنی همه خانمها فرشته اند. بعد ایراد میگیرید که چرا جلوی بیرون رفتن ما را از بعد از ۱۰ شب میگیرد؟ اصلا وقتی شما میبینی خیابان از پس از ۱۰ شب ناامن است چرا میخواهید بیرون بروید و چرا اگر اتفاقی افتاد، مرد باید از هر نظر مسول و مقصر باشد؟ چرا بار تحقیر را مرد باید تحمل کند؟ شما چند تا خانم ایرانی را میشناسید که وقتی در خیابان مورد تعرض قرار گرفت و دید که شوهرش مورد سرزنش و تحقیر قرار میگیرد با شجاعت از شوهرش یا برادرش دفاع کند و بگوید این نتیجه تصمیم اشتباه من بود، یا این نتیجه بد شانسی من بود و یا چیزی در این ردیف. اصلا چند تا از خانمها حاضرند در تامین هزینه های زندگی با شوهرانشان مشارکت کنند و نیمی از هزینه ها را بپردازند. یا اینکه شما هم فکر میکنید که خانم افتخار داده و شوهر کرده و حالا شوهر هم، بابت این لطف بزرگ خانم، چشمش کور تا چشمش سو داره و پاهاش مو داره باید جواب مخارج خانم و چشم و همچشمیهای خانم را با فک و فامیلش بده. همیشه بین مسوولیت ها و اختیارات تناسب وجود دارد. میدانید، در هر جامعه ای، با هر فرهنگی، هر چه آزادی بیشتر باشد، مسوولیت هم بیشتر است. ظاهرا خانمهای ایرانی فقط بخش آزادی را دیده اند و میخواهند ولی ابایی ندارند که مسوولیت را گردن مرد بیندازند. هر وقت شما خانمها حاضر شدید از مواهب فرهنگ سنتی چشمپوشی کنید و بتمام الزامات فرهنگ مدرن و برابری طلب تن دهید، آنگاه خود به خود این مسائل حل میشود.

  30. #38 توسط روی دیگر سکه در آوریل 28, 2010 - 5:33 ب.ظ.

    در مجموع باید گفت که تمام صحبتهایی که راجع به ظلم به زنان میشود درست است . اما دیدن منشا این ظلمها از چشم مردان، یا بعبارتی، مردستیزی را با ستیز علیه مرد سالاری اشتباه گرفتن، مغلطه است، آدرس عوضی دادن به شنونده و خاک پاشی در چشم بیننده است و دادن چراغ سبز به سیستم مردسالار برای آفریدن فجایع بیشتر و فراموشی این نکته مهم است که سیستم مردسالار همانقدر مرد ستیز است که زن ستیز. با سیستم مردسالار باید مثل یک سیستم، برخورد کرد و نسبت به ان تحلیل داد.

  31. #39 توسط روی دیگر سکه در آوریل 28, 2010 - 5:48 ب.ظ.

    اگر مردان به زنان نگاه کالایی دارند، آیا زنان خودشان به خویشتن نگاه کالایی ندارند؟ چند تا خانم را میشناسید که از مهریه گذشته باشند؟ چند تا را میشناسید که شرایط سنگین از نظر مالی برای خواستگاران نگذارند؟ تازه به این کار هم افتخار کرده و وسیله چشم و همچشمی پیش دوست و آشنا میکنند. اگر قرار دادن شرایط سنگین مالی، به عنوان پیش شرط ازدواج، نوعی خودفروشی نیست، پس چیست؟ کالا هم کالا است و هر چقدر هم که قیمت کالا بالا باشد واقعیت کالا بودن ان عوض نمیشود. خانم صدر از قدیم گفته اند سر طلا ته مفرغ نمیشود.برای از بین بردن نگاه کالایی به زنان، ابتدا اینمسائل حل شوند.

  32. #40 توسط nakhoda در آوریل 28, 2010 - 5:52 ب.ظ.

    خانم شادی صدر، درسته که حق و حقوق زنها در ایران پایمال شده و می‌شه.ولی‌ به نظر من این مشگل را مردها برای ما درست نکردن.این بازتاب طرز نگرش و فرهنگی‌ بوده که بعد از اسلام هم به زنها و هم به مردها یاد داده شده و القا شده.به نظر من مردها هم حقشون در این مملکت پایمال شده ولی‌ خوب بر اساس همون نگرشی که من و شما ازش ایراد میگیریم هیچ وقت به ذهن یک مرد خطور نمی‌کنه که ما زنها مقصر هستیم.منظور من در کلّ اینه که زنها و مردها در ایران همه مسافر یک کشتی هستن .

  33. #41 توسط roja در آوریل 28, 2010 - 5:54 ب.ظ.

    http://www.madyariran.net/?p=4306
    آقایان یک نگاهی هم به مطلب یکی از همجنسانتان بیاندازید…

    • #42 توسط روی دیگر سکه در آوریل 28, 2010 - 6:31 ب.ظ.

      دیدم و نقدی هم بر ان نوشتم. اگر شما کامنت های پای این پست را خوانده باشید، مردان بیشتری را میبینید که به ظلم الیه زنان اذعان کرده اند. معذالک من حتی یک زن هم ندیدم که به واقعیت مساله را بیطرفانه و بدور از حب و بغض بررسی کرده باشد. چه رسد به اینکه به این ظلمی که به مردان، از طرف همجنسانش میرود اقرار کرده باشد و پرسیده باشد که چرا ما زنان هم باید از مواهب فرهنگ سنتی (بی مسولیتی در مقابل مسائل زندگی از یک طرف و انتظار آزادی بخرج کسی دیگر) برخوردار باشیم و هم از مواهب فرهنگ مدرن.
      اشتباه نشود، من با ظلم و حق کشی از طرف هر کس باشد مخالفم.

  34. #43 توسط روی دیگر سکه در آوریل 28, 2010 - 6:18 ب.ظ.

    راستی، یک چیز دیگر، هیچ فکر کرده اید که چرا بعد از ساعت ۱۰ یا ۱۲ شب خیابانها ناامن است؟ خانم صدر بخشی از جواب را درست حدس زدند. بخاطر مردان. ولی نگفتند کدام مردان. جواب کامل اینست که، در این ساعات، مردانی خیابانها را برای زنان، و البته بقیه هم، نا امن میکنند که به دنبال زنان روسپی میگردند. و البته بیچاره زن سالمی که گیر اینها بیفتد. اما یک چیز مسلم است. در این ساعات زنان روسپی در خیابانها هستند و این نا امنی هم بخاطر وجود آنهاست. آیا میتوان بروش خانم صدر، نا امنی را گردن زنان، بطور کل انداخت؟ آیا در یک نگاه کلی تربه این نتیجه نمیرسیم که خود همان زنان روسپی هم قربانی شرایط جامعه سرمایه داری هستند، همانطور که مردان هم در جامعه مردسالار، خود قربانی هستند. بیایید بین مبارزه علیه مرد سالاری با مبارزه علیه مردان فرق بگذاریم.

  35. #44 توسط ناشناس در آوریل 28, 2010 - 6:24 ب.ظ.

    از اونجایی که تمام مردان از گفتن متلک اعلام برائت کردند من به این نتیجه رسیدم که خانمها خودشان به خودشان متلک میگویندو مزاحم خودشان میشوند! واقعا شرم باد بر چنین زنانی.
    از این نظریه هم خیلی خوشم آمد:
    ‹اگر مردی در خانه به زنش کمک کند، دست به روی وی بلند نکند و غیره آیا همسرش دیگر به چشم یک مرد قابل احترام به ان مرد نگاه میکند یا اینکه نهایت درجه تحقیر و بیحرمتی را بر ان مرد روا میدارد و بعد هم در توجیه ان میگوید که ” اگر مرد بود کارهای زنانه مثل کارهای خانه را انجام نمیداد!”

    • #45 توسط روی دیگر سکه در آوریل 28, 2010 - 6:35 ب.ظ.

      باور کن اینرا بارها هم دیده ام هم از خانمها شنیده ام.

  36. #46 توسط ناشناس در آوریل 28, 2010 - 6:59 ب.ظ.

    http://vertigone.wordpress.com/2010/04/28/shadi/ be nazaram in link arzesh khoondan ro dareh

  37. #47 توسط گمنام در آوریل 28, 2010 - 7:54 ب.ظ.

    اجازه بدهید نظر خود را راجع به عقاید خانم صدر توضیح بدهم. کلا دو دسته فمینیست وجود دارند. دسته اول کسانی هستند که طرفدار برابری حقوق زنان و مردان هستند. من شما را نمیشناسم ولی تصور میکنم شما یکی از آنان باشید. دسته دوم به chauvinist feminist معروف هستند. اینها قبل از اینکه طرفدار حقوق زنان باشند ضد مرد هستند و کلا دیدگاه جنسی گرا (sexist ) دارند. این دسته دوم هیچ فرق اصولی با سنتی های ما که زن را مظهر بلا و اسباب فتنه میدانند، ندارند.همان دیدگاه های ارتجاعی را در مورد مردان دارند. ظاهرا خانم صدر و طرفدارانشان از دسته دوم فمینیست ها هستند.

  38. #48 توسط گمنام در آوریل 28, 2010 - 8:01 ب.ظ.

    اجازه بدهید نظر خود را راجع به عقاید خانم صدر توضیح بدهم. کلا دو دسته فمینیست وجود دارند. دسته اول کسانی هستند که طرفدار برابری حقوق زنان و مردان هستند. من بسیاری از مردان آزادیخواه، بالاخص مردان مدافع حقوق زنان را از این جمله میدانم. دسته دوم به chauvinist feminist معروف هستند. اینها قبل از اینکه طرفدار حقوق زنان باشند ضد مرد هستند و کلا دیدگاه جنسی گرا (sexist ) دارند. این دسته دوم هیچ فرق اصولی با سنتی های ما که زن را مظهر بلا و اسباب فتنه میدانند، ندارند.همان دیدگاه های ارتجاعی را در مورد مردان دارند. استنادشان به ظلمهای تاریخی علیه زنان هم برای توجیه نفرتشان است نسبت به مردان. از این نظر هیچ فرقی بین اینها و نازیهای ضد یهود وجود ندارد. ظاهرا خانم صدر و طرفدارانشان از دسته دوم فمینیست ها هستند. به کلیه مردانی که از حرفهای خانم صدر آزرده شدند باید بگویم که متاسفانه مشکل شما اینست که مرد متولد شده اید.

  39. #49 توسط s در آوریل 28, 2010 - 8:36 ب.ظ.

    نظر من به عنوان یکی از مردهای این جامعه اینه که , زن ها از دو جهت بد بیاری آوردن . هم اینکه نگاه سنتی فرهنگی ایران زیاد به نفع زن نبوده . و هم این که نگاه مذهبی , مثل یک میخی , این تبعیض رو محکمتر کرده . کار شما قابل تقدیره واقعا . به شما افتخار می کنم .

  40. #50 توسط ناشناس در آوریل 28, 2010 - 9:35 ب.ظ.

    madar jendeh, zane man har chi ham behesh mohabbat mikonam bishtar tavagho dareh, sa’i kardam hal mifahmam ke zan man ham ie ashghali e mesle to, zanha ham so estefadeh mikonan az in faza ham khodeshoon ro bi gonah jelveh midan, zane man karesh be jaee resideh ke migeh to che ra bacheh ro be donia nemiari, chera to iek bar sex koni va man 9 mah bardar basham va zjr bekesham, in ha az zan boodan khdeshoon hampasheemoon shodand, hamisheh khoda ham talab kareh, va khodesh aslan moghasser nemidooneh, hamisheh ham az khordeh shodan haghesh tavasote mardha harf mizaneh, ey kash matalak migoftam be dokhtarha , az bi orzegime natars, zan ke hamisheh bi gonaheh, man moshkel daram ke baraie inke zendegim napasheh har zeri mizaneh be esm zan ha khafeh besham, ey kash risheh har chi mardo zaneh kandeh she ke az hich kodoom kheiri nemireseh

  41. #51 توسط ebi در آوریل 28, 2010 - 9:40 ب.ظ.

    ای کاش
    ای کاش
    ای کاش
    قضاوتی
    قضاوتی
    قضاوتی
    در کار
    در کار
    در کار
    نبود!!!

  42. #52 توسط کامبیز هخامنشی در آوریل 28, 2010 - 10:25 ب.ظ.

    سرکار خانم شادی صدر
    با سلام و احترام,
    قسمت اول
    یادداشت شما را با تعمق و تامل موجود در خودم مطالعه نمودم. فارغ از نظرات و کامنتهای عمدتا افراطی که از جانب زنان و مردان مختلف در کامنتها ثبت شده است؛ میخواهم نظر شخصی خودم را ارائه دهم. بدیهی است که این نظر منحصرا بیانگر نگرش شخصی من به مقوله زن و مرد میباشد. و حاصل تجربیات شخصی من هست.
    به زعم من رابطه بین دو جنس مخالف از بدیهی ترین نیازهای ابتدایی انسان است. متاسفانه بدلیل وجود ایدئولوژی (تاکید میکنم:ایدئولوژی) اسلام- به زعم من اسلام اصلا دین نیست, زیرا برای رهایی روح انسان نیست؛بلکه برای عبد و عبید شدن روح انسان در برابر الله(خدای عربی) است-درایران کنونی این رابطه بدیهی در منظری غیر واقعی و کذب تبدیل به تابویی در جامعه شده است. لازم میدانم که در همین جا بگویم؛ این تابو سازی تنها منحصر به ایدئولوژی اسلام نیست؛بلکه در قرون قبل از اسلام ,یعنی دردوران ایران باستان و حتی پس از ظهور دین مبین زرتشت نیز محدودیتهای دینی برای زنان موجود بوده است.
    هر چند در دوران ایران قبل از اسلام زنان در بسیاری از امور اجتماعی به شکلی فعالانه حضور داشته اند_که اوج آن در اواخر دوران هخامنشی و در دوران سلوکی و اشکانیان بوده است_ اما در همان ادوار بررسی نوع پوشش زناننشاندهنده پوشیده بودن البسه است. نمونه آن را که در طول تاریخ به صورت لباسهای فولکلوریک ایرانی است بخوبی میتوان دید. و متوجه خواهید شد که انواع لباسهای اقوام ایرانی پوشیده و بسته هستند. حتی بنا بر برخی مطالعات تایید نشده پوشش چادر در فرهنگ ایرانی قبل از اسلام در برخی از اقوام فلات ایران رایج بوده است. از این مطالب میتوانید پی ببرید که پاره ای از مسایل جامعه شناختی ایران امروز, در رابطه با روابط غیر همجنسگرایانه انسان ایرانی ریشه در مفاهیم تاریخی ایران کهن دارد.
    در همینجا ذکر میکنم که اعتقاد شخصی من بر پایه لزوم بازنگری در بسیاری از این رسوم و دور ریختن آن قسمت از آنها, که به هویت انسانی انسان ایرانی لطمه وارد کرده اند میباشد؛اما انجام این مهم نیاز به کار فرهنگی تمرکزگرا- و نه تفرق گرا- دارد. در این میان هرچند یادداشتهای نقادانه خشم آلود, قابل تامل و واجد احترام به آرای نویسنده یادداشت میباشد؛اما توجه به این مهم بسیار کمک کننده خواهد بود که اصولا انجام تغییر در سنن و رسوم اجتماعی تنها با مشارکت نیروهای انسانی آن جامعه- بدون توجه به جنسیت نیروهای انسانی آن جامعه- مقدور و میسر است. لذا در مورد رابطه جامعه شناختی دختر و پسر یا زن و مرد و رسوم اجتماعی مرتبط با آن؛ انتقادهایی که بار توهین آمیز به هر یک از جنسهای انسانی را وارد می کند, کمکی به حل معضلات اجتماعی نمیکند. اینکار باید با حس تفاهم و میل به ایجاد اتحاد بین انسانهای غیر همجنس و تشویق فعالانه ایشان بعمل آید

    • #53 توسط شبگیر در آوریل 29, 2010 - 4:06 ق.ظ.

      درود بر شما انسان فرهیخته.

  43. #54 توسط کامبیز هخامنشی در آوریل 28, 2010 - 10:26 ب.ظ.

    قسمت دوم:
    در جوامع مدرن و پایبند به حقوق بشر اینکار با برگزاری مسابقات و نشستهای متعدد در رابطه با انواع مسایل جنسی, عشقی, ماجراجویی, مسابقات و . . . . توسط وسایل ارتباط جمعی عمومی بخصوص تلویزیون انجام میگیرد. و در طی این برنامه ها مرد و زن شناخت دقیق تری از یکدیگر مییابند.
    مهمتر از آن در جوامع مدرن و پایبند به حقوق بشر, در مهد کودکها و مدارس روبط آزاد اما هوشمندانه- تحت نظارت مسئولین آموزشی- بین دختران و پسران میسر است.
    مجموعه این ساز و کارها نگرش کلی مردان و زنان را نسبت به یکدیگر واجد رویکرد و نمایی منطقی و نرم و آمیخته به احترام بین دو جنس میکند. اما حتی در همین جوامع باز هم خرده فرهنگهایی باقی میمانند که تمایل بسیار شدیدی به مسایل جنسی دارند, این افراد را نه میکشند و نه به آنها توهین میکنند؛ بلکه به آنها کمک میکنند تا با انجام ااعمال مورد علاقه اشان به نحوی که خسارت به دیگر شهروندان وارد نکند نیازهای روانی خود را کنکاش کنند.
    همانطور که از توضیحات من بر میاید در رویکردهای مرتبط با ایجاد رابطه معقول بین دو جنس مخالف در جوامع مدرن هیچ اثری از توهین مشاهده نمیشود. بلکه کار فرهنگی مبتنی بر لزوم بازنگری در روابط جنسی انسانها مورد نظر قرار میگیرد. برای حصول به این امر باید از ایدئولوژی انسان شکن اسلام گذشت, نه آنکه با دلیل واقعی حمایت از حقوق به حق زنان, به بخشی از انسانیت توهین مضاعف کرد.
    .
    در انتها لازم میدان که این نکته را ذکر کنم, که نشان دادن زیباییهای زنانه چیزی است که همه دختران و زنان آن را دوست دارند. زیرا با این کار میخواهند انسانیت را از زیبایی بهره مند کنند. مردان نیز مسلما آن را بیشتر دوست دارند. وقتی مردی صحبت متلک گونه به زنی میگوید؛ این متلک چندین وجه دارد:1- از زیبایی آن زن تعریف میکند_اگر اینجور است پس بسیار کار خوبی میکند و لزومی به توهین به مرد وجود ندارد- 2- میل جنسی خود را به آن زن میگوید: – اگر زن با این متلک هنرمندانه مرد, مایل به دوست شدن با مرد شود به کسی چه ربطی دارد که آن حرف بد یا خوب است؟- 3- اگرمردی توهین به شخصیت زن بکند:-باید پلیس قا نونی و غیر اسلامی وجود داشته باشد که وقتی دختر به عنوان شاکی به او پناه برد ؛بجای تجاوز به او در کلانتری تحت عنوان وجود حدیث دینی برای تجاوز آزاد به د ختران بدحجاب و بی حجاب؛ از حق او بر اساس حقوق بشر بین اللمللی دفاع بکند.4- آموزش اصول احترام بر عهده مادران و پدران هست. نقش مادران در آموزش فرزندان جایگاه بسیار قابل تامقی دارد. راستی آیا همه مادران به دختران و زنان احترام میگذارد؟!
    با تشکر کامبیز

  44. #55 توسط گمنام در آوریل 28, 2010 - 11:04 ب.ظ.

    جناب هخامنشی
    بخش دوم بحث تان بسیار علمی و پخته و منطقی بود

  45. #56 توسط مدوسا در آوریل 29, 2010 - 3:49 ق.ظ.

    زن ايراني يك بيمار است. يك بيمار رواني. يك موجود ناقص الخلقه. مغز او ناتوان از تحليل. وجودش پر از عقده هاي جنسي و روحي. زن ايراني در سايه اسلام ناب محمدي تبديل به پست ترين موجود روي زمين شده است. زن ايراني حتي زن نيست. يك كرم است.
    دليل دارويني تمام رفتارهاي جنسي زن و مرد را بايد در تلاش طبيعت براي ادامه نسل دانست. و مگر زن مهمترين وسيله براي توليد مثل نيست؟ پس جسم زن، روح زن و رفتار زن مهمترين نقش را تمام پديده هاي جنسي بازي مي كند. طبيعت دارويني زن (ماده) را در تمام پستانداران و بيشتر پرندگان بصورت جسمي جذاب براي مرد (نر) آفريده است. و زن (ماده) با رفتارهايي كه در وجودش نهاده شده از سويي به جذب مردان (نر) به سوي خود مي پردازد و از سويي با سختگيري در هنگام انتخاب همسر و در هنگام دريافت كروموزم هاي بارور كننده، بهترين و قويترين ژن ها را براي فرزندان خود برمي گزيند. و اين هدف اصلي طبيعيت دارويني براي پيشرفت ژنتيكي نوع ها است. به قول ايراني ها با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن. در جامعه مدرن امروز كه با بوجود آمدن روش هاي ايمن جلوگيري از حاملگي استفاده از لذت جنسي بدون نياز به حامله شدن فراهم شده است، زنان آزادانه تر به رفتارهاي جنسي روي مي آورند. اما در ايراني كه زن حتي از شنيدن متلك هم احساس گناه مي كند و بالاترين ارزش زن به داشتن پرده بكارت است آيا اين موجود از هدفي كه طبيعت برايش برگزيده كيلومترها فاصله ندارد. آيا مردي كه تنها ملاكش در هنگام انتخاب همسر نجابت اوست را بايد يك موجود سالم ناميد. در طبيعت پستانداران مرد بايد به دنبال زني سالم از نظر جسمي و فعال از نظر جنسي بگردد تا ژن هاي قوي و سالمي را براي فرزندانش به ارث بگذارد. دختر نجيب شايد به دليل بي ميلي جنسي نجيب است. اسلام بوجود آورنده مردان و زنان بيمار و ناقص است. ميليون ها زن ايراني چند سال بعد از ازدواج مبتلا به بي ميلي جنسي اكتسابي مي شوند. 60درصد مردان ايراني به انزال زودرس مبتلا هستند كه خود عاملي است در ابتلاي زنانشان به بي ميلي جنسي. وحشتناك است يعني از هر 5 مرد ايراني 3نفر مريضند. پس بنيان خانوادگيشان مريض است و زن اين مرد نمي تواند براي برطرف كردن اصلي ترين نيازش كه ميل جنسي است به مردان ديگر روي بياورد چون نجابتش زير سوال ميرود.
    زن ايراني بيمار است. مرد ايراني بيمار است. تمام جوامع مدرن امروزي سكشوال هرسمنت را جرم مي دانند ولي وقتي بزرگترين دغدغه يك زن تحصيل كرده ايراني شنيدن متلك يا ماليده شدن دست يك مرد به اوست و نه ناتواني مرداني چون پدر برادر شوهر و پسر او در ارضا زناني چون مادر خواهر دختر و خود او بايد گفت زن ايراني بيمار است ناقص الخلقه است.

    • #57 توسط شبگیر در آوریل 29, 2010 - 4:17 ق.ظ.

      از چنان مادرانی چنین پسرانی باید.

    • #58 توسط مینا در آوریل 30, 2010 - 2:14 ق.ظ.

      حق با توست واقعأ مریضی.

      • #59 توسط مرد در آوریل 30, 2010 - 6:11 ب.ظ.

        شاید نظر آقای مدوسا با بی رحمی و خشونت تمام مطرح شده باشد و تا حدودی هم از دایره انصاف خارج باشد.اما در هر صورت حاوی حقایقی هم هست.دوستانی که در جواب ،مدوسا را مریض خطاب کرده اند لطفاً پاسخ دهند که حاضرند صراحتاً و بدون خجالت به وجود میل جنسی در خود اقرار کنند و در باره آن حرف بزنند؟

      • #60 توسط sara در نوامبر 23, 2010 - 12:09 ق.ظ.

        man haminja be toore rasmi elam mikonam ke meile jensi daram dirooz ye pesare binahayat khoshtipe englisi ro ke nemishnakhtam to nightclud boosidam kheili chaspid
        vali har dafe ke iran miyam az pesaraye irani va raftareshoon ogham migire

    • #61 توسط sara در نوامبر 23, 2010 - 12:07 ق.ظ.

      dooste aziz hamin chand vaghhte pish khandam ke bishtare zanane british az inke mardan be anha khire mishan ehsase moazab boodan mikonand.heivane nar har madeyi ro navazesh nemikone ama marde irani nesbat be tamame zanan hese jensi dare.bavar konid matalak shinidan hich rabti be meile be khodnamayi nadare va baz bavarkonid momkene zani az mardi ke dastmalish mikone badesh biyad mage shoma khodet az har zani ke be tanet dast bemale lezat mibari?agar mibari dochare bimariye sexy hasti..

  46. #62 توسط کامبیز هخامنشی در آوریل 29, 2010 - 4:41 ق.ظ.

    مقدمه-
    متنی که در پی خواهم آورد رویکردی مبتنی بر تجارب شخصی و آموزه های علمی و دانشگاهی حرفه فعلی من خواهد بود. این کامنت در پاسخ به گفتار یکی از کامنت گذاران وبسایت مردمک است. وبسایتی که یادداشت قابل تعمق و واجد تامل سرکار خانم صدر را انتشار داده است.
    بدیهی است که برای حفظ حرمت کامنت گذار مورد نظر نام وی را از ابتدای کامن خودم در این سایت برمیدارم. اما ساختار کلی یادداشت را عوض نخواهم کرد:

  47. #63 توسط کامبیز هخامنشی در آوریل 29, 2010 - 4:42 ق.ظ.

    با سلام و احترام,
    جوابیه بخش اول-
    بدلیل پیگیری لینک مرتبط با یادداشت سرکار خانم شادی صدر, کامنت شما را مطالعه کردم. بسیار راحت میتوانم از آن بگذرم و به این طرز تفکر که از روی عصبانیت و حتما بدلیل تجارب تلختان است پوزخند تمسخر بزنم. اما تصمیم دارم تا تفکر شما را و چرایی آن را بر اساس تجربیات کاملا شخصی خودم و مبانی علمی که میشناسم؛ بررسی کنم؛ و مطمئنا آن را به شکلی تند به چالش بکشم. پس پیشاپیش بدلیل تندیهای رادبی متن متاسفم, اما مطمئن هستم که برایتان در پایان یادداشت من, این مفهوم تجلی خواهد کرد که:» احترام بگذارید تا احترام ببینید , در غیر اینصورت باید آمادگی برخورد با کلام تند راداشته باشید.»
    من در خانواده ای کاملا سکولار بدنیا آمدم. خانواده ای که احترام به زن و زن پرستی را ازپدرم در آن یاد گرفتم. و به آن افتخار میکنم. شاید بدلیل این پایبندی بسیار زیاد در خانواده ام, و نیز از آنجا که دو خواهر بزرگتر از خودم داشته ام؛ یکی ازخواهران بزگتر من در زمینه فمینست که بخودی خود مکتبی قابل احترام و تعمق است؛ وارد زیر گروهی بسیار افراطی از آن شده است. مقوله ای که مبتنی بر توهین و تحقیر مرد است. و بعبارتی علمی واجد جنبه های افراطی سادیستیک است. یعنی آزار دادن و تحقیر فیزیکی و روانی مرد.

  48. #64 توسط کامبیز هخامنشی در آوریل 29, 2010 - 4:42 ق.ظ.

    قسمت دوم-
    از نوشته های شما این را فهمیدم که شما هم تمایلات بسیار به این نحله فکری افراطی و غیر منطقی- یا در واقع ضد فرهنگی- از مکتب قابل تامل فمینیسم دارید. نحله ای که حتی بسیاری از فعالین راسخ فمینیسم نیز امروزه آن را طرد و نفی میکنند. زیرا احترام به حقوق بشر امری بدور از مسایل جنسی است. یا حداقل تلاش عموم فرهیختگان بین المللی معتبر بر این اساس است که چنین باشد. زیرا با توهین کرد به نصف بشریت مشکل واقعی نصف دیگر بشریت نه تنها حل نمیشود؛ بلکه مامنی پدید میاید تا ابزار ناکارآمد دین مجددا جان بگیرد و جامعه را شقه شقه کند. و این از اصول و مبانی فرهنگ و علم بشر متمدن امروز به دور است.

    به وضوح به یاد میاورم که در سن 14 سالگی یک نوجوان بسیار پرحرارت از نظر جنسی بودم. و علاقمند به جمع آوری عکسهای نیمه برهنه زنان بسیار زیبا و خوش هیکل مجله بوردا -BURDA-را داشتم. روزی خواهرم به یک دسته از این عکسها دست پیدا کرد, و در حضور دختر داییها و خواهر دیگرم بیحرمتی روانی و فیزیکی شدیدی نسبت به من انجام داد. او به من با توهین فراوان و با فریاد گفت:» شما مردان موجودات کثیف و هرزه ای هستید که باید همگی تان را با هم کشت»!!!
    این حرکت چنان اثر مخربی بر ذهن من گذاشت که تا 26 سال بعد, از خودم سوال میکردم: مگر دوست داشتن زیبایی و جمع آوری تصاویر زیبا جرم است؟ ؛ آیا دوست پسر خواهرم کار ناشایستی با او کرده بود؟ اگر بله ,چرا به پدر من نگفت؟ – زیرا او به راحتی و با امنیت کامل راجع به مشکلاتش با پدرم سخن میگوید -و اگر نه به چه حقی این نوع برخورد را با من انجام داد؟

  49. #65 توسط کامبیز هخامنشی در آوریل 29, 2010 - 4:43 ق.ظ.

    خش سوم-
    این مشکلات تا الان هم بین من و خواهرم ادامه دارد. من و او به حقیقت چشم دیدن یکدیگر را نداریم؟ علتش را نمیدانم؛ احتمالا من بعد از این جریان و بسیاری برخوردهای مشابه دیگر که از او دیده ام؛ از او شدیدا رویگردان هستم. در هر حال پیامد این برخوردها ازی سوی او, احترامی از جانب من برای او بوجود نیاورد که هیچ؛ بلکه او را از چشم من به طور کامل انداخت, آن هم برای همیشه.
    همین طرز تفکر افراطی او باعث شد تا پس از 14 سال زندگی مشترک از همسرش نیز طلاق بگیرد. در ضمن او هر روزه پسر 14 ساله خود را در برابر چشمان دختر 7 ساله خود تحقیر روانی و احتمالا فیزیکی- من به حقیقت امر وقوف ندارم- میکند. و به علت همین امر من با او مرتبا در مناقشه فرهنگی هستم. به زعم من این گروه از زنان انسانهای بسیار متوقع, پررو و بی ادب و به دور از ارزشهای اخلاقی منطبق با حقوق بشر مدرن هستند.
    در ثانی شما در نوشته هایتان به مقوله همجنسبازی اشاره ای کرده اید, و بدون تفکیک یا دسته بندی افراد مورد اشاره اتان همه را بر یک نهج قضاوت کرده اید. شما حتما بسیار بهتر از من میدانید که همحنس بازی یک چیز است, و پدوفیلی یک چیز دیکر است.من به شخصه اعتقاد دارم که برای ایجاد تغییرو پایه گذاری ایران نوینی تلاش میکنم؛ که در آن حقوق همجنسبازان مرد-GAY – و همجنسبازان زن-LESBIAN- کاملا مراعات شود.

  50. #66 توسط کامبیز هخامنشی در آوریل 29, 2010 - 4:43 ق.ظ.

    بخش چهارم-
    اما در خصوص عمل پدوفیلی؛ این کار امری بسیار غیر انسانی و زننده است. که متاسفانه در جامعه ما به صورت بسیار مخفیانه اما به شدت رواج دارد. در سراسر دنیا قربانیان این کار به دو سبک واکنش نشان میدهند: 1- با ایجاد انجمنها و اتحادیه های مبارزه برای حفظ حقوق بشری قربانیان, به جنگ این تباهی میروند ( اصطلاح روانپزشکی آن SUBLIMATION است) 2- به طور کاملا مخفیانه آن را به درون خود ریخته ,مخفی میکنند و بدون آنکه حمایت روانی شوند ؛بتدریج خود تبدیل به جنایتکاران جنسی میشوند.که با انجام این اعمال آسیب روحی خود را میپوشانند, یا بعبارت بهتر از آن میگریزند. این حالت در کشور ما-ایران-رایج ترین و متداولترین حالت است. این قربانیان هم شامل پسران و هم شامل دختران هستند..
    حال من درست متوجه نمیشوم؛ کجای این همه درد و رنج و مصیبت میتواند اسباب مفرح شدن طرز تفکر یا همان نحله فکری امثال شما را فراهم آورد؟
    براستی شما بعنوان یک انسان ,تاکنون چه قدم موثری برای حل این معضل وحشتناک در ایران پیدا کرده اید؟ من بعنوان فردی که حرفه ام ایجاب میکند تا آنجا که توانسته ام بصورت موردی به این بیماران یاری رسانده ام. اما هرگز آنها را مسخره نمیکنم. شما میدانید که قربانیان این کابوس ممکن است برادر یا شوهر یا پدر یا پسر شما باشند؟ آیا خندیدن هنوز هم به نظرتان عاقلانه است؟

  51. #67 توسط کامبیز هخامنشی در آوریل 29, 2010 - 4:44 ق.ظ.

    بخش پنجم- آخرین بخش
    من اعتقاد دارم یادداشت سرکار خانم صدر بیانگر پاره ای از علایم و نشانه های یک معضل خانمانسوز و جامعه ویران کن است. اما همانطور که در کامنت قبلی هم گفته ام؛ این ذکر علت نیست. پس در نفس عمل ,هرچند واجد توجه و احترام به آرای نویسنده یادداشت هست؛اما اصالت مبنایی ندارد. برای اصلاح یک اشکال و معضل نباید انسانها به یکدیگر فحش بدهند؛ یا اسباب آن را پدید آورند. ابتدا باید آن را بیان کنند. خشم حاصل از آن را مطرح کنند. و بعد با یکدیگر به بررسی راه حلهاو امکانات مقابله با مشکل بصورت تمرکز گرا و نه تفرق گرا بپردازند.
    من راه حلی را که به ذهنم رسید گفته ام و باز هم آن را در همینجا میگویم: راه حل گذر از ایدئولوژی انسان شکن اسلام و پایه گذاری یک جامعه سکولار مبتنی بر احترام به همه تفکرات ایدئولوژیک و هیومانیستیک است. البته برای ایدئولوژیهای تمامیت خواه مانند اسلام باید با مدیریت هوشمندانه فرهیختگان سرشناس لگام هایی محکم فراهم کرد تا دیگر جرائت ایجاد چنین فضاحتهای اجتماعی مبتلا به ایران امروز را نداشته باشند
    منتظرم تا راه حل بخردانه شما را نیز بخوانم. شاید هرگز راه حلی منطقی از سوی این نوع نحله فکری افراط گراینه فمینیستیک نخوانم. کما اینکه در طول مدت 30 سال گذشته نیز از افرادی مشابه با سرکار عالی حرف مستدل و منطقی نه دیده ام؛ و نه شنیده ام.
    روز خوش
    مستدام باشید
    کامبیز

  52. #68 توسط آریو در آوریل 29, 2010 - 6:32 ق.ظ.

    من در عمرم به هیچ زنی در خیابان متلک نگفته‌ام. خوب؟!؟

  53. #69 توسط آریو در آوریل 29, 2010 - 6:32 ق.ظ.

    باید اضافه کنم که منهم یک مرد هستم و در ایران بدنیا آمده و بزرگ شده‌ام.

  54. #70 توسط فرهنگ در آوریل 29, 2010 - 10:35 ق.ظ.

    واقعا» شرم آور است…اصلا فکر نمی کردم از خانم صدر چنین عبارات سخیفی بشنوم. سابقا از نوشته های ایشان به ویژه درباره ی حجاب اجباری غرق در تحسین می شدم. زندگی زناشوییم از دست رفت ولی هرگز حاضر نشدم منش دموکرات و برابر نگرم را عوض کنم حالا باید از یک شخصیت نام اشنا و حقوقدان حمله ی کور و نگاه به شدت مطلق انگار را به مطلق مردان ایرانی شاهد بشوم. باید به خودم فشار بیاورم تا ببینم شاید در جایی متلک گفته ام و هرزگی کرده ام اما خودم یادم نیست…شاید آلزایمر گرفته ام…درست است که متلک پرانی در فرهنگ ما زیاد شده و چنان و چنان…اما مگر اعتیاد هم زیاد نشده؟ لابد من و همه ی ما معتادیم و خودمان نمی دانیم! آخر این چه نگاه غیر علمی و غیر آماری است؟! و لابد خانم های ایرانی هم هیچ مشکلی ندارند که در این نقد یکسویه گردی بر دامن ایشان ننشسته! در این میانه بنگرید خانم مسیح علی نژاد را هم که چه جور از خود بی خود شده اند…به نظر می رسد خروج خانم صدر از دایره ی انصاف و خرد خانم علی نژاد را به شدت سرمست نموده…دارم به یقین می رسم این خانم ها نه در پی احقاق حقوق و برابری برای زنان بلکه دنبال پی افکندن دنیایی هستند که مرد ها را به استعمار و بیگاری بکشند. این خانم ها هم همانند خوک های داستان قلعه ی حیوانات جرج اورول می شوند در جایی که در صفحه ی آخر کتاب کنار انسان ها با جام های پر نشسته اند و دیگر نمی شود فهمید کدام خوک است و کدام انسان!

  55. #71 توسط گمنام در آوریل 29, 2010 - 1:28 ب.ظ.

    متاسفانه نزدیک به ۳ دهه از برقراری نظام جمهوری اسلامی در ایران میگذرد. در طی این ۳ دهه، جمهوری اسلامی انواع و اقسام سرکوبها را بر مردم روا داشت. یکی از این نوع سرکوبها، برپایی گشتهای «یا زهرا» و «ثار الله» و غیره بوده که سعی در به زیر کنترل در آوردن رفتارهای مردم در حوزه های خصوصی زندگی داشته است. این حرکت به بهانه اعمال قوانین اسلامی آغاز شد و با اتکا بر زور و اسلحه، بر علیه زنان و جوانان جریان داشته است تا بخیال خود با ایجاد جو رعب و وحشت، حکومت خود را ابد مدت کنند. متاسفانه این سرکوبگریها آثار ناهنجاری در رفتارهای فردی و جمعی ما داشته است. شاید بدترین اثر بجا مانده از این سرکوبها، تبدیل هر ایرانی به یک مامور امر به معروف و نهی از منکر است. هر ایرانی در درون خود هم یک مامور گشت «ثار الله» است و هم در عین حال یک قربانی که با خواهش و تمنا، میخواهد گریبان خود را از دست مامور گشت رها سازد. با کمال تاسف، خانم صدر که وکیل هم هستند این بار نقش مامور گشت را بازی کردند تا رفتار فردی ما مردان «منحرف مادرزاد» تصحیح کنند. طبعا ایشان خود را در جایگاه معلم اخلاق جامعه گذاشته و از بالای منبر دستور «آدم باش» به مردان میدهند. ایشان هم مثل اغلب کسانی که زیر لوای جمهوری اسلامی رشد کردند، متوجه قبح و زشتی رفتار خود نیستند. ایشان فکر میکنند که چون وکیل هستند، چون بجای عبا و عمامه، لباس به سبک غربی میپوشند و بجای مدرک حوزوی، مدرک دانشگاهی دارند، با امثال آیت الله صدیقی فرق دارند. بدبختانه از بین تمام واکنشهایی که به این صحبت ها شده بیشتر واکنشها، مثل همان واکنش قربانیان گشتهای ثار الله، بجز التماس و قسم حضرت عباس که «والله ما نبودیم» و «ما را چه این حرفها» و ….. نبوده. کمتر به ایشان گفته شد که خانم محترم ما به اندازه کافی معلم اخلاق داریم که صبح تا شب درس اخلاق را با چماق توی مغز ما فرو میکنند. اصلا ما معلم اخلاق زیاد داریم. شما لطفا کوتاه بیا.
    اصلا به کسی چه مربوط است که شما توضیح میدهید که متلک گفته اید یا نگفته اید. اگر کاری که کرده اید، خلاف قانون نیست و یا اگر شما شاکی خصوصی ندارید، به کسی مربوط نیست که در زوایای تاریک یا روشن زندگی شما بگردد، کنکاش کند و از شما چیزی بپرسد و شما هم هیچ توضیحی به کسی بدهکار نیستید. برپایی دادگاه تفتیش عقاید در قرن بیستم، انهم از کسی مثل خانم صدر که ادعای روشنفکری و حقوق بشری دارد اصلا قابل قبول نیست.
    خانم صدر فمینیست افراطی هستند. به عنوان توضیح مختصر بگویم که فمینیستها دو دسته هستند. دسته اول معتقد به برابری حقوق زن و مرد هستند. دسته دوم، فمینیستهای افراطی(chauvinist feminist ) هستند که قبل از آنکه برابری طلب باشند، ضد مرد هستند. اینها از دیدگاه جنسیت گرایانه(sexist ) به مقوله زنان و حقوقشان نگاه میکنند. بنظر من مرد ستیزی امثال خانم صدر همانقدر ارتجاعی است که زن ستیزی امثال آیت الله صدیقی.
    این نوع فمینیسم چیزی جز ایدولوژی نفرت نیست درست مثل نازیسم که نفرت علیه یهودیان را تئوریزه میکرد. اینها هم مثل نازیها برای توجیه نفرت مرد ستیزانه، دست به دامن تاریخ میشوند و شواهد مورد نظرشان را با تفسیرهای مغرضانه، یکطرفه و غیر علمی، از ان میاورند. از ظلم تاریخی مردان بر زنان، همانگونه داد سخن میدهند که نازیها از ظلم یهودیان بر ملت آلمان و صد البته که این منجیان خود خوانده، لابد ماموریت آسمانی دارند که «قربانیان» مورد نظر خود را از چنگال ان «اهریمن» مورد نظرشان در آورند.
    بنظر من جواب این خانم و امثال ایشان این نیست که «والله ما نبودیم» و یا «ما را چه به این حرفها»و یا «بحضرت عباس ما تا بحال به کسی متلک نگفته ایم» ………که من تا بحال دیدم. جواب ایشان اینست که شما تحت هیچ عنوان، حق تفتیش در زندگی مردم را ندارید، چه رسد به استفاده ابزاری از ان برای نفرت پراکنی.

  56. #72 توسط ناشناس در آوریل 29, 2010 - 4:59 ب.ظ.

    iek pishnahad sadeh
    khastam begam ke mitooni in maghala ro beferesti baraie masoud behnoud, ahmad zeidabadi, mir hossein mousavi, mohammad khatami, dr soroush, akbar ganji, …. va begi ke dar moredeshoon chi fekr mikoni, khoshhal misham beshnavam nazaret to ro va javabe oonha ro

  57. #73 توسط ناشناس در آوریل 29, 2010 - 9:53 ب.ظ.

    salam
    man ye 2khtaram ke ta 23 salegi to tehran budam…
    ghabul daram ke chyzaye khubo bado khande dari toy khyabun etefagh miofte
    vali kasi ke vaght mizare va mokhatabe to hast jozve khaterehaye khubo ghashange 2khtarast mamolan
    man be nazaram in neveshteye to monaseb nist

    khubo khush bashy

  58. #74 توسط hamed در آوریل 29, 2010 - 11:55 ب.ظ.

    حالا می‌شه تکلیف من رو روشن کنید که جلو دوست دخترم چای‌ها گذاشتم تا هورت بکشه؛ و البته نوش جون‌ش. و تا حالا یک‌بار هم خواهرم جلوم چای نذاشته، که من جلوش کاپوچینو گذاشتم؛ که باز نوش جون‌ش. و تا حالا به مادر و خواهرم نگفتم روسری‌ت‌و بکش جلو یا آرایش نکن؛ که به من چه مربوط. و تا حالا به دختری متلک هم نگفتم، گرچه می‌دونم خیلی از دخترها، متلک شنیدن رو دوست دارند؛ به شرط این‌که پسر جذابی گوینده‌اش باشه.
    نمی‌دونم. شاید مشکل از آینه‌ی خونه‌ی مائه. فکر می‌کنم اگه خودم رو با آینه‌ی شما-خانم صدر-ببینم، مشکل‌م حل می‌شه. پس لطفن از آینه‌تون به تعداد مردان تکثیر کنید تا دیگه آدم‌ها دچار مشکل و گرفتاری ِ دوگانه‌گی بین خود ِ واقعی و خود ِ متن شما نشن.
    با سپاس.

  59. #75 توسط yaroo در آوریل 30, 2010 - 12:31 ق.ظ.

    تو یه حامعه مردسالار فقط مردها مریض نیستند. شما یکی از نشانه های این بیماری رو متلک گفتن می دونید. مثالی از خودم می زنم. من تو نوجونی چند باری به تقلید از همسن هام متلک گفتم ولی دیدم تو این زمینه استعدادی ندارم و بی خیال شدم….
    به هر حال، تو سن 18-19 سالگی موهام رو بلند نگه می داشتم (خیلی) و ظاهرا چون بصورن دیفالت یک خصوصیت زنونه تلقی می شه سوژه خوبی شده بودم برای متلک خوردن، که نکته جالبتر اینه که همه هم از جانب جماعت مردهای به زعم شما متلک پرون نبود!! و «خیلی» از این متلک ها رو همین خانم های مظلوم قصه شما می پروندن. متلک شنیدن از طرف جنس موافق بیشتر مواقع منجر به درگیری فیزیکی می شد. برخلاف خانم ها که تنها به خجالت و گیجی بیشتر من منتهی می شد. که تحمل نکردم آخر و از ته زدم… حالا تحلیل شما چیه؟ متلک گفتن و تحریک حس متلک پرونی در مقابل حتی فقط یک property منسوب به خانم ها (موی بلند) آن هم از طرف همین خانم ها چه دلیلی داره اگه منشا و ناقل و …. این بیماری به گفته شما فقط و فقط مردهای این جامعه هستن؟؟
    متاسفانه بین شما و فمینیسم آبکی مثلا تهمینه میلانی هیــــــــــچ تفاوتی نمی بینم.

  60. #76 توسط soren در آوریل 30, 2010 - 12:40 ق.ظ.

    salam khnome sadr
    man ham yek mard irani hastam ,hamishe ham faghat donbale yeknafar boodam baraye zendegi ,dar in masir ham ham 3 bar eghdam kardam vali har 3 martabeh ham motavajeh shodam ke on khnomha dar ertebat ba pesare digheii boodan (inro ezafe konam ke bandeh barkhlafe mamoli ke shoma zekr kardid ba hich yek az in khanomha ertebate jensi bar gharar nakardam )
    vail be dorogh vanemod mikardan ke man fereshteye zendegiye onha hastam to donya mardi mesel man ba sedaghat nist va hazarha doroghe dighe .va in masaleh chenan zarbeye bozorgi be man zadeh ke agar man khahar nadashtam migoftam ke zane iranie khob vojood nadareh

  61. #77 توسط nima در آوریل 30, 2010 - 12:47 ق.ظ.

    Have you seen the way Miss Sadr looks ? no wonder why she hates men so much!! I think a good sex will do her a world of good! !!

  62. #78 توسط علی در آوریل 30, 2010 - 1:24 ق.ظ.

    خانم صدر
    بی سلام و بی ارادت…شاید نشست و برخواست با بزرگانی مثل لخ والسا یا گرفتن جوایز فلان کشور اروپایی شما را فریب داده باشد تا حقیقتی را نبینید. می دانید کدام حقیقت؟ این حقیقت که شما ایرانی هستید و شرط است که در قلب و روح مردم خودتان ممتاز و برگزیده باشید تا کسی باشید و عددی به حساب بیایید. مبارزه کردید…زندان رفتید…هزینه دادید…همه درست،همه ارزشمند. اما قدم گذاشتن در جاده ای که به تازگی افتتاح نموده اید و سماجت در آب ریختن به لانه ی – به زعم خودتان- مورچگان، شما را به هر سو ببرد به سمت عشق ورزی و مفاهمه با کشور و مردمتان نخواهد برد.
    ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی/کاین ره که تو می روی به ترکستان است.

  63. #79 توسط یک دوستدار قدیمی‌ از نوع مرد ایرانی! در آوریل 30, 2010 - 8:15 ق.ظ.

    خانوم صدر گرامی‌، بسیار از خواندن مقاله شما متاسف شدم. خصوصا از آنچه بر شما گذشته است. از سالها پیش که در ایران بودم از خوانندگان مقاله‌های شما (که احتمالاً تازه شروع کرده بودید) بوده ام. به عنوان یک علاقمند قدیمی‌ فکر می‌کنم این راهی‌ که شما می‌روید به آنچه در نظر دارید و شایستگی آن را هم دارید منتهی‌ نمی‌شود. من یک مرد ایرانی هستم ولی‌ علیرغم سالهای دوری از وطن آنچه بیاد می‌‌آورم، بیش از صدمه مردان به زنان، این زنان هستند که به خود صدمه میزنند. تاحالا شده است رفتار زنان ایرانی را بررسی‌ کنید؟ چند درصد آنها «به واقع» مانند جنس برابر رفتار میکنند؟ چند درصد زنان در ایران اعتقاد دارند زن هم نان آور خانواده است؟ چند در صد زنان عقیده دارند خودشان کار کنند و همسرشان خانه داری کند؟ این فقط یک نمونه است. نمونه‌ها بسیارند از دوستی‌ ها، ازدواج ها، کار کردنها و و و

    و اما در مورد متلک‌ها و مزاحمت ها:

    یادم میاید در زمانی‌ که محصل بودم روزی برای دادن وسیله‌ای به خواهر محصلم (که یک سال از من بزرگتر بود/هست) به مدرسه خواهرم رفتم. جای شما خالی‌ از همان درب مدرسه تا دفتر مدرسه و برگشت تقریبا دختری من را از متلک بی‌بهره نگذاشت. علیرغم آنچه که به نظر می‌رسد (و شاید برای خنک شدن دل شما) باید اعتراف کنم موقعیت دشواری بود. صرف نظر از این داستان، در زمان دانشجویی هم گاهی‌ در خیابان دختران گرامی‌ بنده را مورد لطف کلامی‌ قرار داده اند یا گاهی‌ در خانه (شاید به قول جامعه نسوان) مورد مزاحمت تلفنی قرار داده اند. هیچ وقت هم گله‌ای نداشته ام! اجازه بدهید بیش از جلو نروم. (نکته: من تنها مرد ایرانی با چنین خاطراتی نیستم.)

    آنچه میخواهم بگویم اینست که گاهی‌ این طرز تفکر ماست که از دیگری هیولا میسازد.

    راستی‌ پیشنهاد می‌کنم چند سالی‌ در خارج از کشور اقامت بفرمایید تا فقط در مورد مردان ایرانی ننویسید. مردان ایرانی هم از این نظر مثل بقیه مردان دنیا هستند. نه بهترند و نه بدتر. جای بحث بسیار است و وقت تنگ.

    پاینده باشید،

    یک دوستدار قدیمی‌ از نوع مرد ایرانی!

    آخرین نکته: به هیچوجه منکر وجود اجحاف به زنان نیستم ولی‌ راه آن را اصلاح طرز تفکر زنان میدانم نه اعلام جنگ به مردان.

  64. #80 توسط احمد در آوریل 30, 2010 - 10:22 ق.ظ.

    من با مباني فکري خانم صدر در مورد فمينيسم و دمکراسي و غيره که تا حالا قلم زده است توافق ندارم. اما اين نوشته ايشان از نوع ديگري است. با هر نخ و سوزني که به افکار گذشته او وصل شده باشد فرعي است اصل اين است که از يک درد اجتماعي و همه گير حرف زده است و واقعيتي غير قابل انکار است٬ مرداني که اينجا هم رگ غيرتشان بلند شده است کمي تعمق کنند و لحظاتي در خلوت خودشان حجاب سر کنندو متلکها را بشنوند و امر و نهي مردان و قوانين خدا و پيغمبر را در مورد خود تصوير کنند. تا متوجه چهنمي بشوند که اين جامعه مرد سالار براي خود و زنان درست کرده است. اينکه مردسالاري و تحقير زن ريشه اش در مرد بودن نيست واقعي است. اما قتل و کشتار و جنايت و شکنجه هم در ذات مجريان آن نيست. اما همين مجرمان در يک دادگاه عادلانه بايد جوابگوي اعمال خود باشند. نميتوان به صرف علت و ريشه اين مسايل از مجري اعمال جنايت چشم پوشيد. بهتر است به جاي عصبي بودن از توق مرد بودن خلاص شويم و به انسانيت برسيم.

  65. #81 توسط فرهنگ در آوریل 30, 2010 - 2:52 ب.ظ.

    تو رو به خدا یکی که بلده کاریکاتور بکشه بیاد یه کاریکاتور از شاهین نجفی بکشه که بعد از این همه زور زدن و از حقوق زنان دفاع کردن یه دفعه می بینه یکی از فمینیست های سرشناس خودشو اجدادشو به باد بد و بیراه و توهین گرفته!..شاهین جان باید کلاهتو محکم بچسبی تا باد نبره

  66. #82 توسط امیر پرویز میرصیافی در آوریل 30, 2010 - 5:39 ب.ظ.

    سلام خانم صدر ,
    اتفاقن این جملاتی را که برای شما مینویسم وقتی که در برابر آینه ایستاده بودم ( پس از خواندن مقاله شما ) از ذهنم گذر کرد. من هیچگاه به هیچ زنی در هیچ مکانی و در هیچ دوره زمانی از زندگیم متلک نگفته ام , هیچوقت به هیچ زنی ( خودی یا غریبه ) به چشم بد نگاه نکرده ام. روابط جسمی من با دوست دخترهایم ( تا به این سن در چند دوره دوست دختر داشته ام ) همواره با رضایت کامل طرفین رابطه برقرار بوده است. خواهران و سایر دخترهای فامیل نزدیک من در مورد روابطشان با دوست پسرشان معمولاً با من مشورت میکنند چون این اعتماد نسبت به من به مرور زمان در آنها ایجاد شده است. در خانواده ما هیچگاه نوع پوشش برای خانمها اجباری نبوده و دیکته نشده است. میبینید که با همین یک مثال تمام مقاله شما که میدانم برای تنظیم آن زحمت بسیار کشیده اید باد هوا میشود مگر آنکه به اینجانب تهمت دروغگویی بزنید و یا با زحمت بسیار مقاله دیگری در باب دروغگویی مردان تنظیم کنید. خداوند همه انسانهایی را که در افکارشان ( در همه مسائل ) جنسیت حرف اول را میزند شفا دهد.

  67. #83 توسط Ali در مِی 1, 2010 - 8:21 ق.ظ.

    I just wanted to say fuck you shadi sadr for saying all Iranian men are the same, women like you make me sick, having a holier then though attitude will get you nowhere, and guess what you just lost all of ur male supporters , I for one have never harassed any woman , thats why you make me sick when you say we are all the same!?
    yeah i’m a young anrgry iranian man who has lived his entire life in Iran, and I have respected ladies, but I have no respect for a self rightious bitch like you, I hope you die alone , in a nameless grave
    ,

  68. #84 توسط فرزاد در مِی 1, 2010 - 11:14 ق.ظ.

    درود بر شما . نامم فرزاد است و مدتی است که در ایران زندگی نمیکنم . از اینکه میبینم جامعه زنان ایرانی به حقوق حقه خود می اندیشد خیلی خوشحالم و با تمامی انچه که در طول تاریخ بر او روا شده وبه ناحق هم بوده ، مبارزه میکند ، بسیار شاد و خرسندم . مطلب شما را تا به انتها خواندم و همچنین مطالب دیگر که در ارتباط با نوشته شما در دنیای مجازی به انتشار در امده .

    خواستم مطلبم را در وبلاگم انتشار دهم ولی چون چند ماهی است که به روز نشده از خیرش گذشتم و تلاش میکنم در قسمت کامنت همین مطلب شما چند نکته ائی را بیان کنم .
    مرد سالاری یا آنچه که من از آن به عنوان دیکتاتور خانواده های ایرانی نام میبرم ریشه در فرهنگ اجتماعی و فرهنگ اسلامی ما ایرانیان دارد . غلط یا درست بودنش را کاری ندارم بلکه میخواهم بگویم که آنچه شما نوشتید عین حقیقت است ولی با واقعیت تفاوت دارد . من هم به عنوان یک مرد تمامی انچه شما نوشته اید رو انجام دادم از متلک گفتن و ….

    اما حالا که در خارج از ایران به سر میبرم و با زندگی آزاد مواجه شدم میفهمم که اگر برای چیزی چار چوب درست کردیم و فقط از درون آن چارچوب به اطراف نگاه کردیم ، باید تمامی این دردسر ها را نیز به دنبالش داشته باشیم .

    صرف نظر از مبانی قرانی و اسلام که از زمان صفویه به این طرف ایران زمین ما را لجن مال کرد ، ندیده گرفتن آن در رفتار مردان کمی دور از انصاف است .

    از آن بدتر فرهنگ لوطی بازی و مرد و نامرد بودن در تاریخ این مملکت گامی بزرگ در کمک به رشد جریان مرد سالاری در جامعه داشته . ادامه دارد….

  69. #85 توسط ابی در مِی 1, 2010 - 1:43 ب.ظ.

    من یک مردم و بدترین و مهلک ترین ضربه ی زندگیمو از مادر و خواهرم خوردم که در برابر صداقت من شمشیر کشیدن و همه ی آرزوهامو نابود کردن!

  70. #86 توسط ناشناس در مِی 1, 2010 - 5:12 ب.ظ.

    من واقعا نمی فهمم این خانم عقده ای دنباله چیه. یک مرد

  71. #87 توسط انسان سکولار در مِی 1, 2010 - 5:38 ب.ظ.

    خانم صدر (نمیدانم ! بدتان نیاید گفتم خانم ! ببخشید! بدیهی بود اگر میگفتم آقا اصلن خوشایند نبود!)

    من دست شما را به عنوان همکار می فشارم ! نه ببخشید !
    سوءتعبیر نشود ! منظورم اینست که بعنوان یک انسان که با شما در دغدغه ی سعادت بانوان اشتراک دارد به شما احترام میگذارم.

    شما سعادت بانوان را در نفی و تحقیر و ساختن یک تصویر شیطانی از مردان میدانید و من این اندیشه را غیر بشری و منحط میدانم و نگرش دیگری در باب احترام به حقوق دو جنس انسان دارم.

    ما در نوع نگرش متفاوت هستیم و هدفمان یکی است.

    من تلاش میکنم طی یک هفته مطالب جامعی در نقد فمنیسم تهیه کنم .
    چرا که جامعه شناسان و اندیشمندان سکولار ما که جرات سخن گفتن ندارند.
    کافی است ببینید جواب کامنت مردان معترض را معدود همفکرانتان چگونه دادند!
    علمای مذهبی که از این دشنامها باکی ندارند هم ممکن است استدلالهایشان مقبول همه نباشد پس وظیفه ی خود میدانم اکثریت زنانی که نگرشی اینچنینی ندارند و با خواندن این مطالب دچار تردید میشوند را با نگاه به موضوع زن و مرد از زاویه ی دیگری آشنا کنم.
    فکر نمی کنم شما مشکلی با بیان نظرات گوناگون داشته باشید؟!

    اما اگر شما می گفتید که در اعماق نگاه مردان به زنان تفکر جنسیتی وجود دارد من هیچ حرفی نداشتم چرا که صرف نظر از درستی و نادرستی آن عبارت و جمله ای مودبانه و در شان تصویری که به عنوان یک فعال حقوق بشر و زنان از خود ساخته اید بود.

    اما متاسفانه این گونه همه را بر اساس تجربیات شخصی خود در یک قاب گذاشتن با آن چیزی که خانم صدر باید باشد فرسنگها فاصله دارد.

    به عنوان جوانی میگویم که متلک که سهل است دست دراز تمنای زنانی (مثل شما که نه البته) دارای احساس و تمایلات عادی را جرات نمیکردم بگیرم و وقتی به تین ایجری خودم فکر میکنم و یادم میاید در مقابل عشوه ی خانمهای سی چهل ساله که به محجوب بودن من می خندیدند و با عشوه گری با من تفریح می کردند چطور تا بنا گوش سرخ میشدم و چون نمونه ی تصویری که ساخته اید در اطراف خود هم ندیده ام خودم را موظف میدانم از مردهای این مملکت که بی تردید در عین تعصب و خشک مغزی اما نجیب و حرمت شناس هستند دفاع کنم.

    خانم صدر به این کار شما می گویند خودکشی حرفه ای!

    و شاید به دلیل این نوع گویشها نصیبی اینچنینی از متلکها برده اید!

    اما در جوامع پیشرفته اگر نبود اقدام مطبوعات در مطالبه ی هزینه ای چنین اظهار نظرهائی از کسانی که صاحب عناوین و اعتباری هستند ، آنوقت نمیدیدیم که دولتمردانشان حتی یک کلمه خارج از متن نوشته شده شان نمی گویند مبادا در مقام یک شخص نماینده ی گروهی از اجتماع حرفی بزنند و خسارتی وارد کنند!

    آری! اگر مردم و مطبوعاتشان میخواستند به سادگی از اظهار نظر ایشان بگذرند آنوقت آنها هم میکروفن را بدست میگرفتند و بعد از بسم الله هر چه به ذهنشان می رسید میگفتند .

    هرآنچه را که میخواستند دروغ میخواندند ، هرچه را نمی پسندیدند عامل بلا اعلام میکردند و هر دست گلی که به آب داده بودند کار دشمن می دانستند!

    چه فرقی است بین امام جمعه تهران و شما جز اینکه او گفت و شما نوشتید؟!

    اما اگر ما زورمان به آنها نمیرسد به شما که می رسد!

    اگر شما معلول یک عارضه ی اجتماعی هم باشید که در همه ی دنیا اتفاق می افتد چیزی ازمسئولیت شما در برابر این اظهار نظر غیر مسئولانه تان مطلقن کم نمیکند.

    این چیزی که در این مواقع باعث بی توجهی ما است و به نام نجابت ایرانی خوانده میشود نجابت نیست کاهلی و تنبلی است.

    بینید چطور برای سخن یک فرد مذهبی غیر دولتی در ایران آنطرف دنیا مردم کمپین راه می اندازند.
    من اعتقاد دارم باید هزینه ی این رفتار را از شما بگیریم تا کم کم نوبت بزرگترها هم برسد.

    اعتبار شما و آوازه ی تان نه تنها نباید برایتان مصونیت ایجاد کند که باید عزم ما را در مطالبه ی هزینه ی گفتارتان جدی تر کند.

    رسم نخبه کشی مالوف ایرانی نیست (جسارت نباشد نخبه ای هم در کار نیست).

    های هوی هم نیست!

    سنگدلی هم نیست!

    آنقدر بی خرد هم نیستیم که ندانیم به شما چه گذشته و یا چگونه گاهی انسان از دستش در می رود و دست گل به آب میدهد.

    ما فقط یک عذرخواهی شفاف و بدون اما واگر میخواهیم!
    آنهم فقط جهت یک اقدام سمبولیک برای الگو سازی .

    نشان دهید که انسان فرهیخته ای هستید.

    (من بسهم یک هفتادو شش ملیونی خود یک هفته منتظر می مانم)

    دیدار در http://sadr.e33.de/

  72. #88 توسط روژین در مِی 1, 2010 - 6:26 ب.ظ.

    تا همینجا معلوم شده که خانم صدر به خال زده است. من با همه نظرات ایشان موافق نیستم. ولی واقعا عجیب است که یک اتفاق ساده که همه می دانند جزیی از یک فرهنگ است چطور باعث شده که همه ماسک ها کنار زده شود و حتی آنها که ادعایی در مقابله با فرهنگ مردسالار داشتند همه آن ها را زیر پا بگذارند و مشغول دفاع از خود شوند. هیچ از خود پرسیده اید چرا مجبورید از خود دفاع کنید؟ چرا به گارد دفاعی رفته اید؟ راستی کجا و چطور باید از این معضلات حرف زد بدون اینکه اینهمه عقده باز نشود. چرا بجای اینکه این آقایان مشکل را دریابند به قسم و آیه می افتند که با خواهر و مادرشان کاری نداشته اند. راستی که دنیای غریبی است. گفتم که با نظرات شادی صدر در خیلی زمنیه ها موافق نیستم ولی این یک مورد، یکی از بهترین کارهای ایشان بود.

  73. #89 توسط گمنام در مِی 2, 2010 - 12:13 ق.ظ.

    روژین
    من نمیدانم منظورت از اینکه به خال زده چیه؟ به چه خالی زده؟ شما ها کسی یا کسانی را بخاطر جنسیتشون مورد حمله قرار میدید و وقتی از خودشون دفاع میکنند تعجب میکنید که چرا دفاع کرده؟ شما یا خیلی مردرندی یا خیلی احمق. معلوم است که از خودشون دفاع میکنند. همانطور که یهودی ها، مسیحیان، اروپاییها و آمریکاییان از خود دفاع میکنند.
    چی دارند که باید از خودشون دفاع کنند. هویتشان. خیلی فاشیست و عقب مانده اید که بکسی بخاطر جنسیتش حمله میکنید و تازه خیلی هم خودتان را امروزی و مدرن میدانید. شما ها از قسم همان آیات الله کاظمی و مریم بهروزی و عشرت شایق هستید. منتهی شما ها مرد ستیزید و آنها زن ستیز. مگر خود شما زنان از خودتون دفاع نمیکنین؟ دو بار تلویزیون ایران فیلمی پخش کرد که در ان یک زن مقصر بود. هیچ کدام ظرفیت نداشتید و انقدر جیغ و داد کردید که ان را قطع کردند. شما چرا انقدر هول شده بودید؟

  74. #90 توسط yek shakhs در مِی 2, 2010 - 1:02 ق.ظ.

     واقعا این حرفها را خانم صدر نوشتند؟!!
    من تصور دیگری از ایشان داشتم.

  75. #91 توسط رها در مِی 2, 2010 - 1:35 ق.ظ.

    فقط تصور کنید که عده ای خانم میانسال در یک میهمانی دور هم جمع شده اند که تمام تصورشان از مدرن بودن، پوشیدن دامن و لباس شیک مد روز است. پس از صرف قرمه سبزی و زرشک پلو و باقی غذاها دور هم مینشینند و کله شوهر پری و برادر زری را بار میگذارند. چای را هم هرت کشیده و دسر را هم پشت سرش و با سخنان امام جمعه مفرح میشوند! بعد هم پشت سر این و ان حسابی صفحه میگذارند. وقتی بخار معده بلند شد و مغز حسابی فلج، تازه به فلسفه بافی میفتند و شروع میکنند به ریشه یابی مسائل مهم سیاسی و اجتماعی و اخلاقی و راه حل دادن. ظاهرا یکی از مسائل مورد علاقه این خانمها هم بررسی مرد سالاری است. تمام افق دیدشان هم از مرد سالاری، متلک پرانی و مزاحمت مرد هاست. آخر سر هم تمام مشکلات را زیر سر مردان بطور اعم میبینند و دست آخر هم، معضل مردسالاری را با انرژی حاصل از بخار معده حل میکنند! هر چه باشد دوران، دوران انرژی های سبز و باز یافتنی است! صد البته، گفتگوها و بحث هایشان هم فقط بی اطلاعی وحشتناکشان را از معضل مرد سالاری ویا حتی تعریف ساده ان میرساند. حاصل ان هم همان چیزی است که در مقاله خانم صدر میبینید. ظاهرا خانم صدر کسی را هم دور و برش نداشته که به وی بگوید که این حرفها بدرد همان مهمانیها میخورد که یک عده مثل خودش دور هم جمع شده اند. ثبت این حرفها، در یک سایت قابل دسترس برای عموم، اسباب مضحکه و مسخره هست و تنها، وسیله خودکشی حرفه ای. چه از بین میلیونها کاربری که به اینترنت دسترسی دارند بالاخره حداقل دو تا آدم با شعور پیدا میشوند که تعریف و یا حداقل تصور درستی از مردسالاری داشته باشد. مقالاتی شبیه مقاله ایشان را خیلی نباید جدی گرفت. البته در کشورهای غربی، اینگونه مقالات معمولا از فعالان جدی حقوق زنان بیرون نمیاید. اما مجلات عوام پسند بسیارند که مشتری اینگونه مقالات باشند. جای درخور مقاله ایشان در میان صفحات همان مجلات است.

    • #92 توسط ناشناس در مِی 3, 2010 - 2:01 ب.ظ.

      دوست عزیز اگر روزی خانم صدر دیگر ننوشت لطفا شما همچنان بنویسید و اجاره بدید ما از این تصورات و تفکرات عمیق این بیان فصیح و ادیبانه و به خصوص ابن منطق قوی شما استفاده کنیم سپاسگزارم

  76. #93 توسط معصومه در مِی 2, 2010 - 6:14 ق.ظ.

    باز هم حقیقت تلخ
    دستتون درد نکنه شادی خانم
    یادمه وقتی واسم تو مدرسه جشن تکلیف گرفتن، نه آرایش می کردم و نه از جاذبه های جنسی خودم خبر داشتم، از همون دوران هم هزار تا متلک بارمون کردن فقط چون دختر کوچولو بودیم

  77. #94 توسط مینا در مِی 2, 2010 - 6:33 ق.ظ.

    خیلی ممنون واقعا لذت بردم از خواندن این مقاله.
    متاسفانه متلک گویی جزیی از فرهنگ ما شده خیلی وقتها حتی زنها هم در این زمینه به هم رحم نمیکنند و حرفی که راحت به هم میتوانند بگویند را هم به صورت متلک به هم میگویند و این واقعا آزار دهنده است.

    موفق باشید

  78. #95 توسط مهناز در مِی 2, 2010 - 7:46 ق.ظ.

    این که در ایران بیشترین عمل جراحی زیبائی از سوی زنان وجود دارد و استفاده از لوازم آرایش بیداد میکند، چه معنائی دارد؟ زنها برای دل خودشان میخواهند چشمگیر باشند و جلب نظر کنند؟
    متلک شنیدن های زنان آنهارا به خودآرائی بیشتر سوق میدهد یا پشیمانی از خود آرائی؟
    یک خانم آمریکائی اخیراً به اروپاآمده بود و در خیابان از چند پسر جوان متلک شنید> آنقدر خوشحالی کردو خندید که من فکر کردم بی اعتنائی مردان غربی به زنان چقدر اینها را اذیت میکند

  79. #96 توسط ناشناس در مِی 2, 2010 - 7:50 ق.ظ.

    من تو این عمر 24 سال که از خدا گرفتم به دختری متلک نداختم! شما زیاده از حد سیاهنمایی و غلو کردین . یه نکته دیگه که لازم میدونم بگم اینه که مرده ذاتا با دیدن بدن زن تحریک میشن! چه بخوان چه نخوان ! دست خودشونم نیس. پس رعایت حجاب به این مردای بیچاره کمک میکنه که لااقل کمتر تخریک بشن.

  80. #97 توسط ناشناس در مِی 2, 2010 - 8:54 ق.ظ.

    این نوشته خانم صدر شاید از برخی جهات درست باشه ولی فکر می کنم ایشون زیادی دارن تند میرن. ایشون طوری از مردها صحبت می کنن انگار که اونها یک مشت گرگ هستن و مدام در پی شکار طعمه های بی گناه و مظلوم. ایشون اونقدر دلشون پره که یک طرفه به قاضی رفتن. ایشون همه مرد ها رو چشم چران و هیز می بینند.
    نه خیر خانم صدر مردها این طور به دنیا نیامده اند. بدونید که هر کسی اعتقتدات خودش رو داره و راهش رو خودش انتخاب میکنه. این طور نیست که همه مرد ها چشمشون به دنبال زن ها باشه و به دنبال امیال خودشون هیچ توجهی به شخصیت زن ها نداشته باشن. باید بگم که من خیلی از پسر هایی رو میشناسم که اونقدر با وجدان و صادق هستن که هرگز حاضر نیستن امیالشون رو به این سمت سوق بدن. پسرهایی که ارزش زن رو به عنوان یک انسان با حقوق برابر واقعا درک کردن و به اون عمل می کنن نه که فقط راجع به اون حرف بزنن و شعار بدن. پسر هایی که حتی در روابط عادی خودشون با دختر ها مراقب این هستند که زیاده روی در روابطشون باعث لطمه زدن به احساسات طرف مقابلشون نشه.
    خانم صدر تمام فکر خودشون رو درگیر متلک گفتن پسرها به دخترها کرده. آیا ایشون دخترهایی رو ندیده که به پسرها متلک بگن؟!
    ایشون بلوغ پسرها رو بدون متلک گفتن غیر ممکن میدونه در حالی که من خیلی از پسرهایی رو میشناسم که تا حالا به هیچ دختری متلک نگفتن و توی خونه هم به اعتقادات مادر و خواهرشون احترام میگزارن و به خودشون اجازه نمیدن که برای اونها تعیین تکلیف کنن
    آیا خانم صدر دخترهایی رو ندیده که از صداقت و سادگی پسرها سوء استفاده میکنن و با ناز و اشوه اونها رو اغفال می کنن. همه ما بسیار در مورد مکر زنها شنیدیم و نمونه اون رو توی جامعه امروز زیاد دیدیم. آیا خانم صدر چشمش رو به روی اینها بسته؟
    اگر جامعه امروز اینچنین دیدی نسبت به زن داره این فقط به خاطر تفکر غلط مردها نیست بلکه خود زنها هم در اون نقش دارن. نه همه مردها گرگ هستن و نه همه زنها بی گناه. اگه منصفانه قضاوت کنیم در هر دو طرف افرادی با عقاید و رفتار درست و غلط وجود داره. پس سرکار خانم صدر بهتره که همون قدر که به فکر درست کردن تفکر مردها هستید به دنبال عوض کردن تفکر زنها نسبت به خودشون باشید.
    بدونید تا وقتی که زنها خودشون رو باور نداشته باشن نمیتونن انتظار داشته باشن که مرد ها اونها رو باور کنن.
    بدونید که فرق هست بین تمامی مردم، زن و مرد.

  81. #98 توسط کامران در مِی 2, 2010 - 11:09 ق.ظ.

    مقاله اتفاقا به حقی بود و خیلی هم معروف شده این مقاله. هرچند صدای بسیاری از مردان در اعتراض به این نوشته در امد ولی باعث شد به خیلی از رفتارهای اشتباهشون پی ببرن. تنها نکته این مقاله استفاده زیاد از کلمه «همه» بود که فکر نمی کنم منظر شادی خانم واقعا همه باشه(چون مسلمه که همه مردای ایرانی رو ندیده) ولی خب این کلمه همه باعث می شه خیلی از اون هایی هم که فکر کنن جز اون اقلیت مردان روشنفکر هستن بازم به فکر فرو برن درباره رفتارشون با خانم ها.

  82. #99 توسط رها در مِی 2, 2010 - 3:02 ب.ظ.

    جناب کامران
    کاملا اشتباه میفرمایید. من یک مرد هستم و قبلا هم برای خانم صدر بعنوان یک فعال حقوق زنان احترام قائل بودم. نمیتوانم به شما بگویم که خواندن مقاله اخیر ایشان تا چه حد مرا ناامید کرد، نه بخاطر اینکه، بقول شما مرا «وادار به تفکر راجع به کارهای خودم کرد»، خیر. از اینجهت که چطور چنین آدم بی مایه و مبتذلی برای من در حد یک مبارز حقوق زنان بالا رفته بود. استفاده مکرر ایشان از واژه «همه» هم از سر سهو و خطا نیست، بلکه نشاندهنده تفکر افراط گرا و فاشیستی ایشان میباشد. خوب شد که ایشان به خارج از کشور آمدند تا در فضای آزاد، منویات ذهنی خود را به همه نشان دهند تا ما هم بتوایم خرمهره را از مروارید تشخیص دهیم. همین خودداری ایشان از تصحیح حرفشان و عذر خواهی نشاندهنده عدم بلوغ فکری ایشان برای زندگی اجتماعی، عدم درک ابتدایی ترین لوازم آداب و معاشرت و صد البته عدم صلاحیتشان برای نشستن در جایگاهی است که در آن قرار دارند. متاسفانه ایشان هم مثل بیشتر هموطنان عزیز، بسیار بی ظرفیت و کم جنبه تشریف دارند و نمیدانند که کجا ساکت بمانند و کجا صحبت کنند، و اگر صحبت میکنند حرف را قبلا سبک سنگین کنند. بالواقع هم که تا مرد سخن نگفته باشد/علم و هنرش نهفته باشد.

  83. #100 توسط ناشناس در مِی 2, 2010 - 4:41 ب.ظ.

    با درود

    جوابیه ای در حد بضاعتم به نوشتار شما:

    پاسخی به نوشته خانم صدر

    پایدار باشید

  84. #101 توسط نیما در مِی 2, 2010 - 9:10 ب.ظ.

    من این کامنت رو تو چند تا سایت نوشتم ولی چون هیچ جواب قانع کننده ای از طرفداران شادی صدر نگرفتم، دوباره اینجا عینآ کپی ش میکنم:
    مشکل اصلی من با مقالهء شادی صدر (برخلاف اکثر منتقدین ایشون) این نیست که صفات زشت امام جمعهء تهران رو به «همهء مردان» بدون استثناء تعمیم داد. چون تعمیم دادن یک صفت با ویژگی اجتماعی و اکتسابی (غیر ژنتیک) به «همهء افراد جامعه» به قدری ساده لوحانه، غیرعلمی و شدیدآ احساسیه که اصلآ نه نیازی به اعتراض داره و نه حتی تفکر! (مگر تفکر از جنبهء روانشناسانه!) حتی تشبیه امام جمعهء تهران به «اکثریت مردان»هم مضحک و غیر واقعیه. هرکس تو جامعهء ایران زندگی کرده باشه میدونه مردانی که نگاهشون نسبت به زن شبیه امام جمعهء تهرانه در اقلیت محض بسر میبرن. درواقع تفکر زن ستیزانه صرفآ در بخش «متعصب مذهبی» وجود داره، که باز همه میدونن این بخش چند درصد از جامعه رو تشکیل میده! توجه داشته باشین که گفتم بخش «متعصب»! یعنی حتی اکثر «مذهبی»ها هم چنین تفکر عقب مونده ای رو ندارن. کلآ وقتی مقالهء شادی صدر رو میخوندم، بخصوص اون قسمت که میگه همه مردها (یا اکثرشون!) حجاب رو به زنان فامیلشون تحمیل میکنن احساس میکردم داره راجع به «ایران عهد قاجار» صحبت میکنه! و مقاله ش درمورد ایران امروز نیست! بگذریم… درضمن بخش متعصب مذهبی (که زن ستیزیش صرفآ جنبهء دینی داره و برگرفته از احکام اسلامیه)، هم شامل مردان میشه هم «زنان»! یعنی تعداد مردانی که زن رو جنس درجه دو و وسیلهء جنسی میدونن (که باید در برابر نامحرم محجبه و پوشیده باشه) با تعداد «زنانی» که همین تفکر رو دارن تقریبآ برابره! میمونه بخش دیگه ای از جامعه که «در حد خیلی محدودی» تفکرات زن ستیزانه دارن و این نوع تفکرشون ریشه در عقاید مذهبی نداره بلکه علتش برمیگرده به «رقابت جنسیتی». جالب اینجاس همونطوریکه بعضی از مردها بخاطر «رقابت جنسیتی» در برابر زن ایستادگی میکنن، به همون نسبت هم (بلکه بیشتر، خیلی بیشتر!) «زنها» بر علیه مردها موضعگیری و رفتار میکنن! در واقع «رقابت جنسیتی» پدیده ای نسبتآ فراگیر و جهانیه که در هر دو جنس زن و مرد وجود داره، و اتفاقآ در زنها خیلی بیشتر از مردها دیده میشه! جملاتی از قبیل «مردها همه سر و ته یه کرباسن!» و حرفها و رفتارهای «مردستیزانه» بقدری در زنها زیاده که اگه بخوام مورد به مورد مثال بیارم مثنوی هفتاد من کاغذ میشه!
    تا اینجای صحبتم میشه این نتیجهء ظاهرآ عجیب رو گرفت که مردها در وضعیتی که برای زنها پیش اومده هیچ «تقصیری» نداشتن! برای اینکه از تعجب در بیاین باید بگم که وقتی بین دو طرف (یا گروه یا نوع یا جنس یا…) «رقابت» بوجود میاد کاملآ «طبیعیه» که طرف قوی تر مسلط یا چیره میشه. توجه کنین که گفتم «طبیعیه»! نگفتم که درسته یا «حق» با قوی تره! منظور من اینه که اگه زنها در طول تاریخ از حقوق برابری با مردها برخوردار نبودن، دلیلش بدذات بودن یا ظالم بودن یا ضد زن بودن مردها نبوده، بلکه تنها دلیلش اینه که مردها ازنظر جسمی قوی تر از زنها بودن. حالا سوال من از خانمها اینه که اگه قضیه برعکس میبود، یعنی زنها قویتر از مردها میبودن اونوقت چه اتفاقی میافتاد؟! آیا شما به مردها زور نمیگفتین؟؟! فعلآ که با وجودی که قدرت کمتری دارین، تا جایی که میتونین به مردها زور میگین! اگه قدرت داشتین چه کار میکردین؟! پس بهتره کمی هم انصاف رو رعایت کنین و بدونین که مردها لااقل در کشورهای متمدن با وجودی که میتونستن حقی برای زنها قائل نشن (همونطور که طی هزاران سال نشدن!) ولی قدرتشون رو داوطلبانه با زنها تقسیم کردن. مسلمآ اگه مردها (در کشورهای غربی) خودشون حاضر به تقسیم قدرت نمیشدن، زنها «محال» بود به برابری حقوقی برسن. همین قضیه درمورد ایران هم صادقه. همین پیشرفتهای نسبی زنان در ایران هم بدون خواست مردها «محال» بود تحقق پیدا کنه، همونطور که طی هزاران سال تحقق پیدا نکرد!
    حالا نتیجه ای که تا اینجا میخوام بگیرم، برای کسانی که از مقالهء شادی صدر به نوعی دفاع میکنن میتونه جالب توجه باشه! خلاصهء حرفهام تا اینجا اینه: زن ستیزی و درجه دو دونستن زن از دو عامل ریشه میگیره. اولی ناشی از احکام مذهبیه (که تقریبآ تمام مذاهب زن رو درجه دو میدونن ولی زن ستیز ترین شون مذهب اسلامه). از حجاب بگیرین تا ارث نابرابر و نداشتن حق طلاق و غیره همگی ریشه در احکام اسلام داره که در این مورد فقط «مردها» مقصر نیستن! اتفاقآ با وجودی که تقریبآ تمام ادیان نگاهی ضد زن دارن، ولی بر اساس آمار و همچنین تجربه میدونیم که در تمام دنیا و بخصوص ایران «زنها» بیشتر از مردها به دین و سنت ها پایبند هستن!! اصولآ سنت شکنی و دین ستیزی در مردها خیلی بیشتر از زنهاس! دومین عامل زن ستیزی هم همونطور که گفتم مربوط میشه به «رقابت جنسیتی». باز همونطور که گفتم رقابت جنسیتی، هم در مرد وجود داره هم در زن. پس اگه یه آدم منطقی بخواد واقعآ دنبال «راه حل» باشه تا زنها رو به برابری حقوقی برسونه چکار باید بکنه؟ مسلمآ باید به ریشه ها بپردازه. یعنی در وحلهء اول با احکام اسلامی مبارزه کنه (یا اصلاحشون کنه)، در وحلهء بعد هم با «رقابت جنسیتی» مبارزه کنه و دو جنس رو به هم نزدیک کنه (یا لااقل به این رقابت دامن نزنه). حالا میرسیم به نوع گفتار و رفتار شادی صدر و بقیهء فمنیست های ایرانی! درمورد مشکل اول یعنی احکام اسلامی واقعآ فمنیستهای ایرانی چه تلاشی کردن؟! من که بجز تقویت این مشکل توسط فمنیستهای ایران چیزی ندیدم! کارهایی مثل مراسم «آَش نذری» برای آزادی زندانیهای فمنیست یا درخواست و خواهش و تمنا از «مراجع تقلید» برای دفاع از حقوق زنان! این است مبارزه زنان و فمنیستهای ایرانی دربرابر اولین مشکل (اسلامگرایی)! و اما برای مبارزه با مشکل دوم یعنی «رقابت جنسیتی» زنها و فمنیستهای ایرانی چه کار کردن بجز دامن زدن به این مشکل و نفرت پراکنی نسبت به «جنس مرد»؟! سایتهای فمنیستی پر شده از مدیحه سرایی و مجیزگویی در رثای مقام والا و ملکوتی و بهشتی جنس زن! (الهی قربون خودم برم من!!) که در مقابل این جنس اهورایی و آسمانی، جنسی اهریمنی و پست و بدذات قرار گرفته به اسم «مرد»! مقالهء شادی صدر واقعآ بجز دامن زدن به رقابت جنسیتی و حتی تبدیل اون به «جنگ جنسیتی» چه حرفی برای گفتن داشت؟! اینجاس که تازه میرسم به مشکل اصلی خودم با مقالهء شادی صدر و کلآ «فمنیستها» که محدود به تعمیم دادن صفات زشت امام جمعه تهران به «همهء مردان» نیست.
    مشکل اصلی این نیست که شادی صدر «همهء» مردان رو در وضعیت زنان مقصر دونسته، مسئله اینه که ایشون و اکثر فمنیست ها اولآ برای زنها هیچ «مسئولیتی» درقبال مشکلات خودشون و دیگران قائل نیستن و بجای تقویت خودشون بدنبال تضعیف و تحقیر مرد هستن و مسئولیت خودشون رو به گردن مردها میندازن. ثانیآ و مهمتر اینکه زنان رو موجوداتی میدونن آسمانی، همیشه و در همه حال مظلوم، «بر حق»( بدون مسئولیت و درنتیجه ذاتآ طلبکار!) و کلآ «جنس برتر»! و درمقابل مردان رو موجوداتی پست فطرت میدونن که ذاتآ ظالم هستن و جز انجام وظیفه و مسئولیت هیچ حقی در زندگی ندارن (ذاتآ بدهکار هستن!). یعنی بجای اینکه از قدرت جسمی که نسبت به زنها دارن نهایت استفاده رو بکنن برای خدمتگزاری به زن(جنس برتر!) غلطهای بیجا کرده و از قدرتشون فقط به نفع خودشون استفاده میکنن! این مشکل اصلی امثال شادی صدر و فمنیستهاس که از همه مردها طلبکار هستن و مردها رو بدهکار میدونن! خود رو «برحق» و مردها رو «ناحق» میدونن! زن رو مظهر خیر و مرد رو مظهر شر میدونن!و…
    نتیجهء کلی که میخوام از تمام حرفهام بگیرم اینه که برخلاف تصور عموم مردم «فمنیسم» هیچ ربطی به «برابری جنسیتی» نداره! «فمنیسم» همونطورکه از اسمش و رفتار طرفدارانش پیداس یعنی «زن گرایی» یا زن سالاری. زن سالاری (فمنیسم) و مردسالاری دو روی یک سکه هستن. اگه مردسالاری غیر اخلاقی و غیر منطقیه، پس فمنیسم (زن سالاری) هم همینطوره. این دو ازنظر ارزش اخلاقی و منطقی کوچکترین تفاوتی با هم ندارن. فمنیستها بدنبال «حقوق» زنها نیستن، بلکه بدنبال «منافع» زنها هستن. کسی که فقط بدنبال «منافعش» باشه (خارج از «حق و حقوق دو طرف») قائدتآ اگه زورش برسه منافع دیگری رو زیر پا میذاره، همونطورکه مردسالارها این کار رو درحق زن میکنن. و همونطورکه زن سالارها (فمینیستها) در کشورهای غربی همین کار رو درحق مرد کردن و مردها در اون کشورها از کوچکترین حقی دربرابر زنها برخوردار نیستن و عملآ تبدیل شدن به جنس درجه دو و این روند همچنان ادامه داره، چون مردها (بوسیلهء «قوانین») زور و قدرت رو «یکطرفه» در اختیار زن قرار دادن! زنها و فمنیستهای ایرانیی که هنوز «قدرت قانونی» رو به چنگ نیاوردن اینطور دارن نسبت به جنس مرد نفرت پراکنی میکنن، مشخصه که اگه به این قدرت برسن چه بلایی به سر مردها و درنتیجه جامعه خواهند آورد!
    فمنیست ها چون به دنبال «منافع» جنس زن هستن (نه حقوق!) برای رسیدن به خواسته هاشون هیچ ترمزی ندارن! و تا نابودی کامل حقوق مردها هم پیش خواهند رفت! نمونه ش کشورهای غربی! با وجودی که زنها نه تنها به تمام حقوق قانونی خودشون رسیدن بلکه از حقوقی بالاتر از مردها هم برخوردارن، ولی فمنیستها هنوز از مردهای غربی طلبکارن!!!
    شرمنده که خیلی طولانی شد

    • #102 توسط sara در نوامبر 23, 2010 - 12:23 ق.ظ.

      pasokhetoon
      khanoome sadr dar in maghale dar morede naghshe zanan sohbat nakardan balke dar morede naghshe mardan sohbat kardan na inke naghshe zanano enkar konan
      be hamin sadeghi
      bebinam be nazare shoma yani mardan bigonahand? age bigonahan baraye in maghale naghd benevisid chon in mozoe maghalast.

  85. #103 توسط رها در مِی 2, 2010 - 11:07 ب.ظ.

    جناب نیما
    مقاله جالبی بود. بگذارید از همان اول بگویم که من یک مرد هستم و بدنبال برابری حقوق زن و مرد میباشم. خانم صدر را هم یک مرد ستیز و در نتیجه عقب مانده و مرتجع میدانم. از لحاظ اصولی هم فرقی بین تفکر چماقدارانه ایشان و ایت الله صدیقی نمیبینم. در واقع امر من تقریبا با ۹۵ درصد حرفهای شما مواقم. اما با چند بخش از صحبت های جناب عالی مشکل دارم.
    ۱- در وهله اول با تعریف شما با فمینیسم موافق نیستم. فمینیسم جنبش برابری حقوق زن است نه برتری زن. منتهی شاخه ای از فمینیستها، که فمینیستهای افراطی هستند، اساسا نگاه جنسیتی دارند. نگاه آنها همانطور که شما اشاره کردید نگاهی طلبکارانه است از مرد.
    ۲- با تعبیری که شما در مورد وضعیت زنان و مردان در غرب گفتید موافق نیستم.واقعیت اینست که در جوامع غرب زنان واقعا پا به پای مردان کار میکنند و پا به پای مردان خود را مسوول میدانند. شما بندرت یک زن ایرانی را میبینید که حاصل کار خود را به خانه بیاورد و با مرد تقسیم کند. اصلا زن ایرانی شوهر میکند که مرد خرجش را بدهد و مجبور هم نشود کار کند. در کشورهای سوئد و دانمارک که بسیار زنانی را میبینید که کار میکنند و خرج خانه را میدهند در حالیکه مرد در خانه میماند و کار های خانه را میکند. شما اصلا میتوانید چنین چیزهایی را از زنان ایرانی تصور کنید؟ شما اصلا میتوانید تصور کنید که زن ایرانی، درست مثل زن آمریکایی از درآمدش مخارج خانه را به نسبت ۵۰-۵۰ با شوهرش تقسیم کند؟ اصلا حتی قبل تصور است که شما با یک زن ایرانی به رستوران بروید و مجبور نباشید خرجش را بدهید. اینها چنین چیزی را توهین بخود حساب میکنند.غر و لند زنان ایرانی، امثال خانم صدر هم از سر تنبلی و بیعاری است. حرفشان به مرد، اینست که تو برو کار کن بیارتا من بخورم و بتو دستور بدهم.
    البته در زمان محدودی، در کشورجای غربی سیاست تبعیض مثبت را بکار بستند که حقوق فراوانی را بزنان میداد. این سیاست برای جبران عقب ماندگی تاریخی زنان اتخاذ شد. اما سیاستهای تبعیض مثبت بخاطر ماهیت تبعیض آمیزشان، مدت زمان محدودی دارند. کما اینکه در کشورهای غربی هم این سیاست ها کم کم دارند رنگ میبازند، بالاخص که مورد سوء استفاده وسیع زنان قرار گرفته اند.
    میدانید، اگر این حرفها را این زنان غربی میزدند، آدم اینقدر دردش نمیامد. ناراحت کننده است، اما زنان غربی حداقل به اندازه یک مرد و در مواردی حتی بیش از مرد مسوولند. اما با عرض معذرت چنین سخنانی از زنان بیمعنی ،عوضی و بی عرضه ایرانی که فرق بین شوهر و پدر را نمیدانند خیلی درد آور است. اینها طوری رفتار میکنند که گویا شوهر، خیریه باز کرده و سفره خانه مفتی براه انداخته که اینها بخورند و بخوابند و دستور هم بدهند. انگار نه انگار که اینها هم در زندگی مسوولند و دست بر قضا، به همان نسبت که آزادی و اختیارات میخواهند، به همان نسبت هم باید مسوولیت داشته باشند. حرفهای خانم صدر را بخوانید تا ببینید چطور اینها خود را غیر مسوول میدانند و با کمال نخوت و غرور مرد را خدمتگزار خود میخواهند. از خودشان هم نمیپرسند که چطور ما که نمیدانیم که چطور از پس خود بر بیاییم و باید ینگه و وبال مادام العمر کس دیگری باشیم، با چه فهم و شعوری میخواهیم دستور بدهیم و زندگی را بچرخانیم. من بالشخصه هیچ مشکلی ندارم که با کسی که به اندازه من مسوول است حقوق مساوی داشته باشم، اما نمیتوانم حتی تصور داشتن حق و حقوق مساوی با کسی را داشته باشم که مسوولیتش به مراتب از من کمتر است و چیزی جز افاده و توقع ندارد که ارائه دهد.

    • #104 توسط نیما در مِی 3, 2010 - 1:51 ق.ظ.

      جناب رها
      خیلی ممنون از کامنت زیبا و جالبتون. از بین کامنت هایی که درجواب به شادی صدر نوشته شده واقعآ این دقیق ترین و منطقی ترین کامنتی بود که من دیدم. متاسفانه تو جو شدیدآ فمنیستی و «زن ذلیلی» که جامعهء ما دچارش شده، واقعآ به مردها تلقین شده و باورشون شده که موجوداتی ذاتآ پست و ظالم و بدهکار هستن! واسه همین هم تقریبآ تمام آقایونی که به شادی صدر اعتراض کردن در نقش متهم و بدهکار ظاهر شدن و بجای اینکه بطور ریشه ای به مسئله بپردازن، فقط (در نقش متهم) از اتهام شادی صدر اعلام برائت کردن و گفتن «ما نبودیم»! درواقع خودشون رو تو همون تله ای انداختن که امثال شادی صدر میخواستن! یعنی بعنوان «متهم» بیان از بقیهء مردان «کثیف و بدذات» اعلام برائت کنن و بگن ما از اونها نیستیم!! مثلآ هیچکس نگفت که «متلک پرونی» هیچ ربطی به «زن ستیزی» نداره، بلکه فقط یه نوع اعلام آمادگی برای شروع رابطهء جنسیه ، هرچند از نوع ناهنجار و غلط! ناهنجار و بیمارگونه بودن این نوع رابطه هم فقط وفقط برمیگرده به قوانین عقب افتادهء جمهوری اسلامی که جلوی هرنوع رابطهء صحیح و سالم زن و مرد رو میگیره ولاغیر! به هرحال قصد من از نوشتن مطلب قبلیم این بود که شاید امثال شما پیدا بشن که بجای حرفهای سطحی، بطور ریشه ای به مسئله بپردازن.
      اما با اجازه تون میخوام با دو تا ایرادی که از حرفهام گرفتین مخالفت کنم:
      شما معتقدین که فمنیسم جنبش برابری حقوق زنه، نه برتری زن. ولی بعد اضافه میکنین که شاخه ای از فمنیستها که افراطی هستن «اساسآ نگاه جنسیتی دارن». حالا سوال من از شما اینه که مگه خود لغت فمنیسم «اساسآ نگاه جنسیتی نداره»؟؟ لغت فمنیسم رو به فارسی ترجمه کنین! میشه «زن گرایی». یعنی دنیا رو با چشم «زن» دیدن! هر «کلمه» ای که مفهومی سیاسی، فلسفی و… داره نمیتونه با خود اون مفهوم در تناقض باشه! تمام کلماتی که به «ایسم» ختم میشن هیچ تناقضی با مفهومی که میخوان برسونن ندارن. هرچند معنی اون کلمه دربرابر مفهوم ایدئولوژیکی که میخواد برسونه کاملآ مختصر و درنتیجه ناقص باشه، ولی قطعآ نمیتونه «متناقض» باشه! مثل سوسیالیسم، مارکسیسم، لیبرالیسم، ناسیونالیسم و…
      اما لغت زن گرایی (فمنیسم) کاملآ با مفهوم «برابری جنسیتی» متناقضه! چطور ممکنه آدم هم «زن گرا» باشه هم دو جنس رو با هم برابر بدونه؟؟! یکی بیاد بگه من «مرد گرا» هستم ولی طرفدار برابری جنسی هستم، شما چی میگین بهش؟!
      میخوام بگم نگاه مردستیزانه ای که فمنیستها دارن هیچ چیز عجیبی نیست. این کاملآ با ایدئولوژی شون همخوانی داره. منتها شما برای ردکردن نظر من، اون بخش از زنهایی رو مثال میزنین که افکار ضد مرد ندارن ولی دنبال حقوق برابر با مرد هستن. در جواب باید بگم این بخش از زنها هم اتفاقآ خیلی هاشون خودشون رو فمنیست نمیدونن! بخش دیگه شون هم «به اشتباه» خودشون رو فمنیست میدونن! چون فقط این رو شنیدن که فمنیسم یعنی برابری حقوق زن. واسه همین میگن ما هم فمنیست هستیم!
      اما درمورد حقوق زن و مرد در کشورهای غربی هم من ایراداتی به صحبتاتون دارم که دیگه وقت توضیح دادنش رو ندارم. اگه فرصتی داشتم بعدآ توضیح میدم. فقط به همین بسنده میکنم که حتی همین نگاه شما (و بقیه مردان غربی) هم براساس تلقینات زن سالاری شکل گرفته! چون حتی از دید شما هم کار کردن زنان غربی یه نوع «لطف» به مردها محسوب میشه، نه انجام وظیفه! مثلآ میگین <>
      از این هم میگذرم که واقعآ چند درصد زنان غربی بتنهایی کار میکنن (خرج شوهرشون رو هم در میارن) و در مقابل چند درصد مردان غربی بتنهایی کار میکنن (خرج زنشون رو هم در میارن)؟! آیا واقعآ نسبت این دو گروه با هم برابره؟!

      • #105 توسط نیما در مِی 3, 2010 - 2:31 ق.ظ.

        نمیدونم چرا نقل قولی که از از طرف شما گذاشتم حذف شد!
        گفته بودین : «ناراحت کننده است»[!] اما زنان غربی حداقل به اندازه یک مرد و در مواردی حتی بیش از مرد مسوولند

  86. #106 توسط رها در مِی 3, 2010 - 1:56 ب.ظ.

    جناب نیما
    متشکرم از پاسخی که برای من گذاشتید. من هم با شما موافقم که پاسخی که بسیاری از آقایان به امثال خانم صدر داده اند از موضع ضعف و از سر حقارت بوده است. همانطور هم در یکی از کامنت های بالا اشاره شده، این مربوط به تجربه زندگی در زیر لوای جمهوری اسلامی میباشد که همواره انسان ایرانی یا در نقش مامور گشتهای سرکوب ظاهر میشود با قلدری و زورگویی و برچسب زنی (مثل خانم صدر) و یا مثل قربانی این گشتها که با التماس میگوید آقا، والله ما نبودیم و ما را چه به این غلطها و از این حرفها. این هم از ان ناهنجاریهای حاصل از زندگی در زیر لوای «جمهوری اسلامی» میباشد.
    حالا در مورد فمینیسم صحبت میکنیم. از نظر لغوی حرف شما در مورد فمینیسم درست است. فمینیسم یعنی زن گرایی. منتهی یادتان باشد که فمینیسم یک جریان تاریخی است که از قرن نوزدهم آغاز شد و در شرایطی که زنان هیچ حقوقی نداشتند. در واقع زنان در ان زمان جز اموال مردان بحساب میامدند که هیچ حقی نداشتند.در چنین شرایطی خود بخود زنگرایی (فمینیسم) بمعنی برابری حقوق زن و مرد میباشد. فمینیسم که جنبش یک روزه و یکشبه نبوده بلکه از نظر تاریخی ۳ موج مختلف را از قرن نوزدهم تا کنون پشت سر گذاشته. نمیخواهم وارد تاریخ شوم چه شما براحتی میتوانید اطلاعات مربوطه را از ویکی پدیا پیدا کنید.دامنه این نابرابری حتی بدوران امروز هم رسیده است. مثلا چند سال پیش بود که دولت کانادا مبلغ بسیار کلانی خسارت به زنانی پرداخت که در طول عمر کاری خود، دستمزدی کمتر از همکاران مرد خود میگرفتند.
    چیزی که باید توجه کرد اینست که با برابری روز افزون زنان با مردان، خود بخود دیگر جایی برای ادامه جنبش نمیماند و این جنبش چنانچه ارتباط خود را با مسائل زمان از دست بدهد، که تا کنون تا حد زیادی داده، خودبخود حذف میشود. شاید پیدایش افراطیها نتیجه همین بن بستی است که فمینیسم به ان دچار شده است. تا آنجا که من میبینم، به این افراطیها حتی در همین کشورهای غربی خیلی توجه نمیشود و مرام و مشرب فکری اینها ضد آزادی و ضد برابری و جنسیت گرایانه (sexist) تشخیص داده شده است.
    در مورد نگاه مردان غربی، من متوجه نیستم که شما چرا تصور میکنید که کسی فکر میکند که زن لطف میکند که در مخارج مشارکت میکند. تا آنجا که من میدانم و خودم هم با ان موافقم، این مشارکت وظیفه شناخته میشود. حال اگر خانمی کار کرد، در مخارج شریک شد، مرد هم در کارهای خانه با وی شریک میشود وگر نه اگر در خانه ماند که باید به خانه برسد و این یک توقع و انتظار مرد است. اصلا زن و شوهر در کشورهای غربی قبل از هر چیز، دو دوست هستند. جالب است که برایتان بگویم که آقایی ایرانی به وکیلی غربی رجوع کرد در ارتباط با مشکل خانوادگی با همسرش که خانمی ایرانی بود. این خانم نه در خانه کار میکرد و نه بیرون و تازه بعد از سالها زندگی میخواست دار و ندار شوهرش را بالا کشیده (با سوء استفاده از قوانین کشورهای غربی و با صحنه سازی و دروغ) و این مرد بیچاره را هم مجبور کند که مادام العمر چیزی حدود ماهی ۵۰۰۰ دلار هم (لابد بابت باج سبیل و مزد گردن کلفتی و مفتخوری) به وی بپردازد. خلاصه کنم، میدانید این وکیل غربی به وی چه گفت؟ گفت اگر من زنم در خانه می نشست و مشارکتی در مخارج نمیکرد، من حتما انتظار داشتم که وقتی خانه میروم خانه برای من ساخته و پرداخته و آماده باشد. جالب است که بشما بگویم همین خانم ایرانی بارها به شوهرش غر میزد که ببین چطور مردان دیگر به زنانشان در کارهای خانه کمک میکنند و صد البته بروی خودش هم نمی آورد که ان زنان هم بیرون کار کرده و در پرداخت مخارج، با همسرانشان تشریک مساعی میکنند. اصلا خانمهای غربی خود را به اندازه مردان خود را مسوول مخارج میدانند. بنا بر این کسی فکر نمیکند که ایشان دارند لطف میکنند، حتی خود این خانمها هم چنین تصوری ندارند. درست مثل دو هم اتاق، خود را مسوول میدانند و مخارج یا کارها را با هم قسمت میکنند.
    قبول دارم که تعداد زنانی که به تنهایی کار میکنند و مخارج خانواده را تامین میکنند نسبت به مردانی که بتنهایی مخارج را تامین میکنند کم است ولی این نسبت با برابری حق و حقوق زنان رو به سمت تساوی دارد. در گذشته حتی تصور این نمیشد که یک زن مدیر یک شرکت موفق باشد. در حال حاضر تعداد این زنان بشدت رو به فزونی است. جناب نیما مساله خانمهای ایرانی قبل از اینکه به تساوی زن و مرد ارتباط داشته باشد، به توقع و ذهنیتشان از شوهر و ازدواج مربوط است. زن ایرانی فرق بین شوهر و پدر را نمیدهد و فکر میکند که لطف میکند که کاری انجام میدهد. من این مساله را در کشورهای آزاد غربی بوضوح میبینم که خانمهای ایرانی حتی در این کشورها هم خود را مسوول در خانواده نمیدانند. به عنوان حسن ختام، خاطره ای را نقل میکنم. یادم هست که در رستورانی ایرانی رفته بودم. زن و شوهر پیری نشسته بودند. وقتی صورت حساب را آوردند آقا صورت حساب را پرداخت. دو سه تا خارجی که آنجا نشسته بودند با تعجب این صحنه را دیدند. وقتی این خارجیها از رستوران رفتند، کسی میگفت که علت تعجب این ها اینست که در اینجا وقتی زن و مردی با هم بیرون میروند هر کسی سهم خود را پرداخت میکند. ان خانم ایرانی با افتخار گفت که…..بله ما اگر از اسب افتاده ایم از اصل نیفتاده ایم……..خلاصه اینکه اصل خدشه ناپذیر این خانمها که هرگز هم از ان نمیوفتند، وبال شدن بر گردن شوهر است تا آخر عمر. البته اگر از خود خانمها بپرسید لابد به شما میگویند که خیلی لطف میکنند و به گردن شما منت میگذارند که گردن شما میفتند و بابت این لطف هم شما چشمت کور و دندت نرم تا چشمت سو داره و پاهات مو، باید بدوی و جواب خرده فرمایشات انها را بدهی. ضمنا یک چیز دیگر را هم به شما بگویم. من با برابری زن و مرد صد در صد موافقم و فکر میکنم که با برابری زن و مرد اتفاقا دست ما مردان بازتر و زبانمان برای احقاق حقوقمان از یکطرف و مسوولیت خواهی از زنان، درازتر میشود. در شرایط مساوی، همیشه شما میتوانید بگویید، من یکی تو هم یکی چرا من باید بار زندگی را بیشتر از تو بدوش بکشم. در شرایط سرکوب زنان، شما دائم در خانواده مجبور به امتیاز دادن به زنان هستید. این اتفاقی است که در خانواده های ایرانی افتاده تا به حدی که زنان ایرانی اصلا حد و حدود و مرز و اندازه ای برای زیاده خواهی نمیشناسند.

    • #107 توسط نیما در مِی 5, 2010 - 7:24 ب.ظ.

      جناب رها
      ممنون از جوابتون. لذت بردم.
      درمورد فمنیسم فرمودین: …با برابری روز افزون زنان با مردان، خود بخود دیگر جایی برای ادامه جنبش [ فمنیسم] نمیماند و این جنبش چنانچه ارتباط خود را با مسائل زمان از دست بدهد، که تا کنون تا حد زیادی داده، خودبخود حذف میشود. شاید پیدایش افراطیها نتیجه همین بن بستی است که فمینیسم به ان دچار شده است….
      خوشبختانه این دقیقآ بخشی از حرفهایی بود که من میخواستم درمورد فمنیسم بهش اشاره کنم و شما به زیبایی و اختصار هرچه تمام تر بهش پرداختین. پس من و شما لااقل درمورد مفهوم فمنیسم «در دنیای امروز» اشتراک نظر داریم. یعنی فمنیسم لااقل در دنیای متمدن «امروز» (که بقول شما، زنها حتی حقوقی بیش از مردها دارن) مفهومی جز «زن سالاری» نمیتونه داشته باشه! درواقع به نظر من، حتی صحبت از «حقوق زن» هم (نه فقط فمنیسم!) در کشورهای غربی بی معنیه. و کسانی که در غرب با عنوان «فعالین حقوق زن» فعالیت میکنن هدفی جز زیاده خواهی ندارن و فقط زیر پوشش این عنوان (حقوق زن) بدنبال کسب «منافع» برای جنس زن هستن و همونطور که در کامنت اول گفتم، برای رسیدن به این خواسته هیچ ترمزی ندارن و درصورت امکان تا نابودی کامل حقوق مرد هم پیش خواهند رفت! (که همچنان هم با سرعت دارن پیش میرن!). از لحظه ای که دو گروه (یا جنس) به برابری حقوقی میرسن، دیگه دم زدن از احقاق حق (از طرف هرکدوم از دو گروه) چیزی نیست جز تجاوز به حقوق گروه مقابل! چون حقوق از آسمون نازل نمیشه که! شما حق رو فقط میتونی ازطرف مقابلت بگیری! اگه تا بحال حق کمتری نسبت به طرف مقابل داشتی، باید مدام از حقوق(اضافی) طرف مقابل کم کنی و این حقوق رو به سمت خودت واریز کنی تا جایی که به «برابری حقوقی» برسی. ولی از وقتی که به این برابری حقوقی رسیدی، اگه باز هم بخوای حقوقی رو به نفع خودت طلب کنی مجبوری از حقوق طرف مقابلت کم کنی! که باز میرسیم به نابرابری حقوقی و این دور باطل ادامه پیدا میکنه.
      نتیجه ای که تا اینجای صحبت میگیریم اینه که فمنیسم هم «در لغت» به معنی «زن گرایی» یا زن سالاریه، هم «در عمل»، در دنیای امروز به معنی زن سالاریه. و اما تنها اختلاف جزئی ما برمیگرده به مفهوم «تاریخی» فمنیسم. با توجه به اینکه ما در»حال» داریم زندگی میکنیم و «مفاهیم تاریخی» چندان بدرد امروز ما نمیخوره، فعلآ من از این مطلب میگذرم تا برسم به مسئلهء مهمتر که فرصتش پیش نیومد تا توضیح کامل بدم: یعنی «زن سالاری» در غرب! (درمورد مفهوم تاریخی فمنیسم هم صحبتهایی دارم که بعدآ اگه فرصت شد توضیح میدم)
      من برای توضیح این قسمت، از نظرات خود شما شروع میکنم. شما در کامنت قبلی گفته بودین:
      … “ناراحت کننده است”[!] اما زنان غربی حداقل به اندازه یک مرد و در مواردی حتی بیش از مرد مسوولند…
      سوال من از شما اینه: «چرا» اگه زنی (استثنائآ) به اندازهء یه مرد یا حتی بیشتر از یه مرد مسئول باشه از دید شما «ناراحت کننده»س؟! ولی اگه مردها (اکثرآ)، نه به اندازهء زن! بلکه حتی بیشتر از زن هم مسئول باشن «ناراحت کننده» نیست؟؟!! (حتی در غرب هم تعداد مردانی که بتنهایی خرج خونواده رو در میارن خیلی بیشتر از زنهاس). آیا این دید شما ناشی از تلقینات فمنیستها نیست؟ درضمن درمواردی هم که زن و مرد، هر دو کار میکنن معمولآ زن خیلی کمتر از مرد پول در میاره، چون یا کمتر کار میکنه یا ارزش شغلی ش کمتر از شوهرشه. اصولآ در غرب هم زنها بعد از ازدواج یا دست از کار میکشن یا کارشون رو سبکتر میکنن. اگه هم زنانی با همون قوت قبلی به کار ادامه میدن، صرفآ از سر «اجبار»ه. چون حقوق شوهر به تنهایی کفاف زندگی شون رو نمیده.
      برای مقایسه، من به یه مثال دیگه ای اشاره میکنم. در کامنت آخرتون به دعوای حقوقی زن و شوهری ایرانی در غرب اشاره کردین. فرمودین:
      … آقایی ایرانی به وکیلی غربی رجوع کرد در ارتباط با مشکل خانوادگی با همسرش که خانمی ایرانی بود. این خانم نه در خانه کار میکرد و نه بیرون و تازه بعد از سالها زندگی میخواست دار و ندار شوهرش را بالا کشیده (با سوء استفاده از قوانین کشورهای غربی و با صحنه سازی و دروغ) و این مرد بیچاره را هم مجبور کند که مادام العمر چیزی حدود ماهی ۵۰۰۰ دلار هم به وی بپردازد. خلاصه کنم، میدانید این وکیل غربی به وی چه گفت؟ گفت اگر من زنم در خانه می نشست و مشارکتی در مخارج نمیکرد، من حتما انتظار داشتم که وقتی خانه میروم خانه برای من ساخته و پرداخته و آماده باشد….
      سوال من از شما اینه: این زنیکه از «کدوم قوانین غربی» میخواست سوء استفاده کنه؟؟ لطفآ (اگه اطلاع دارین) درمورد این قوانین توضیح بدین! آیا شما به این قوانین میگین «تبعیض مثبت»؟!! رها ی عزیز، اینکه کسی نه در خونه کار کنه، نه بیرون از خونه کار کنه و تازه بعد «بتونه» ازطرف مقابل مادام العمر ماهیانه «پنج هزار دلار!» اخاذی کنه، این رسمآ یعنی «نظام برده داری»!!! اینجا دیگه صحبت از این نیست که مرد «مسئولیت» بیشتری داره! اینجا مرد رسمآ تبدیل شده به «برده»! به این میگن فاجعه، نه «تبعیض مثبت»! درمورد جوابی که اون وکیل غربی به مرد ایرانی داد هم باید این توضیح رو بدم که در «دنیای امروز» به هیچ وجه خانه داری همطراز با «شغل» محسوب نمیشه! «خانه داری» فقط تا صد سال پیش «کار» محسوب میشد! زمانی که زنها لباسها رو برای شستن، تو آب سرد رودخونه میسابیدن، تمام خونه رو با جاروی دستی تمیز میکردن (تا کمر دولا میشدن و دیسک کمر میگرفتن)، برای یه خونوادهء هفت، هشت، ده نفری غذا میپختن و ظرفهاشون رو میشستن (با امکانات اون دوره!)، بدون هیچ امکاناتی، بچه ها رو ترو خشک میکردن ووو… درمقابل این همه زحمت هم هیچ وسیلهء تفریحی درخونه نداشتن تا بتونن لااقل خستگی شون رو در کنن! (مثل رادیو و تلویزیون و دستگاه ضبط و پخش موسیقی و تلفون و کامپیوتر و …). کار این زنها همطراز بود با کار بیرون از خونهء شوهرشون. اما در دنیای امروز که میشه در عرض ده دقیقه با جارو برقی کل خونه رو برق انداخت!، لباسها رو تو ماشین لباسشویی ریخت، حتی ظرفها رو با ماشین ظرف شویی شست، غذا رو هم (بستگی به نوعش، درعرض ده دقیقه تا یک ساعت) روی اجاق گاز یا توی دستگاه فر یا ساندویچ میکر پخت، یا حتی از بیرون سفارش داد، ووو… دیگه به این نمیگن خونه داری. به این میگن «خونه نشینی»! خیلی از دوستهای من (پسر) تو خونهء مجردی زندگی میکنن. اینها بتنهایی، هم سر کار میرن هم در دانشگاه تحصیل میکنن، هم به کارهای خونهء خودشون میرسن. بدون هیچ مشکلی! حتی تو کارهای دانشگاه از منی که تو خونهء ننه و بابام زندگی میکنم موفق ترن! پس حتی اگه زنی کارهای خونه رو به نحو احسن هم انجام بده ولی پولش رو از شوهر بگیره، بازم شوهرش داره «لطف» میکنه بهش!
      رها ی عزیز، این فقط زنان «ایرانی» نیستن که میتونن از قوانین تبعیض آمیز غرب سوء استفاده کنن! عجیبه که شما به خود زنان غربی هیچ اشاره ای نمیکنین. اتفاقآ زنان غربی هم از این «قوانین برده داری» نهایت استفاده رو میکنن و من این رو بارها و بارها دیده م و شنیده م. تو کشورهای غربی وقتی زن و شوهر از هم جدا میشن معمولآ زن صاحب خونه ای میشه که شوهرش با هزار زحمت خریده. مرد مجبور میشه بره تو هتل بخوابه! بچه که عملآ جزء «اموال شخصی زن» بحساب میاد! وقتی زن و شوهر از هم جدا میشن بچه «مال» زن میشه! در عوض، پدر با وجودیکه دیگه نمیتونه با بچه ش زندگی کنه ولی باید خرج اون بچه رو بده! (بچه ای که مال زنه!).
      با توجه به اینکه شما خودتون در غرب زندگی میکنین من لزومی نمیدیدم که مورد به مورد مثال بیارم. الان هم اگه بخوام اینکار رو بکنم واقعآ هم وقتش رو ندارم، هم کامنتم به اندازهء یه کتاب میشه! واسه همین هم فقط از مثالهای خودتون استفاده کردم. اگه وقت کنم، تو کامنت بعدی موارد دیگه ای از نقض حقوق مردها رو هم میگم. فعلآ متاسفانه وقت ندارم.
      شاید دیگه وقت نکنم اینجا کامنت بذارم ولی با توجه به اینکه شما خودتون در غرب زندگی میکنین و قائدتآ باید از مسائل باخبر باشین، امیدوارم در کامنتهای بعدی «خودتون» هم به موارد نقض حقوق مردها در غرب اشاره کنین.
      تا اینجا واقعآ از صحبت با شما لذت بردم. فعلآ…

      • #108 توسط رها در مِی 6, 2010 - 7:00 ب.ظ.

        جناب نیما

        با تمام حرفهایتان موافقم. در مورد اینکه گفته بوده بودم که » ناراحت کننده است…..» بنظرم بد تعبیر شد. منظورم این بود که حتی اگر زنان غربی هم دم از این چیزها بزنند که باز هم ناراحت کننده است (دقیقا بهمان دلایلی که خودتان هم به زیبایی گفتید) اما این حرفها از خانمهای ایرانی ناراحت کننده تر است چون خانمهای ایرانی اصلا وظیفه ای برای خود قائل نیستند.

        راجع به مثالی که در مورد زن و شوهری ایرانی آوردم بگذارید کمی بیشتر توضیح دهم. توضیحات من بیشتر مربوط به قوانین و شرایط کشورهای غربی است. به چند تفاوت جزئی اشاره میکنم.

        ۱- در غرب بر خلاف ایران، زنان الزاما دنبال مردان بالاتر از خود از نظر مادی نیستند. بسیار هستند زنانی که از لحاظ در آمد انقدر بالا هستند که به مرد میگویند در خانه بنشیند و کار کند و خودشان پول در میاورند. به عنوان مثال، شما چند تا خانم دکتر ایرانی میشناسید که به کمتر از خود رضایت دهند؟ خلاصه معمولا زنان غربی، بر خلاف خواهران ایرانی شان بدنبال تجارت تحت عنوان ازدواج نیستند و زنانی که چنین کنند در جامعه بسیار بد نام هستند، و جامعه اینرا بحق در ردیف خود فروشی میداند.

        مساله این آقا که به شما گفتم تا حد زیادی مربوط به خودش است وگر نه باید از همان ابتدا به این خانم میگفت که من اینجا گرمخانه باز نکردم که تو اینجا بخوری و بخوابی و همانطور که گفتم این آقا ایرانی بازی در آورد و خواست به زنش احترام بگذارد که البته نتیجه اش هم چنین شد، و الا اینکه احترام نیست، بلکه ظلم به خود است. همانطور هم که گفتم، محال است که مرد غربی چنین رویی به زن بدهد.

        ۲- در مورد بقیه مواردی هم که گفتید، کالا درست است. حقوق مرد در اینجا پایینتر از زن است. بالشخصه هم تبعیض مثبت را قبول ندارم. اگر قرار است تبعیض بتواند مثبت باشد، چرا باید این تبعیض بضرر مردان باشد؟ مگر تبعیض به نفع مردان چه اشکالی دارد و چرا باید برداشته شود؟

        اساسا حرف من این بود که از آنجا که زن غربی بیشتر مسوول است حق هم دارد که بهمان نسبت تقاضای حق و حقوق کند.

        ۳- در غرب، کار خانه هم کار محسوب میشود و بهمین دلیل است که زن حتی اگر خانه دار باشد شریک محسوب میشود. بهر حال بزرگ کردن بچه ها، رسیدگی به بچه ها، تمیز کردن خانه، شستن رخت و ظرف، حتی اگر با ماشین انجام شود، کار است.بهر حال اگر شما آشپز یا ظرفشوی هم بیاورید ان آشپز یا ظرفشوی هم از ماشین آلات برای انجام کار خود استفاده میکند. ضمن اینکه مدرسه بردن، از مدرسه آوردن، غذا درست کردن و غیره کارهایی وقت گیر هستند. مرد هم که خانه میاید اصلا نمیخواهد کاری به این کارها داشته باشد و اساسا نیاز یک خانواده با بچه با نیاز یک دانشجوی مجرد فرق دارد.

        ۴- در مورد قوانین غرب هم یادتان باشد که این قوانین برای اینها و با فرهنگ اینها تنظیم شده. وقتی یک خانم مفتخور ایرانی میخواهد خود را با یک خانم پرکار غربی مقایسه کند، این دیگر ظلم به مرد است، که هم در تمام مدت ازدواج، بار این تنه لش را کشیده و هم حالا هم بعد از طلاق و رهایی از دست این مفتخور، باید مثل یک زن پرکار و مفید غربی باید به او مادام العمر باج بدهد. گر چه قوانین غربی هم به مرد هم اجحاف میکند.

        ۵- معمولا در غرب هم زن و هم مرد کار میکنند. وقتی تشکیل زندگی میدهند، یکی از این دو و اغلب زنان در خانه میمانند تا به بچه و زندگی برسند. مساله اینست که اگر این زندگی شکست بخورد و زن حد اقل تا مدتی مستمری نداشته باشد (نفقه)، بعلت اینکه مدتها است که از بازار کار دور بوده و تجربه کارجدید ندارد، پیدا کردن کار برایش مشکل است. چون اغلب بچه هم با مادر زندگی میکند باید زن خرج خود و بچه را بدهد. اینجاست که بطور موقت ، مدتی مرد چیزی به عنوان نفقه یا خرج زن باید بدهد. در امریکا این مدت به اندازه نصف مدت زندگی زناشویی آنهاست.یادتان باشد که بر عکس هم میتواند باشد. اگر زن کار کرده و مرد خانه نشسته بود این زن است که باید نفقه دهد. حالا شما پیدا کنید ان خانم ایرانی را که نه تنها چیزی از شوهر تیغ نزند بلکه یک چیزی هم بدهد. اگر هم بچه داشته باشند که البته باید نصف خرج بچه را پدر بدهد.در مورد ما ایرانیها، چون خانم اساسا کار نمیکند و اصلا فکر میکند که شوهر کرده که سر سفره شوهر مفتخوری کند، چنین چیزی (نفقه) معنی ندارد چه طرف اصلا کار نمیکرده که حالا بخاطر شوهرداری و بچه داری، شغلش را از دست داده باشد و در نتیجه تجربه اش قدیمی و فسیل شده باشد. ان خانم ایرانی هم که به شما گفتم دقیقا همانطوری بوده. فکر میکرده که دولت توی سر شوهرش میزند و از او ماهی ۵۰۰۰ دلار را میگیرد که البته کور خوانده بود. بعد هم اگر بچه ای در کار باشد که پدر نصف پول بچه را میدهد. من نمیدانم زنان خارجی چطورند ولی زنان ایرانی هرگز پول بچه را برای بچه خرج نمیکنند و پول خرج عطینا میشود(اینها را هم در ایران دیده ام هم در اینجا). [اینه که من زورم میگیره که اینها میخواهند مثل زن غربی حق و حقوق داشته باشند. اگر شما به زندگی با زن غربی با این شرایط میگویید برده داری، نمیدانم راجع به زندگی با یک زن ایرانی چه میخواهید بگویید ]

        ۶- در مورد خانه که نوشته بودید خانه نصفش مال مرد است. اساسا همه چیز نصف میشود. منتهی چون گرفتن حق برای مردان نیاز به وکیل گرفتن و پول دادن داره (چون لابی زنان در غرب بسیار قوی است و این را بصورت حق در آورده) مرد برای گرفتن نصف حقش باید پول وکیل بدهد. اگر پول وکیل را نداشته باشد، باید از خیر خانه بگذرد. بچه هم بطور خودبخود به مادر نمیرسد منتهی چون مرد معمولا کار میکند و نمیتواند بچه را نگهدارد، خود بخود مادر نگاه میدارد مگر آنکه پدر خشن باشد و در خانواده خشونت بکار ببرد که در این صورت دادگاه اجازه نمیدهد که پدر بچه را ببیند تا زمانی که یک متخصص پس از معاینه، قانع شود که دیگر این پدر برای بچه اش خطر ندارد.

  87. #109 توسط روزبه در مِی 3, 2010 - 7:50 ب.ظ.

    من یه پسر 23 ساله هسنم و کاملا با حرفهای شما راجع به ما مردها موافقم.
    از نگاه مردها به زنها آگاهم و از آسیب پذیری زنان از مردان هم آگاهم از بی احترامی ها زور گفتن ها تجاوز و همه آگاهم و آرزو میکنم که ای کاش ما مردها هرگز به دنیا نمی آمدبم یا ای کاش وضعیت عادلانه تر باشد.
    پ ن :من همیشه از بی احترامی به زنان متنفر بودم و امروز خوشحالم که هیچ زنی رو با حرفم یا رفتارم به عمد ناراحت نکردم.

  88. #110 توسط حمید در مِی 4, 2010 - 5:27 ق.ظ.

    حرفهای شما همانقر بی پایه و اساس است که حرفهای آن آخوند.نه آنچه شما نوشتید قابل اعتنا است نه آن آخوند.شادی صدر اگر هدفش چیزی غیر از خوش رقصی بود و به هدفش ایمان داشت در کشورش می ماند و هر هزینه ای را می داد.آنجا هم رفته لچک از سرش نمی افتد.البته امثال خانم شادی صدر اگر برای جمهوری اسلامی غیر قابل تحمل بودند الان در بهشت زهرا خوابیده بودند.شماها اپیزیسیون مجازی جمهوری اسلامی هستید.و این را بدان که حرفهای آن آخوند نکبت هر چه بوده است هدف ازش داشته است ولی حرفهای شما جز ضرر و کینه چیزی نصیبت نمی کند.

  89. #111 توسط مهدی در مِی 4, 2010 - 11:50 ق.ظ.

    من نه به عنوان یه مرد بلکه به عنوان یک انسان برای خودم متاسفم که برای کمپینی تو کوچه ها و دانشگاه امضا جمع می کردم و سعی می کردم اطرافیانمو توجیه کنم که یکی از سردمدارشون راسیستی به تمام معنا باشد. متن شما همانقدر در نظرم پست اومد که متن دختر ایتالیایی برای محمود پست و بی ارزشو و در پی اسم و رسم بود. افکار کوتاه و پوچ واقعا برای شما متاسفم فکر می کنید تمام مردان جامعه را به یک چشم دیدن برای شما فرقی با اون امام جمعه می گزارد؟؟؟
    اینم از نسل روشنفکر قبلی ما همتون برید به جهنم شما هم از اونور افتادید خستمون کردید افراطیهای…..

  90. #112 توسط رها در مِی 4, 2010 - 2:19 ب.ظ.

    جناب مهدی
    یک اشکال جزیی به صحبتتان. خانم صدر و امثالهم راسیست نیستند، آنطوری که شما گفتید. ایشان بنیادگرا هستند، ایشان مرتجع هستند ولی راسیست نیستند.
    موفق باشید

    • #113 توسط مهدی در مِی 4, 2010 - 2:29 ب.ظ.

      حق با شماست کلمه پیدا نکردم از ناراحتی حتی تا آخرم نتونستم بخونم.

  91. #114 توسط رها در مِی 4, 2010 - 3:20 ب.ظ.

    جناب مهدی
    متاسفم از اینکه احساس سرخوردگی میکنید. نمیدانم آدمها، حکومتها را میسازند یا بالعکس. هر چه هست، این حاصل زندگی در فضای جمهوری اسلامی است که آدمها را بشکل انصار حزب الله در میاورد، یا حداقل تمام سعی خود را میکند که چنین کند.چنانچه در هر جای دنیا، کسی در جایگاه خانم صدر بابت چنین سخنان سخیفی، در معرض اینهمه اعتراض قرار میگرفت تا بحال صد بار معذرت خواهی کرده بود. اما آیا تا بحال هیچ یک از سردمداران جمهوری اسلامی بابت سیاستهای ویرانگرانه و مجرمانه کمترین عذر خواهی کرده اند؟ مثلا، آیا موسوی بابت ادامه جنگ، کشتار خاوران، انقلاب فرهنگی ،…..کمترین عذر خواهی از مردم کرده است؟ خانم صدر بشدت بوی گند جمهوری اسلامی را میدهد.

  92. #115 توسط مهدی در مِی 4, 2010 - 6:49 ب.ظ.

    کاملا با شما موافقم رها جان حرف دلمو میزنی بویی که داره خفم میکنه و وادارم میکنه خاکمو ول کنم مثل بقیه، خاکی که براش جون می دم ولی ترکش می کنم دیگه بریدم بسه برای نسل من. این پست هم حماقتی بیش نبود بقول معروف تجربیات شخصی یا محیط پیرامون منجرب به این جهل شده.

  93. #116 توسط رها در مِی 4, 2010 - 7:52 ب.ظ.

    مهدی جان
    اگر منظورت از پستی که میگویی حماقتی بیش نبود، پست خانم صدر بود که راست میگویی و پاسخ خوبی هم دادی. حق هم داری عصبانی باشی. بهر حال تو به اینها اعتماد کردی و امثال خانم صدر هم از اعتماد و پاک نهادی تو سوء استفاده کرد و به اعتمادت خیانت کرد. بجای ناامیدی، سعی کن از این به بعد طرفت را بشناسی و بعد تمام نیرویت را در اختیارش بگذاری. من خودم هم مثل بسیاری از هموطنان، به ایشان اعتبار دادم و ایشان را در جایی نشاندم که جایش نبود و ظرفیتش را نداشت. از بابت زندانی که رفته و زجری که کشیده متاسفم ولی از وی باید مثل یک قربانی زندان و خشونت، دفاع میکردیم، نه آنکه گشاده دستانه لقب مدافع حقوق بشر به وی بدهیم. بهر حال ما ایرانیها هم خود سهمی در این قضیه داشتیم. نمیدانم ما (من هم همینطور) کی یاد میگیریم که با عقلمان، و نه با احساسمان، افراد را ببینیم، بشناسیم، ظرفیتشان را اندازه بگیریم و راجع به آنها قضاوت کنیم؟
    در مورد رفتن از ایران، هم میفهمم چی میگی. من خودم نتوانستم ان بوی گند را تحمل کنم و کندم. اما هر جا که باشی، همیشه هستند آدمهایی که میخواهند بتو بگویند چطور زندگی کن، چطور فکر کن و غیره، تازه تمام اینها بشرط است که اصلا اینها حقی برایت قائل باشند و مثل خانم صدر تو را بخاطر جنسیت طرد و محکوم نکنند.همیشه باید آماده دفاع از خود باشی. خوشبختانه در کشورهای متمدن، این چیزها کمتر است. بهر حال اگر در زمانی، امضایی جمع کردی برای هدفی انسانی و عدالت طلبانه که به ان اعتقاد داشتی، این نقطه قوت است و نه نقطه ضعف. لطفا هر جایی که تصمیم گرفتی بروی، این خصلت و نقطه قوت را از دست نده.

    • #117 توسط مهدی در مِی 5, 2010 - 7:20 ب.ظ.

      ممنون رها جان من نامید نشدم بلکه با قدرت تر از همیشه به فکر ساختن زندگیم و آیندم هستم از نصیحتهات خیلی ممنونم مثل برادری بزرگتر به من نیرو دادی با حرفات، سعی هم می کنم به نصیحتات عمل کنم. بازم ممنون.

  94. #118 توسط انسان سکولار در مِی 4, 2010 - 8:14 ب.ظ.

    کلام آخر درباره ی خانم شادی صدر
    (نمیدانم اگر موسسات و ارگانهای غربی که اینچنین خانم شادی صدر را بزرگ کرده اند

    اگر متن مقاله ی ایشان را بخوانند چه فکر خواهند کرد؟!)
    در حال حاضر از اینکه خود را آلوده ی این جنجال کردم و در واقع در دام خانم صدر

    افتادم پشیمانم ! چه ساده لوحانه انتظار داشتم ایشان با توضیحی و حاشیه نویسی بر مقاله

    شان سر مشق دیگران شود! غافل اینکه ایشان خیلی زودتر از خیلی ها راز شهرت و قدرت

    را در جهان سوم دریافته اند).
    تا آخر عمرم نام شادی صدر را فراموش نخواهم کرد و اگر روزی شانس ملاقات با ایشان را

    داشتم به او خواهم گفت ……

    SADR.E33.DE —— برای اینترنت پرسرعت
    SADRLS.E33.DE—-برای اینترنت دیال آپ

  95. #119 توسط Behnaz در مِی 6, 2010 - 12:22 ب.ظ.

    خیلی‌ خیلی‌ از این مقاله و مخصوصاً جوابیه‌های بعدش لذت بردم و میبرم.هر چقدر هر روز به این فکر می‌کنم که اگه من باشم می‌تونم با خیال راحت و از ته دل بگم اکثریت نگم همه،میبینم که نه نمیتونم! با اینکه معتقدم امکان نداره که همه مثل هم باشن. من فقط چند تا سوال دارم از آقا یونی‌ که متلک میشنون. میتونن بگن که:

    ۱-تو هر بیرون رفتن از خونه،چند بار این اتفاق براشون میفته؟ یا بهتره بگم هر چند وقت یکبار این اتفاق براشون میفته؟

    ۲-تا به حال تو خیابون از خانومی اسم اجزای بدنشون رو با متلک شنیدن؟

    ۳- تاحالا بخاطر مرد بودنشون با متلک تحقیر شدن؟

    ۴-به خاطر متلک حالشون از خودشون و جنسیتشون و جنس مخالف بهم خورده؟

    (میتونید این سوال‌ها رو عینا از همهٔ خانومهایی که میشناسید بپرسید و نتایج رو مقایسه کنید)

    و دیگه اینکه اگر به آزادی بیان و آزادی عقیده اعتقاد دارید این برخوردها معنیش چیه؟اگر اینطور نیستید و هیچوقت اینطور نبودید؛نه تا به حال متلک گفید نه به چشم بد به کسی‌ نگاه کردید نه حق هیچ زنی‌ رو بخاطر زن بودنش ضایع کردید،این اظهار نظرهای تحقیر کننده،این تحلیلای روانکاوانه با غرض معنیش چیه؟این برخوردها فقط در اثبات کلمه کلمهٔ این مقاله کمک می‌کنه،و آخرین سوال اینکه:

    ۵-چرا همهٔ قهرمانهای ما تا وقتی‌ برامون قابل احترامند،که حرفی‌ رو بزنن که ما دوست داریم؟و هروقت طبق سلیقه ما رفتار نکنند باید از عرش به زیر فرش کشیده بشن؟!!!!

  96. #120 توسط رها در مِی 6, 2010 - 1:54 ب.ظ.

    خانم مهناز
    پاسخ ۴ سوال اولی را کردید میگذارم به عهده کسانی که متلک گفته اند و یا متلک شنیده اند. اما جواب سوال آخرتان که پرسیدید:
    «…….و دیگه اینکه اگر به آزادی بیان و آزادی عقیده اعتقاد دارید این برخوردها معنیش چیه؟اگر اینطور نیستید و هیچوقت اینطور نبودید؛نه تا به حال متلک گفید نه به چشم بد به کسی‌ نگاه کردید نه حق هیچ زنی‌ رو بخاطر زن بودنش ضایع کردید،این اظهار نظرهای تحقیر کننده،این تحلیلای روانکاوانه با غرض معنیش چیه؟این برخوردها فقط در اثبات کلمه کلمهٔ این مقاله کمک می‌کنه،و آخرین سوال اینکه:
    ۵-چرا همهٔ قهرمانهای ما تا وقتی‌ برامون قابل احترامند،که حرفی‌ رو بزنن که ما دوست داریم؟و هروقت طبق سلیقه ما رفتار نکنند باید از عرش به زیر فرش کشیده بشن؟!!!!……»

    شما یا این کامنت ها را نخواندید یا اینکه با عرض معذرت خودتان را به خریت زده اید. تمام صحبت خانم صدر مبتنی یک کاسه کردن همه مردان بود و بهانه اش هم این بود که اصلا شما نمیتوانید در ایران مرد شوید بدون اینکه متلک گفته باشید. این ادعایی بود که این همه اعتراض را باعث شد. ضمنا سرکار ایشان هم ایت الله صدیقی را بهتر از مردان فعال در حقوق بشر میدانند.بنا بر این، این حرفها بهانه ای بیش برای توجیه مرد ستیزی نیست. نکند انتظار داشتید که هر چه از دهانتان در آمد میتوانید بگویید بدون آنکه هزینه آنرا بپردازید. فکر نمیکنید که چنین بهانه ای بسیار سخیف است؟ کسی متلک گفتن را تایید نمیکند اما متلک نوعی تقاضا برای رابطه جنسی است که به نحو بسیار ابتدایی بیان شده و برای نوجوانان هم، چه دختر چه پسر عادی است. فقط هم در ایران نیست، همه جای دنیا هست. برای افراد بالغ البته ناهنجار است که باز این هم در همه جای دنیا هست. و در جمهوری اسلامی که رابطه طبیعی زن و مرد تابو است، زمینه برای شکل گیری این رفتار از همه جا مساعدتر است. اما یک کاسه کردن تمام مردان با هم و یکسان شماری بلکه رجحان امام جمعه بر مردان مترقی، کاملا نشاندهنده دید مرد ستیزانه ایشان است و توجیه آن با چنین سخنان سخیفی است. حالا منبع بلا و زلزله دانستن زنان چه ربطی به متلک دارد و همه اینها چه ربطی به زن ستیزی دارد، نمیدانم. فقط یک دید مردستیز میتواند اینها را بهم ارتباط دهد. شما هم اگر انسان مترقی بودی باید به ایشان بخاطر این دید غیر انسانی بلکه ضد انسانی معترض میشدید، بالاخص که هیچ یک از مردانی که کامنت گذاشتند نه متلک را تایید کردند و نه زن ستیزی را (و البته این دو هیچ ربطی هم به هم ندارند)، همانطور که سخنان امام جمعه را مردان مترقی به تمسخر کشیدند. همانطور که قبلا مردان با تمسخر زنان و حجابشان، مخالفت کرده و کمپین حجاب راه انداختند.

    بنا بر این مساله این نیست که خانم صدر حرفی را بزند که ما دوست داشته باشیم، بلکه اعلام مخالفت با دید مردستیزانه ایشان است.این حق را که لابد شما، به ما میدهید که از خودمان دفاع کنیم؟ فکر نمیکنم که شما خود از حرفهای زن ستیزانه امام جمعه خوشتان آمده باشد. آیا کسی حق دفاع شما را زیر سوال برد؟ نه تنها زیر سوال نبرد، که از شما و حقوقتان، مردان مترقی تا توانستند دفاع کردند. همان مردانی که خانم صدر، قهرمان!!! حقوق بشر شما، با نهایت بی انصافی با امام جمعه یکی کرد. نکند انتظار دارید که با وجود اینکه ایشان سیلی بگوش ما میزنند، باز هم باید ایشان را دوست داشته باشیم؟ فکر نمیکنید مرد ستیزی هم مثل زن ستیزی کودکانه است و برتری انسانها نباید بخاطر جنسیتشان باشد؟ با چنین دیدی انتظار دفاع ما را از ایشان دارید؟ آیا زمانیکه ایشان را قهرمان حقوق بشر میدابستیم، این دید مرد ستیزانه ایشان را هم میدانستیم؟ آیا این دید بنظر شما ضد انسانی و ضد حقوق بشری نیست؟ اصلا متلک موضوع مهمتری برای زن ایرانی است یا حجاب تحمیلی؟ ایشان کی و کجا با این حجاب تحمیلی مخالفت کرده؟ کی ایشان برای حق آزادی پوشش زنان مبارزه کرده؟

    البته تمام این چیزهایی که نوشتم، خیلی مفصلتر، در بالا در کامنتهای دیگر توضیح داده شده. اما ظاهرا شما اصرار عجیبی دارید که ما را احمق فرض کرده و مرد ستیزی را در تحت لوای چنین سخنانی توجیه کنید که در این صورت، این کامنت من هم بیفایده خواهد بود. ضرب المثلی آمریکایی میگوید آدم خواب را میتوان بیدار کرد، آدمی را که خود را به خواب زده هرگز.

  97. #121 توسط انسان سکولار در مِی 6, 2010 - 6:45 ب.ظ.

    خانم صدر نمونه ی مینیاتوری بی ارزش چه نوع تفکری است؟
    از آقای بنی صدر بشنوید شاید از این محمل چیزی هم کاسب شوید.
    از مهملات که جز خستگی نصیبی نبردیم

    http://goo.gl/zwnR

  98. #122 توسط انسان سکولار در مِی 6, 2010 - 7:40 ب.ظ.

    نیما جان زن غربی لااقل وفادار است!
    تذکر: من دوست دخترم بهم وفادار است و عقده مورد خیانت واقع شدن ندارم که بماند کلن اصلن این قضیه را شایسته ای صفت خیانت نمیدانم.
    اما نمیدانم به کار خانمی که وقتی شوهرش شب کاری میدهد معشوقه اش را پذیرائی می کند چه بگویم (اگر بگویم با اطلاع دخترانش که باور نخواهید کرد!).
    حال به تفکرات چنین زنانی کار ندارم چون مسئله حاشیه ای میشود!
    ضمنن علاقه ای به جنجال ندارم و اعلام میکنم بلا نسبت اغلب خانمهای ایرانی!
    بعضی خانمها از معدود مردانی شکایت میکنند که زن صیغه ای میگیرند پاسخ ایشان اینست که لااقل بچه ای آن زن را به شما نمی دهند که این بچه ی توست بزرگش کن !!!.
    کمی انصاف هم خوب چیزی است!
    به ریشه ی چندین هزار ساله ی رسوم هم فکر کنید .یک شبه که همه چیز بر وفق مراد شما نمیشود که!
    حالا شما کدامیک همسرتان اجازه دارد آنطور که شما با مردها می گوئید و می خندید با خواهرش خوش و بش کند ؟
    انصافن کی اینجا چنین عدالتی دارد ؟ زن صیغه ای پیش کش!

    • #123 توسط رها در مِی 6, 2010 - 10:21 ب.ظ.

      انسان سکولار
      از مقاله های زیبایت استفاده کردم. باز هم طبق معمول مختصر و مفید اصل مطلب را ادا کردی با بیانی زیبا.

  99. #124 توسط انسان سکولار در مِی 6, 2010 - 10:39 ب.ظ.

    جهت تعمق در عمق مشکلات روحی روانی فمنیستها و تاکید به مسئولین بهداشتی و تربیتی کشور و یافتن چاره ای برای درمان و در غیر این صورت جمع آوری و نگه داری ایشان در محلهای محافظت شده و دور از مردان تا توی خودشان بلولند و بجوشند و به» مبارزه ای بی امان علیه مردسالاری» (خودشان میدانند توی خودشان کی ها نقش مرد را دوست دارند کدومها زن بدبخت مظلوم) مشغول باشند .
    مراجعه کنید به مقاله ی «بررسي جايگاه زنان در عرصه بهداشت و درمان و نقش آنان در توسعه طب اسلامی از قرن 7 تا 13 هجری» در حالی که ما در مورد صحت و درستی حقیقی بودن شخصیتهای بسیار مشهور بیش از دو قرن پیش به شدت دچار شبه شده ایم.
    خدا لعنت کند مسببین ابتلای این عزیزان را که قطعن همجنسان ما بودند!!!
    (اگر کسی دلخور میشود توجه داشته باشد که من در مقابل تمام مردان متلک انداز مرد ضعیفی هستم که فقط میتوانم به یک جمعیت قلیلی از زنان متلک بگویم . خدایا مردانگی مرا بیفزا!)(زنده باد قهرمان مسالمت جوی جنبش زنان شادی صدر)بررسي جايگاه

    زنان در عرصه بهداشت و درمان و نقش آنان در توسعه طب اسلامی از قرن 7 تا 13 هجری
    http://goo.gl/NHgs

    • #125 توسط انسان سکولار در مِی 6, 2010 - 10:51 ب.ظ.

      بلافاصله از ارسال این متن تند پشیمان شدم و از کلیه ی کسانی که به نام اعتلای حقوق برابر میان دو جنس بشر به اشتباه تحت نام فمنیسم تلاش میکنند عذر خواهی میکنم .
      امید است که خانم صدر هم یک کلام بگویند بلا نسبت لااقل همان مردانی که خود را فمنیست مینامند!
      آخر این چه متلکی بوده که آن جوان نابالغ دیروز به شما گفته که حتی حالا که مرد طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز شده باز هم نمیتوان بخشیدش؟!!!

  100. #126 توسط رها در مِی 7, 2010 - 3:33 ق.ظ.

    انسان سکولار
    اصلا چه اهمیتی دارد که ان بچه یا آدم بزرگ به خانم صدر چه گفته یا نگفته. این که دلیل نشد که کسی دهانش را باز کند و هر چه از دهانش در آمد بگوید و همه را با هم جمع ببندد. شما میدانید که من از همین هموطنان مونث چه چیزها دیدم؟ آیا یکی از اینها میپذیرد اگر بگویم که زن ایرانی آب ندیده و الا شناگر ماهری است. آیا جیغ و داد همینها در نمی اید؟ نمیگویند که چرا جمع بستی؟ اینطور که از پاسخ شما به نیما هم دیدم، شما چندان هم از فضائل!!! و هنرهای!!! خانمهای ایرانی بی اطلاع نیستید. یک ضرب المثل آمریکایی میگوید کسی که در خانه شیشه ای زندگی میکند هرگز بطرف کسی سنگ پرانی نمیکند. کسانی با چنین عملکردهایی اگر دهان باز کردند و چنین افاضاتی کردند، لایق همان زبان برای پاسخگویی هستند. به نظر من شما نه تنها تند نوشته بودید که متن تان بسیار هم ملایم بود.

  101. #127 توسط علی در مِی 7, 2010 - 6:57 ق.ظ.

    کاش یک بار فیلم «عروس آتش» ساخته ی خسرو سینایی رو می دیدی. به خصوص اون صحنه ای که حمید فرخ نژاد با خاله روی بام درد و دل می کنه.

  102. #128 توسط انسان سکولار در مِی 8, 2010 - 12:10 ق.ظ.

    تاثیر بد آزار دیدن در کودکی بخصوص آزارهای جنسی به اشکال مختلف در بزرگ سالی بروز میکند که تحلیل آن در تخصص من نیست.
    آما معمولن در تقسیم بندی کلی به دو شکل متضاد تمایلات مازوشیستی (مازوخیسم) و سادیستی بروز می کند که مرد ستیزی و در عین حال تحقیر شدن و توهین شنیدن از مردان نتیجه ی مشهود آنست.
    سخنان تحریک آمیزی که بعضی از خانمها و بخصوص خانم صدر به طمع شتیدن ناسزا می زند هم ریشه در همین تمایلات دارد.

    اما همین طور که پیش تر گفتم اگر ما میخواهیم از نظر رشد اجتماعی و تفکر صحیح یک شهروند در جامعه ی مدنی به رشد و بلوغی برسیم باید احساس مسئولیت کرده و ابزارهای کنترل جامعه توسط شهروندان را که همان کمپین ها و استفاده از مطبوعات است و رسانه ها است را با مسئولیت و انصاف بکار ببریم.

    دوستان تا ما راه رسم زندگی در جامعه ی مدنی را یاد نگیریم هیچ چیز عوض نمیشود .

    بیائید از قدمهای کوچک شروع کنیم و استیضاح خانم صدر را به عنوان یک تمرین هدف قرار دهیم.

    خواهش من گوش کردن به این دو کلیپ متناسب با سرعت اینترنت ایران از آقای

    مسعود بهنود http://goo.gl/ZkyT

    و آقای بنی صدر http://goo.gl/zwnR

    می باشد

  103. #129 توسط انسان سکولار در مِی 8, 2010 - 11:59 ق.ظ.

    داستان مقاله ی خانمی به نام شادی صدر که حقوق می خوانند و به عنوان یک فعال در استیفای حقوق زنان و در واقع به عنوان یک فمنیست و یکی از پرچم داران این نهضت معرفی می شود این روزها نقل محافل دنیای وب شده است.

    ایشان به کمک همان بلاهت معمول جمهوری اسلامی که به مانند یک انقلابی و توسط افرادی بدون یونیفرم دستگیر و یازده روز در بازداشت نگه داشته شد برای خود این اعتبار را کسب کرد و در واقع بدلیل نداشتن هیچ محملی از فعالیتی موثر و قابل اعتنا در شرایطی که جوانان این مملکت بخصوص این روزها به اتهام پرتاب سنگ به اعدام محکوم میشوند آزاد گردیده و حتی رژیم نیازی به ممنوع الخروج کردن وی ندیده است .
    وی با رندی تمام بلافاصله از این موقعیت کاذب سیاسی خود استفاده نمود و مهاجرت کرد و با توسل به ادعای یک مبارز تحت تعقیب قرار گرفته نه تنها در حالی که هزینه دهندگان واقعی در زندانها یا قبرستانها هستند از مواهب زندگی در غرب استفاده می کند بلکه با سوء استفاده و مصادره به مطلوب کردن سالها محرومیت زن ایرانی جوایز مختلفی را پی در پی دریافت می کند و الت دست مقامات دست راستی کشورهای غربی برای استفاده در تخریب وجهه ی بین المللی ایران و همچنین تکمیل ژست آزادی خواهی ایشان می گردد.
    انتشار این مقاله که به جرات در هر جامعه ای با فرهنگ والا فقط و فقط خودکشی حرفه ای نویسنده ی آنرا در پی دارد خود به تنهائی می تواند برای هموطنان ما موضوع تامل بیشتر بر رعایت تعادل در تغییر مناسبات اجتماعی مان قبل از ایجاد شعور فرهنگی لازم باشد.
    تامل بر اینکه چگونه الگوهای ترقی خواه ما اینچنین واپس گرایانه تر و بسیار متحجرانه تر از آنهائی که نقدشان می کنند می گویند و عمل میکنند.
    اما از آن تامل برانگیزتر دفاع اکثریت زنان و تعدادی از مردان از ایراد چنین سخنانی می باشد که اگر با تحلیل عریان و بدون لاپوشانی وضعیت تعاملات جنسی جامعه مورد توجه قرار گیرد قطعن هر ایرانی صاحب انصاف و تفکر سالمی را متوجه ی فاجعه ای رخداده و به حد تقریبن غیر قابل برگشت میکند.
    ادعاهای سخیف یکجانبه و بیمار گونه ی نشان دادن مردان ایرانی بلاستثنا به عنوان منحرفین جنسی با استفاده از نوشتن نقدی بر سخنان امام جمعه ی تهران که گفتار وی خروش زنان آنسوی عالم را بوجود آورده و اعلام اینکه حرف و کردار مردان ایرانی از او بدتر است یکطرف و دفاع عده ی کثیری از این اندیشه مبنی بر پلیدی خودشان و یا پدر برادر پسر و یا همسرشان از طرف دیگر نشان از دهها نوع معضل اجتماعی دارد که نباید براحتی آنرا ندیده گرفت.

  104. #130 توسط انسان سکولار در مِی 8, 2010 - 12:00 ب.ظ.

    اینجاست که اینجانب ضمن اصرار بر تداوم خواست عمومی مبنی بر اقدام خانم صدر به اصلاح حرفشان که گویا مطلقن تردیدی تا کنون در آن پیدا نکرده اند و اعتقاد به توجه داشتن به این موضوع چونان یک نشانه از بلوغ مدنی جمعیت کوچک احتمالن فرهیخته ی ایرانی حاضر در وب ، اعتقاد دارم که این رویداد میتواند فتح البابی در ایجاد مداخلی به معضلات بسیار مهم روابط زن و مرد در جامعه ی ایران باشد.
    بدیهی است که مردمان هر عصری مسئول اعمال زمان خویش اند و واکاوی آنچه در گذشته بوده اولویت اول در مقابل آنچه امروز می گذرد نیست.
    از طرفی مقایسه و ملاک قرار دادن فرهنگ و مناسبات سایر بلاد با کشور ما و حتی سایر فرهنگهای موجود در مرزهای جغرافیائی این کشور با قاطبه ی فرهنگ شهرنشین ما جز سوءتفاهم و سوءاستفاده نتیجه ای ندارد.
    به عبارت دیگر اجازه دهید واقع بینانه این مسئله را یعنی رابطه ی زن و مرد را در چهار چوب زمان حال و محدود به شهرهای بزرگ ایران بررسی نمائیم.

    و البته نه از منظر تعالیم دینی که برای خود محترم اند بلکه بصورت کاملن سکولار به این موضوعات بنگریم.
    ویا بقولی در چهار چوب جمجمه!

    به نظر من این جریان به ظاهر کوچک می تواند در صورت توجه دوستان و صاحب نظران نقطه ای عطفی در تجدید نظر مردان و زنان آگاه در باره ی بی تفاوتی در حوزه ی فرهنگ جنسیت و نهایتن خانواده و تربیت اجتماعی باشد.

    پیشنهاد میکنم زنان و مردان موضوعاتی که محل تعامل ظاهری منافع طرفین می نماید را مطرح کنند تا با کمک اندیشمندان و سایر دوستان آنگونه که در فضای رسمی و دانشگاهی ما امکان پذیر نیست مورد نقد قرار گیرد.

  105. #131 توسط Behnaz در مِی 9, 2010 - 9:55 ب.ظ.

    جناب رها،

    تمامی‌ نوشته های شما و ادبیات گفتارتون نشون دهنده خیلی‌ چیزا از شخصیت شماست ! مخصوصاً اولین کامنت به خوبی گویای عقیده‌ی برابری حقوق است که از اون دفاع می‌کنید!و همینطور جدی نگرفتن حرفای خانوم صدر که انقدر جدی نگرفتید که هر روز باید جوابیه ای بر جوابیه صادر کنید.

    باید تاکید کنم که تمامی نوشته‌های شما برای من به روشنی روز تداعی کنندهٔ کلمهٔ زن ستیز(آن هم از نوع ایرانی‌!!!!)است به همان روشنی که نوشتهٔ شادی صدر برایم ذره‌ای مرد ستیز به نظر نمیاید.

    شما از اصل مقاله و تمامی درد دلهای ما در مورد همان «متلک» به ظاهر ساده (نویی‌ از بیان برای برقراری رابطهٔ جنسی‌؟؟!!!!در این صورت‌ مردان متأهلی که این کارو می‌کنن برای چیه؟ آهان یادم نبود حتما زنشون خوب نیازهای جنسیشون رو برآورده نمی‌کنه!!!!!) خیلی‌ فاصله دارید کاش بجای اینهمه فریاد به ظاهر برای دفاع کردن از یک کاسه شدن همهٔ مردا (که توهینها،کلمات بی‌ ادبانه و مثالهای بی‌ ربط شما که برای من مثل متلک‌های همیشگی مردان مریضیست که در هر روز زندگی‌ اونو تجربه می‌کنم)فقط کمی‌ اصل مطلب رو درک میکردید بجای کوچهٔ علی‌ چپ رفتن و فرا فکنی‌ و قاطی‌ کردن تمام مسائلی‌ که اصلا حرفی‌ از اونا در این مقاله نیست؛به اصل قضیه فکر میکردید.که اگر درک میکردید،هیچوقت این رو با حجاب اجباری مقایسه نمیکردید که برای امثال من رفتار هرزهٔ مردهای سرزمینم هزاران بار سخت تر از حجاب اجباریست که دارم.وقتی‌ با اینهمه پوشش اجباری وضع ما این است وای از زمانی‌ که در این جامعه و فرهنگ بیمار آزادانه پوشش خود را انتخاب کنیم و به خیابان برویم.

    این مقاله و این حرفا نه مطلق بود نه آیه نازل شده تلنگری بود که خوشبختانه موثر افتاد نه تلنگر به همهٔ مردان»تلنگر به خودمان»همهٔ ما که سهمی در این فرهنگ بیمار جاری داریم چه خود آگاه چه ناخود آگاه.به نظر من فقط یک ابراز عقیده‌ی بیرحم میتواند چنین تلنگری بزند

    و به این قضیه با روراستی دقت کنیم که وقتی‌ صحبت از یک اکثریت اشکالدار و یک اقلیت بهتر میشود،ما خود را در کدام گروه میبینیم؟!

    و آخر اینکه جناب رها دفاع کردن و اعلام مخالفت با «دید مرد ستیزانه»(به برداشت شما نه به گفتهٔ خانوم صدر)یک چیز است و حرف از بخار معده و مفت خوری زنها چیز دیگری!

    .بهناز.

  106. #132 توسط انسان سکولار در مِی 10, 2010 - 7:37 ق.ظ.

    همنوع من بهناز خانم

    چقدر از خواندن کامنتت غمگین شدم و اعتراف میکنم که در میانه ی متن حتی در حدی عصبانی شدم که کاملن مستعد نوشتن ناسزا خطاب به تو عزیز بودم اما وقتی به اسم زیبایت که مانند اسم تمام زنان دلفریب بود رسیدم مانند سنت چند صد هزار ساله ی مردان که اسیر زیبائی های زنان هستند من هم تمام خشونت و بی منطقی نوشته ات را محو شده با طنین دل انگیز پس وند «ناز»اسمت یافتم که جایش را به غمی صادقانه و عمیق داد .
    اسم زیبایت نه اینکه محملی برای سیلان حس وجود یک زن در جسم و جانم باشداما خشونتی هم که همواره نه علیه شما که باید برای مبارزه بخاطر شما در یک مرد باشد را در من محو کرد.
    تصور میکنم اگر من برحسب بد روزگار در خانواده ای رشد میکردم که مادر خواهر و تمام زنان اطرافم نشانی از زنانگی و انسانیت نداشتند و طبعن با احتمال بیشتری یاری نیز می یافتم که او هم ذاتی نبرده از هستی ، بخش می داشت و البته که کی میتوانست شود هستی بخش؟!

    و من هرگز شانس این را نمی یافتم تا بفهمم یک زن به مثابه ی یک انسان زاینده و چشمه ی جوشان احساس و ایجاد انگیزه ی زیستن ، جنگیدن و رسیدن به وصالش چگونه انسان را به معراج هدایت میکند.

    چه موجود قابل ترحمی می شدم آنگاه!!!

  107. #133 توسط انسان سکولار در مِی 10, 2010 - 7:43 ق.ظ.

    پیشنهاد یکی از دوستان کامنت گذار تلویحن ایجاد گشت «یا شادی» برای مبارزه با مردان «مریضیست که در هر روز زندگی‌ اونو تجربه می‌کنند» می باشد که من احتمال میدهم مزاح باشد آخر اگر همه ی مردها جمع آوری شوند که سایر ابناع بشر هم را زنده زنده می خورند!!!

  108. #134 توسط انسان سکولار در مِی 10, 2010 - 7:48 ق.ظ.

    مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت:

    – می خواهم ازدواج کنم.

    پدر خوشحال شد و پرسید:

    – نام دختر چیست؟

    مرد جوان گفت:

    نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند.

    پدر ناراحت شد. صورت در هم کشید و گفت:

    – من متاسفم به جهت این حرف که می زنم. اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی چون او خواهر توست. خواهش می کنم از این موضوع چیزی به مادرت نگو.

    مرد جوان نام سه دختر دیگر را آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود.

    با ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت:

    – مادر من می خواهم ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می‌گوید که او خواهر توست! و نباید به تو بگویم.

    مادرش لبخند زد و گفت:

    – نگران نباش پسرم. تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی. چون تو پسر او نیستی!

  109. #135 توسط Behnaz در مِی 10, 2010 - 10:54 ق.ظ.

    انسان سکولار،

    ارتباطی‌ بین نوشته‌ام و جوابی‌ که به آقای رها دادم و حرفای شما پیدا نمیکنم،لطفا به جای ترحم،متنهای ادبی‌ و داستانهای جالب!دربارهٔ اصل مطلب صحبت کنید،حداقل خوشحالم که با خواندن نوشتهٔ من کمی‌ احساس من را وقتی‌ کامنتهای امثال شما را میخواندام درک کردید.

    و برای محو شدن خشونت هموارهٔ کسی‌ مثل «شما» برای «مبارزه» بخاطر کسانی‌ مثل «ما» باید با والدین من صحبت کنید که چنین اسم قابل ترحمی برایم انتخاب کردند که حداقل مرا از «فحش خوردن» در فضای «مجازی»نجات داد!!!

    .بهناز.

  110. #136 توسط کیوان در مِی 10, 2010 - 11:37 ق.ظ.

    یک تعجب : از این همه کامنت شگفتی زده شدم. تا بحال هیچ مطلبی ندیده بودم که این همه کامنت روی آن گذاشته باشند. البته بعضی از کامنتها از جاده ادب خارج شده بود و چند تایی هم کامنت نبوده مقاله اند.
    یک تحسین: با این وجود خانم صدر تمام کامنتها را (؟) را حفظ کرده که جای تقدیر دارد.
    یک نظر: توصیف خانم صدر از رابطه مردان و زنان در ایران رویهمرفته درست است هر چند که شخصاً بیان نیش دار ایشان را نمی پسندم. ما مردان ، حتی اگر صادقانه بخواهیم هم، نمی توانیم از رنجهای زنان درک درستی داشته باشیم. باید خود زنان بیشتر و بیشتر از مشکلات و دردهایشان سخن بگویند تا نیمه دیگر جامعه بتواند به شناختی بهتر برسد. اما نکته من این است رابطه زن و مرد، رابطه قدرت است. «چای» و «متلک» و «فساد»و… همه بیانی از سلطه مردان بر روابط اجتماعی است. تغییر آن بسیار مشکل است و زمان بر. برای تغییر آن، زنان به کمک مردان آزادیخواه و پیشرو هم نیاز دارند. فمینیست ها به تنهایی نمی توانند این رابطه قدرت را نابود کنند. من به خانم صدر و دیگر فمینیست های ایران توصیه می کنم مردانی که می توانند در این نبرد متحدان شما باشند از خود نرانید.

  111. #137 توسط انسان سکولار در مِی 10, 2010 - 2:52 ب.ظ.

    همنوع من بهناز عزیز
    من اگر پدر محترمتان را ملاقات کنم بجای صحبت در باره ی نامتان که می توانست بتوله هم باشد با ادب و احترام به ایشان یاد آور میشوم که گرچه قطعن خودشان هم قربانی یک تربیت اشتباه هستند ولی ای کاش با کمی تعقل و یا رجوع به فطرت خود اینچنین اعمال و رفتاری در پیش نمیگرفتند و به برادرانتان هم اجازه ی این گونه برخورد نمیدادند و حتی اگر به مثابه ی یک مسلمان معتقد هم رفتار میکردند باز هم نباید چنین نفرتی از مردان در شما زاده میشد.
    و خطاب به برادرانتان میگفتم لااقل با تجدید نظر در نگاه غیر انسانی خود به زن اجازه ندهند دخترانشان که شما عمه یشان هستید با شنیدن حرفهای شما و دیدن مصداق عینی آن در پدرانشان جا پای شما بگذارند .
    آیا برادرانتان با دیدن زندگی شما میتوانند بگویند آن رفتارها می توانست منجر به یک زندگی سالم برای دختران خانواده باشد.
    و اگر مادرتان را می دیدم به ایشان میگفتم به راستی شما نمیدانستید که مردانی بسیار متفاوت هم هستند که چون کوهی صبور ، متین و استوار تکیه گاه زنان نیک سیرت و مهر آفرینی هستند که چون آینه ای جلوه ی مردانگی مردشان را به ایشان می نمایانند.
    تو گوئی با القا بزرگی و توانائی به مردشان اورا بزرگتر و توانا تر می کنند و البته که همه در ضمیر خود میدانند که توانا کننده و بزرگساز واقعی خود باید بزرگ و توانا باشد تا خطاها و لغزشهای مردش را ندیده بگیرد تا او را نشکناند که مرد حقیر به چکارش می آید!
    و اگر دیده بود چرا یک کلام نگفت بهناز گلم تمام مردان اینچنین که بخت تو و من به ما نمایانده نیستند!؟

  112. #138 توسط انسان سکولار در مِی 10, 2010 - 3:26 ب.ظ.

    کیوان جان مثل اینکه تو بدلیل خانواده ی مهربانی که داشتی و نگاهی که به همه ی زنان چون زنان اطرافت داری خشم ایشان را حاصل تظلمی به ایشان رفته می دانی و فکر میکنی چونان که حقوق ایشان استیفاد گردد قطعن آنها حتی بیشتر از سایرین پذیرای مهر مردان همسنگرشان خواهند بود.
    اما کیوان جان
    تظلم یا بی عدالتی به هر جنس از بشر کلیت بشریت را تضعیف میکند و اگر تا کنون انسان بالنده و پویا در مسیر پر مخاطره ی تکامل به اینجا رسیده قطعن نشان از تعادل در تامین ضرورتهای ذاتی هر دو جنس دارد.
    آنچه امروز اتفاق افتاده تغییر بعضی از خصوصیات و نیازهای ابناع بشر برای زندگی امروز طی این یکی دو قرن اخیر می باشد که می دانی بسیار بیشتر از الباقی تاریخ بشر هوشمند شاهد تغییر بوده است.
    تغییر این ضرورتها گاهی بر خلاف غرایز طبیعی زن ومرد بوده وگاهی به درستی درک و اصلاح نشده است .
    زنانی همگی به دلیل ویژگی های فطری و طبیعی خود اگر تعالیم و دانششان جبران نکند نیاز و گرایش به کنترل دارند .
    و از طرفی چون انسان امروزی مدارا و تساهل بیشتری را آموخته گاهن زنانی که در مسیر تطبیق شرایط خود با مقتضیات زندگی امروز راه افراط پیموده اند بی نصیب از این ضرورت شده اند و به یکباره خود را در فضائی بی حد و مرز برای زیاده خواهی یافته اند و اگر هم بر سبیل اتفاق در مسیرشان مردانی ناآگاه و حتی منحرف قرار گرفته به یکسره مرد و مردانگی را نفی و آرمان خود را در سروری و تفوق بر مردان می دانند و همانطور که در مقاله ی خانم صدر و مطالب سایر همفکرانش می بینی بدون استثنا و به واقع نفس مرد بودن را نشانه ی پستی و دئانت این جنس از انسان میدانند.
    اینان زنان فمنیست یا زنگرا نام دارند و اگر تو در سنگرشان بجنگی فقط اخرین مردی خواهی بود که بعد از مردانی که تن به این زیاده خواهی ها ندهند به یوغ بردگی خواهی رفت اما نهایتن هیچ چیز و هیچ کار نمیتواند ننگ مرد بودنت را در دید ایشان بزداید.

  113. #139 توسط Behnaz در مِی 10, 2010 - 3:57 ب.ظ.

    انسان سکولار،

    در شناخت من و موقعیت من و دید من نسبت به مردها همانقدر به بیراهه می‌روید که در مورد اصل حرف این مقاله.من نه از مردها نفرت دارم که دو دوست اول صمیمی زندگی‌ من برادرم و دوست پسرم هستند.انقدر راحت قضاوت نکنید و وارد مسائل شخصی‌ نشوید که این ره به ترکستان است. قضاوت می‌کنید تا وادار کنید از خودم دفاع کنم و این تغییری در اصل موضوع ندارد.بجای کنکاش و روانکاوی در شخصیت «قربانی»! من میتوانید در باره‌ مقاله صحبت کنید،و چرایی هر حرفی‌ را بپرسید.

    .بهناز.

  114. #140 توسط انسان سکولار در مِی 11, 2010 - 9:38 ق.ظ.

    اینکه خانم شادی صدر ده عدد از پست های وبلاگ حقیر من را به خود اختصاص داده نشان از همان مکانیزمی دارد که منتشر کنندگان نفرت از آن نیرو میگیرند و احمدی نژادها برنده ی انتخابات می شوند!!!

  115. #141 توسط انسان سکولار در مِی 11, 2010 - 10:08 ق.ظ.

    شادی خانم فراموشت نکردیم دنبال روغن کرمانشاهی میگردیم.
    مادرمان یک بند انگشت بیشتر روغن نداشت و زیر یک وجب هم که برای شما سوپ هم نیست چه به رسد به آش!!!

  116. #142 توسط انسان سکولار در مِی 12, 2010 - 4:04 ب.ظ.

    از همان کامنت اولم از خانم صدر تشکر کردم که با این مقاله ی شاهکارش پنبه ی تفکر منحط فمنیسم را زد و اکنون مجددن از ایشان برای گشودن مدخلی جهت بحث کمیاب شناخت مرد و زن متشکرم.
    با همان مواضع قبلیم البته!

  117. #143 توسط انسان سکولار در مِی 12, 2010 - 4:05 ب.ظ.

    به ، بهناز!

    باید اعتراف کنم مرد، جنسی از نوع بشر است که به جنس مخالفش نه فقط به واسطه ی بوها ، رنگها ،صداها (عوامل فیزیکی) و یا رسیدن فصل تولید مثل (محدودیت زمانی) بلکه به واسطه ی حتی تصور یک موجود ظریف، یک موجود نیازمند حمایت و البته موجودی که میتواند مال خود کند متمایل میشود (محرکهای روانی).

    گرچه نگاه جنسیتی (عبارت اختراعی فمنیستها برای انکار تفاوت جنسیت ها و یا تسخیف احساس جنسی مردها) حس غالب مردها در شبانه روز نیست ولی حس فعال در تمام لحظات زنده بودنش است و یک نگاه و یا یک کلام برای مشتعل کردن فضای ظاهرن سرد و تهی بین دو جنس کافیست.

    گرچه همین انسان سکولار وقتی پسر تازه بالغی بیش نبود نمیتوانست به چاک سینه ی زن همسایه که با هنرمندی زنانه ای و با رها کردن لبه ی چادر گل گلی خود ( با امکانی که حجاب چادر در ایجاد آزادی برای هرچه زیرش پوشیده شود! می آفریند! ) برای او عرضه شده بود نگاه کند ! (چه می گویم ؟ چاک سینه که انحراف نگاه زیادی می طلبید !).
    تلاش پسرک برای کتمان همه ی آن چیزی که علت آمدن آن زن به منزل خانواده ی انسان سکولار تازه بالغ به بهانه ی گرفتن یا پس دادن چیزکی در غیاب والدینش بود با نگاهی عادی به چشمان وی نمیتوانست نشانی از بلوغ نو رسیده اش نباشد!
    چرا که جان پسرک به لبش می رسید که مبادا لحظه ای عنان از دست بدهد و به لبهای زیبای وی نگاه کوچکی بیندازد !

    لبهائی که صاحبش بی اعتنا به آنچه می گفت فقط برای پیدا شدن مدخلی در این میان می جنباند و موضوعات متفاوتی را پیش می کشید تا شاید نکته ای قابل بسط یافتن به گفته ای ظریف پیدا شود و «متلکی» به کسی یا چیزی !
    و لبخندی رد و بدل شود و در پی آن اندک جراتی متقابل !
    و گوشه ای ، کنایه ای که شاید یکی گستاخانه تر گوید و دیگری با لبخند ابروانی گره کند و دیگری با خواندن رمز آن اطمینان پیدا کند که دچار توهم نشده و جهت اطمینان بیشتر از سر دلجوئی دستی را بفشارد و یا لحظه ای بازوئی را بگیرد و یا دستی بر سرش کشیده شود و ….

    آه ….

    آنروز ها حجب حیا ها بیشتر بود! البته نه آنقدر که انسان سکولار تازه بالغ دیروز داشت !

    اما داستان این روزها حکایت دیگری است.

    امروزه متلک دیگر روش آبرو مندانه ی نیست! و از مد افتاده است !

    روشی که پیشنهاد » بیا به غرایزمون سلام کنیم!» را با نهایت فروتنی به طرف می دهد و رسمن اعلام میکند:
    » خوب این از من! متلکی گفتم و چون یهودا که با لعن ابدی خود عیسی را به قداستی رساند، ننگ هرزه بودن و هیز بودن را خریدم! تا تو بدون هیچ هزینه ای تصمیم گیرنده باشی که خود را به آن راه بزنی و با بی رحمی این گذشتن از غرورم را چماق پستیم کنی و بر سرم بکوبی و یا با کلامی ، پیش بکشی آنچه با ژستی نجیبانه پس می زنی!»

    آری !

    امروزه شاید بشر بیشتر پذیرفته که غرائز جنسی را نمیتوان با انکار و لاپوشانی بی اثر ساخت و از همین روست که که دیگر مردها به جای متلک یک تک بوق کوچک میزنند و یا چراغی ، نیش ترمزی!
    خوب! نمیدانم ؟ من که نه روش قدیمی را یاد گرفتم و نه روش جدید را می پسندم!
    آخر آنروز که خانم برازنده ای را که توی آفتاب ایستاده بود سوار ماشینم کردم چه باید می گفتم وقتی در جواب سلامم بشنوم که : جا داری یا نه؟!
    !!!
    شاید دلیل اینکه انسان سکولار با هر دختری که بوده از طریق واسطه ای آشنا شده همین است !

    این روزها غریبه ها گویا باید توی یک لحظه تصمیم بگیرند که یا بی اعتنا از بغل هم بگذرند و یا مستقیم به طرف بستری مشترک برن !

    اما گویا قدیمها موضوع با یک متلک کوچک شروع میشد ولی تا به جاهای باریک برسد کلی مغازله و حرفهائی داشت که شاید روزی یک مرد یا زنی که بوی فمنیستها حتی به مشامش نخورده باشد از سادگیش اعلام کند که میخواهد با جمع آوری این متلکها یک مجموعه از فلکولوریک مغازله پیش از معاشقه در فرهنگ ایران بنویسد و قبل از اینکه فمنیستها زنده زنده بخورندش چند تا زن و مرد آگاه پیدا شود و حمایتش کنند تا ما از دست ندهیم مجموعه بزرگ و اغلب غیر تکراری متلکهائی رو که گویا تنها کسی که نه گفته و نه میدانست که وجود دارد انسان سکولار بود و چند جوان محجوب دیگر .

    ولی همه ی اونهائی که گفتند و شنیدند آن را چون یک آزار جنسی نمیدانند که برای بعضی حتی همان متلکی که آنقدر مبتذل بنظر می آید که از سر حیا فقط می توانند در ذهنشان دوباره تکرارش کنند ; چه گوینده ها و چه شنوندگانشان ; بهترین کلامی است که در عمرشان گفتند و یا شنیدند .

    راستی میدانید گاهی وقتی چیز ارزشمندی درست از توی دستهایمان لیز میخورد و برای همیشه از دستش میدهیم با یک عمر اعلام نفرت و انزجار از آن ندامتمان را تسکین می دهیم؟

    خدا کند هنوز هم پسرها و دخترها بلد باشند متلک بگویند و به راحتی هم از کنار متلکی که میشنوند نگذرند !
    کسی چه میداند ؟ شاید اگه اون کتاب نوشته شود و همه چندتا متلک برای گفتن و چند جواب متلک برای تلافی کردن توی آستین شان داشته باشند آمار ازدواج برود و سن ازدواج پائین بیاید.
    برای انسان سکولار که یک متلک که سهل است دنیائی استدلال هم توی این فمنیست بازار انگیزه ی ازدواج نخواهد شد!

    اما کاش اون قبل تر ها لااقل بلد بود در آن بعد الظهر بهاری که در پیاده روئی قدم زنان می رفت به آن دختری که بر خلاف همیشه نگاهش از همان انتهای خیابان تا لحظه ای که شانه به شانه هم از کنارش گذشت به او خیره مانده بود متلکی بگوید!

    کسی چه می داند؟

    شاید یک لبخند آن دختر برای اینکه این پسر تازه بالغ دیروز با همه ی بی دست و پائی اش جرات کند برگردد و حداقل به امید پیدا کردن راهی برای برداشتن یک قدم دیگر پشت سر دخترک براه بیفتد کافی بود!

    می دانید که شاید الان این پسر یا دختر تازه بالغ انسان سکولار می بود که جواب خانم صدر رو میداد؟!

    آری ! قرزند 16 ساله ی انسان سکولار قطعن چه پسر بود چه دختر مثل پدرش وظیفه ی خود میدانست در برابر مقاله ی خانم صدر سکوت نکند !

    حیف ! شاید فقط متلکی لازم بود تا او هم باشد تا به کمک پدرش بیاید!

  118. #144 توسط خواننده در مِی 13, 2010 - 2:00 ب.ظ.

    واقعا که …شما آقایون همین جوری خودتون رو به خواب زدید که مملکتمون رو آب برد ..با این کی بود کی بود من نبودم هاتون بلافاصله می خواهید که صورت مسئله رو پاک کنید ..فورا اعلام برائت می کنید …ادعا هم می کنید که زن ستیز نیستید اما بلافاصله نوک نیزه هاتون رو طرف زنها نشونه رفتید که بابا جان ما همه مون خوب و گلیم فقط چند تایی مرد بد تومون هست که به این همه زن آزار جسمی و کلامی می رسونند که البته اون هم نقصیر خودتونه چون شب میاید تو خیابون چون لباستون بده و چون ما تشخیص می دیم که الان تنتون می خاره چون مهریه اتون سنگینه ..چون مرد میره کار می کنه و زنها تو خونه دستور میدن اصلا چون خود زن ( مادر) مرد رو بد تربیت کرده و البته در این مورد آخر برای پدر خانواده و مردهای اطراف مثل پدربزرگ و دایی و عمو و ..نقش هویج رو در نظر گرفتید که واقعا دستتون درد نکنه ….یعنی استاد ربط دادن گودرز و شقایقید …تکلیف زنها با مرد های مرتجع و سنتی و متحجر روشن اما امان و فغان از اون مردهایی که ادعای روشن فکریشون گوش فلک رو کر کرده که تجربه و تاریخ نشون داده که اهل از پشت خنجر زدنید …ناراحتید از این که مردها توی این مقاله یک کاسه شدند و همه تون مثل هم نیستید و بعضی هاتون استغفرالله حتی یک بار هم متلکی نگفتید و تحقیر کلامی و آزار جنسی به زنی نرسوندید ؟ به جای حمله از خودتون دفاع کنید آسمون و ریسمون رو به هم نبافید این معضل به صورت بغرنج تو مملکت هست و برای از بین بردنش تک تک مون باید نگاه سکسیت مون رو از بین ببریم ……

  119. #145 توسط انسان سکولار در مِی 13, 2010 - 3:40 ب.ظ.

    خواننده
    موجود عزیز

    نخیر ما زن ستیز نستیم اما همین ی هستیم که میبینید.
    با توجه به اینکه 100% ما مردها نگاه جنستی! به زنها داریم که در کامنت قبلی هم صراحتن به آن معترف شدم شما به چه حقی فکر میکنید این یک انحراف و یا اشتباه است و همه باید چون شما مشکل جنسیتی داریم پس :»تک تک مون باید نگاه سکسیت مون رو از بین ببریم «!
    موجود عزیز
    من که سهله معتبر ترین روانشناسها هم مشکل شما را لاینحل دانسته اند و اساسن من اجازه نمیدم امثال شما به محدوده ی من نزدیک شوند که بخواهم اهمیتی به تغییر نگرش شما بدهم.
    تقصیر همان روشنفکر نماهائی است که دور و بر شما را گرفته اند و به طمع رساندن دستی به شما ها که چون از لطافت های زنانگی بهره ای نبرده اید و به دلیل تمایلات ویژه ای که دارند برایشان جذابیتی پوشالی دارید با فمنیست بازی میخواهند به شما نزدیک شوند و البته همانطور که خود میگوئید میبینید آنها هم مثل سایر مردان هستند!

    اساسن بحث با شما فایده ندارد . شما باید درمان و نهایتن اگر به طبیعت بشری تمکین نکنید مطرود شوید!

    نگرانی من اینست که دختران جوان تحت تاثیر تفکرات شماها قرار گیرند و تا بفهمند داستان چیست قافیه را باخته باشند.

    دختران عزیز!
    شاید شما مادر خواهر و حتی پدر و برادری داشته باشید که به دلایل مختلف (که حتی ممکن است مصون داشتن شما از افراط در مسائل جنسی باشد) به شما بگویند که مردها کلن پست هستند و هیزند و ….
    خواهرانم – همنوعانم – دوستانم.
    اگر از نگاه جنسیتی مردها خوشتان نمی آید باید قید هر گونه توجه وحمایت از طرف جنس مرد را زده ، آرایش نکرده ، خود را در گونی بپیچید و با دریافت یک دوره ی دریافت هورمون تستسترون کمی ریش و سبیل و صدائی زمخت داشته باشید.
    حتی اسامی هوس انگیز تان را مثل میترا ، ازیتا ، لولیتا، و …
    هم تغییر داده و به جای آن رقیه ، بتوله ، ختوله و…
    حتی یارعلی و غلام مراد برای خود انتخاب کنید . چراکه ما حتی با خواندن اسم یک زن نگاهمان جنسیتی میشود و هر مردی هم بگوید نه یا دروغ گو است یا مفهوم کشش به جنس مخالف را (همان نگاه جنسیتی اینها) را نمیفهمد و یا مریض است.
    اما ملاک درستی و نادرستی تمایلات بشری و یا طبیعی یا انحرافی بودن آنها فقط عمومیت آن است و لا غیر چرا که اگر به خدا اعتقاد دارید که این یعنی به کار خدا ایراد گرفتن و اگر به اصل تکامل اعتقالد دارید بدانید هرچه بشر دارد برای رسیدنش به اینجا لازم بوده و اکر به فتوای این موجود که میکوید:»تک تک مون باید نگاه سکسیت مون رو از بین ببریم » بر فرض امکان عمل کنیم نسل بشر نابود خواهد شد و مطمئن باشید از ادامه ی نسل یکی از این میمونهای انسان نما (شامپانزه شاید) گونه ای هوشمند دیگری در چند صد هزار سال آتی به جای ما اشرف مخلوقات خواهد گردید.

    فمنیسم یک اندیشه ی ضد بشری و معتقدان آن یا به اشتباه به آن توجه میکنند و یا مشکل دارند.
    مطالعه ی اینجا هم شاید خالی از لطف نباشد

    http://goo.gl/XaTc
    نگران ورم یا اسپم نباشید طرفتان انسان سکولار است!

  120. #146 توسط خواننده در مِی 13, 2010 - 4:29 ب.ظ.

    ههه ههه هاها هوهو هی هی مردم از خنده ..شده قضیه تا چوب رو بلند می کنی …. سکسیست معنی اش این نیست که شما از نگاه به زن و از وجود زن چیز های خوب زنانه لذت نبرید… آقا جان شما سکسی رو با سکسیست عوضی گرفتی جانم ..ههه ههههه هههههههههه ههه

  121. #147 توسط انسان سکولار در مِی 13, 2010 - 4:49 ب.ظ.

    آها بله خوب خدا شکر که میخندی !
    آیا این خنده ها در روز متناوبن تکرار میشود؟
    آیا کسی هم به شما گفته که مثلن اینکه خنده نداشت چرا می خندی؟
    اگه یک لطفی هم به من بکنی بد نیست !
    باتوجه به اینکه من معنی جملات شما را نمیفهمم میشود یک پرینت از این تاپیک و کامنتهایش بگیری و با مراجعه به کلنیک مهرگان در بغل پارک ساعی با مسئول شیفت و یا پزشک اورژانس در مورد مشکلات من صحبت کنی؟
    باور کن که این محبتت خود بخود جبران میشود قول میدهم!
    (شوخی) 🙂

  122. #148 توسط خواننده در مِی 13, 2010 - 10:27 ب.ظ.

    کجاش خنده داره ؟ این جاش خنده داره که تو اصلا نمی دونی سکسیست یعنی چی ..سکسیست در لغت یعنی آدمی که ضد جنسیت فرقی نمی کنه زن باشی یا مرد …. اگر مرد ستیز باشی سکسیست هستی زن ستیز هم باشی سکسیست هستی ….اما تو به خیالت رسید که من گفتم که زن ها و مردها از جاذبه های جنسی همدیگه صرف نظر کنند و کشش های جنسی رو سرکوب کنند ….حالا فهمیدی کجاش خنده داره ؟ در کل که استدلالاتت ربطی به اصل موضوع که زن آزاری و ایجاد مزاحمت های جسمی و کلامی برای زنها بود نداشت …اصل موضوع رو فراموش کردی حداقل کمی مطالعه کن که این طوری مسبب خنده نشی

  123. #149 توسط انسان سکولار در مِی 14, 2010 - 9:58 ق.ظ.

    خواننده ی محترم
    بله حق با شماست
    سکسیست به معنی جنسیت گرائی یا تبعیض و یا برتری قائل شدن میان ابناع بشر بر مبنای جنسیتشان میباشد و ما بفرموده ی جنابعالی باید از حنسیت گرائی پرهیز کنیم که البته بدون تردید این نوع نگرش امروزه در بدترین نوع خود گریبانگیر فمنیستهاست.

  124. #150 توسط انسان سکولار در مِی 14, 2010 - 12:59 ب.ظ.

    بفرمائید این …………..
    ……….زم دست گلت……………
    آره…….قند پهلو بقول خودت…….
    مرسی عز…..
    ……….بخریم باشه……..
    حتمن عزیزم برم یک دوش بگیرم . هوا هم خوبه بهاری هم هست میریم.
    باشه خوبه.
    هورررت…
    …..!
    هورررت…
    !!!!
    هورررت….

    میدونی چیه؟
    نه عزیزم چیه؟
    شما مردها موجودات پستی هستید!
    جان!!!
    ببینم تو معتقدی که امام جمعه ی تهران در مورد ارتباط بی حجابی و آمدن زلزله بی ربط میگه دیگه؟
    خوب البته!
    لابد یک جورائی از شنیدن این حرفش مفرح شدی؟
    مفرح؟! منظورت چیه؟
    فکر میکنی خودت از امام جمعه بهتری؟
    از چه نظر؟ چی میخوای بگی پریسا؟
    یک بار شد جلوی آینه واستی و فکر کنی که تو هم جزو همون کلوپی هستی که امام جمعه هم از کلفتای کلوپه؟
    کلفتای کلوپه ؟ پریسا حالت خوبه؟
    یعنی عضوهمون کلوپی هستی که امام جمعه از بلند پایه هاشه؟
    پریسا من الان شیش ماهه که دیگه کلوپ نمیرم دیدم تو ناراحتی بی خیالش شدم خودت میدونی .
    خودتو به اون راه نزن کلوپ بدن سازی رو که نمیگم . ببینم اولین باری که به یک دختر متلک گفتی کی بود؟
    متلک ؟ جریان چیه باز این زن همسایه چیزی گفته؟ تو باور نمیکنی که این زنک واسه من نقشه ریخته؟
    چه ربطی به زن همسایه داره یادته اون روز که میرفتیم خونه ی مامان اینا گفتی روسری تو سرت کن جلو ایست بازرسیه؟
    خوب یعنی چی میخواستی بدون روسری به برادرا سلام کنی ؟
    خوب این همون بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی هست دیگه؟
    سوژه ی جنسی ؟ ببینم کسی بهت متلک گفته؟!
    ببین همه ی فکرت اینه که خودتون به ناموس مردم متلک بگین ولی ما مثلن چون مرواریدیم توی صدف محفوظ بمونیم.
    کی کجا کی به چه کسی متلک گفته ؟ چرا حرفت رو رک رو راست نمیگی ؟ تو که مدتی بود حالت بهتر شده بود؟
    خودت رو به کوچه علی چپ نزن تکرار جمله کلیشه ای زن و مرد هر دو انسانند مشکلی را حل نمی کنه تا شما آقایان یاد نگیرید که به عنوان امری بیرونی و انتزاعی از تجربه واقعی خودتون وقتی یک پسر تازه بالغ بودین جلو آینه که فایده نداره جلو همه اعتراف کنین چیزی حل نمیشه.
    !!!!
    آره مثل یک مرد نقشی که در بازتولید ساختارهای فرق بزار بین زن ومرد داشتین بگین نه مثل آدمهای انتزاعی.
    ببینم باز توی اینترنت چیزی خوندی؟ آره؟
    بفرما تا من حرف حق زدم تو زدی به صحرای کربلا ! میدونی چیه بنظر من تو هیچ فرقی با امام جمعه همین آقای صدیقی نداری که هیچ بلکه اون فلک زده از تو یک رو تره !
    ببین باز داری اون روی سگ منو بالا میاری میدونی دکتر تو جلسه ی آخر به من چی گفت هیستریک؟
    خوبه دیگه باز میخوای بهم برچسب بزنی که من هیستریکم . من از دست ظلم شما مردا به کی پناه ببرم ای خداااا
    دکتر گفت اجازه داری وقتی خیلی شلوغ میکنه سرش داد بزنی و حتی یک جوری بهم فهموند اگه لازم شد یک جورای کتکتم میتونم بزنم!
    منو بزنی آی خدا مردم ببینین یک زن ضعیف و گیر…
    خفه شو!! خفشه ساکت دیگه حرف نزن فهمیدی؟
    چیه ؟ بزن دیگه خجالت نکش!
    صداتو ببر ! صداتو ببر که ..
    باشه ! باشه! هق هق
    ساکت ! خفه شو صدات در نیاد که همچین میزنم که…..!
    چشم چشم !
    بدو ! برو تو اطاقت گریه هات که تمام شد دست صورتت رو بشور بیا بریم . الان ساکت زود برو تو اطاق که هر چی …
    چشم چشم رفتم . هق ای ی ی
    بدو من هینجا منتظرم..
    هی هی هه
    …گریه هاتو..
    …ا ا ا ووو .
    …..
    ……
    …..زود …تا من یک دوش….
    …..

  125. #151 توسط انسان سکولار در مِی 14, 2010 - 1:14 ب.ظ.

    – بفرمائید این …………..
    -……….زم دست گلت……………
    -آره…….قند پهلو بقول خودت…….
    -مرسی عز…..
    -……….بخریم باشه……..
    -حتمن عزیزم برم یک دوش بگیرم . هوا هم خوبه بهاری هم هست میریم.
    -باشه خوبه.
    -هورررت..
    -…..!
    -هورررت…
    -!!!!
    -هورررت….
    -میدونی چیه؟
    -نه عزیزم چیه؟
    -شما مردها موجودات پستی هستید!
    -جان!!!
    -ببینم تو معتقدی که امام جمعه ی تهران در مورد ارتباط بی حجابی و آمدن زلزله بی ربط میگه دیگه؟
    -خوب البته!
    -لابد یک جورائی از شنیدن این حرفش مفرح شدی؟
    -مفرح؟! منظورت چیه؟
    -فکر میکنی خودت از امام جمعه بهتری؟
    -از چه نظر؟ چی میخوای بگی پریسا؟
    -یک بار شد جلوی آینه واستی و فکر کنی که تو هم جزو همون کلوپی هستی که امام جمعه هم از کلفتای کلوپه؟
    -کلفتای کلوپه ؟ پریسا حالت خوبه؟
    -یعنی عضوهمون کلوپی هستی که امام جمعه از بلند پایه هاشه؟
    -پریسا من الان شیش ماهه که دیگه کلوپ نمیرم دیدم تو ناراحتی بی خیالش شدم خودت میدونی .
    -خودتو به اون راه نزن کلوپ بدن سازی رو که نمیگم . ببینم اولین باری که به یک دختر متلک گفتی کی بود؟
    -متلک ؟ جریان چیه باز این زن همسایه چیزی گفته؟ تو باور نمیکنی که این زنک واسه من نقشه ریخته؟
    -چه ربطی به زن همسایه داره یادته اون روز که میرفتیم خونه ی مامان اینا گفتی روسری تو سرت کن جلو ایست بازرسیه؟
    -خوب یعنی چی میخواستی بدون روسری به برادرا سلام کنی ؟
    -خوب این همون بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی هست دیگه؟
    -سوژه ی جنسی ؟ ببینم کسی بهت متلک گفته؟!
    -ببین همه ی فکرت اینه که خودتون به ناموس مردم متلک بگین ولی ما مثلن چون مرواریدیم توی صدف محفوظ بمونیم.
    -کی کجا کی به چه کسی متلک گفته ؟ چرا حرفت رو رک رو راست نمیگی ؟ تو که مدتی بود حالت بهتر شده بود؟
    -خودت رو به کوچه علی چپ نزن تکرار جمله کلیشه ای زن و مرد هر دو انسانند مشکلی را حل نمی کنه تا شما آقایان یاد نگیرید که به عنوان امری بیرونی و انتزاعی از تجربه واقعی خودتون وقتی یک پسر تازه بالغ بودین جلو آینه که فایده نداره جلو همه اعتراف کنین چیزی حل نمیشه.
    -!!!!
    -آره مثل یک مرد نقشی که در بازتولید ساختارهای فرق بزار بین زن ومرد داشتین بگین نه مثل آدمهای انتزاعی.
    -ببینم باز توی اینترنت چیزی خوندی؟ آره؟
    -بفرما تا من حرف حق زدم تو زدی به صحرای کربلا ! میدونی چیه بنظر من تو هیچ فرقی با امام جمعه همین آقای صدیقی نداری که هیچ بلکه اون فلک زده از تو یک رو تره !
    -ببین باز داری اون روی سگ منو بالا میاری میدونی دکتر تو جلسه ی آخر به من چی گفت هیستریک؟
    -خوبه دیگه باز میخوای بهم برچسب بزنی که من هیستریکم . من از دست ظلم شما مردا به کی پناه ببرم ای خداااا
    -دکتر گفت اجازه داری وقتی خیلی شلوغ میکنه سرش داد بزنی و حتی یک جوری بهم فهموند اگه لازم شد یک جورای کتکتم میتونم بزنم!
    -منو بزنی آی خدا مردم ببینین یک زن ضعیف و گیر…
    -خفه شو!! خفشه ساکت دیگه حرف نزن فهمیدی؟
    -چیه ؟ بزن دیگه خجالت نکش!
    -صداتو ببر ! صداتو ببر که ..
    -باشه ! باشه! هق هق
    -ساکت ! خفه شو صدات در نیاد که همچین میزنم که…..!
    -چشم چشم !
    -بدو ! برو تو اطاقت گریه هات که تمام شد دست صورتت رو بشور بیا بریم . الان ساکت زود برو تو اطاق که هر چی …
    -چشم چشم رفتم . هق ای ی ی
    -بدو من هینجا منتظرم..
    -هی هی هه
    -…گریه هاتو..
    -…ا ا ا ووو .
    -…..
    -……
    -…..زود …تا من یک دوش….
    -…..

  126. #152 توسط rha در مِی 14, 2010 - 6:31 ب.ظ.

    خانم بهناز
    گفتید که :»تمامی‌ نوشته های شما و ادبیات گفتارتون نشون دهنده خیلی‌ چیزا از شخصیت شماست !…..»
    خیلی ممنون که از راه دور شخصیت مرا شناختید. ایضا همین حرف در مورد خود شما صدق میکند.
    گفته بودید که «…. مخصوصاً اولین کامنت به خوبی گویای عقیده‌ی برابری حقوق است که از اون دفاع می‌کنید!………»
    ظاهرا هر کس از منظر خاص خود برابری را تفسیر میکند و شما هم از این قاعده مستثنا نیستید. من برابری را در تمام شئون زندگی میدانم و برابری حقوق را از برابری مسوولیتها جدا نمیکنم، چه حقوق بدون مسوولیت برابر با بردگی و دیکتاتوری است. شما اما، بر خلاف من، میخواهید از تمام مزایای فرهنگ مردسالار که برای شما آماده شده استفاده کنید و بعد بدون آنکه در مسوولیتهایش شریک باشید، از فرهنگ مرد سالار هم انتقاد کنید. بدون هیچ تعارفی، این زیاده خواهی است و این زیاده خواهی هم با هیچ توجیه روشنفکرانه ای از جمله و بالاخص برابری قابل توجیه نیست، اصلا ضد برابری است. ان برابری را که من میخواهم، برابری است که هم زن استفاده میبرد، هم مرد، هم جامعه. شما نمیتوانید زیاده خواهیتان را در لوای برابری رنگ کنید و به اسم آزادی و برابری زن و مرد به کسی قالب کنید. چیزی که در عمل شما میخواهید، بردگی است، بدون هیچ تعارف و رودربایستی. وقتی ما لیاقت برابری را پیدا میکنیم که به تمام الزامات یک فرهنگ برابری خواه پایبند باشیم. بعبارتی دیگر، من از زیاده خواهی تحت عنوان «مبارزه با مرد سالاری» دفاع نمیکنم. ضمنا از جنسیتم هم خجالت زده نیستم. اساسا جنسیت، مذهب، رنگ پست، نژاد،….را نه اسباب افتخار میدانم نه اسباب خجالت. ولی با دفاع شما از صحبتهای بغایت ضد انسانی و ارتجاعی خانم صدر از درستی و انسانی بودن تلقی و تصور شما از آزادی و برابری مشکوکم.

    گفتید که :»…….باید تاکید کنم که تمامی نوشته‌های شما برای من به روشنی روز تداعی کنندهٔ کلمهٔ زن ستیز(آن هم از نوع ایرانی‌!!!!)است به همان روشنی که نوشتهٔ شادی صدر برایم ذره‌ای مرد ستیز به نظر نمیاید………»
    همانطور که قبلا هم گفتم تعبیر شما از آزادی و برابری، چیزی جز زیاده خواهی نیست. من چنین تعبیری ندارم و برابری را در همه شئون، چه از نظر مسولیت و چه ان نظر آزادیها میبینم. اگر تعبیر شما از زن ستیز این است، بسیار خوب، من زن ستیزم. از نوع ایرانی هم هستم. ظاهرا اینطور که خانم صدر هم گفته از آنجا که مرد هستم، اصلا مادرزاد زن ستیز خلق شدم! ضمنا چون نوشته خانم صدر به نظر شما مرد ستیزانه نمیاید، به این مانا نیست که مرد ستیز نیست. شما شاید معنای مرد ستیز را نمیدانید.لازم به گفتن است که هر نوع پیشداوری در مورد افراد را بر اساس جنسیتشان جنسیت گرایی میگویند. مرد ستیز هم هم کسی است که بر پیشداوری نسبت به مردان دارد همانطور که ضد زن هم کسی است که به نسبت به جنس زن پیشداوری دارد. مسله کسی که بگوید همه زنان حیله گر و دروغگو و خیانتکار هستند ضد زن است. چرا که این خصلت در مردان هم پیدا میشود، و علاوه بر اینکه همه زنان هم واجد این خصلتها نبوده و اصلا مرتبط کردن این خصلتها به جنسیت، کاری غیر علمی است و هیچ ارتباط ثابت شده ای بین جنسیت و این خصلتها وجود ندارد. خانم صدر هم وقتی که همه مردان را جمع بست و گفت که اصلا نمیتوان در ایران مرد شد بدون آنکه این تجربه متلک گفتن را از سر گذراند (نقل به مضمون) نگاه جنسیتی و مرد ستیزانه به قضیه کرده اند.البته این فقط یک فقره از گفتارهای مرد ستیزانه ایشان است. مساله اینست که در جامعه بیمار ایران، ما انقدر پیشداوری نسبت به دیگران داریم که قبح ان را هم درک نمیکنیم. مثلا «افغانی» برایمان تبدیل به فحش و بد و بیراه شده و با اینحال خودمان را هم نژاد پرست نمیدانیم. البته فقط شما نیستید که قبح این پیشداوریها را درک نمیکنید. همه ما به نحوی درگیر هستیم. بنا بر این شما حق دارید که نگاه مرد ستیز خانم صدر را نبینید.

    «…….شما از اصل مقاله و تمامی درد دلهای ما در مورد همان “متلک” به ظاهر ساده (نویی‌ از بیان برای برقراری رابطهٔ جنسی‌؟؟!!!!در این صورت‌ مردان متأهلی که این کارو می‌کنن برای چیه؟ آهان یادم نبود حتما زنشون خوب نیازهای جنسیشون رو برآورده نمی‌کنه!!!!!) ………»
    نمیدانم شما واقعا نمیفهمید یا خود را به نفهمی زده اید. در همان جا من نوشتم که این رفتار برای نوجوانان عادی است و برای افراد بالغ ناهنجار است. این چه ربطی به مردان زن دار دارد که حالا نیازهایش تامین شده یا نشده. آیا از دید شما مرد زن دار نابالغ است؟ حرف من این بود که این ناهنجاری چه ربطی به برابری دارد. تازه این ناهنجاری که فقط در ایران نیست حتی در کشورهای اسکاندیناوی که زنان بالاترین حقوق را دارند این چیز ها هست. اگر در آنجاها این ناهنجاری، کمتر از ایران است، بخاطر اینست که روابط جنسی تابو نیست و دولت ابلهی هم ندارد که عده ای گردن کلفت چماقدار را صبح تا شب مامور کند تا با دختران و پسرانی که به میل خود با هم میروند را مورد ضرب و شتم قرار دهد. ضمنا این مقاله درد دل نبود اعلان جنگ به گروهی از جامعه (مردان) بود بخاطر جنسیتشان، بنابر این خواهش میکنم قضیه را لوث نکنید.
    «…………..(که توهینها،کلمات بی‌ ادبانه و مثالهای بی‌ ربط شما که برای من مثل متلک‌های همیشگی مردان مریضیست که در هر روز زندگی‌ اونو تجربه می‌کنم)فقط کمی‌ اصل …………»
    من فقط حقیقت را گفتم و متاسفم که حقیقت اینطور بر شما گران آمده.بهر حال حقیقت تلخ است. شاید بهتر باشد که خود را عوض کنید بجای آنکه عصبانی شوید. دوست داشتید به شما دروغ میگفتم تا شما خوشتان بیاید. بهر حال من توهین نکردم حقایقی را که دیده بودم گفتم. شاید شما که از سوزن زدن به آقایان خیلی لذت بردید، بد نباشد که نیش ان را کمی هم خود احساس کنید. مگر نه اینکه بقول خودتان فقط ابراز بیرحمانه عقاید میتواند تلنگر لازم را به ما بزند. اگر هم فکر میکنید که من مرتکب بیعدالتی شدم، حتما مطالبی را که من نوشتم و شما انها را قابل اعتراض میدانید بطور مشخص بیاورید تا من هم بتوانم از حرفهایم دفاع کنم. اگر اشتباه از من بود صد در صد میپذیرم وگر نه شما باید بپذیرید.

    «………فقط کمی‌ اصل مطلب رو درک میکردید بجای کوچهٔ علی‌ چپ رفتن و فرا فکنی‌ و قاطی‌ کردن تمام مسائلی‌ که اصلا حرفی‌ از اونا در این مقاله نیست؛به اصل قضیه فکر میکردید.که اگر درک میکردید،هیچوقت این رو با حجاب اجباری مقایسه نمیکرد……….»
    این مقاله اگر فقط به نقد این ناهنجاری اجتماعی میپرداخت و بقول شما ان مردان مریض را زیر ضرب میگرفت، یا حتی در سطح بالاتر و علمی تر، ریشه های اجتماعی آنرا مورد بررسی قرار میداد قابل درک و حتی قابل دفاع بود. شما گویا هر چه هم که گفته میشود متوجه نیستید که از زمانی که خانم صدر همه مردان را جمع بستند، این مقاله تبدیل به مقاله ای ضد مرد شد و تمام اعتراض ها هم به همین جنبه است که خانم صدر هرگز بابت ان معذرت خواهی نکرده است. شاید این اعتراض خودتان را شما باید با خانم صدر مطرح کنید که بالاخره این مقاله راجع به چیست، آیا در مورد متلک است، آیا در مورد برابری زن و مرد است(این دو تا چه ربطی بهم دارند؟) بیانیه علیه مرد سالاری است یا بیانیه علیه مردان بطور اعم میباشد؟ اصل مقاله خانم صدر انقدر مغشوش و پراکنده و غیر متمرکز بود که به همه اینها میخورد بنا بر این جواب چنین مقاله ای هم الزاما پراکنده و غیر متمرکز است.

    «………………این مقاله و این حرفا نه مطلق بود نه آیه نازل شده تلنگری بود که خوشبختانه موثر افتاد نه تلنگر به همهٔ مردان تلنگر به خودمان”همهٔ ما که سهمی در این فرهنگ بیمار جاری داریم چه خود آگاه چه ناخود آگاه.به نظر من فقط یک ابراز عقیده‌ی بیرحم میتواند چنین تلنگری بزند……….»
    متاسفانه این قسمت از صحبت شما به هیچ عنوان با مقاله خانم صدر تطبیق نمیکند. نمیدانم شما چرا خودفریبی میکنید یا تجاهل میفرمایید. ایشان پیشداوریهای جنسی بسیاری در همین مقاله، علیه مردان کرده اند. این ها دقیقا خطاب به همه مردان بود.
    «……………………و به این قضیه با روراستی دقت کنیم که وقتی‌ صحبت از یک اکثریت اشکالدار و یک اقلیت بهتر میشود،ما خود را در کدام گروه میبینیم؟!……….»
    همانطور که قبلا هم گفتم، هیچ صحبتی از اکثریت و اقلیتی نشده و همانطور که از خود مقاله هم پیداست، همه مردان به یک چوب رانده شده اند. تمام اعتراض ها هم به همین جمع بستن بوده است. ایشان اقلیتی باقی نگذاشته اند که کسی بخواهد خود را در کنار اقلیت یا اکثریت ببیند، مگر آنکه شما این قسمت را به مقاله خانم صدر اضافه میکردید!

    «………………………………..و آخر اینکه جناب رها دفاع کردن و اعلام مخالفت با “دید مرد ستیزانه”(به برداشت شما نه به گفتهٔ خانوم صدر)یک چیز است و حرف از بخار معده و مفت خوری زنها چیز دیگری!………………………………»
    قبول دارم که در ان کامنت از عصبانیت کمی تند رفتم اما چندان هم اینها بی ارتباط نیستند. آخر کسی که میخواهد با نابرابری مبارزه کند مگر نه اینکه باید از خود شروع کند. طرف که با هم نداریم. اگر فرز کنیم که شما مادام العمر خرج مرا بدهی و من مادام العمر سر سفره شما، زیر سقف شما باشم و تازه کرکری هم بخوانم و خواهان حق برابربا شما در تصمیم گیری هم باشم، شما به من چه خواهی گفت؟ آیا شما مرا مفت خور نخواهی خواند؟ خوب اگر زن و مرد با هم برابرند، که هستند، چرا انتظار دارید که در مقابل رفتار مشابه ، چیز متفاوتی بشنوید. معذرت میخواهم اما شما نمیتوانید انتظار داشته باشید که همیشه گیرنده و استفاده برنده باشید. اگر به برابری معتقدید این اعتقاد را همه جا باید نشان دهید.

  127. #153 توسط انسان سکولار در مِی 14, 2010 - 6:45 ب.ظ.

    احسنت به رها
    حوصله ای به خرج دادی ولی حیف که به خرج نمیره!
    فمنبستها که از دست رفته اند.
    والا دخترهائی هم که قسمت ما میشه بی مشکل هستند.
    نگرانی من از دخترهای 13 – 14 ساله ای که بخوان این حرفها رو الگو کنند و آینده ی خودشون و پسرهای همسنشون رو ویران کنند.
    اگر زنی فکر کنه با زیاده خواهی برنده ی زندگی است سخت اشتباه میکنه.
    تعامل بین دو جفت اگر رقابتی داشته باشه باید در بها دادن و خدمت کردن به دیگری باشه.
    باور کنید بچه ها اینها فانتزی نیست من خودم دارم تجربه اش میکنم.

    • #154 توسط rha در مِی 14, 2010 - 9:44 ب.ظ.

      انسان سکولار
      بواقع من نمیفهمم، اینها فکر میکنند که کسی نمیفهمد که اینها منظورشان چیه و برای چی این حرفها را میزنند؟ آیا اینها ما را اینقدر احمق تصور کردند که فکر میکنند میتوانند زیاده خواهی شان را پشت شعارهای زیبای آزادی و برابری پنهان کنند؟ یعنی ما نمیفهمیم که برابری و آزادی چیست؟ یعنی ما نمیفهمیم که متلک بهانه است برای صدور این مانیفست مرد ستیز؟ این که توهین به فهم و شعور شنونده است که بخودی خود، بسیار توهین آمیز است. حالا حرفهای خانم صدر کم برخورنده بود که تجاهل و توجیه و حمایت این خانمها هم از ان حرفها، اضافه شد؟ آقا این حرفها، حرفهای ۳۰ سال پیش اروپا و امریکا است که حالا اینها دارند مثل طوطی تکرار میکنند. این حرفها را دیگر کسی حتی در غرب هم تحویل نمیگیرد. راستش را بخواهید همیشه مبارزه با مرد ستیزی را با این ایده انجام میدادم که نباید رنگ پوست، نژاد، زبان، جنسیت، مذهب و غیره باعث شود که انسانی، انسان درجه دو بحساب آمده و ذره ای از حقوق اش و مهمتر از ان، انسانیتش خدشه دار شود. تصور نمیکردم که روزی انسانیت خود من زیر سوال برود، یا کسی به خود اجازه دهد و با ادبیاتی شبیه خانم صدر بخواهد مرا یا کسی مثل مرا مخاطب قرار دهد. از شما چه پنهان، کاری هم نکرده ام که استحقاق چنین رفتاری را داشته باشم یا اجازه چنین رفتاری را به کسی داده باشم. با این مقاله خانم صدر هم، من خانم صدر را یک آدم بنیاد گرا میدانم مثل خانم مریم بهروزی یا عشرت شایق، که راجع به گروهی از انسانها حکمی کلی صادر میکنند، و بعد بر اساس ان یا فرمان حلال کردن مال میدهند یا حلال کردن خون.(اگر یادتان باشد ظاهرا خانم شایق در مورد زنان خیابانی گفته بود که اینها را که اعدام کنیم، جامعه سالم میشود). البته ظاهرا خانم صدر هنوز به این نقطه نرسیده.این میتواند قدم بعدی باشد. یکی از پست هایی که اخیرا در ذیل مقاله خانم صدر و همینطور ذیل آخرین مقاله شماست، خانم صدر را برامده از یک خانواده مذهبی میداند که با توجه به قشریگری و تعصبی که در مقاله ایشان بکار رفته میتواند درست باشد، چه چنین دید متعصبانه ای بسیار شبیه دید سیاه و سفید مذهبی میباشد که یک ذهن مذهبی با ان بسیار آشناست. خانم صدر از همه مردان پرسیده اند که فرق شما مردان با امام جمعه چیست؟ و من از ایشان، و نه البته از همه زنان، بنوبه خود میپرسم که فرق شما با خانم مریم بهروزی و یا عشرت شایق چیست؟

    • #155 توسط rha در مِی 14, 2010 - 10:30 ب.ظ.

      انسان سکولار
      بواقع من نمیفهمم، اینها فکر میکنند که کسی نمیفهمد که اینها منظورشان چیه و برای چی این حرفها را میزنند؟ آیا اینها ما را اینقدر احمق تصور کردند که فکر میکنند میتوانند زیاده خواهی شان را پشت شعارهای زیبای آزادی و برابری پنهان کنند؟ یعنی ما نمیفهمیم که برابری و آزادی چیست؟ یعنی ما نمیفهمیم که متلک بهانه است برای صدور این مانیفست مرد ستیز؟ این که توهین به فهم و شعور شنونده است که بخودی خود، بسیار توهین آمیز است. حالا حرفهای خانم صدر کم برخورنده بود که تجاهل و توجیه و حمایت این خانمها هم از ان حرفها، اضافه شد؟ آقا این حرفها، حرفهای ۳۰ سال پیش اروپا و امریکا است که حالا اینها دارند مثل طوطی تکرار میکنند. این حرفها را دیگر کسی حتی در غرب هم تحویل نمیگیرد. راستش را بخواهید همیشه مبارزه با زن ستیزی را با این ایده انجام میدادم که نباید رنگ پوست، نژاد، زبان، جنسیت، مذهب و غیره باعث شود که انسانی، انسان درجه دو بحساب آمده و ذره ای از حقوق اش و مهمتر از ان، انسانیتش خدشه دار شود. تصور نمیکردم که روزی انسانیت خود من زیر سوال برود، یا کسی به خود اجازه دهد و با ادبیاتی شبیه خانم صدر بخواهد مرا یا کسی مثل مرا مخاطب قرار دهد. از شما چه پنهان، کاری هم نکرده ام که استحقاق چنین رفتاری را داشته باشم یا اجازه چنین رفتاری را به کسی داده باشم. با این مقاله خانم صدر هم، من خانم صدر را یک آدم بنیاد گرا میدانم مثل خانم مریم بهروزی یا عشرت شایق، که راجع به گروهی از انسانها حکمی کلی صادر میکنند، و بعد بر اساس ان یا فرمان حلال کردن مال میدهند یا حلال کردن خون.(اگر یادتان باشد ظاهرا خانم شایق در مورد زنان خیابانی گفته بود که اینها را که اعدام کنیم، جامعه سالم میشود). البته ظاهرا خانم صدر هنوز به این نقطه نرسیده.این میتواند قدم بعدی باشد. یکی از پست هایی که اخیرا در ذیل مقاله خانم صدر و همینطور ذیل آخرین مقاله شماست، خانم صدر را برامده از یک خانواده مذهبی میداند که با توجه به قشریگری و تعصبی که در مقاله ایشان بکار رفته میتواند درست باشد، چه چنین دید متعصبانه ای بسیار شبیه دید سیاه و سفید مذهبی میباشد که یک ذهن مذهبی با ان بسیار آشناست. خانم صدر از همه مردان پرسیده اند که فرق شما مردان با امام جمعه چیست؟ و من از ایشان، و نه البته از همه زنان، بنوبه خود میپرسم که فرق شما با خانم مریم بهروزی و یا عشرت شایق چیست؟

  128. #156 توسط mahi dar khak در مِی 14, 2010 - 8:27 ب.ظ.

    یک سوزن به اسلام ناب محمدی جمهوری اسلامی:
    پاسخی محترمانه به مقالهٔ خانوم شادی صدر

    با تمام احترامی که برای خانوم صدر قائلم، شدیدا از این مقاله شون جا خوردم.
    انسان همیشه محیط اطراف خود را نگاه می‌کند و از مشاهداتش نتیجه گیری می‌کند.
    تا آنجا که من اطلاع دارم خانوم صدر در یک خانوادهٔ مذهبی‌ تربیت شدند و این خود نشان دهندهٔ دید ایشان است. این نتیجه گیری را از فیلمی مستند استنباط کردم که در آن ایشون می‌گفتند تا دخترم به دنیا نیامد نفهمیدم زنهای ما چی‌ میکشند.

    خانوم صدر من نمیگویم متلک نگفته‌ام چون شاهدی ندارم اما شاهده زنده دارم که حتا یک بر به خواهرم نگفتم چی‌ به پوش چی‌ نپوش، شاهده زنده دارم، که یک دفعه به دوست ای‌ دخترم نگفتم که پیراهن «سی‌ ترو» نپوش.
    اگر شما میگفتین اکثریت جامعه، برایم درک کننده بود!
    بطور کلی‌ در دورانی که یک زن زندانی سیاسی سابق به اسم انسانیت و سوسیالیسم، حاضر به اعدام شکنجه گرش و چه بسا متجوزش نیست، این بیرحمی است که گناه متلک گویی را تمجمی بر سره مرد ایرانی‌ بشکنیم!
    در جامعه آن چیزی رشد می‌کند که در تربیت آن میکوشیم.

    وقتی‌ اسلام ناب محمدی جمهوری اسلامی و پیریوان آن، به مادر و پدر میگویند که خواهر را از برادر از همان عنفوان کودکی جدا کن، و حجاب اسلامی را حتا از ۵-۶ سالگی بر دختر خود بیفکنن، وقتی‌ که دبستان مختلت را میبندیم، وقتی‌ بر سر دانش آموزان ۷-۸ ساله حجاب سنگین اسلامی بر قرار می‌کنیم، چه پیامی به این کودکان، خواهر و برادران میدهیم؟
    چرا بیش از این انتظار داریم که زن و مرد ایرانی‌ برای هم جز یک سناریو ی مجهول نباشند؟
    وقتی‌ که آقای گنجی در ایالت متحدهٔ آمریکا یک بر حتا خانومش در کنارش نیست ولی‌ خود با زن مثلمان بی‌ حجاب دست میدهد و وی را سخنگوی خود می‌کند چه پیامی برای فرزندانش دارد؟ جز این است که ناموس خود را قایم کن ولی‌ اشکالی‌ ندارد تعرض به نماویس مردم؟

    مسالهٔ جمهوری اسلامی سرکوب زنان نیست، سرکوب انسانیت است.
    هنگامیکه تجاوز به زنان و مردان را حکم شرع ثواب می‌داند، چه تربیتی برای نوجوان ایرانی‌ قائلیم؟

  129. #157 توسط انسان سکولار در مِی 14, 2010 - 9:51 ب.ظ.

    دعوت میکنم آخرین برگ پرونده ی شادی صدر را به نام «شادی در صدر جدول» بخوانید:

    sadr.e33.de

    نگران ورم و یا اسپم نباشید طرفتان انسان سکولار است.

  130. #158 توسط نیما در مِی 15, 2010 - 10:59 ب.ظ.

    پیشنهاد میکنم حتمآ یه سر به این لینک بزنین:

    از همبستگی و مسئولیت مشترک جهانی چه باقی مانده است؟


    مقالهء جدید شادی صدر: «از همبستگی و مسئولیت مشترک جهانی چه باقی مانده است؟»
    شما با خوندن کامنت های این لینک با پدیدهء جالبی به نام «نیلو» خانم مواجه میشین که قطعآ از افاضاتشون فیض خواهید برد، جوری که مثل من فیوز تون بپره!!
    این خانم فاشیست- فمنیست اومده اسم من و شخصی به نام «پیروز» رو همراه با فحاشی آورده و جالب اینکه با وجودیکه تمام کامنت های من و ایشون رو خونده ولی انقدر وجود و شهامت نداشته که زیر کامنت های ما جواب بده. رفته مثل خاله زنک هایی که پشت سر این و اون صفحه میذارن، تو مقالهء جدید صدر (که هیچ ربطی به موضوع نداشته) به امثال من و ایشون فحاشی کرده!
    من بخاطر کمبود وقت فعلآ فرصت نکردم برم جوابش رو بدم. ممکنم هست هیچوقت این کار رو نکنم. فعلآ دارم با خوندن کامنت های این خانم مفرح میشم و اونها رو در فایلی کپی میکنم تا درس عبرتی باشه برای آیندگان! تا ببینن زمانی چنین پدیده هایی در عالم هستی و در قرن بیست و یکم هنوز وجود داشتن! به شما هم پیشنهاد میکنم تا نسل این پدیده ها هنوز منقرض نشده حتمآ از وجودشون مفرح بشین! این نیلو خانم نمونهء یک فمنیست ایرانیست! حتمآ به لینک بالا سر بزنین تا با محتویات مغز شون آشنا بشین!
    —————————-
    راستی رها ی عزیز، شرمنده که فرصت نکردم به مباحثه با شما ادامه بدم. چند وقته بدجور مشغول کارهای دانشگاه شدم و وقتی برای اینکار نداشتم. اگه فرصت کنم دوباره وارد بحث میشم. واقعآ از همصحبتی با شما لذت بردم.

  131. #159 توسط رها در مِی 16, 2010 - 3:44 ب.ظ.

    نیمای عزیز
    امیدوارم که در درس هایت موفق باشی. همینکه خانم صدر من و تو و انسان سکولار را تا حالا از سایتش بیرون نکرده برو خدا را شکر کن. یکوقت دیدی چادر شو مثل قمر خانم بست دورکمرش و با جارو دنبالمان افتاد. زیادی غر نزن! تا حالاش که خیلی گرد و خاک کرده! ولی اگه یکوقت بیرونمان کرد من نمیدانم کجا ببینمت؟

  132. #160 توسط ali در مِی 16, 2010 - 8:21 ب.ظ.

    درود همه خوبان بر خانم صدر
    یک مقاله خوب ,روان و اثر گذار برای اونایی که فکر بازی دارند.من که تحت تاثیر قرار گرفتم.

  133. #161 توسط پورنگ در مِی 17, 2010 - 9:34 ق.ظ.

    یعنی جنابعالی حتی استثنایی هم قائل نیستی:
    «به من نگویید که می توان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه حداقل یک بار به زنان متلک گفت؛ بی اغراق، این بخشی از روند بزرگ شدن برای مردان در ایران است. تجربه ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمی شود!»
    در این مورد فقط می‌تونم بگم WoW، یعنی اصلاً باورم نمیشه که کسی بتونه همچین طرز تفکری داشته باشه!؟

    و این سطور:
    «همه ما زنان ایرانی، از همان سالهای اول زندگی مان، حداقل در راه مدرسه، اگر نه در خانه، آزار جنسی را که با متلکهای ظاهرا ساده شروع می شد و تا تعقیب و گریز، دستمالی و تهدید به تجاوز در کوچه های خلوت یا مکانهای خیلی شلوغ را تجربه کرده ایم. ترس از مردان، از نگاهشان و از اینکه دنبالت راه بیفتند، همواره فضای کوچه و خیابان را برای ما ناامن کرده است. و عاملان این آزار جنسی مدام، چه کسانی بودند؟»
    پرواضح از عقده‌های درونی شما نشأت گرفته و بسیاری از مواضع شما رو ثابت می‌کنه

    راستی خانم صدر شما تا حالا چندتا سوزن به خانوما زدین؟

  134. #162 توسط نوین در مِی 17, 2010 - 1:24 ب.ظ.

    مسئله ای که خانم صدر مطرح کرده بسیار بجاست و بسیار واقعی! فقط به دو نکته اشاره می کنم:
    ۱. انتقاد مطلق بودن بحث با اینکه به لحاظ منطقی درسته ولی ارزش انتقادی نداره، چون عملا منظور از این بیان اشاره به وخیم بودن قضیه اس، نه اینکه همه اینجورین! واضحه که گزاره ی »همه آدما بدن» هیچ تشابهی با این مسئله نداره.
    ۲. تعصب و متلکی که دو مسئله مطرح شده اند مثل قضیه تقدم و تأخر مرغ و تخم مرغ. ولی عملا با مرتفع شدن عادت زشت متلک گویی و نهادینه شدن نگاه احترام آمیز، تعصب بیجا هم از بین می رود.

  135. #163 توسط پورنگ در مِی 17, 2010 - 1:37 ب.ظ.

    «این ما فمینیستها نیستیم که دنیا را به زن و مرد تقسیم می کنیم: دنیای ما کاملا و از قبل از اینکه به دنیا بیاییم، تقسیم شده است: شما متلک می گویید، ما متلک می شنویم، شما ما را در حجاب می کنید، ما در حجاب می رویم.»

    و چه دنیای کوچیکی داری، خوش به حالت!

    • #164 توسط رها در مِی 17, 2010 - 6:39 ب.ظ.

      لطفا مظلوم نمایی نکنید. ما شما را در حجاب نمیکنیم. حکومت جمهوری اسلامی میکند. اقصر ما مردان مشکلی با بیحجابی شماها نداریم. دنیا را هم مردها به زن و مرد تقسیم نکرده اند، جنسیت گراهای زن ستیز و مرد ستیز به زن و مرد تقسیم کرده اند. همانطور که دنیا به یهودی و غیر یهودی، سیاه و سفید و غیره تقسیم نشده. زن و مرد هر دو انسانند، همین.

  136. #165 توسط مهسا در مِی 26, 2010 - 5:53 ب.ظ.

    خانم صدر واقعا دست مریزاد…حرف دل خیلی از ما زن ها رو زدید که مثل من دیگه چاره ای جز ترک ایران ندارند…این بوی گند مردسالاری دیگه واسه من قابل تحمل نبود و هنوز گوشه ای از قلبم به خاطر این همه ستم تاریکه…من بار این همه حماقت و نادانی رو 30 سال بدوش کشیدم چون ناگزیر بودم، اما الان در کشور دیگری مانند یک انسان زندگی می کنم نه یک برده .
    بسیاری از کسانی که این سوزن را بر نتابیدند گفتند که ((من تا حالا تو عمرم به کسی متلک نگفته ام))
    بله هستند چنین مردان باشعوری اما بسیار کم و انگشت شمار، ولی واقعیت کل جامعه رو نمی توان نادیده گرفت که چون من نگفتم پس نیست چرا هست این بیشتر منحرف کردن بحث از اساس و پایه است.
    به نظر من اگر مردمان ایرانی به ظلم کردن عادت کنند و از ظلم دفاع کنند حتی اگر این ظلم در حق گربه های ولگرد این سرزمین باشه( زن که جای خود دارد)، باز هم ظلمه و مانند سلول های سرطانی تکثیر پیدا می کنه و کل جامعه رو می گیره و یک روز مردم به خودشون میان و می بینند یک ایرانی اون بالا نشسته و داره در حق همه ظلم می کنه و به نظر من این موضوعی است که مردان و زنان ایران باید در موردش تفکر کنند اگه بخواهند که ظلم ریشه کن بشه.
    اگر نه که همین طور استبداد تا قرن ها ادامه پیدا می کند.

  137. #166 توسط Shahram در جون 14, 2010 - 11:40 ق.ظ.

    با درود به خانم صدر که برای مبارزاتش احترام بسیار فراوان قائلم
    مایلم بعنوان کسی که نزدیک به یک چهارم قرن را در کشور نروژ، یعنی کشوری که آزادی بسیاری برای برابری زن و مرد قائل است، نظر خودم را راجع به این مقاله بنویسم
    به نظر اینجاب، ما در راه برابری زن و مرد نباید خود را در چاه مبازه بر علیه مرد و زن بیاندازیم. نوشته اید سوزنی به خود و جوالدوزی به دیگران. متاسفم که بگویم که من در این نوشته شما جوالدوز بسیار دیدم، اما سوزن قابل عرضی به چشمم نخورد.
    خانم صدر، در کشور نروژ که از پیشگامان برابری انسانها ( مایل به بکار بردن واژه مرد و زن نیستم، چرا که خود این واژه در این بحث نفاق بر انگیز است) میباشد، زنها، با رعایت احترام به مردها از حقوق خود و ذیگران دفاع میکنند. در جامعه دین زده ، استبداد زده و خرافه زده ایران، متاسفانه بسیاری از بانوان خود نیز در دامن زدن به آتش این عقب ماندگی از مردان متحجر عقب نمی افتند و به قولی شریک جرم هستند. بگمانم، «غیرتت کجاست و مردانگی ات کو» و از این قبیل مزخرفات برای شما نیز نا آشنا نیست. چه دخترانی که با بپا کردن فتنه و تحریک مردها باعث قتل و جنایت نشده اند و…لازم به یاد آوری نیست که در بسیار از این جوامع عقب مانده، این زنان و فقط زنان ( یعنی مادران و خواهران و خاله ها و عمه ها و مادربزرگان و مادر زنان) آن جامعه هستند که عمل شنیع ختنه زنان را انجام میدهند. شما هم قبول دارید که این برادران مکتبی شکنجه گر را زنانی پرورش داده اند که کاری ندارند بجز فضولی در کار این و آن ( امر به معروف و نهی از منکر) و قرآن خواند و سفره انداختن و حلوا درست کردن و به خواستگاری رفتن و….. خانم صدر منظور من از بیان این نکات، گرفتن ژست مظلومی و سعی در بالا بردن مقام مرد و پایین آوردن مقام زن نیست. که خود این امر باعث شده تا وقت شما و خوانندگانتان را با این سطور بگیرم، بلکه به نظر اینجانب، خردمندانه ترین کار ممکن در جهت اعاده حقوق انسانها در ایران، دوری از ایجاد شکاف بین زن و مرد است. در این راستا بهترین کاری که میشود کرد مبارزه با نا حق و ظلم است، خواه این ظلم از جانب مرد باشد و خواه از جانب زن. پس منصفانه است که بجای گناهکار دیدن یکی از جنسیت ها، نقش هر دوی آنها را در بوجود آوردن این وضعیت بررسی کنیم، آنهم به طریقی منصفانه . در غیر اینصورت ممکن است که عمل ما، هر چند که با نیت خیر هم انجام شده باشد، میتواند حمل بر عصبانیت بشود و یا یا جا خالی دادن و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت اشتباه گرفته شود
    با احترام فراوان برای شما و زحماتان
    شهرام فریدونی
    اسلو
    14.06.2010

  138. #167 توسط viva liberty در سپتامبر 28, 2010 - 1:48 ب.ظ.

    ba dorod be khanoe Sadr:
    mosahebeye shoma dar barnameye pargare dishab dar bbcpersian kheili khub bud va bare digar maloom shod ke hatta mardani ham ke edeaye hoghooghe barabar darand hich gah nemikhahand ghabul konand ke anha ham be onvane gheshri vasi bayad enteghad shavand…noktee ke bar ha dar zehne man dar morede masaleye hejab bude va in roozha bishtar ham shode in ast ke ,kash mishod ke yek campaign dar hamin rabete dar iran ijad kard ke hameye ma dokhtaran hejab khod ra bardarim va neshan dahim ke kheili mokhalef hastim,va choon gardeshe etelaat dar internet besyar moshkel tar az rasanehaye kharej az marz ast,benazaram amali tar in ast ke az kharej ebteda agahi dade shavad.. .

  139. #168 توسط انسان سکولار در سپتامبر 29, 2010 - 6:10 ق.ظ.

    حالا میرم مصاحبه رو می بینم اما حجاب مسئله ی فرهنگی است و باید کار فرهنگی در مورد آن کرد و من دست خانم صدر را برای همکاری در این موضوع می فشارم
    اگر آزار جنسی برداشت نگردد!!!

  140. #169 توسط sepideh در سپتامبر 29, 2010 - 9:47 ب.ظ.

    بسیار زیبا نوشتی. در تعجبم اینقدر با هم هم فکر بودیم و من تا کنون مقالات شما را نخواندم

  141. #170 توسط عليرضا در سپتامبر 30, 2010 - 1:24 ب.ظ.

    سلام خانم صدر، برنامه پرگار رو از بي بي سي ديدم، جالب بود، راغب شدم بيام مقاله تون رو بخونم و خوندم…
    يكم تند نوشتيد… راستش به من كه اغلب به خانمها نهايت احترام رو ميذارم بر خورد!!! من بيست سالمه، تو اين بيست سال هيچ وقت فكر نكردم چرا هروقت ميخوام حتي به شوخي به دوستام فحش بدم فحش خواهر مادر عمه خاله اش رو ميدم… خيلي كار زشتيه، حرفايي كه تو بي بي سي زديد رو من تاثير گذاشت، مرسي كه با مقاله تون بمن تلنگر زديد، موفق باشيد

  142. #171 توسط کاظم در اکتبر 5, 2010 - 2:33 ب.ظ.

    چرا میخواهید آزادیهای ما رو محدود کنید مگه شما مدافع آزادی نیستید. چطووه که وقتی پوشش نامناسب خانمها آقایون رو آزار میده اسمش میشه عقب ماندگی و ضد آزادی خانمهاست ولی متلک گفتن آقایون میشه آزار جنسی! متاسفم براتون که با وجود اینکه همه کثافت کاریهای ناشی از آزادیهای بی حد و مرز جنسی رو توی غرب میبینید و دست از اصرارتون برای مبارزه با حجاب بر نمیدارید.

  143. #172 توسط منصور نمازیان در اکتبر 6, 2010 - 2:54 ق.ظ.

    از بیشتر نظراتی که به مقاله شما دادند خیلی شرمنده شدم. توهین ها هم از طرف مردان بود و هم از طرف زن ها.
    حالا می فهمم که چرا باید وضع ایرانی چنین باشد، لیاقت چنین شرایطی را داریم

  144. #173 توسط Bahman Sabz در سپتامبر 11, 2013 - 8:28 ب.ظ.

    بسیار عالی نوشته بودید. به عنوان یک مرد فمینیست بسیار لذت بردم.

  145. #174 توسط مایا در دسامبر 20, 2013 - 8:44 ب.ظ.

    خیلی جالبه. آقایون وقتی پای حق و حقوق خودشون در میونه اینطور فعال هستند. شمایی که با یه انتقاد کوچیک که مطمئنا هیچ تاثیری تو زندگی و آزادی تون نداره اینطور عصبی و ناراحت شدید و همچین حرفای به دور از ادبی رو به خانوم صدر نسبت دادید، چطور از ما انتظار دارید بعد از تحمل یه عمر تبعیض و ظلم و توهین که اکثرش از طرف مردان بوده، باز هم با خوش بینی و اقلیت نشون دادن گروه مردان متلک گو! بحث رو تموم کنیم. ای کاش به جای گیر دادن به مطلق مطرح کردنِ این دسته از مردان، به این فکر میکردین که چرا باید اکثریــــــت مردان جامعه همچین فرهنگی داشته باشند. فکر نمیکنم 95% با 100% فرق زیادی داشته باشه.

    ای کاش برای یک بار هم که شده به جای موضع گرفتن، مارو میفهمیدید و دردامونو درک میکردید.

  146. #175 توسط rha در مِی 15, 2010 - 10:15 ب.ظ.

    من نمیدانم شما ها ذاتا احمقید یا خودتون را به حماقت میزنید؟ مجبور نیستی که زود یک کامنت بنویسی. قبل از کامنت نوشتن برو کامنتهای قبلی را بخون تا ببینی صداهایی که علیه خانم صدر بلند شده، برای بلند کردن صدایش نبوده، برای مرد ستیزیش بوده. چنین چیزی درهیچ سیستم متمدنی قابل قبول نیست. هر کدام از خانمهای فمینیست غربی را که دیده ام، حتما از مرد ستیزی فاصله گرفته اند و اگر گفتارشان کمترین بویی از مرد ستیزی میداد، بلا فاصله عذر خواهی میکرد و حرفش را درست میکرد. همین کمپین مه لرزه را ببین. چقدر متمدنانه به حرفهای امام جمعه اعتراض کرد بدون آنکه به مردان یا اصولا به کسی توهین کند. حتی به امام جمعه ای که این حرفها را زده کمترین توهینی نکرده. این کار یک دختر ۲۲ ساله غربی است که در یک محیط متمدن بزرگ شده. حالا این دختر خانم را با خانم صدر مقایسه کنید که در جواب یا حداقل به بهانه حرفهای امام جمعه، مطلبی نوشته که توهین به همه مردان هست و با اینکه نزدیک به ۱۵۰ نفر به وی اعترا ض کرده اند، حتی شعور معذرت خواهی هم ندارد. ان دختر ۲۲ ساله دانشجو است و این خانم صدر یک وکیل. واقعا فرق تربیت و فرهنگ متمدن، که برای انسان ارزش قائل است را با محصول یک فرهنگ عقب مانده اسلامی مقایسه کنید. خانم صدر، هم ادبیاتشان منزجر کننده است، هم حرفهایشان مثل همان تربیت اسلامیشان ضد انسانی و بدوی است. واقعا که ما همه چیزمون باید به هم بیاید. این مملکتمونه و اینهم وکیل حقوقدان قهرمان!!! حقوق بشرمون!

  1. نوشته شادی صدر و چند نقد بر آن | تا بهار
  2. قضیه شادی صدر « جمهوری دموکراتیک آریو Democratic Republic of Ario
  3. پایانی بر داستان آن مقاله « شا زه
  4. سوزنی برای نزدن، یا چرا شادی صدر مردسالاری را نشانه نگرفته است؟ « پاره سنگ ها
  5. از منطق شادی صدر می ترسم… « وبگاه نشر و نقد آثار و افکار محمد صادق (آرش) هنرور شجاعی
  6. دهان دوخته
  7. آقایون این پست رو نخوانند! در ضمن، از ورود بانوان بدحجاب معذوریم! « ماهتو
  8. این طنز نیست، زهرمار است! | عبید شاکی

بیان دیدگاه