آب در خوابگه مورچگان

عکس العملهای شدیدی که مردان فعال در عرصه مجازی، درباره مطلب من که با تیتر برانگیزاننده (provocative) «چه فرقی است بین امام‌جمعه تهران و سایر مردان ایرانی؟» در سایت مردمک منتشر شد، یک بار دیگر نشان داد که مردسالاری هست، همچنان هست، همچنان به همان شدت و قوت سابق از خود دفاع می کند، حمله می کند و یک روزه، کمپینی سراسری سازماندهی می کند. یک بار دیگر نشان داد که ما فمینیستها چه ضرورت مبرمی داریم برای برداشتن گامهای جدی تر برای مبارزه با فرهنگ مردسالار، گامهایی که مردسالاری را از یک مفهوم انتزاعی، تبدیل به موضوعی مشخص، با مصادیق عینی، روزمره و واقعی تبدیل کند و به قول معروف، بچه را به نامش بخواند.

مطالب خواندنی در همین زمینه:

بلوط: قلمرو مردانه

خورشید خانوم: در راستای واکنش ها به مطلب شادی صدر در نقد ماجرای ممه لرزه و نقد حامد قدوسی به شادی و غیره

ری را: یادمان باشد کجا ایستاده ایم و به کجا می خواهیم برسیم

مسیح علی نژاد: بوی تند متلک های مردانه؛ در دفاع از خشم شادی و در دفاع از رنجیده خاطری مردان متفاوت

همایش سینه لرزانها یا روزمه به دستها ؟

کمانگیر: تبعیض منفی و تبعیض مثبت – درمورد فرق امام‌جمعه تهران و سایر مردان ایرانی

مجتبی سمیع نژآد: چند نکته باریکتر از مو

حجت الاسلام صدیقی «و» ما مردان – ما هم اعتراف می کنیم

و متاسفم که بسیاری از مطالب خواندنی در گودر و صفحات مختلف فیس بوک نوشته شده و قابل لینک دادن نیست.

  1. #1 توسط علی در آوریل 27, 2010 - 11:57 ب.ظ.

    نوشته ات را دوست نداشتم نه به خاطر جنسیتم، به این خاطر که جان کلامت زنکار عصبانیت گرفته بود از تعمیم دادنت هم نمیرجم، آنچه می رنجاند نقض اصل موضوع است از جانب خودت که اول دیوار می کشی بین زنان و مردان و بعد آنچنان خشن می شوری بر آن سوی دیوار، رنجش من از این است که برای تفهیم نیامده ای، آمده ای که تحمیل کنی!
    من نمی شناسم زن را و نیاز دارم که از زبان یک زن انتظاراتش را بشموم، به جای تعمیم و تحمیل خودت را آنگونه که خود می بینی بنما

    • #2 توسط Ehsan در آوریل 30, 2010 - 5:01 ب.ظ.

      بانو شادی صدر، وکیل و مبارز ایرانی، ساعتی پیش با ارسال نامه ای به سایتهای خبری در مورد «سوء تفاهم های ایجاد شده» در درک اهداف مقاله ی اخیرش توضیح داده است و از ابهامات نامه عذر خواسته است. وی با اشاره به چرخه ی ماهانه ی بیولوژیکی خود مینویسد: «خدا لعنت کند پریود را که حواس از من ربود و در خبطم انداخت.» او با تاکید بر نقش کیریدی مردان در جنبش زنان و جنبش های آزادی بخش از راه دور نوشته است: «الهی قربونشون برم جز جیگر زده ها.» شادی صدر هفته ی آینده میهمان برنامه ی «زنان استثنایی» شبکه تلویزیونی «دیسکاوری» است.

  2. #3 توسط سیاوش در آوریل 28, 2010 - 12:25 ق.ظ.

    خانم صدر، بازی لوس و بی مزه ای شده. شما خوب به اشتباه خودتان واقفید. گاف بزرگی داده اید و حالا بجای عذرخواهی هم نه، جمع کردن این افتضاح دوباره ما را متهم می کنید. از نظر من احمدی نژادی که به کل وجود قشری (همجنسگراها) را در ایران منکر شد، فرقی با شما که وجود من را منکر شده اید ندارد. بحث و ادعای بی پایه ی شما و نسبت دادن صفتی به جمعیتی صد در صدی نمی تواند پایه و اساس تئوریک و علمی داشته باشد و یک توهین آشکار و بزرگ است.

  3. #4 توسط سیاوش در آوریل 28, 2010 - 12:27 ق.ظ.

    دلم می سوزد برای جنبش مظلوم زنان ایران، که از سه طرف ضربه می خورد. حکومتی فاشیستی، مردسالاری و امثال شما که دوتای اول را شدیدا ساپورت می کنید.

  4. #5 توسط نازلی در آوریل 28, 2010 - 12:33 ق.ظ.

    شما خوب نمی بینید. قصد درست دیدن هم ندارید. مغز خود را بلوک کرده اید. نوشته تا احساسی است و پاچه گیر. جامعه شناس پاچه نمی گیرد. تحلیل می کند.

  5. #6 توسط Chi در آوریل 28, 2010 - 12:33 ق.ظ.

    نقل از یکی از دوستانم می کنم:
    چه فرقی است بین امام جمعه تهران و سایر مردان ایرانی؟ همان فرقي كه بين فاطمه رجبي و ساير زنان ايراني.

  6. #7 توسط شهاب الدین شیخی در آوریل 28, 2010 - 12:34 ق.ظ.

    شادی جان مطلب من که قابل لینک دادن بود. نبود؟
    به هر حال من لینکش رو می گذارم
    اگر خواستی منتشرش کن. چون فکر کنم دفت نکردی که در وبلاگم هم گذاشتم:
    http://www.shahabaddin.com/2010/04/blog-post_27.html

  7. #8 توسط arash در آوریل 28, 2010 - 12:37 ق.ظ.

    نقل از وبلاگ ملکوت: اسم اين واکنش به صراحت نخوت و تکبر است و اصرار بر اشتباهی که اذعان به آن بسیار ساده است و هيچ صدمه ای به شادی صدر نمیزد اما ادامه ی آن و پافشاری بر آن معنایی روشن دارد (به زبان عام فهم ترجمه میشود به اینکه: «خوب کردم اينجوری نوشتم؛ اصلاً از اول اش هم میخواستم همين بشه»). «ما فمينيستها» همان نکته ی فخيمی است که همه چيز را بر آفتاب می افکند. حیف! کاش میشد همزبانی و همدلی کرد. کاش میشد دیوارها را کمتر کرد و پلها را بیشتر! اسباب دریغ است و تأسف.

  8. #9 توسط آدا در آوریل 28, 2010 - 12:38 ق.ظ.

    نمیدونم چرا این جمله در بالای وبلاگت توجهم را خیلی جلب کرد
    نوشتن شفا میدهد
    آره عزیزم…. موسوی بیانیه داد و بر افروختی و بیانیه دادی..گفتیم شاید فراموش کرده که درد مادران امروز روسری نیست بچه های زندان شده و کشته شده شان است!!! حالا یکی زمین لرزه را به استناد هجویات باب میکنه،دیگری ممه لرزه را تو هم چماق به دست این وسط از هجویات بهره میجویی و همه مردان سرزمینت را جراحی میکنی و به سر و کله مردان وطن میکوبی!!!
    من یک زنم …حقوق برابر میخواهم و برایش میجنگم…. ولی گفته های تو و فاطمه خانوم برام در یک سطحه
    درد را گم نکردی؟؟؟

  9. #10 توسط حسام در آوریل 28, 2010 - 12:53 ق.ظ.

    به احترام این همه وقاحت شما باید کلاه از سر برداشت! چرا که هرچیز «ترین اش» (حتی اگر وقاحت باشد)، شدیدا قابل حفظ و مطالعه است!

  10. #11 توسط ساره در آوریل 28, 2010 - 1:00 ق.ظ.

    دختر گلم، عزیزم چشمت رو باز کن و خوب گوش کن. ببین چرا دیگران از تو ناراحت شدن. دلیلش فمینیست بودن تو نیست. دلیلش مرد سالار خواندن جامعه ی ایران هم نیست. دلیلش این واژگانیست که به کار بردی و لهنیست که استفاده کردی. تو از واژگان مادر، مادر بزرگ و مادر مادر بزرگت برای تعریف مردان استفاده کردی. همهٔ ما بچه بودیم و همهٔ ما پای حرف‌های زنانه مادر و خالهامون نشستیم. من وقتی‌ متنت را خواندم یاد خاله‌ام افتادم که هر وقت هر مردی کار بعدی میکرد میگفت «مرد‌ها همشون همینطور اند». من فکر می‌کنم این تعمیم دادن تماما بر گرفته از یک سنت قدیمی‌ در میان زنان است خود بر گرفته از جامعه ی مرد سالار است. این سنت در تضاد با دنیا ی مدرن و آزار دهنده هست. همان طور که تفکرات مرد سالارانه برای زن مدرن آزار دهنده است، تعمیم رفتار مرد سالارانه به مرد مدرن که چنین نیستند زجر آور است. من خود خیلی‌ از رفتار‌هایی‌ را که گفتی‌ تجربه کرده‌ام ولی‌ معتقدم این رفتار مربوط به قشر خاصی‌ از جامعه است و همگان در آن جا ندارند. باید بگویم حتا اگر اکثریت مردان ایرانی‌ آنطور که تو میگویی باشند باید برای گروه کوچکی که چنین نیستند احترام قائل شد.

  11. #12 توسط سمانه در آوریل 28, 2010 - 3:29 ق.ظ.

    دستتون درد نکنه خانوم صدر. گاهی باید هر چیزی رو به همون تلخی که هست نوشت.

  12. #13 توسط کوهیار در آوریل 28, 2010 - 3:48 ق.ظ.

    خانم صدر به شجاعت شما برای نگارش مقاله تان تبریک می گویم. متاسفانه جامعه ما هنوز ظرفیت نقد شدن را پیدا نکرده و این مهم میسر نمی گردد مگر به همت نویسندگانی چون شما که با ناهنجاری های فرهنگی این مرز و بوم آشنائی دارند. لطفا با وجود حمله های بی وقفه ای که به شما روا می شود عقب نشینی نکنید و بدانید هستند مردان و زنانی که مفهوم اصلی و واقعی نقد شما رو فهمیده اند و آن را تحسین می کنند. ما ایرانیها هنوز مانند بچه ها تحمل نقد شدن را نداریم و انتظار داریم منتقدین به جای نقد قربان صدقه مان بروند و برای ما دسته گل بفرستند و برای هر نقدی هزار بار عذرخواهی کنند. برای شما آرزوی موفقیت بیش از پیش می کنم

  13. #14 توسط هاله در آوریل 28, 2010 - 4:53 ق.ظ.

    خانم صدر این پیام رو در پیام​​گیر مطلب آقای قدوسی گذاشتم این​​جا هم می​​گذارم. ممنون.

    البته آقای قدوسی آزار جنسی فقط متلک​​پرانی و ببخشید انگشت رساندن نیست. یک نگاه، یک برخورد، یک تماس بدنی در اتوبوس، یک آرنج در تاکسی که به پستان​​ات فشار می​​آورد و و و … همه​​ی این​​ها زیر مجموعه​​های همان هستند که خانم صدر گفته​​اند. مساله این است که به کانسپت نگاه کنیم و نه تنها این​​که آیا یک مرد خاص زمان​​ای به خانم​​ای متلک گفته یا نه … آیا نگاه هم نکرده به نحوی که خانم را معذب کند؟

    به هر روی متوجه حرف شما هم هستم و فکر می​​کنم حتی وقتی ایشان نوشته​​اند ‹همه› منظورشان اکثریت بوده و اگر هم این را واضح نگفته​​اند من و شما باید بدانیم که احتمالا» مقصودشان مردان با پرنسیپ اون جامعه نبوده. مهم این است که چرا زنان ایرانی تا سر کوچه هم که می​​روند باید هراس داشته باشند؟ به همان اندازه که شما ادعا می​​کنید هیچ​​یک از کسان​​ای که می​​شناسید این طور نبوده​​اند من ادعا می​​کنم همه​​ی زنان​​ای که من می​​شناسم زمان​​ای مورد آزار قرار گرفته​​اند. باید به معضل نگاه کنیم.

  14. #15 توسط هاله در آوریل 28, 2010 - 4:59 ق.ظ.

    از نظر من و همه​​ی کسان​​ای که پدرم رو می​​شناسند مردی​​ست فوق​​العاده از هر نظر. خانواده​​دوست، زحمت​​کش، مهربان، همراه …. یعنی هر صفت​​ای که فکرش را بکنید به عنوان یک انسان برجسته دارد اما .. اما هنوز در سن هشتاد سالگی باز اگر زن زیبایی را ببیند نگاه می​​کند و احتمالا» زن را هم معذب. این در فرهنگ ما ریشه​​ دوانده.

  15. #16 توسط هاله در آوریل 28, 2010 - 5:04 ق.ظ.

    شادی جان وقتی فمینیزم هست خوب در مقابل​​اش ماسکولیزم هم هست. الان این آقایان شاکی مورد آزاد می​​بییند خودشون رو 🙂

  16. #17 توسط نوید در آوریل 28, 2010 - 5:35 ق.ظ.

    به نظر من تعمیم به تمام مردان با استدلال آیدای پیاده رو کاملا درست و بجاست. نظر شما چیست؟
    http://piaderou.com/?p=227

    می دانم که مثالهای بالا برای خیلی از شما حکم ” خاطرات یک جوجه فمینسیت ” را دارد. می دانم که همه مردان ایرانی به زنان متلک نگفته اند. همه مردان زنی انگشت نکرده اند. ولی سکوت در برابر آزار خیابانی زنان کاریست که بسیاری از مردان نود و پنج درصد” متلک نگو” و درصد بالایی از زنان کرده اند. سکوت در برابر قوانین نابرابر. سکوت در برابر حجاب اجباری.

    • #18 توسط yeki در آوریل 29, 2010 - 1:58 ب.ظ.

      khanoom joon, yeki ke sokoot kardeh, kar badi karde, vali zalem ro behesh tarjih dadan khoda st

    • #19 توسط rha در مِی 15, 2010 - 6:02 ب.ظ.

      زنان دیگر چطور؟ آنها ساکت نمانده اند؟ این هم شد دلیل؟

  17. #20 توسط aazaadeh در آوریل 28, 2010 - 5:55 ق.ظ.

    خانم صدرممنونم از رک گویی و شجاعتتان. شاید از ابتدا قصدتان محک زدن نبود، اما نوشته تان محک خوبی شد برای آزمودن صبر مردانی که ادعای متفاوت بودن و روشنفکری دارند اما ظاهرا درک درستی از ظلم ها و بی عدالتی ها یی که در حق زنانی میشود که پاسخشان جز صبر و سکوت چیزی نیست ندارند. همراهی مردانی که در برابر توفان های سهمگین بی عدالتی و بی انصافی که بر زنان فرود می آید سکوت میکنند در حالیکه تحمل وزیدن کوچکترین نسیم بر خود را ندارند کمکی به جنبش زنان نمیکند. ولی امید دارم که بیان این مسائل به تدریج درک مردان را از مشکلات زنان بالاتر ببرد و شاید کمکی کند که گاهی تمرین صبر کنند. هر چه باشد آنها در یک جامعه مرد سالار شرایطی که مجبور به تمرین صبر و تحمل شوند را به اندازه زنان تجربه نکرده اند. برایتان آرزوی موفقیت و استقامت دارم.

    • #21 توسط rha در مِی 15, 2010 - 2:16 ق.ظ.

      بر خلاف تصور شما کسی مجبور به صبر در برابر توهین به تمام ازای یک مجموعه بخاطر نژاد، جنسیت، رنگ پوست و غیره نیست. صبر کردن در برابر توهین هم که صفت خوبی نیست. ما در فارسی به ان بیغیرتی میگوییم. چرا اصلا کسی در برابر توهین باید صبور باشد؟

    • #22 توسط rha در مِی 15, 2010 - 2:17 ق.ظ.

      بر خلاف تصور شما کسی مجبور به صبر در برابر توهین به تمام اعضای یک مجموعه بخاطر نژاد، جنسیت، رنگ پوست و غیره نیست. صبر کردن در برابر توهین هم که صفت خوبی نیست. ما در فارسی به ان بیغیرتی میگوییم. چرا اصلا کسی در برابر توهین باید صبور باشد؟

  18. #23 توسط هوشنگ در آوریل 28, 2010 - 6:02 ق.ظ.

    نوشته پیشینت خوب بود. این نوشته ات اما بد است. بد است چون نوشته به تناقض با خود کشیده شده است. در پایان نوشته ای بچه را باید به نامش نامید. بسیار خوب. اما در نخستین سطر همین نوشته کوتاه نوشته ای مردان فعال در عرصه مجازی. چرا پس آنها را به نامشان ننامیده ای؟ نام آنها مردسالار و جمع فارسی آن مردسالاران است. پس در سطر نخست بهتر است بنویسی مردسالاران تا بچه به نامش نامیده شود.
    مردان نوشته پیشین شما را خواندند و در آینده با فرستادن زنان به سربازی دوشادوش مردان پاسخ آن را خواهند داد. حقوق برابر مسوولیت برابر, مسوولیت برابر حقوق برابر.
    اما شادی صدر کماکان متهم می ماند تا روزی که بپذیرد در نگرش حقوقی او جرم جمعی و گناه همگانی وجود ندارد. حتی دستیاران هیتلر هم در دادگاه یک یک محاکمه شدند و حکم های جداگانه دریافت کردند. آوازه شادی صدر تا به امروز در حقوقدانی او بوده است نه در روزنامه نگاری ستیزه جویانه اش.
    از نگاه روزنامه نگاری ستیزه جویانه که خواهان گفتگو برای روشنگری است اما نوشته پیشین شما آفرین دارد. هم در ستیزه جویی اش و هم در به هنگامیش. بازخورد نوشته هم نشان داد که به هنگام نوشته شده است.
    آوازه حقوقدانی اما به گذشته شادی صدر در درون مرزهای ایران برمی گردد. دوستداران او حق دارند از خود بپرسند شادی صدر به کجا می رود؟ آیا آوازه حقوقدانی گذشته را پی می گیرد یا پای به راهی دیگر می گذارد. او هر راهی در پیش بگیرد به ناچار بایستی مرزها و محدودیت های هنجاری نانوشته را نیز بر خود آوار کند تا آزاد باشد در راهی که برگزیده است. دارکوب به درخت وابسته است و پرنده ای آزاد در جنگل درختان است.
    امیدوارم بسیج حزب مصلحان مردسالار اصلاح ناپذیر این نوشته شما را به تناقض با خود نکشانده باشد. چون حزب مصلحان مردسالار اصلاح ناپذیر خواهان توبه نویسنده آن نوشته پیشین است و با کمتر از آن هم حرسند نخواهد شد. آنچه شما مردان نامیده ای به سادگی در زبان و بیان من حزب مصلحان مردسالار اصلاح ناپذیر نامیده شد. چون مصلح بودن را یک ارزش می دانند اما ناتوان از اصلاح خود هستند و مانند یک حزب دارای اساسنامه و برنامه خواهان به چارچوب کشیدن نویسنده آن نوشته پیشین هستند, غافل از آنکه نویسنده در چارچوب آنها نمی گنجد یا خود دارای چارچوب دیگری است که هر کدام بوده باشد بایستی پذیرفته و محترم نگهداشته و در جایگاه اجتماعی خود آن در رنگارنگی جایگاه های اجتماعی جای داده شود.
    چون ممکن است خانم صدر هنوز در باره آینده خود و چگونگی پیوند آن با آوازه گذشته اش تصمیمی نگرفته باشد من اختیار انتشار این نوشته کوتاه خود را صد در صد به خود ایشان واگذار می کنم تا انتشار آن هیچگونه فشار اجتماعی بر ایشان پدید نیاورد. خانم صدر اطمینان داشته باشد منتشر نکردن این نوشته هیچ حقی از من را نادیده یا پایمال نخواهد کرد.

  19. #24 توسط سانلی در آوریل 28, 2010 - 6:46 ق.ظ.

    به عنوان صاحب این تریبون و تریبونهای بزرگتر این حق شما استآن چیزی را که به آن معتقید هر طور که صلاح می دانید بیان کنید. اما به عنوان فعال اجتماعی نباید چشمهایتان را به آنچه طرح شده است ببدید. آن بحثی که این دو روز در میان فعالان مجازی زن و مرد طرح شد، با این نتیجه گیری شما متنافر است. این اعلامیه را بدون آن همه بحث هم می توانستید صادر کنید. برای مقاومت در برابر پذیرش لغزش بیانی‌تان هم نیازی به لشکرکشی از «ما فمنیستها» نبود.

    وزن جامعه وبلاگی بر مشکلی شما برای رفعش مبارزه می کنید در برابر بنده اجتماع ایران هیچ است. اگر انتقادی را که به این وضوح مطرح شده چنین حاشا می کنید بر شما حرجی نیست اگر در تفسیر برخی رخدادهای اجتماعی به برهان «همه سر و ته یک کرباسند» دچار شوید.

  20. #25 توسط muhammed در آوریل 28, 2010 - 6:50 ق.ظ.

    گاهی دلم میخواهد بعضی از نوشته های باحالتان را پرینت بگیرم و به این و آن که میرسم بهشان بگویم این مقاله را بخوانید خیلی توپّست. این پستتان یکی از همین نوشته ها بود ( و همچنین آن نوشته تان تحت نام « مشکلات ما زنان مدرن» )
    دو سه سال پیش به دوست دخترم گفتم من تا حالا به هیچ دختری متلک نگفتم (بجز یکبار ، واقعا این کار را نکردم) برگشت بمن گفت واقعا؟ خیلی پاستوریزه ای.
    به نظر من به همان آندازه که نگاه مردسالارانه درمتلک گوینده موجود است دردختری که پاستوریزه میخواندت هم وجود دارد.

  21. #26 توسط شین در آوریل 28, 2010 - 7:23 ق.ظ.

    جالب اینکه هیچکدام از خانمها و آقایان ایرانی را ندیدم که بگویند این خانمها هر جای بدنشان را میخواهند نشان بدهند، به ما ربطی نداره
    یا مثلا بگن من سینه لرزه را نمی پسندم ولی به مزخرفات اون مردک اینجوری ( به هر روش وامونده ای) واکنش نشان میدم
    فقط حرف میزنیم و قضاوت میکنیم حرف میزنیم و قضاوت میکنیم

  22. #27 توسط arash در آوریل 28, 2010 - 7:54 ق.ظ.

    خانوم شادی صدر میشه بگید چرا ما همه جای دنیا روسپی خانه داریم که خانوم ها در ان مشغول به خدمت رسانی هستند؟ و شما طرفداران تساوی حقوق از اینها یادی نمیکنید؟ چرا زن روسپی داریم و نه مرد؟

  23. #28 توسط aliabdi در آوریل 28, 2010 - 8:26 ق.ظ.

    شادی!
    لینکی که گذاشته ای مربوط به گروه فیس بوک است و نه آن مقاله! اگر ممکن است تصحیحش کن چون پیش از خواندن مقاله اگر کسی عضو گروه بشود کارکرد ندارد

    ممنونم

  24. #31 توسط aliabdi در آوریل 28, 2010 - 8:29 ق.ظ.

    شادی مثل این که اصلاً لینک به صفحه فیس بوک نمی شود داد. لینک هایی که گذاشتم کار نمی کنند

  25. #32 توسط ب در آوریل 28, 2010 - 8:34 ق.ظ.

    شادی صدر
    تو یک بیمار روانی هستی که باید درمان بشی.

  26. #33 توسط Eric Calabros در آوریل 28, 2010 - 8:42 ق.ظ.

    شک نداشتم میای و همینو می نویسی.. میای میگی همه این واکنش ها نشانه مردسالاری است و بس… به اندازه سر سوزنی شک نداشتم… به اندازه ذرات گرد و غباری که شرکت اینتل میلیون ها دلار خرج می کنه تا تو لابراتور هاش وجود نداشته باشن هم شک نداشتم.

  27. #35 توسط كتاب جمعه در آوریل 28, 2010 - 9:21 ق.ظ.

  28. #36 توسط آزاده در آوریل 28, 2010 - 9:34 ق.ظ.

    سلام خانم صدر،

    با تقریبا تمام حرفهای شما موافقم. به جز اینکه همه مردها رو یک کاسه کردید. میشد به راحتی قید بگذارید و اون تعداد اندکی رو که این توصیف رو حق خودشون نمیدونند، نرنجونید.
    به هر حال متشکرم. این دردیه که تمام زنان و دختران ایرانی با تمام وجود احساس کردند.
    راستی چرا به وبلاگ چای داغ لینک ندادید؟ انتظار تبعیض قائل شدن از طرف شما را نداریم.

  29. #37 توسط شهریار در آوریل 28, 2010 - 9:34 ق.ظ.

    یه نگاه متفاوت:
    من مطمئن هستم که خانوم شادی صدر به واسطه ی زندگی شون در جامعه ی روشنفکری در تهران و عضویت شون در جنبش فمنیستی درکِ مستقیمی از همجنسگرایی داشته اند، و با این پدیده آشنا هستند؛ چه در میانِ زنهایِ فمنیستِ همجنسگرا و چه در میان مردانِ همجنسگرا.
    به عنوانِ یه مردِ همجنسگرا، وقتی اون مقاله ی جنجالی رو که خوندم، برام این سئوال پیش اومد که اون وقت من و دوستانِ همجنسگرایِ مردِ من کجایِ این داستان ایستادیم؟ تجربه ی مستقیمِ خانمِ صدر باید به ایشون نشون داده باشه که لااقل امثالِ ما اهلِ متلک پراکنی به خانومها نیستیم. هر چی هم با خودم کلنجار میرم نمی تونم انکار کنم که مرد هم هستم با همه ی خصوصیاتی که البته مردِ همجنسگرا داره. نکنه ما رو داخلِ مرد حساب نمی فرمایند؟
    من از جایگاهِ خودم که البته متفاوته با جایگاهِ مردهایِ استریت، از اون تعمیم احساس کردم و می کنم که موردِ انکار و تخفیف و اهانت قرار گرفتم.

    خوب این هم بالاخره برای خودش یه واکنشِ متفاوتیه از میانِ همه ی واکنشهای به اون مقاله ی جنجالی.

  30. #38 توسط آرمان در آوریل 28, 2010 - 9:41 ق.ظ.

    خانم صدر
    هرچند شما در هیچ کدام از دو یادداشت اخیرتان به نظرات مخالف هیچ گونه لینکی نداده اید و تنها موافقین و تایید کنندگان خود را نام برده اید، باز هم من گمان کردم اکنون که یادداشتی در ارتباط با مطلب شما نوشته ام باید اینجا اعلام کنم؛ شاید خواستید استفاده کنید.

    موفق باشید

  31. #39 توسط آرمان در آوریل 28, 2010 - 9:46 ق.ظ.

    لینک یادداشت فراموش شد:

    «فعالیت حقوق زنان یا آب بازی های کودکانه؟»
    http://divanesara2.blogspot.com/2010/04/blog-post_28.html

  32. #40 توسط خودم در آوریل 28, 2010 - 10:06 ق.ظ.

    نقد نوشته‌ی شما نه به خاطر نقد درون‌مایه‌ی آن که به خاطر نگرش تنگ‌نظرانه و غیرکارشناسی آن به کل مردهای ایرانی بود.

    به شما توصیه می‌کنم در نوشته‌ای تکمیلی ضمن عذرخواهی از بخش قابل توجهی از مردان ایرانی، دیدگاه خود را واضح‌تر بیان کنید.

  33. #41 توسط بابک در آوریل 28, 2010 - 10:13 ق.ظ.

    با توجه به این نوشته ممنون میشم بفرمایید که کلا یک مرد چگونه میتواند با شما تبادل نظر داشته باشد و متهم به مردسالاری نشود؟ آیا فقط با تایید نظرات شما و تعمیم آنها به کل مردان ایرانی؟
    و یک نکته: آیا شما قبل از پاسخگویی به موارد مطرح شده به جنسیت فرد مقابل توجه کردید یا فقط مطلب مطرح شده رو مد نظر قرار دادید؟ به عباراتی دیگر، مطلب شما تمام مردان را به صرف مرد بودن در درون دسته مورد انتقاد شما قرار داده است. آیا هیچ عکس العملی از سوی زنان به مطلب شما نشان داده نشده است؟
    فکر میکنم تفاوتی بزرگ بین مرد ستیز بودن با فمنیست بودن وجود داشته باشد. متاسفانه این پست شما بدون هیچ پاسخگویی به انتقادات مطرح شده (حال چه درست، چه نادرست) و بدون هیچ منطقی، از بسیج در مقابل مردان سخن میگوید که این امر وجهه مرد ستیزی نوشته شما (امیدوارم به عقاید شما قابل تعمیم نباشد) را نشان میدهد.

    • #42 توسط Scarlett در آوریل 28, 2010 - 4:49 ب.ظ.

      آقای بابک شما دقيقا همون چيزهايی رو گفتين که من ميخواستم بگم . بعضی از خانومهای فمينيست ما قطعا زحمت زیادی برای دفاع از حقوق زنان ميکشن (مثل خانوم صدر) اما متاسفانه در اکثر موارد دفاع از حقوق زن رو با مرد ستيزی اشتباه ميبينن. اين مساله واقعا جای تاسف داره و من يکی رو به عنوان يک زن آزار ميده …… اونقدر اين چند خط نوششتون حرف دل منه که دلم ميخواد کپی پيستش کنم تو وبلاگ خودم .

  34. #43 توسط احمد در آوریل 28, 2010 - 10:36 ق.ظ.

    با سلام به همگی
    دوستان، خانم شادی صدر اولین بارش نیست که اینگونه احساساتی و ضد مرد سخن می گوید. سالهاست که درونش را اینگونه علنی میکند.
    مثل اینکه یادش رفته که دفعاتی که به زندان افتاد، این مردها بودند که در کنار زنهای دیگر او را با تلاششان نجات دادند.
    متاسفانه ایشان به خاطر شخصیتی که دارد ضد مرد است.
    اگر نوشته را بررسی کنید، می بینید که سراسر احساسی و فاقد منطق و غیر علمی است.
    اینگونه توهین به تمامی مردان کردن و همه آنها را با یک چوب راندن مشخص کننده بی ارزش بودن صحبت اخیرش است.
    البته باید دید که آیا این کار ایشان جهت سوء استفاده سیاسی نیست؟

  35. #44 توسط احمد در آوریل 28, 2010 - 10:42 ق.ظ.

    دیدین و خواندن صفحه ذیل توصیه میشود.نکته های ارزشمندی دارد:
    http://khaandaniha.com/text/1343

  36. #45 توسط احمد در آوریل 28, 2010 - 10:58 ق.ظ.

    راستی خطاب به خانم شادی صدر گفته اند که: چه فرقی است بین امام جمعه تهران و شادی صدر؟ چون مانند صدیقی که فساد جامعه را از ناحیه زنان میداند، خانم شادی صدر هم مشکلات زنان را از ناحیه همه مردان میداند.

  37. #46 توسط احمد در آوریل 28, 2010 - 11:10 ق.ظ.

    دوستان دقت کنند که عنوان «آب در خوابگه مورچگان» این پست خانم صدر نشان دهنده همان عقده های فروخفته اش است.

  38. #47 توسط زن ایرانی در آوریل 28, 2010 - 11:35 ق.ظ.

    خانم صدر، من به عنوان یه زن ایرانی که در سالهاست در خارج ایران زندگی می‌کنه دوست ندارم شما وکیل من یکی باشید و از حق و حقوق من دفاع کنید، اون هم اینجوری. شما برای تمام مرهایی که حتی برای زن‌ها اهمیتی قائل هستند هم احترامی قائل نشدید. دید شما از نظر من با دید مادر و مادربزرگ من نسبت به مردها هیچ فرقی نداره که همه مردها را «سر و ته یک کرباس» به حساب می‌آوردند. مردهایی را می‌شناسم که در مورد حقوق زنان حساس هستند، من با یکی از این مردها زندگی می‌کنم. شما کاری خواهی کرد با این حرف‌ها که تمام مردهایی که در طی سال‌ها خودشان را در مورد حقوق ما زن‌ها آگاه کرده‌اند هم دلگیر و دلزده شوند و این گناه شما خواهد بود و امثال شما مثل خانم بلوط و بقیه لنگه‌های شما. می‌بینید که وقتی می‌گم لنگه‌های شما و جمع بندی می‌کنم چقدر حرف زدنم زشت به نظر میاد و آدم دلش می‌خواد دیگه از این به بعدش را نخونه. نوشته و جمع بندی شما هم دقیقا در نظر من همین کار را می‌کنه. اینکه پدر من، که سال‌ها قبل جونش رو برای بهتر شدن زندگی من داد رو شما با امام جمعه تهران توی یک دسته قرار بدی، منِ زن ایرانی رو جوری ناراحت می‌کنه که از امثال شما بخوام دوری کنم و عطا و لقای حقوقم رو ببخشم به همون شمایی که نیاز داری بهش و هیچ اظلاعی از خواسته‌های ته دل من زن ایرانی نداری. رفتی بالای پیت حلبی و پایین بیا هم نیستی، در صورتی که ابراز عقیده‌هایی که می‌کنی منو یاد زن‌های هفتاد سال پیش مملکتم می‌اندازه و حس می‌کنم هیچ پیشرفتی نکردیم. شاید مر‌دهایی که شما باهاشون سر و کار دارید همگی نظیر امام جمعه تهران هستند. مگر ما زن‌های ایرانی کارهایی در شونزده و هفده سالگی نمی‌کنیم که بعدها ترکشون می‌کنیم. پس هر دختر ایرانی که یواشکی در زاه مدرسه آرایش کرده حتما فاحشه هست؟ یا تلفن پسری رو قبول کرده، بدکاره هست؟ یا ته دلش آرزوی یه مرد پولدار کرده، روسپیه؟ می‌شه همه زن‌ها رو با یک چوب راند؟ اگر نمی‌شه چه فرقی داره مرد یا زن بودنش؟ و آیا شمایی که خارج ایران هم بودی نظرت اینه که مردهای خارجی هم مثل امام جمعه تهران هستند؟ یا نه اونها تافته جدا بافته هستند. من یکی که زیاد از مردهای آمریکایی متلک شنیدم. لطفا بگید اینها با امام جمعه تهران در تماسند یا خیر؟ برای شما احترامی قائل بودم که به خاطر رفتار و دفاع نادرست از اشتباهاتتون دیگه نیستم. چه خوب بود لینک‌هایی از کسانی که در مورد نوشته شما انتقاد کردند هم می‌ذاشتید، مثل این یکی:
    http://www.dreamlandblog.com/

  39. #48 توسط زن ایرانی در آوریل 28, 2010 - 11:39 ق.ظ.

    راستی یادم رفت بگم، که اکثریت مردهای ایرانی توسط یه مادر ایرانی یعنی زن ایرانی تربیت شده‌اند. پس اونها هم می‌تونن بگن که ما درست تربیتشون نکردیم و مشکل از خود ماست.

  40. #49 توسط Qasem در آوریل 28, 2010 - 11:51 ق.ظ.

    یعنی هنوز نمی‌خواهید یا با درصد کم‌تری نمی‌بیند که در نوشته‌ی قبلی‌یتان شما این بار از آن طرف پشت بام به زمین افتادید؟

  41. #50 توسط رهگذر در آوریل 28, 2010 - 12:21 ب.ظ.

    خفه شو تو رو خدا . احمق , همین امثال تو ان که باعث بد بختی 70 ملیون ایرانی ان ، دهن گشادتو ببند , خلقی و از بد بختی نجات بده , عنتر

  42. #51 توسط ناشناس در آوریل 28, 2010 - 12:38 ب.ظ.

    axol amal e shadide ma zan ha chi? Man dig e ba che rooyi begam feminist am?

  43. #52 توسط Mahta در آوریل 28, 2010 - 12:42 ب.ظ.

    Didan va khandane aksol amalha dar moghabele maghaleye shoma besyar amoozandeh taraz khode maghale bood va be ma neshan dad ke ta az mian bordane farhange mardsalari va namoosparasti dar jameeye irani hanooz rahi deraz dar pish darim. motoassefaneh aksare mokhatabane shoma ba in maghaleh dar hadde yek hamdardie sade ya yek hamleye shakhsi bar khord kardand. besyari az comment gozaran shekayat kardeand ke chera vaghti dar naghshe fereshteye nejate zanane bipanah dar kooche va khiaban zaher shodenad morede bi mehri gharar gerefte and. vaghti zafo natavanie zananeh mozooe shero shaeri va hamase saraiie mardaneh mishavad entezare bishtari ham nabayad dasht. Shadie aziz tahamol dashte bash ke bisavadio jahlo nadani be in rahatiha raftani nistand.

  44. #53 توسط brad در آوریل 28, 2010 - 1:11 ب.ظ.

    خانوم صدر بر چسب زدن بسیار سادست ولی این رو بدونید که فمنیست بودن شما و قرن ها حقوق از دست رفته زنها …. به شما و امثال این مجوز رو نمی ده به من به عنوان یه مرد توهین کنید اگر اعتراض به توهین شما مردسالاری پس من یک مردسالارهستم …………….

  45. #54 توسط ehsan در آوریل 28, 2010 - 1:13 ب.ظ.

    راست میگه خوب چرا همه دارید قال می‌کنید . چند بار رفتن مردا از خانوما و حقشون دفاع کنن . کلا این همه توهین شد به شخصیت زن . چند بار مردا خودشونو انداختن جلو !!چی‌ همه پسر خوب شدین بهتون برخورده . حرف حق تلخه مردان با غیرت !!!

    • #55 توسط rha در مِی 15, 2010 - 2:07 ق.ظ.

      چند بار زنها خدشون را جلو انداختند برای حق خودشون؟ این حرف شد؟ تازه خانم صدر که داره همین مردان غیرتی را به عنوان مرد سنتی که مسل امام جمعه هستند میکوبه؟

  46. #56 توسط پژهان در آوریل 28, 2010 - 1:30 ب.ظ.

    سلام

    داشتم نوشته بالا و کامنت ها رو می خوندم و با این جمله که : » مردسالاری هست، همچنان هست، همچنان به همان شدت و قوت سابق از خود دفاع می کند» موافقم. اما هم نظر با علی عبدی ، حس می کنم ایده نوشته مشکلی نداره و بیشتر لحن نوشته هست که به قول بالا ما مورچگان رو آزار داده و خوب این عکس العمل های بعضا بی ادبانه رو بر می انگیزه. من یک سوال برام پیش آمد و آن اینکه دوستانی که در ایران ، منظورم مردان فمنیست هستش، به هر نحو برای این برابری طلبی تلاش کردند و بهای آن را هم پرداختند ، آیا واقعا با آقای امام جمعه تفاوت چندانی ندارند. شما این دوستان رو از نزدیک می شناسید و می دانید که به این برابری ایمان دارند که به خاطرش هزینه هایی را پرداختند. پس نوشته شما از هر منظری بود واقعیتی را بیان می کرد اما با لحنی که سازنده نیست و بر فرض کسی که در خیابان به خانمی حرف نا مربوطی می زنه رو به اشتباهش ملتفت نمی کنه. بر عکس به موضع گیری وادار می کنه.
    شادی صدر عزیز ، نوشته های شما همواره قابل تامل بوده و هست اما نقد بر این نوشته اخیر نفی آن نیست. حقیقت اجتماع ما باور های مرد سالار هستش ، اما برای ایجاد فضای برابری ، نیاز به سنجیده گویی هست . به جای این گونه گفتار ، شما باید کسی مثل این امام جمعه رو هم یا حتی هر مردی رو به گفتگو و آگاهی دعوت کنید. با حب و بغض این رویه پایدارتر می شه و مردان در دگما تیسم خود باقی می مانند. پاسخ علی عبدی ، واقعا بی غرض و منصفانه بود. پس بیاییم کاری کنیم که مردان و زنان فارغ از جنسیت پای حرف هم بنشینند.
    شما که توان برانگیختن یک کمپین را دارید ، کمپینی را بر انگیزید که مردان و زنان در یک سطح هم دیگر را بشنوند و انتظارات هم را بشناسند…

    بخت یار باشید

  47. #57 توسط Armin در آوریل 28, 2010 - 1:56 ب.ظ.

    مشکل اين مملکت اينه هر کي پاشو از اينجا ميذاره بيرون و يه کشور اروپايي رو مي بينه سريعا فکر مي کنه اونجا مدينه فاضلست . سريع روشنفکر ميشه.سريع نسبت به فرهنگ کشور خودش جبهه مي گيره. جالبه که بلافاصله اداي فرهنگ اونا رم در مياره.خانم شادي صدر (که اتفاقا از آدماي مورد علاقمم هستي)يادت رفته که تغييرات فرهنگي هميشه خيلي بطئي و کنده و اينجور حرفاي تند و تيز نتيجه مثبت که نداره بلکه باعث جبهه گرفتن هم ميشه.من فکر مي کنم اتفاقا ديد نسبت به زنان نمي گم در 100 سال بلکه تو همين 15 سال گذشته از زمين تا آسمون تغيير کرده.يه مثال ساده 15 سال پيش اگه يه نفر ميفهميد دختريا خواهر 20 سالش دوست پسر داره باهاش چيکار ميکرد؟الان چي؟يک کم منطقي بودن بد نيست بخدا.به اين راحتي همه مردا رو با اون امام جمعه يکي ميدوني واقعا؟پدرت رو هم؟ شوهرت روهم؟يعني واقعا تو زندگي شادي صدر حتي يه مرد خوب هم وجود نداشته؟من متاسفم اگه اينجور بوده.راحت به تمام مردهاي ايراني توهين ميکني(اونم چه توهيني)بعد ميگي آب تو خونه مورچه ها ريختي؟خانم شادي صدر مني که با 34 سال سن تا حالا نه به کسي تجاوز کردم نه متلک گفتم نه کسيو دستمالي کردم و تو سکس هم هميشه قبل از خودم به فکر ارضاي تمايلات طرف مقابلم بودم واسم خيلي سنگينه که ناحق اينجوري بهم توهين بشه.اونم از طرف شما که از روزنامه جامعه خواننده مقاله هات بودم.

  48. #58 توسط محمد در آوریل 28, 2010 - 2:08 ب.ظ.

    دوستان عزیز
    اگر شما هم از مردانی بودید که همواره اندیشه برابری طلبانه داشته اید؛چشم پاک بودید؛به کسی متلک نگفته بودید یا به لباس و ظاهر کسی ایراد نگرفته بودید مسلما از مقاله ایشان که سرشار از نفرت بود دلگیر می شدید.
    اگر شما هم مثل من از در برابر همه از حقوق زنان دفاع می کردید و در آخر می دیدید زنها به دید یک مخنث به شما می نگرند و مردان دیگر شما را قبول ندارند؛همینقدر رنجیده می شدید.

    شما که از آب در آبخور مورچگان می گویید بهتر بود ابتدا یک سوزن به خود می زدید یک جوال دوز به دیگری.

  49. #59 توسط سروناز در آوریل 28, 2010 - 2:09 ب.ظ.

    در پاسخ اون دوستی که نوشته بودن همجنس گرا هستن و نمی تونن به زنی متلک بگن، پس تکلیفشون چیه، باید بگم فکر میکنم خانم شادی صدر هم مانند آقای احمدی نژاد معتقدن که همجنس گرایی در جامعه وجود نداره!
    تمام این صحبت های حاشیه ای و مزخرفاتی که این قبیل آدم ها در این شرایط میزنن فقط برای منحرف کردن ذهن مردم از موضوعات اصلی جامعه ست. واقعا براتون متاسفم خانم صدر که اینقدر سطحی نگر برخورد میکنین!
    دوست دیگرمون واقعا زیبا نوشتن، مشکل امروز ما زنان جامعه حجاب نیست، مشکل ما فرزندان و خواهران و برادران در بند ماست!
    کسی که به همین راحتی میتونه به این مسائل پشت کنه و مزخرفات بگه به نظر من خونش حلاله!

  50. #60 توسط بابک در آوریل 28, 2010 - 2:15 ب.ظ.

    پژهان عزیز، چقدر قشنگ نظر خود را بیان کردید. با شما موافق هستم.

  51. #61 توسط shahryar در آوریل 28, 2010 - 2:50 ب.ظ.

    به نظر من برايه طرز فکری مثل شما ، حکومت احمدی نژاد زياد هم هست. امثال شما خانوم صدر،اگر
    يه زمانی به جايی برسين 1000 مرتبه فاشيست تر از اخوندا ميشين.خدا رو شکر که زياد بهتون دور نميدن

  52. #62 توسط نازلی در آوریل 28, 2010 - 2:51 ب.ظ.

    اینکه معضلات مختلف در رابطه با رفتار با زنان در جامعه وجود داره دلیل بر تأیید نوشته ی خانم صدر نمیشه. اشتباه نکنید.

    میشه به معضل حجاب جداگانه

    و به معضل دست زدن در مثلا» تاکسی به زنان از زاویه ی واقعی نگاه کرد. و تحلیل کرد جامعه شناسانه. نه اینکه مقل یک بی سواد بگویید همه ی مردها یک کرباس اند.

  53. #63 توسط مریم در آوریل 28, 2010 - 3:01 ب.ظ.

    شاید یک کیسه کردن همه مردها با هم اونم تو دسته ی لاتها و لمپن ها کار خوبی نبوده باشه. اما تو فکر کن هزاران مقاله انگونه نوشته شده و دریغ از این حجم از مردان که بخواهند بهش توجه نشون بدند. این برخور آقایون من رو به این نتیجه رسوند که چیزی برایشون ارزش بحث داره ارزش خوشجال شدن و ناراحت شدن داره که به اونها ارتباط پیدا میکنه.
    اکثر کسایی که خون غیرتشون بد بجوش اومده کسانی اند که بغیر از این مقاله, هیچ نوشته ای از شادی صدر نخوندند اما به خودشون اجازه میدند که هر طور که آروم ترشون میکنه بهش بتازند.
    و من به این نتیجه رسیدم که این آدهایی که از وقتی ظاهرت شروع میکنه به متفاوت شدن از پسرها مزاحمت برات ایجاد میکنند,در هر لباس و در هر مکانی بهت توهین میکنند, احتمالا از مریخ میومدند.
    مهشید تو زنانه مثال قشنگی از این هیاهوی ایجاد شده زده.
    “برخوردها بیشتر به آن شبیه است که دوستان از یک خیابان رد بشوند و شاهد این باشند که یکی دیگری را کتک میزند و به جای اینکه جلوی کتک زدن را بگیرند ، به او که کتک میخورد بگویند : آهای ، چرا اینقدر داد میزنی ؟ سرم رفت…”

    • #64 توسط مرد در آوریل 30, 2010 - 7:44 ب.ظ.

      مریم خانم دو کلمه در جوابتون بنویسم:
      برای من بعنوان یه مرد چیزی ارزش بحث داره که یا مردونه باشه یا انسانی.مطمئن باشید که بعضی بحثهای فمینیستی مخصوص خانمهاست و چیزی از جنس صحبتهای دیگه زنانه است.از حرفم ناراحت نشید.شما هم به یک بحث خشک اقتصادی که از جنس حرفهای مردانه است علاقه ای ندارید و این حقتونه.
      مثال مهشید خانم هم بسیار بی ربطه.مثال درست داستان کسیه که داره از خیابون رد میشه،یهو کسی که قبلاً از یه نفر دیگه کتک مفصلی خورده با سرو روی خونی میاد یقه عابر بدبختو میگیره و داد و فریاد که:تو بودی که منو کتک زدی!

  54. #65 توسط حسین . امیریه در آوریل 28, 2010 - 3:22 ب.ظ.

    خانم صدر نوشته و پس نوشته شما را با جان و دل خواندم و از برخی واکنشها به شما و نوشته شما بسیار ناراحت شدم آنهم در دورانی که دوره گفتمانهاست و چاره درد کردن است و دوره ایی که پذیرش خطا دیگر شهامت نیست بلکه وظیفه است اگر من شخصا تنها خرده ایی و نقدی که بنوشته شما دارم آنرا نیمه تمام یافتم دوست داشتم به نقش بالا و موثر زنان ومادران و خواهران در پرورش مردسالاری هم که بعنوان مثال از همان آغاز که مادران خواسته و ناخواسته و یا مهر و . . . در ترازویشان پسر تافته جدا بافته و موجودی سنگین تر وقدرتمند تر است اشاره میکردید و اشتباهات تربیتی را میگفتید شاید ناچیز بنظر آید بگویم از لحاظ روانی وقتی مادری میگوید پسر که زمین خورد گریه نمیکند گرفته تا . . . چه نقشی در ساخت شخصیتی بچه میتواند داشته باشد.

  55. #66 توسط احمد در آوریل 28, 2010 - 3:31 ب.ظ.

    • #67 توسط عباس در آوریل 30, 2010 - 10:31 ب.ظ.

      خانم صدر، این مقاله که نقد منصفانه ای از تحلیل شما است. در سایت بالاترین هم رای بسیار خوبی آورده است و پاسخ خوبی به همه افراد فعال در حوزه اجتماعی است. اعم از زن و مرد.

  56. #68 توسط سروش در آوریل 28, 2010 - 4:37 ب.ظ.

    من یه مردم جز همون مردایی هستم که بهشون اشاره کردی متلک نمیگم ولی چشمام همیشه هیزه وجنس زن رو که میبنم یه سری هرمون مردونه از هیپوفیزم گرفته تا فلان چیزم ترشح میشه! ولی عمرا خودم رو به خاطرش سرزنش نمیکنم چون این طبیعت من به عنوان یه مرده حالا جنابعالی میخوای بحث فمینیستی در بیار بگو مردا ضد حقوق زنن یا به طبیعت خودت و تفاوتت با مردها نگاه کن تا بفهمی چرا این اتفاقات میفته! جدای از این بحث های ظاهر فریب فمینیستی که افرادی مثل شما پرچم دارش هستن این رو باید متذکر بشم که چه تو ایرانی به قول شما مردسالار چه تو غرب زنمدار جماعت زن به طور اعم (نه اخص از نوع شما) با مردایی که سر و گوششون میجنبه بیشتر حال میکنن! خانم عزیز شما تو توهم به سر میبرید هنوز یه تعریف مشخص از خودتون و فمینیسمتون ندارید یه قشری هستید که هم خدا میخواید هم خرما، هم میخواید حق طلاق داشته باشید (که من هم باهاش موافقم) هم میخواید مهریه تون سر سفره عقد با صدای رسا ذکر بشه. هم میخواید حقوقتون به اندازه مردها باشه هم از انجام کارهای غیر دفتری گریزونید مبادا پوستتون چین و چروک برداره یا خدای نکرده ناخنتون بشکنه! خلاصه یه جماعتی هستید که سردرگمید نمیتونید به تفاوتی جسم و روحیتون باور پیدا کنید! نمیتونید باور کنید که بخش عمده تغییرات (مکرر) روحی، جسمی و شخصیتیتون به خاطر اینکه شما به جبر طبیعت انتخاب شدید که بزایید و نسل بشر رو زنده نگه دارید! در حالی که ما مردها از این قاعده (حالا چه خوشتون بیاد چه نه) از این قاعده مستثنی هستیم. شما زنها در طول عمرتون چیزی کمتر از ۳۰۰ تخمک میتونید تولید کنید در حالی که ما در هر انزال تا ۱۰۰میلیون اسپرم فعال میتونیم دفع کنیم! این معنی سادش اینه که شما که من جنس مرد از نظر فیزیولوژیکی فعل و انفعالات جنسیم به مراتب از شما بیشتره ولاجرم اگر مرد سالمی باشم باید به جنس زن خیره بشم و از این زیبایی که خدا به اکثر زنها داده لذت ببرم حالا این دیگه تقصیر من نیست که بعضی از شماها خوشتون میاد یا نه!
    مردها همینن خانم میخواد بیل کلینتون باشه میخواد تایگر وود میخواد من نوعی پاش بیفته به صورت غریزی کارهایی میکنن که در چارچوب فمینیستی شما نمیگنجه! جالب همه مردا از این تباری که گفتم کلی زن زیبا رو و خوش اخلاق (بر خلاف اکثر شما فمینیستها) هست که با آغوش باز وبه دور از هیچ چشمداشتی حاضرن لحظات به یاد موندنی رو به این مردهای هیز هدیه بدن!
     

  57. #69 توسط یک زن در آوریل 28, 2010 - 4:40 ب.ظ.

    و خانم صدر، به نظر من هیچ دختر بچه‌ای یک زن کامل نمی‌شه تا موقعی که روی اشتباهاتش پافشاری می‌کنه. درست مثل شما. نوشته دیروزتون زننده بود و امروزی‌تون بدتر از دیروز. من زن ایرانی باید چیکار کنم که شما پرچم دفاع از منو زمین بذاری؟ من اگر نخوام شما مدافع من باشی باید چیکار کنم؟ اصلا کی شما رو کرد مدافع ما زن‌ها؟ بدترین ظلم در حق کسی بد دفاع کردن از حق و حقوق اون شخصه. شما از ما بد دفاع کردی خانم صدر و روی این بد دفاع کردن داری پا فشاری می‌کنی و خیلی‌ها رو دلزده می‌کنی از همکاری با حقوق زنان. مردهای جاهل سرزمین من به شما این حق رو نمی‌دن که به خوبهاشون هم توهین کنید. مردهایی که گاهی توی همین روزهای نه چندان دور بازوهاشون و شونه‌هاشون می‌شد جایی برای قایم شدن ما از ضرباتی که به سر و کله‌مون نشانه گرفته شده بود و انسانیت و دلسوزیشون می‌شد امید. حالا شما همه رو کرده‌ای توی یه گونی و داری می‌بری کشتارگاه و پا فشاری می‌کنی بر چیزی که درست نیست. از دختر بچه بودن به زن بودن که برسی، یاد می‌گیری از اشتباهاتت با جرات و از ته دل معذرت خواهی کنی. نه اینکه سه چهار تا لینک از یاران دیرینه‌ء خودت به عنوان مدرک درست بودن حرفت اینجا بذاری. شما اول باید خودت زن بشی تا از حقوق زن حرف بزنی خانم صدر. پرچمی که به اسم منِ زن دست گرفتی و چیزی جز بی احترامی نبوده بذار زمین. ما خودمون از حق خودمون می‌تونیم دفاع کنیم جوری که این همه زن و مرد آزرده نشند. اینجوری دفاع کردن رو هر دختر بچه‌ای بلده و این توهین نباشه به هیچ دختر بچه‌ای.

  58. #70 توسط علی میرطار در آوریل 28, 2010 - 4:57 ب.ظ.

    این متلک هایی که شما از آنها سخن گفته اید و شما را آزار داده به صورت دیگری نیز به ما مردها منتقل شده است.

    من هم خواهرم را در آغوش کشیده ام وقتی از درد این متلک های خیابانی در برم گریه میکرد و من هم این درد را تا مغز استخوان احساس کرده ام.

    آیا وقتی زندانیان در بند شکنجه میشوند خانواده آنها در آرامش هستند.

    خانم جان این متلک پرانی ها برای شما سخت بوده اما بر ما هم بوده. کل قضیه این است که لازم نیست بروم جلوی آینه و متلک پرانی های خودم رو بشمارم. کافی است فکر کنم و تعداد دفعاتی که از متلک پرانی تا مغز استخوانم تیرکشیده است را بشمارم. این بسیار بیشتر است. قبول دارم.

    ما هم به درد شما آگاهیم. و ما هم به نوع دیگر درد کشیده ایم. این درد کشی هم ناشی از غیرت مردانه نیست. ناشی از هم دردی با هم نوع است.

  59. #71 توسط حامی در آوریل 28, 2010 - 6:10 ب.ظ.

    نقدی و نوشتم در مورد مقالتون. خوشحال می شم اگه بخونید و نظرتونو بگید.

    با سپاس

  60. #72 توسط یونجه در آوریل 28, 2010 - 6:24 ب.ظ.

    حرف این بود که جانب انصاف را نگه دار و حرف حساب هم بود. اگر منصف بودی، همه دل به دلت می دادند. ولی با کولی بازی و تحریف واقعیت موجود و با جدا کردن کامل حساب مرد و زن در این ماجرا، حمایت مردان را از دست دادی. اگر می خواهی تغییری ایجاد کنی، اول از خودت شروع کن.

  61. #73 توسط فرنی در آوریل 28, 2010 - 6:39 ب.ظ.

  62. #74 توسط لطفا یه کم بزرگ بشید در آوریل 28, 2010 - 8:39 ب.ظ.

    [یه مرد که آب به خوابگاهش وارد شده]
    اول خسته نباشید
    دوم من شخصا از کسایی که احساس من بهشون دست داده بعد از خوندن متن خانوم صدر شخصا معذرت می خوام. ایشون یه متن احساسی نوشتن سخت نگیرید.
    —————————————
    می خوام دودستی بزنم تو سر خودم می خوام به حال خودم به حال تاریخم به حال زنای ایران به حال مردای ایران زار بزنم. حالم داره بهم می خوره از این بازی های بچه گاه. دارم کم کم می فهمم ما ها خیلی مونده تا مدنی بشیم تا بفهیم دنبال چی باید باشیم هنوز خیلی مونده… بابا ما رو چه به آزادی خواهی ما رو چه به احقاق حق، ما ملت هنوز فرق بین…، می خوام پنجره باز کنم ساعت یک نصف شب تو تهران داد بزنم ما ملت هنوز بچه ایم، هنوز بچه ایم!!!!!! هنوز یه ملت خود بزرگ بین بدون منطق مغرور هستیم، امیدوارم فقط بچه بازی بوده باشه فقط یه بچه بازی مجبورم فقط امیدوارم باشم یه بچه بازی بوده
    ——————
    من متاسفم برای خودم . برای زنان ایران برای مردهای ایرانی برای این مملکت مفلوک. برای جایی که آدم بزرگاش اینقدر بچه گانه بلند فکر می کنند و هر تفکر احساسی ای رو منتشر میکنن.
    فقط لطفا بس کنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    دوست عزیز، مبارز حقوق زنان، زدن این حرف ها رو از یک دختر دبیرستانی هم که مبارز حقوق زنانه انتظار نیست.
    عاجزانه استدعا می کنم یکم بزرگ بشید.
    نمی تونم بگم از این متن احساسیت چه حالت بد و منزجر کننده ای به من دست داد. فقط امیدوارم برداشت من از این متن واقعا درست بوده باشه و فقط یه متن احساسی باشه.
    شما واقعا فکر کردید که این متن احساسیتون چه ضربه بدی می تونه به جنبش حمایت از زنان بزنه، شما برای چی مبارزه می کنید؟؟؟

    دوست عزیز اشتباه بچه گانه ای بود لطف تصحیحش کنید.

  63. #75 توسط گلرخ در آوریل 28, 2010 - 9:15 ب.ظ.

    مقاله خانم صدر با عکس العمل مردان به اصطلاح خوب روبرو شد. دست خانم صدر درد نکند. اگر مردان در این 31 سال به شکل های گوناگون از قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی به نحوی طرفداری نمی کردند، هرگز رژیم این همه سال دوام نمی آورد. بطور مثال، آیا مردان تا حالا از ارث دو برابر زنان خود گذشته اند؟ تاکنون مردان روشنفکر ما، وقتی به زنی تجاوز شد، زنی کتک خورد، اعلامیه، نامه اعتراضی و… نوشته اند که فرق خود را با مردان جانی، خشن و … نشان دهند. یک بار در تاریخ دیده اید که مردان علیه مردان خشن و جانی تظاهرات کنند؟نکند این هم وظیقه ماست؟ در عوض صد تا نقد علیه مقاله خانم صدر نوشته اند و کلی بد و بیراه گفته اند که بگویند مردان خوب ما هستند. واقعا که

    • #76 توسط بابک در آوریل 28, 2010 - 9:44 ب.ظ.

      گلرخ عزیز، پاسخ تمام سوالات شما «بله» است. کافی است کمی مطالعه و یا جستجو کنید.
      و لطفآ شما هم به مانند خانم صدر همه را یک جا جمع نبندید و متهم به بدو بیراه بستن نکنید.

    • #77 توسط مرد در آوریل 30, 2010 - 8:10 ب.ظ.

      گلرخ خانم.تو رو به خدا شما خانومها قبل از اینکه اینجور نوشته هاتون رو بفرستین جلو چشم خلق الله،لا اقل بدینش یه مردی که همچین کمی تا قسمتی قبولش دارین بخونه.از کی تا حالا در طول تاریخ مردان برای اینکه با چیزی مخالفت کنن نامه اعتراض یا اعلامیه مینویسن یا تظاهرات میکنن؟لابد بعد از تظاهرات هم انگشتشون رو به سمت مخالفانشون میگیرن و میگن:الهی جیز شی! اونم در مسئله حیثیتی مثل تجاوز به یک زن یا کتک خوردنش.
      گلرخ خانم اگه دنبال عکس العمل مردا هستی،دنبال رفتارهای مردونه بگرد.اونوقت میبینی به خاطر همین مسائلی که گفتی چطور مردا به جون همدیگه افتادن چشمها از حدقه دراومده،شیکمها سفره شده،سرها بالای دار رفته و….
      خداییش ما مردها هر صفت بدی داشته باشیم لا اقل ماست نیستیم.
      یادتون باشه که در همین جنبشهای فمینیستی هم اگر مردان در کنار زنان نبودند،خانمها -متاسفانه،زبونم لال،خدای نکرده- با یک پس گردنی مردهای نفهم دوباره میرفتند کنج پستوها

    • #78 توسط rha در مِی 15, 2010 - 6:22 ب.ظ.

      گلرخ
      تظاهرات کردن برای حق و حقوقتان وظیفه شما نیست؟ پس وظیفه کیست؟ مردان بیان و برای شما تظاهرات کنن و کت بخورن؟ آنوقت اصلا شما میتونی حرف از برابری زن و مرد بزنی؟ اصلا آیا برابر هستین؟ یکی دیگه برای شما و بجای شما بره تظاهرات، زندان و کتک را بجان بخره بعد برابری را توی سینی طلا تقدیمتون کنه؟

    • #79 توسط rha در مِی 15, 2010 - 6:23 ب.ظ.

      گلرخ
      تظاهرات کردن برای حق و حقوقتان وظیفه شما نیست؟ پس وظیفه کیست؟ مردان بیان و برای شما تظاهرات کنن و کتک بخورن؟ آنوقت اصلا شما میتونی حرف از برابری زن و مرد بزنی؟ اصلا آیا برابر هستین؟ یکی دیگه برای شما و بجای شما بره تظاهرات، زندان و کتک را بجان بخره بعد برابری را توی سینی طلا تقدیمتون کنه؟

  64. #80 توسط مژگان در آوریل 28, 2010 - 11:42 ب.ظ.

    خیلی شهامت می خواست این بحث رو ادامه دادن. کامنت های اینجا ، بالاترین ، و بقیه نشون می ده زنان چه راه دردناک و طولانی رو باید طی کنن تا به طبیعی ترین حقشون یعنی آزادی از هر آزار فیزیکی و غیر فیزیکی برسن

  65. #81 توسط n!MA در آوریل 29, 2010 - 1:35 ق.ظ.

    لطفا ارتباط منطقی بین گزاره‌ای که این پایین گفتی و نتیجه‌ای که ازش گرفتی رو برای من توضیح بده. وقتی هم لینک میدی فقط به همفکرهات لینک نده (مگه اینکه بین مخالفانت هیچکس حرف جالبی نزده باشه).

    عکس العملهای شدیدی که مردان فعال در عرصه مجازی، درباره مطلب من که با تیتر برانگیزاننده (provocative) “چه فرقی است بین امام‌جمعه تهران و سایر مردان ایرانی؟” در سایت مردمک منتشر شد، یک بار دیگر نشان داد که مردسالاری هست

  66. #82 توسط نازنین در آوریل 29, 2010 - 3:49 ق.ظ.

    نقد باید منصفانه باشه. مثل اینجا که شما فقط به لینکهایی که حرفاتون تایید می کنن لینک دادای!
    کلا روش فمینستا تو ایران همینه.. روش پارتی بازی و رفیق بازی و شعار..
    فمنیستهایی مثل شما بیش از هر کس دیگه دارن به زنان ایران ضربه می زنن چون از پله اول میخواین بپرین هشتم و این فقط مورد قبول عده ای خیلی کمی از زنان ایران هست و در نتیجه شما به خودتون می گین روشنفکر .
    دو قطبی نگاه کردن در هر چیز بد هست . مردسلاری همانقدر بد هست که زن سالاری که شما به دنبالش هستین..
    البته این روش کل فمنیستای جهان سوم هست .. یه کم از آفریقایی ها ید بگیرن که چقدر جالب هم فرهنگ خودشون پذیرفتن و هم آگاهی زنانشون بی هیچ شعاری بالا میبرن..
    اونها را به جنگ علیه مردان دعوت نمی کنن ..
    فرق فمنیستهای با مردسالاها زیاد نیست .. هر دو به شیوه یکسانی زنان را نابود می کنن و خانواده ها را به گند می کشن..

    • #83 توسط مرد در آوریل 30, 2010 - 8:18 ب.ظ.

      نازنین خانم متاسفنه بسیاری از فمینیستهای ما دنبال حقوق زنان نیستند،بلکه دنبال این هستند که زنان را مرد کنند.(انگار همین تعداد مرد درب داغون که داریم بسمون نیست!).برای همین وقتی آدم مقاله هایشان را میخواند احساس میکند که انگار یک زن سبیلو آن را نوشته!
      نه ظرافتی،نه روح زنانه ای ،نه حتی افتخاری به زن بودن

  67. #84 توسط hamid در آوریل 29, 2010 - 3:58 ق.ظ.

    ba salam
    bagheye doostan zahmat keshidan harfayee ke mikhastam ro zadan.
    man faghat yek jomle mikham beporsam
    mage mishe yek nafar ro faghat be khatere jenseyyatesh zir soal bord?

    che farghi dare oon jenseyyat mardanegi bashe ya zananegi.

  68. #85 توسط ایمان در آوریل 29, 2010 - 5:35 ق.ظ.

  69. #86 توسط shagerdak در آوریل 29, 2010 - 6:02 ق.ظ.

    شوربختانه آنچنان آسان برچسب می چسبانید که دستم روی کیبورد می لرزد برای نوشتن این کامنت مبادا که فردا من هم تبدیل بشوم به یک «مردسالار تبعیض گرا». راستش از صبح جلوی آینه ایستاده ام و فکر می کنم که اولین روزی که به یک زن یا دختر متلک پراندم چه زمانی بود؛ احتمالا از عواقب فراموشی (و ایضا ازدیاد انجام عمل) است که یادم نمی آید هرگز چنین کاری کرده باشم. باز زل می زنم و فکر می کنم که اولین بار چه زمانی به مادر و یا خواهرم گفتم که روسری اش را جلو بکشد. باز احتمالا به دلیل اینکه اصولا ذهن مردسالاری دارم یادم نمی آید تا به حال چنین کاری کرده باشم.
    روده درازی نکنم که روده درازی ها شده در این باب. مخلص کلام آنکه با این رویه ای که پیش گرفته اید (درست مثل دولت مهرورز) همان طرفدارانی را هم که پس از این همه تلاش و کمپین گسترده و با خون دل بدست آورده اید از دست خواهید داد.
    خانم صدر؛ کلاهتان را فقط دو انگشت بالاتر بگذارید و دیوار بلند تبعیض جنسیتی و تفاوت بین زن و مرد را از این بلندتر نکنید. تلاش در زمینه ی زنان و حقوق پایمال شده ی آنان در طول تاریخ نه تنها نکوهیده نیست که برای شما عزت و افتخار و سربلندی به ارمغان آورده است. هزاران تن از همان مردانی که «هیز» می خوانیدشان در کمپین یک میلیون امضا که شما از کوششگرانش بودید فعال بودند.
    به نظر می رسد برخی تلاش های شما به عنوان کسی که باید دیوار تبعیض را در هم کوبد و پایین آورد نتیجه ی وارون دارد. در مقاله تان همه ی مردان را «هیز» و متلک پران می خوانید و درمصاحبه تان کوشش زیادی می کنید که مبادا نام «جنبش سبز» بر زبانتان جاری شود و مدام سعی در اختلاط هر مبحثی با جنبش زنان دارید. بی گمان جنبش زنان بخش بزرگی (شاید بزرگترین بخش) از جنبش سبز است و کسی منکر این نیست. و کسی منکر این نیست که بر زنان در این سی سال ستم (مضاعف) شده و حقوق آنان پایمال. اما این رغبت عجیب به جداسازی بدنه ی عمومی جنبش سبز ار جنبش زنان موضوعی است که بر من بیننده و شنونده سخت گران آمد. واینک این مطلب شما که باز گویا تلاش دارد این دیوار کاذب را کلفت تر از هر زمانی کند. و منتقدانتان هم شده اند «مردسالار»؛ آنطور که منتقدان آقای کودتاچی عظما همه یک شبه می شوند «ضد اسلام و انقلاب».

  70. #87 توسط Eric Calabros در آوریل 29, 2010 - 6:13 ق.ظ.

    چند تا سوال پرسیدم.. اگه وقت داشتی بیا بخون:

    http://calabros.wordpress.com/2010/04/29/few_questions/

  71. #88 توسط پیمان در آوریل 29, 2010 - 6:42 ق.ظ.

    جالب است مطلب خواندنی در این زمینه مطالبی است که در باب میل شماست و شما را به نوعی تائید کرده اند؟چه روشنفکری نویی؟چه ذهن بازی و چه زنده باد مخالفی؟
    شما دیگر نمی توانید حرف از خیلی چیزها زده و مدعی باشید.

  72. #89 توسط سبزه قبا در آوریل 29, 2010 - 7:28 ق.ظ.

    انسانم آرزوست, نگاهی به نوشته شادی صدر
    منتظر دیدگاهایتان هستم.

  73. #90 توسط فمینیست در آوریل 29, 2010 - 7:31 ق.ظ.

    باید به عرض تان برسانم که به گفته دوستی در فیسبوک بن لادن هم با 11 سپتامبر آب به خوابگه مورچکان انداخت تا تروریسم را جدی بگیرند. از این که دیگران این قدر به نوشته شما توجه می کنند خوشحال نشوید ببینید چگونه به آن نوشته نگاه می‌کنند. از «ما فمنیست‌ها» هم استفاده نکنید بهتر است. برخورد منتقدان شما به خاطر نوشته شماست نه به خاطر فمنیست بودن تان. در میان منتقدان شما فمنیستها هم هستند. شما نماینده تام‌الاختیار فمینیستها نیستند که هر چیزی را به کل فمینیستها نسبت می‌دهید.  

  74. #91 توسط صاف و ساده در آوریل 29, 2010 - 8:51 ق.ظ.

    چه فرقی است بین شادی صدر و فاطمه رجبی؟

  75. #92 توسط Khodadad در آوریل 29, 2010 - 10:44 ق.ظ.

    خانم صدر عزيز. مسئله اين بود که در مطلب اول تمام مردهای ايرانی رو يک جا جمع بستيد و حالا هم همه واکنش ها را «شديد» می خوانيد. يک کمی دسته بندی گسترده می کنيد که غير علمی است و همين هم باعث واکنش می شود. واکنش خود من به نظرم اصلا» شديد نبود: به سادگی ابراز کردم که شخصا» هيچ کدام از مواردی که شما ذکر کرده بوديد را تجربه نکرده ام. شايد دليلش اين باشد که دورانی از کودکيم را در اروپا سر کرده ام يا اينکه برعکس خيلی مردهای ديگر ايرانی، غرايض جنسی سرکوب شده نداشته ام. شايد هم چون مادری تحصيلکرده داشتم که کار می کرد و در بطن جامعه حضور داشت. به هرصورت، بدون احتياج به مدارک، به راحتی می گويم که هيچ وقت به خانم ها متلک نگفته ام (البته متلک بار دوستان زياد کرده ام، دختر و پسر، اما نه به مفهوم جنسی) و حتی نمی دانم دقيقا» چطور بايد متلک گفت. هيچوقت هم در زندگيم به کسی نگفته ام چطور لباس بپوشد (تنها کسی که می توانسته آماج اين توصيه خودپسندانه من قرار بگيرد، خواهر بزرگم بوده که از من شش سال بزرگتر است و من هيچوقت در موقعيتی نبوده ام که به او توصيه ای کنم). قبلا» هم گفتم که شايد به دليل طبقه اجتماعی باشد و شما در اين مورد هم دسته بندی بزرگی کرده ايد، چون راستش حتی ياد ندارم کسی از دوستانم هم به خواهر يا مادر يا دختر عمو و دختر خاله شان گفته باشند خودش را بپوشاند!

    دوباره هم تکرار می کنم که همه واکنش ها «شديد» نبود. به عنوان کسی که کارش در رشته علوم انسانی است، فکر می کنم بتوانم توصيه کنم که شما هم کمی از نگاه «بلندگرا» (لانگ دوره) دست برداريد و به نگاهی مانند برخورد کارلو گينزبورگ، دقت به جزويات و توجه اساسی به نقش جزويات در شکل دادن کليات، توجه بفرمايد.

  76. #93 توسط Khodadad در آوریل 29, 2010 - 10:57 ق.ظ.

    بعد از خواندن بعضی نظرات، می بينم که دوستان می گويند «خوب آقايان، اگر متلک نگفته ايد يا دستمالی نکرده ايد، آيا نگاه هم نکرده ايد؟» (نقل به مضمون).

    اينجاست که فکر کنم ريشه قضيه روشن می شود. يعنی حتی انتقاد هم در بطن جمهوری اسلامی شکل گرفته است. در سيستمی که حجاب اجباری می شود تا مبادا خانمی، مردی را «وسوسه» کند، جمعيت زنان هم چنان دچار سندرم استکهلم می شود که خودش را واقعا» وسوسه کننده و از اصل، گناهکار و مايه بدی می داند. در نتيجه، در همين سيستمی که «وسوسه» کردن به طور قانونی شده است جرم، «نگاه» کردن هم معنی آزار پيدا می کند.

    بله، همانطور که می گويم که هيچوقت متلک نگفته ام (نه از سر روشنفکری، از سر اينکه هيچوقت لزوم يا موقعيتی برايش نديده ام) و به کسی نگفته ام که با حجاب باشد (تا زمانی که خانم صدر گفتند، به ذهنم هم خطور نکرده بود)، اعتراف می کنم که نگاه اما کرده ام. در ايران، در آلمان، در فرانسه، در انگلستان، در امريکا. يادم هم نمی آيد که در جوامعی که حجاب مايه جلوگيری از وسوسه شناخته نمی شده، کسی هم نگاه را آزار ديده باشد. شايد بايد همانطور که خيلی از مردهای ايرانی بايد از «غيرت» دست بردارند، خانم های ايرانی هم بايد از وسوسه ديدن خود دست بردارند! مگر شما وقتی مردی را می بينيد که به نظرتان زيبا می آيد، نگاه نمی کنيد؟

    • #94 توسط rha در مِی 15, 2010 - 6:32 ب.ظ.

      این فمینیسم اسلامی هم بد کوفتیه. مخلوطی از فمینیسم افراطی غرب و دید اسلام که به هیچ عنوان هیچ نکته انسانی در ان نیست.

  77. #95 توسط نامرد در آوریل 29, 2010 - 11:25 ق.ظ.

    خانم صدر! درست است که بگوییم بین شما و فاطمه رجبی هم تفاوت چندانی جز این نیست که شما با بهره برداری از سابقه ی فعالیت حقوق زنان و تلاش بعضی از فعالان این زمینه برای دستگیری عمدی از سوی نیروهای امنیتی و بهانه داشتن برای گرفتن پناهندگی به آلمان فرار کردید؟

  78. #96 توسط ali در آوریل 29, 2010 - 11:49 ق.ظ.

    پانزده ساله بودم، زن همسایه که حدود سی سال سن داشت، بدلیل بستری بودن
    مادرم در بیمارستان، ظهرها از نهاری که برای خود و دو فرزند کوچکش آماده
    می‏کرد مقداری هم برای من می‏آورد و بعد از چند ساعت برای پس گرفتن ظرف
    غذا مراجعه می‏نمود، آن روز کباب دوری با سبزی تازه و مقداری پیاز آورده
    بود و گفت یک ساعت دیگر برای بردن ظرف برمی‏گردد.
    وقتی صدای زنگ خانه‏مان بصدا درآمد می‏دانستم که او پشت در است، ظرف‏ها
    را جمع کرده و در کوچه را باز کردم ظرف دیگری در دست داشت که در آن چند
    عدد نان خامه‏ای قرار داشت، بدون کمترین درنگی وارد خانه‏مان شد و
    بلافاصله در را بست. ساعت حدود دو بعد از ظهر بود گویی که خانه خودشان
    است به من گفت بنشین و از این خامه‏ای‏ها بخور قبل از آنکه دستم به سمت
    ظرف دراز شود یکی را برداشت و در مقابل دهانم گرفت و گفت یادم رفته بود
    با نهار بیاورم آمدم از دستش شیرینی را بگیرم دستش را کشید و گفت دهانت
    را باز کن تمام بدنم گرم شده بود و مترصد بودم و نگران، که حرف خود را با
    لبخندی تکرار کرد و منهم بدون اراده دهانم را باز کردم و شیرینی را در
    بین دندان‏هایم قرار داد و در همین لحظه چادر کودری خود را از سر به
    کناری نهاد دگمه‏های پیراهنش باز بود تا آنجا که نیمی از هر دو پستانش
    نمایان بود، من در تردید و شرم، حرکت عرق تن خود را بر روی پوست احساس
    می‏کردم که شیرینی دوم را برداشت، گازی زد و نصفه آن را مقابل دهانم آورد
    و به لبهایم مالید از این کار او بدم آمد ولی قبل از هر واکنشی از سوی
    من، مرا در آغوش کشید و شروع به مکیدن لب‏های من کرد.
    نمی‏دانم چه شد و چه نشد؟ اما میدانم زمانی بعد با آن جثه کوچک، لخت در
    آغوش عریان زن همسایه‏مان که جثه نسبتاً بزرگی داشت، قرار داشتم و سر در
    میان سینه‏های درشت و برجسته‏ او نهاده بودم، او آلت آویزانم را که حالا
    برخاسته بود به تمامه به درونش فرو کرد و در آن لحظه اوج با ریزش آبم به
    درون او مَرد شدم. هنوز نمی‏دانستم بلوغ چیست؟ و سن آن کدام است؟ هنوز به
    زن یا دختری متلک نگفته بودم، بی‏اغراق نمی‏دانستم روند بزرگ شدن و مَرد
    شدن چیست؟ اما می‏دانستم زنی را تصاحب کرده‎ام و مَرد شده‏ام.
    آری شادی جان به من نگو که باور نمی‏کنی! این تجربه من از مَردانگی، آن
    هم تنها در پانزده سالگی است.
    و این تجربه به اینجا ختم نشد روزهای متمادی با شرایطی بسیار متفاوت از
    روز قبل ادامه داشت. حتی زمانی که مادرم بهبود یافت و به خانه منتقل شد
    با رفتن من به منزل همسایه ادامه پیدا کرد و زمانی که رفتار ما از دید
    همسایه‏ها مشکوک می‏نمود به خیابان و سینما و جاهای دیگر می‏رفتیم.
    هنوز از مخیله رخشان بنی اعتماد نگذشته بود که فیلمی بنام زیر پوست شهر
    بسازد که من در سینما کاپری به هنگام اکران زیر پوست شب فریدون گله، قبل
    از آنکه مرتضی عقیلی جائی برای خوابیدن با سوزان گیلبر بیابد انگشت میانی
    دستم را به تهی‏گاه زن همسایه چنان فرو کرده و لب بر لبانش نهاده بودم که
    هر دومان از یاد برده بودیم این جا سینماست و یک محل عمومی در شهر تهران،
    پایتخت کشور پادشاهی ایران.
    در پایان فیلم زیر پوست شب، مرتضی و سوزان سر از کلانتری در آوردند ولی
    من و زن همسایه در عالم واقعیت بودیم و هر روز راه کار تازه‏ای برای
    برقراری روابط جنسی و دور بودن از مزاحمت دیگران برای خود می‏یافتیم تا
    اینکه پنج سال بعد زن جوان‏تری که او هم شوهر داشت به پست من خورد و مرا
    از چنگ اولی درآورد و من هم دومی را که بسیار زیباتر بود بر اولی ترجیح
    دادم به او هم هیچ برنخورد و به راحتی مَرد دیگری را برای خود یافت و با
    او مشغول شد.
    صدر عزیز من در همه عمرم مزاحم هیچ زن و دختری نشده‏ام بلکه آن‏ها همیشه
    مزاحم من بوده‏اند.
    در عوض، در آن سوی دیگر، این مادر من بود که دائم با تذکرها و فشارها،
    مرا از جنس مخالف منع می‏کرد و در نقش گشت ارشاد مراقب من بود و می‏خواست
    ذهن و بدن مرا کنترل کند ولی غافل از آنکه من در خفا کار خود می‏کردم تا
    اینکه مرا در سی سالگی عمر مجبور به ازدواج نمود که ایکاش هرگز این اتفاق
    نمی‏افتاد میدانی چرا؟ من به همه امور مسلط و آن بینوا (اولین همسر
    قانونی خود را می‏گویم) هیچ نمی‏دانست که اصولاً موضوع چیست؟ این بود که
    بسیار زود از هم جدا شدیم.
    از آن زمان من با تجربه‏ای که داشتم فقط با یک نگاه می‏فهمیدم که کدام
    خانم تنش می‏خارد و کدام یک نه و همین کافی بود، چرا که می‏دانستم آنها
    به دنبال من هستند، پس هیچ دلیلی برای مزاحمت از سوی من برای زنی باقی
    نمی‏ماند.
    ادامه دارد

  79. #97 توسط mahshad در آوریل 29, 2010 - 2:04 ب.ظ.

    خانم شادی صدر مسلما اصل قضیه که شما منظور رساندنش را به مخاطبانتان داشتی می توانست خیلی بهتر بیان شود
    نگارش آیدا پیاده رو در این زمینه
    بیانی که شما نتونستی از پسش بر بیای
    شما ضعیف عمل کردی
    واقعا ضعیف
    انقدر که همه چیز سوق داده شد به اعتراض به اشتباه شما در تعمیم دادن صفاتی به نصف جمعیت ایران
    که اصل موضوع فراموش شد
    هیچ کس آزار زنان در شهر ها و خیابان ها را انکار نمی کند
    مطلبت چیز جدیدی نداشت
    به جر جسارت توهین آشکار

  80. #98 توسط رضا در آوریل 29, 2010 - 3:06 ب.ظ.

    درود بر تو . تو انسان بزرگی هستی و اسم تو در تاریخ خواهد ماند :‌ به عنوان کسی که خواب سنگین قرون عده ای خمار را آشفته کرد

    • #99 توسط rha در مِی 15, 2010 - 6:35 ب.ظ.

      خوش بحالت رضا که میتونی برای کسی که بهت به عنوان یک مرد رید، درود بفرستی. بار الها، بما هم اعضا و جوارحی از جنس سیب زمینی عطا بفرما!

  81. #100 توسط ناشناس در آوریل 29, 2010 - 5:00 ب.ظ.

    iek pishnahad sadeh
    khastam begam ke mitooni in maghala ro beferesti baraie masoud behnoud, ahmad zeidabadi, mir hossein mousavi, mohammad khatami, dr soroush, akbar ganji, …. va begi ke dar moredeshoon chi fekr mikoni, khoshhal misham beshnavam nazaret to ro va javabe oonha ro

  82. #101 توسط sara در آوریل 29, 2010 - 6:03 ب.ظ.

    salam khanoom sadr
    faghat mitonam begam mamnoon
    baratoon aezooye salamati va khoshbakhti
    daram

  83. #102 توسط A man در آوریل 29, 2010 - 6:26 ب.ظ.

    Mrs.Sadr
    I read all of the criticisms which people wrote for you. If you are still unable to see where you were wrong then I have nothing to say. But you should at least think about your unacceptable literature as an activist and a lawyer and second I think you should think about writing in scientific language instead of writing in informal, emotional and harsh language.
    For sure this is not the prestige of a lawyer. Just take a look at Bahman Keshavarz or Shirin Ebadi and their lectures.
    However for insisting on your wrong position I’m not a fan of you anymore but wish you good luck for the future.

  84. #103 توسط ترانه در آوریل 29, 2010 - 8:38 ب.ظ.

    مشکل شادی صدر در بحران هویتی است که به آن گرفتار شده. وی نمی داند وکیل است؟ فعال زنان است؟ (با کدام گروه و حمع کار می کند؟) حقوق بشری است؟ (با شیرین عبادی که نمی تواند رقابت کند. این بحران ها باعث برخوردهای هیستیریک و بدون منطق وی شده است.

  85. #104 توسط navid در آوریل 29, 2010 - 10:31 ب.ظ.

    shaadi jaan bi shak jomleye janjaal barangizet khali az haghighat nist, jonbeeshe zanan bayad radicalize beshe va bakhshi az niroosh ro rooye jensiat va hoviat begzaare, inke enghadr axol amal haye rangarang nesbat be harfet shode etefaghan neshoon mide ke mardha amadan ke dar goftemaan e jensiat va hoviat az halaate monfael biroon bian, faghat omidvaram andishehaye shoma ro dar ayande dar ghalebi ostekhaan dar tar va academic tar bekhanam…keep on….

  86. #105 توسط علی در آوریل 30, 2010 - 2:39 ق.ظ.

    دنبال مطلبی می گشتم دربارۀ تفکر نقدی، به مطلب جالبی برحوردم که یک سال از انتشارش می گذرد ولی می تواند خیلی مفید باشد خصوصا که نویسنده و مخاطبش هم هردو زن هستند.

    ما اما برای احقاق هر حقی -اگر فکر میکنیم از ما سلب شده است- نیازمند مجهز شدن به قدرت استدلال هستیم. نیازمند رهایی از چنگال مراجع نا موثقی که اعتبار حرفهایمان را از آنها میگیریم، نیازمند پاک کردن ذهن خودمان و دیگران از پیشفرضهای نادرستی که به سبب تکرار هزار باره شان باورشان کرده ایم…نیاز داریم که یکبار برای همیشه شک کنیم به آنچه هستیم. برای این ساختار شکنی و بازسازی گریزی نیست مگر تقویت قدرت استدلال و تفکر نقدی…اگر بنا داریم بجای خودمان تصمیم بگیریم و بجای خودمان حرف بزنیم باید از احساساتی بازی دست بردازیم و از توسل به احساسات پرهیز کنیم که اگر این احساساتی بازی ها دری بر ما بگشاید هزاران در را خواهد بست و اگر پیروزی موقتی نصیبمان کند از هزاران پیروزی محروممان خواهد کرد و خواه ناخواه ما را از میدان های جدی حذف خواهد کرد. اگرچه ممکن است از جایگاه تماشاچی وارد تیممان کند اما اگر تدارکاتچی نشویم همچنان روی نیمکت ذخیره ها برجای خواهیم ماند. در عین حال این احساساتگرایی بحق ما را غیر قابل پیشبینی جلوه خواهد داد و طبیعی است که نمیتوان حساب جدی ای روی انسانهای پیش بینی ناپذیر باز کرد.

    http://www.critic.ir/index.php/archives/147

  87. #106 توسط Ali در آوریل 30, 2010 - 8:30 ق.ظ.

  88. #107 توسط Ali در آوریل 30, 2010 - 8:35 ق.ظ.

  89. #108 توسط م.ح در آوریل 30, 2010 - 10:22 ق.ظ.

    یاد شعر شاملو افتادم
    رها شو
    تا به معرکه جدال درآیی
    حتی به هیات شکل نایافته جنینی…
    دوستان اجازه دهید زنان هم حرف شان را بزنند و بالغ شوند. خسته شدیم از این زنان نابالغ

  90. #109 توسط ایمان در آوریل 30, 2010 - 2:06 ب.ظ.

    خانمِ صدر!
    کاري که شما کردید شبیه کاري بود که احمدی‌نژاد در کنفرانسِ دوربانِ دو کرد. او در آن‌جا ادعايي اساساً بی‌پشتوانه، نادرست و برخاسته از نفرت و کين‌توزی پيش کشيد (يعنی انکارِ هولوکاست) که اسرائيلِ جنايت‌کار را در جای‌گاهِ مظلوميت نشاند و بخشِ بزرگي از دنيا را به دفاع از اسرائيل وادار کرد. شما نيز اتهامي را متوجهِ مردان و پسرانِ ايرانی کرديد که در موردِ بخشِ دستِ‌کم قابلِ توجهي از آنان کاملاً بی‌ربط و نادرست بود، و به آنان ياری رسانديد که به جایِ نقدِ زن‌ستيزیِ درونی‌ترِشان (که مشترکِ تقريباً همه‌یِ ما، از جمله «شما فمينيست‌ها» ست) به دفاعِ درست از خود بپردازند. شما همچنين موفق شديد مردان و زنانِ آزاده‌یِ اين سرزمين را، که اکنون بيش از هر زمانِ ديگر به ياریِ يک‌ديگر برایِ ساختنِ ايرانِ آزاد نيازمند اند، به جانِ هم بياندازيد.
    به شما برایِ دست‌يابی به اين موفقيت‌ها تبريک می‌گويم. 

  91. #110 توسط ناشناس در آوریل 30, 2010 - 2:56 ب.ظ.

    تو رو به خدا یکی که بلده کاریکاتور بکشه بیاد یه کاریکاتور از شاهین نجفی بکشه که بعد از این همه زور زدن و از حقوق زنان دفاع کردن یه دفعه می بینه یکی از فمینیست های سرشناس خودشو اجدادشو به باد بد و بیراه و توهین گرفته!..شاهین جان باید کلاهتو محکم بچسبی تا باد نبره

  92. #111 توسط قلی در آوریل 30, 2010 - 4:32 ب.ظ.

    یعنی هرکی با استدلال با شما مخالفت کنه مردسالاره؟!!

  93. #112 توسط Ehsan در آوریل 30, 2010 - 5:04 ب.ظ.

    بانو شادی صدر، وکیل و مبارز ایرانی، ساعتی پیش با ارسال نامه ای به سایتهای خبری در مورد «سوء تفاهم های ایجاد شده» در درک اهداف مقاله ی اخیرش توضیح داده است و از ابهامات نامه عذر خواسته است. وی با اشاره به چرخه ی ماهانه ی بیولوژیکی خود مینویسد: «خدا لعنت کند پریود را که حواس از من ربود و در خبطم انداخت.» او با تاکید بر نقش کیریدی مردان در جنبش زنان و جنبش های آزادی بخش از راه دور نوشته است: «الهی قربونشون برم جز جیگر زده ها.» شادی صدر هفته ی آینده میهمان برنامه ی «زنان استثنایی» شبکه تلویزیونی «دیسکاوری»

  94. #113 توسط ZOHREH در آوریل 30, 2010 - 5:40 ب.ظ.

    انچه شادی صدر در باب سینه لرزه و ان شیخ مسلمان نوشت و کل مر دان ایرانی را با یک فوت به ظاهرروشنفکرانه زیر سوال برد..(و حتی یک سر سوزن به نقش زنان در کمک به تداوم این فرهنگ نپرداخت) به عقیده من از یک فرهنگ تفاهم طلب و ضد سالاری تراوش نکرده است بلکه از یک ذهن خسته از مرد سالاری که در بیماری مشابه ان یعنی زن سالاری دچار است …نشأت گرفته است

  95. #114 توسط Mina در آوریل 30, 2010 - 6:38 ب.ظ.

    I read some of comments about this article and actually we don’t need any special research about your topic because you are right.
    Be brave Shadi aziz and run. True is true even we don’t like to see that, it is still there.
    Be happy because you are strong enough to write about true

  96. #115 توسط م.پگاه در آوریل 30, 2010 - 6:43 ب.ظ.

    مردان خوب هم هستند . کم هستند و من جزء بد ها هستم . اما معتقدم به ذات بد نبودم . جو اجتماع و شرایط فرهنگی و تهاجمات فرهنگی این چنین ما را سوق داد . بله حق انتخاب چه می شود … اما برای جوانی شاید به سن و سال من که برقراری ارتباط را نمی دانستم ، زن را نمی دانستم ، تشنه دانستن و تجربه بودم و محیط بسیار بسته بود … آموزشی نبود . این خطا ها صورت گرفت . اما به ذات بد نبودم . و بد نماندم . دلم به درد آمد که ای کاش زیر ساخت ها را می کوبیدیم و می ساختیم . ای کاش از مهد کودک ها شروع می کردیم . ای کاش مبرا بودم از این نثر سنگین

  97. #116 توسط لیلا در آوریل 30, 2010 - 6:45 ب.ظ.

    سلام خانم صدر عزیز

    من خودم رو یه فمنیست میدونم و تا حدودی با مقاله جنجالی شما هم موافقم. به نظر من تنها ایراد مقاله شما عمومیت دادن تمام آقایون به متلک گفتن و دست درازی کردن بود.
    شما با عمومیت دادن جای دفاع از مقاله رو تا حدودی بستید. سوال اول من این است آیا شما از تمام مردان ایرانی این سوال رو پرسیدید؟ مسلما نه. وگرنه این هم آقایون شاکی توی فضای مجازی این همه کامنت نمیذاشتند. آیا تمام آقایون به جنس مخالفشون تمایل دارند؟ نه توی هر جامعه زن و مرد همجنسگرا هم وجود داره. پس این گروه هم باید از بقیه آقایون جدا بشن. ای کاش یه پرانتز باز کرده بودید و یه درصدی از آقایون رو در داخل این پرانتز گذاشته بودید. الان بحث دیگه سر سرزنش زن بخاطر بلایای طبیعی نیست. بحث به حاشیه رفته.
    برای اون دوستانی هم که بخاطر این پرانتز کوچک این چنین به خانم صدر تاختند باید بگم زحمات یه انسان زحمتکش و دلسوز رو بخاطر یه اشتباه کوچیک پایمال نکنید. هیچکس بری از خطا نیست. میتونید با نظر خانم صدر مخالفت کنید ولی ارزش کارهایی که ایشون برای زنان وبچه ها کشیده رو از یاد نبرید.

    موفق باشی

    • #117 توسط rha در مِی 15, 2010 - 6:40 ب.ظ.

      خانم لیلا
      اگر بار اول بود میشد گفت اشتباه بوده. ولی بار اول نیست و ایشان هم اصرار به ادامه روش خود دارند، همانطور که از متن بالایی خودشان پیداست و تاکنون هم عذر خواهی نکرده اند. بنا بر این اشتباه نیست و تعمد است.

  98. #118 توسط مرد در آوریل 30, 2010 - 8:47 ب.ظ.

    خانم صدر
    درباره نظراتت صحبت نمیکنم که قبلاً کرده ام.درباره این نوشته ات توصیه ای دارم:
    از ابتدای قلم به دست گرفتن برای خودت مشخص کن که میخواهی چه بنویسی.یک نوشته استدلالی؟یک متن ادبی؟متنی عارفانه؟ شعر میخواهی بنویسی یا …
    خانم عزیز .جدا از مطالب غلط دیگر نوشته اخیرت،به من بگو ببینم واقعاً برای جواب به مقاله تو یک کمپین سراسری از طرف مردسالاری سازماندهی شد؟یعنی جناب آقای مردسالاری در طی یک روز به همه مردان فعال در عرصه مجازی بخشنامه کرد که(بقول برره ایها) از خود عکس العملهای شدید دَر وَ کُنند؟ یعنی وقتی شما کمپین یک میلیون امضاء یا هر کمپین دیگری را راه می اندازید،شیوه کارتان همان است که در این یک روز و اندی اتفاق افتاد؟
    خانم صدر میخواهم به شما یک جمله برانگیزاننده (provocative) بگویم:
    *******لطفاً مزخرف ننویسید!!!!!!*******

  99. #119 توسط aram در آوریل 30, 2010 - 11:52 ب.ظ.

    واقعا از حجم واکنشهای غیر منصفانه‌ای که به نوشته‌هات شد متأسف شدم. آیا واقعا همه این آقایون از این ناراحت شدن که به جای کلمه اکثریت از همه استفاده کردی؟ من فکر می‌کنم که خیلی‌ از این آقایون مثل نویسنده چای داغ، ته دلشون میدونند که حالا شاید توی خیابان متلک نمیگفتند اما گاهی با رفتارهای دیگرشون به ما اظهار برتر بودن جنسی‌ میکردند و حالا سختشون است باهاش کنار بیان. حالا هی‌ به تو گیر دادن که چرا تعمیم دادی. واقعیتش من آنقدر از پسر ۱۲- ۱۳ ساله که توی خیابون متلک میگفت دلم نمیگرفت که از این رفتارهای دوستان دانشجوی روشنفکر. ولی‌ حالا هم همینقدر که بدونم خودشون فهمیدن که کارشون درست نبوده ازشون کینه‌ای ندارم اما اینکه حالا همه بگویند نه ما هیچ وقت چنین رفتارهایی نداشتیم دیگر ریختن دوباره نمک روی زخم است. و باید یک هم کلاسی‌ پیدا بشود و بهشون یاد آوری بکند که لااقل این حرفها رو یه جایی‌ بگویید ما نشنویم.

  100. #120 توسط Aria در مِی 1, 2010 - 1:24 ق.ظ.

    خانم صدر عزیز . نوشته ی پیشین شما در جایگاه یک نوشته ی برانگیزاننده احساسی و شخصی قابل احترام است و کلی گویی موجود در آن قابل اغماض و قابل درک. ولی اگر نوشته ی شما بیانگر نگاه حرفه ای شما به عنوان یک حقوقدان ژورنالیست فعال جنبش زنان باشد ، انتقادهایی که به شما شده به جا خواهند بود. مبارزه با فرهنگ مردسالار را به مردستیزی تبدیل نکنید. تفکیک های جنسیتی را کنار بگذاریم و اجازه بدهیم که به یکدیگر به عنوان انسان نگاه کنیم و در کنار هم برای حقوق برابر مبارزه کنیم

  101. #121 توسط شیرزاد در مِی 1, 2010 - 6:07 ق.ظ.

    زنان چندش آور
    پاسخ داریوش سجادی به شادی صدر
    http://sokhand.blogspot.com/2010/04/blog-post_29.html

  102. #122 توسط زن ایرانی در مِی 1, 2010 - 8:15 ق.ظ.

    من نمیدونم چرا همه دوستان از منتقدین یا مخالفان مرد صحبت می کنند؟ خودتون رو گول نزنید… شادی عزیز و دوستانی که دارن سعی می کنن از یک وکیلی که خودش بهتر از هر کسی می تونه از خودش دفاع کنه دفاع می کنند بنده هم یک زن مثل هزاران زن دیگه ای که با این نوشته مخالفم و معتقدم راه دستیابی به حقوق از دست رفته ما زنها و ایستادن جلوی ظلمی که بر زنها روا داشته شده لگدمال کردن مردها نیست…حتی مردهایی از جنس آقای امام جمعه! خانم شادی صدر من یک زن معمولی در جامعه ایران هستم با سواد و معلوماتی نه در حد شما اما می فهمم که نه تنها مقاله شما علمی و مستند نبود و برخواسته از عصبیت و کاملا احساسی بود که در کل هم با توجه به واقعیت امروز جامعه ما مطرح کردن این بحث ها و ایجاد اختلاف بشتر و بیشتر بین زنان و مردان به هیچ عنوان حرکت درستی نیست و بدتر از اون هم اینکه در جامعه ای که همه ما در نقد رفتارهای مذموم حاکمان هستیم مشاهده این رفتارها از شخصی با عنوان شما و مقام شما که اول با این خشونت به سرکوب غیر علمی بپردازه و بعد هم پافشاری کنه بر ایرادی که بسیاری از هم مسلکان خود شما هم بر اشتباه بودنش تاکید کردند بسی تاسف برانگیزه…تا جایی که من هم به عنوان زن ایرانی آرزو می کنم روزی رو که برابری زن و مرد رو داشته باشیم اما نه به خاطر حضور جنبش فیمینیستی یا حقوقدانانی به این سبک و سیاق…من زن ایرانی عدم برابری را به این راهی که شما برای دفاع از من انتخاب کردید ترجیح میدم.

  103. #123 توسط امید در مِی 1, 2010 - 8:17 ق.ظ.

    سلام
    راستش رابخواهید مااغلب دچاراین گرفتاری هستیم که به جای علت محومعلول میشویم مشکل اصلی به نظرمن این است هم مردان وهم زنان ماتعریف درستی ازمفهوم انسان ندارند درهمین بحث کامجویی گویی هردوگروه فراموش کرده اند که لذت حاصل برای هردوطرف است فقط کافی است که به اصطلاح عامیانه این مبحث برای مردان وبرای زنان توجه کنیم من ازاصطلاح فارسی ان چون درمورد هردوطرف خیلی چندش آوراست عمدا وباعرض پوزش استفاده میکنم چرامرد میکند وزن میدهد گویی تمام لذت خلق شده برای مرداست این دامی است که شماهم درآن افتاده اید وگرنه چرافکرکردیدکه مردان را برآشفته اید ماهردوقربانی یک نگاهیم مردی که متلک میگوید قربانی سیستمی است که نمیگذارداو خیلی ساده اززنی تقاضای دوستی نماید.این مردبسیارپیش آمده که خیلی ساده تقاضای خودرامطرح کرده وکلی فحش نوشجان کرده چراچون آن طرف فکرکرده که بایددرمعامله ای شرکت کند که فقط دهنده است.راستی هرگزفکرکرده ایدصنعت خودفروشی ازکجا ریشه گرفته است.دقیقا ازهمین جابقیه ماجرا تمامافرعی ازاین اصل است بیایید به جای حمله به هم ولذت بردن ازحمله ای که کرده ایدباهم به فکرتغییردرسیستم فکری جامعه باشیم

  104. #124 توسط نیلوفر در مِی 1, 2010 - 8:47 ق.ظ.

    شادی جان بنویس بنویس و بنویس! از این درد بنویس! از این جامعه که فقر فرهنگی ش اساسی ترین فقرشه! بنویس خواهش می کنم این نقد که چه عرض کنم توهینهای بی اساس رو نشنو و به راهت ادامه بده!

    و اما شما همه مردان معصومی که نه تا به حال متلکی گفته اید نه به زنی بد نگاه کرده اید! نه تا به حال نظری درباره ی نوع لباس پوشیدن خندیدن معاشرت زن یا خواهرتان داده اید! نه در روزگار مدرسه به همراه دوستان هم سن و سالتان به هیچ دختری در کوچه و خیابان متلک نگفته و نخندیده اید! یقه هر پسری که متلک گفته یا آزار بدنی رسانده گرفته و یک تنه در مقابل گشت ارساد ایستاده اید! آقای محترم من بیست و یک سال در ایران زندگی کردم و چنین مردی را ندیده ام حتما خودتون رو به من معرفی کنید! می دونیند متلک گویی شما به اندازه بی تفاوتی شما در مقابل ضجه دختری که داره به زور وارد ماشین گشت ارشاد می شه هیچی نیست شاید مایه نشاط هم باشه! نگید که نمی دونید گشت ارشاد چیه زن بی حجاب چه بلایی، ناموس چیز مزخرفیه!

    • #125 توسط rha در مِی 15, 2010 - 1:41 ق.ظ.

      در مقابل این گشتهای ارشاد، چند تا از زنها به جیغ و داد و استغاثه شما ها ترتیب اثر دادند؟ این هم شد دلیل؟ یعنی شما نمیفهمی که همینطور که تو از اون گردن کلفتها میترسی بقیه هم میترسن؟

  105. #126 توسط نیلوفر در مِی 1, 2010 - 9:03 ق.ظ.

    ادامه…من عمیقا معتقدم این واکنشهای شدید بابت ولوله ای که به تازگی به سرزمین امن مردان ایرانی افتاده نظیر نوشته شما رو مهشید راستی در زمانه نوشته بود و اونجا هم نت شاهد بودم مردان چگونه از مورد اتهام قرار گرفتن به خشم آمده بودند! من فکر می کنم بخش بزرگی از این نظرات از مردان داخل ایرانه که تا می اندیشند این نوع برخورد و نگرش به زن طبیعی ترین نگرش موجود. خود من به شخصه پیش از اینکه تجربه زندگی در سوئد (یکی از دموکرات ترین و کمترین در تبعیضات جنسیتی ) رو داشته باشم فکر نمی کردم جایی در دنیا باشه که من وقتی در اتوبوس نشسته ام وقتی در خیابون قدم می زنم به کلی یادم بره که من «زن» هستم.

  106. #127 توسط سیروس در مِی 1, 2010 - 10:52 ق.ظ.

    نمی فهمم چرا بعضی از خانم ها که از مرد ستیزی خانم صدر به رقص آمده اند و هی می گویند:باریکلا شادی جون!بنویس، بنویس!! پس چرا دربدر دنبال همین مردا می گردن که بیان خواستگاری همین تحفه ها؟ چرا؟!

    • #128 توسط rha در مِی 15, 2010 - 12:31 ق.ظ.

      چرا عزیزم میخوان منتها گیرشون نمیاد. نارهتیشون هم از همینه. تو چقدر ساده ای!

    • #129 توسط rha در مِی 15, 2010 - 12:32 ق.ظ.

      چرا عزیزم میخوان منتها گیرشون نمیاد. ناراحتیشون هم از همینه. تو چقدر ساده ای!

  107. #130 توسط ما بیشماریم در مِی 1, 2010 - 10:58 ق.ظ.

    شادی عزیز صدر که با این دو نوشته صدر نشین تر شدی!

    بدان و آگاه باش و مصمم که:

    بیشماریم ما زنان و مردانی که به دفاع از «کنه مطالبت» و نه ظاهر آن، پشتت ایستاده و نه از تو، که در اثبات وجود این واقعیت تلخ، در مجامع مختلف منجمله فیسبوک به دفاع میپردازیم. ثابت قدم.
    بگذار کتمان کنند مردانی که این صفات را به خود گرفته اند! اگرنه، بسا مردانی که براحتی از کنار این به اصطلاح «توهین» میگذرند، چرا که به واقعیت وجود این نظام مردسالار در رگ و پی جامعه و اشخاص عمیقا معتقدند. و مبارز همین مردانند که مختصری توهین به ساحتشان را به جان میخرند برای پیشبرد مبارزه در راه تساوی حقوق زن و مرد.

    من الله التوفیق

  108. #131 توسط مینا در مِی 1, 2010 - 11:06 ق.ظ.

    لطفا وقتی که پریود میشی مطلب ننویس چون اینجوری گندش در میاد. به عنوان یک حقوقدان! سعی کن بیشتر از عقل استفاده کنی نه احساس.

  109. #132 توسط فرزاد در مِی 1, 2010 - 11:13 ق.ظ.

    ببینید این کامنت بالایی چه خنده داره!! غش غش…..یارو میگه اشکالی نداره که به ما نوهین کردی!..باز هم بکن ما دوستت داریم! شبیه کساییه که پای حرفای مقام معظم گریه زاری می کنن..هه ..هه…هه….تو رو به خدا ما دیگه چه مخلوقاتی هستیم؟!…به قول نسیم شمال: خداوندا جهان را آفریدی…زمین و آسمان را آفریدی…به تهران پارلمان را آفریدی…چرا ما ابلهان را آفریدی؟…چرا ایرانیان را آفریدی؟

  110. #133 توسط آورده اند: در مِی 1, 2010 - 11:30 ق.ظ.

    گاوان و خران بار بردار
    به ز آدمیان مردم آزار

  111. #134 توسط Sophia در مِی 1, 2010 - 2:15 ب.ظ.

    سلام ، قبل از اینکه مطلب را بخونم نظرات را دیدم . با توجه به اینکه خانم شادی صدر را فقط به اسم میشناختم و هیچ مقاله از ایشون نخونده بودم برام جالب شد که این مقاله را بخونم. جالب اینجاست که به قدری این مقاله با شرایط کنونی ایران مطابقت داره که نمیفهمم نظرات منفی دیگران بر روی این مقاله چرا به وجود امده. البته نظر منفی همیشه هست ولی نظر منفی جهت داره . اگر کسی با ذات فمینیسم مشکل داره و اینکه جامعه ایران را عاری از مشکل میبینه نظرش منفی خواهد بود ولی اگر کسی مرد سالاری درجامعه ایران را قبول داره حس کرده و تجربه داره ، نمیتونه به این مقاله منفی نظر بندازه . کجای این مقاله ایراد داره ؟ اینکه همی مردان یک کاسه شدن؟ مگه غیر از اینکه نگاه به جامعه نگاهی کلیه و چیزی که جامعه را میسازه متاسفانه اکثریت است و نه اقلیت اصلا تعریف جامعه چیست؟
    چیزی که دلیل مخالفت با این مقاله میشه به نظرمن یاس یعنی اینکه نه فقط فرقی نکرده ایم بلکه بدتر از گذشته شده ایم .
    اگر به حقوق انسانی آگاه باشیدو فقط یک روز، فقط یک روز،زن وارانه در جامعه ایرانی ، در خانواده ایرانی در مهمانی ایرانی و … زندگی کرده باشید فروتنانه این مقاله را به عنوان واقعیتی دردناک قبول میکنید .

  112. #135 توسط ناشناس در مِی 1, 2010 - 7:14 ب.ظ.

    fekr nemikonig gaf dadid?

  113. #136 توسط یحیی در مِی 1, 2010 - 8:04 ب.ظ.

    حالا من به جنبه های دیگه حرفتون کاری ندارم ولی بعید می دونم آقای صدیقی تا حالا به زنی متلک گفته باشه

  114. #137 توسط پارسا در مِی 1, 2010 - 11:19 ب.ظ.

    این خانم هایی که مثل خانم سوفیا کامنت های احساسی میزارن مثل این که یا خودشونوزدن به کری یا به …شماها فارسی نمی فهمید؟ این خانم صدر داره می گه حتا مردای طرفدار حقوق زنان از اون آخوند صدیقی بدترن!!..خانم سوفیا!…من دارم از حقوق تو و خانم صدر دفاع می کنم اونوقت این خانم صدر می گه ما که طرفدار فمینیست هاییم دورو هستیم و اون امام جمعه صدیقی یه رو!..بهت توصیه می کنم یه بار دیگه نه همه ی مطلب،که می ترسم خسته بشی ؛ فقط اون دو خط آخرشو بخون این دفعه با چشمای باز. با این اوضاعی که دیدم به قبر پدرم می خندم اگه دیگه از حقوق زنان دفاع کنم.ممنونم خانم صدر و طرفدارای ایشون که چشم من و خیلی ها رو باز کردید تا دیگه واسه زن جماعت مثل یه احمق سینه سپر نکنیم.

  115. #138 توسط ناصر کریمی در مِی 1, 2010 - 11:25 ب.ظ.

    کارنامه ی شادی صدر منو یاد این شعر حافظ میندازه: راستی خاتم فیروزه ی بو اسحاقی- خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود

  116. #139 توسط هاله در مِی 2, 2010 - 3:15 ق.ظ.

    فکر نمی​​کنید دیگه همون حرف​​ها رو با هزار لغت مختلف گفتیم؟ فکر می​​کنم دیگه تکرارش لازم نباشه. اجازه بدید نویسنده نفس​​ای بکشه.

  117. #140 توسط مینا در مِی 2, 2010 - 5:03 ق.ظ.

    از مطلب خانم صدر و کامنت های آن بسیار خندیدم. بخصوص کامنتهای آقای هخامنشیان. ممنون خانم صدر خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودم. نمایش بامزه ای بود

  118. #141 توسط مرد در مِی 2, 2010 - 11:04 ق.ظ.

  119. #142 توسط مرد در مِی 2, 2010 - 11:54 ق.ظ.

  120. #143 توسط مرد در مِی 2, 2010 - 11:55 ق.ظ.

  121. #144 توسط مرد در مِی 2, 2010 - 11:56 ق.ظ.

  122. #145 توسط خودم در مِی 2, 2010 - 10:47 ب.ظ.

    هر نوشته ای را می توان نقد کرد. ولی برخی از نقد هایی که به خانم صدر شده است، مرا نگران میکند. روحیه ضد زن حاکم بر این نوشته ها که رگ های گردن نویسنده را از لابلای خطوطش میتوان دید، نشان می دهد که قلم به دستان ما هنوز که هنوز است نفهمیده اند که چطور صد ها سال است که بر جسم و جان زنان حاکمند. حال با مرعوب کردن و فحاشی جمعی و تحقیر ایشان میخواهند جلوی حرف زدن بقیه را بگیرند.
    آقایان طرفدار همدلی! کجا بودید که نقد بنویسید وقتی مردان صدها قتل ناموسی را ظرف یکسال تنها در مشهد انجام دادند. شما کدام مطلب را نوشتید علیه مردانی که «دعا» دختر کرد را با لگد و سنگ کشتند؟ کجا از حرمت انسان دفاع کردید؟ اگر این دفاعیات را در کارنامه خود داشتید، میشد امروز شما را باور کرد…. اما دریغ! شما هیچ گاه از درد و رنج زنان برنیاشفته اید. شما حتی به تجاوز در زندانها هم بر نتاختید… میبینید؟ برخی از شما حقیر هستید!
    آری فمینیسم و فمینسیت ها باید این حقارت را به چالش بکشند و برای حرمت دوباره انسان و حرمت زنان صدایشان را بلند کنند.
    شادی صدر یک نفر است. ما اما بسیاریم.
    گوشه بسیاری از محافل این روزها بحث است و زنان بسیاری مدافع این نظرند که این حملات گسترده علیه شادی صدر ربطی به نقد و … ندارد. نشانه ای از چسبیدن مردان به جایگاهشان است. چسبیدن حتی به جایگاه»مدافع حقوق زن»! ما را از حضور شما خیری نیست بیش از این شر نرسانید!
    این آقایان بهتر است چند روزی صبر کنند بعد حرف بزنند. شاید …

    • #146 توسط rha در مِی 15, 2010 - 1:32 ق.ظ.

      ببینم چند نفر از زنان راجع به این قتلها و فجایع چیزی نوشتند که حالا شما یقه مردان را گرفتی. اصلا خانم صدر چرا راجع به این فجایع بسیاری دیگر مانند ان چیزی ننوشت و بیانیه ای نداد؟ شما خودت راجع به این فجایع چه کار کردی که حالا یقه مردان را میگیری؟ شما چرا چیزی ننوشتی و مردان را هم دعوت کنی که زیر ان را امضا کنند؟ آیا دعوت به حمایت و امضا کردی و جوابی نگرفتی؟ آیا منطقی است که با این وصف شما را هم، به سبک خانم صدر در ردیف امام جمعه بحساب بیاوریم؟ شاید شما از حقارتتان بود که چیزی ننوشتید و کاری نکردید و حالا فرافکنی میکنید و سایه حقارت خود را بر سر مردان گسترده میبینید؟
      اگر بسیاری بر این باور هستند که این نقدها ربطی به نقد مرد ستیزی خانم صدر ندارد، بلکه برای چسبیدن مردان به مواضع خودشان میباشد، کافی است که خانم صدر از این جمعی که بسته و همه مردان را یک کاسه کرده عذر خواهی کند، اگر این حملات باز هم ادامه پیده کرد، آنوقت میتوانید بگویید که این حرفها بهانه بود. و گرنه که این ادعای شما به فالگیری و رمالی بیشتر میماند تا یک ادعای جدی.

  123. #147 توسط آرمین در مِی 3, 2010 - 8:21 ق.ظ.

    خیلی خوبه ادامه بدید!!آفرین همه رو با هم یکی کنید بگید همه بد هستند اصلاً همه مردها دروغگو هیز و زورگو هستند خوب حالا که آرام شدید یکم فکر کنید!!!
    خانم شادی صدر شما هیچ فرقی نمیکنید با امام جمعه فقط جامعه ایده آل شما دقیقاً برعکس جامعه ایده آل ایشونه!!یعنی میخواهید زن سالاری بشه!!!بهتر بود به این فکر میکردید که کاش روزی برسه که انسان سالاری بشه!!!!

    بهتر یه نگاهی به فیلم نماز جمعه بندازید و ببینید گه قدر زن!تو همون نماز جمعه بعد از حرفهای ایشون تکبیر فرستادند!!!

  124. #148 توسط آمان در مِی 3, 2010 - 9:26 ق.ظ.

    نه قصد دارم متلک بندازم ، نه قصد توهین دارم.
    اما قبول کن که حرکت اشتباهی کردی. چون حتی اگر درست بگی، با این تندگوییت دیگه کسی حرفت رو قبول نمی کنه. مگر چند نفری که اونا هم تحت تاثیر بقیه قرار می گیرن.

  125. #149 توسط Aida در مِی 3, 2010 - 10:33 ق.ظ.

    شادی جان ، من یه زنم، فمینیست هم هستم به نوعی
    فرافکنی نکن، شما یه وکیلی و فعال حقوق زنان، با آمار تعمیمی «نباید» حرف بزنی، باید آمار درست و منطبق بر واقعیت بدی
    اگر یه نویسنده ی معمولی وبلاگ بودی کسی ازت انتظار نداشت، ام چون مسوولیت بزرگتری رو پذیرفتی و به ویژه وکیلی حرف زدن در حد همینجوری یه چیزی گفتن ازت توقع نمی ره
    من نوشته ی تورو دوست نداشتم، خشم غیر منطقی ای داشت ، من مردان ایرانی زیادی رو دیدم که با متلک گفتن بزرگ نشدن، پدرم، دوست پسرسابقم و … اما مردانی رو هم دیدم که این فرهنگ رو دارن، اما به خودم اجازه نمی دم اینجوری دسته جمعی یه جامعه رو زیرسوال ببرم

  126. #150 توسط Honarvar Shodjaie در مِی 3, 2010 - 10:39 ق.ظ.

    عیب می جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو…
    http://wp.me/pCHKh-ay

  127. #151 توسط شراره در مِی 5, 2010 - 1:26 ق.ظ.

    لطفا این مقاله رو بخونین. به نظرم حق مطلب رو خوب بیان کرده

  128. #152 توسط شراره در مِی 5, 2010 - 1:27 ق.ظ.

    مثل اینکه لینک رو یادم رفت
    http://www.aminbozorgian.blogfa.com/

  129. #153 توسط ترانه در مِی 5, 2010 - 10:38 ق.ظ.

    شادی
    هر نظر و هر لحنی داری، داشته باش. اصل و کنه شخصیت هر غد یا فعال اجتماعی بک روز در معرض دید همگان قرار می گیرد. اما حق نداری که خودت را نماینده زنان جا بزنی. تو همیشه کار فردی کردی و در جمع نگنچیدی که بتوانی نماینده جمعی ولو کوچک باشی. برخورد هیستریک ات هم از همین موضوع ناشی می شود.

  130. #154 توسط ahmad در مِی 5, 2010 - 11:26 ق.ظ.

    یک تحلیل موزیکال!

    Farsi rap-08 / یک تحلیل موزیکال!

  131. #155 توسط نیما در مِی 6, 2010 - 2:12 ق.ظ.

    http://zamaaneh.com/Khiyaban/2010/05/post_24.html
    تو لینک بالا مقاله ای نوشته شده که من براش کامنت گذاشتم. همون کامنت رو دوباره اینجا کپی میکنم:

    متاسفانه تو جو شدیدآ فمنیستی و “زن ذلیلی” که جامعهء ما دچارش شده، واقعآ به مردها تلقین شده و باورشون شده که موجوداتی ذاتآ پست و ظالم و بدهکار هستن! واسه همین هم تقریبآ تمام آقایونی که به شادی صدر اعتراض کردن در نقش متهم و بدهکار ظاهر شدن و بجای اینکه بطور ریشه ای به مسئله بپردازن، فقط (در نقش متهم) از اتهام شادی صدر اعلام برائت کردن و گفتن “ما نبودیم”! درواقع خودشون رو تو همون تله ای انداختن که امثال شادی صدر میخواستن! یعنی بعنوان “متهم” بیان از بقیهء مردان “کثیف و بدذات” اعلام برائت کنن و بگن ما از اونها نیستیم!! مثلآ هیچکس نگفت که “متلک پرونی” هیچ ربطی به “زن ستیزی” نداره، بلکه فقط یه نوع اعلام آمادگی برای شروع رابطهء جنسیه ، هرچند از نوع ناهنجار و غلط! ناهنجار و بیمارگونه بودن این نوع رابطه هم فقط وفقط برمیگرده به قوانین عقب افتادهء جمهوری اسلامی که جلوی هرنوع رابطهء صحیح و سالم زن و مرد رو میگیره!
    __________________________

    سوالی که برام پیش میاد اینه که اصلآ چرا از دید نویسندهء مقاله و همچنین زنانی که از شنیدن متلک بیزار هستن، نمایان شدن هویت جنسی زن اثبات کنندهء «فرودستی» زن هست؟؟! مثلآ چرا اگه هویت جنسی مرد به رخش کشیده بشه، احساس «فرودستی» بهش دست نمیده؟؟ آیا این به معنی این نیست که زنها «خودشون» هویت جنسی زن رو «شرم آور» میدونن؟!! اگه اینطوره و زنها از هویت جنسی خودشون بیزار هستن پس چرا مردم «مردها» رو دراین مورد مسئول و مقصر جلوه میدن؟!! اصلآ چرا هویت جنسی زن باید تا حد امکان «مخفی» باشه تا بتونه به عنوان «انسان» شناخته بشه؟؟! مثلآ زمانی که یک زن و یک مرد درحال همخوابگی(سکس) هستن، «در همون لحظه» زن از ویژگی انسانی در میاد و تبدیل به موجودی «فرودست» میشه؟!! چون در اون لحظه «هویت جنسی»ش نمایان شده و مرد داره به زن با «هویت جنسی» نگاه میکنه!

  132. #156 توسط نیما در مِی 6, 2010 - 2:15 ق.ظ.

    مشکل اصلی من با مقالهء شادی صدر (برخلاف اکثر منتقدین ایشون) این نیست که صفات زشت امام جمعهء تهران رو به «همهء مردان» بدون استثناء تعمیم داد. چون تعمیم دادن یک صفت با ویژگی اجتماعی و اکتسابی (غیر ژنتیک) به «همهء افراد جامعه» به قدری ساده لوحانه، غیرعلمی و شدیدآ احساسیه که اصلآ نه نیازی به اعتراض داره و نه حتی تفکر! (مگر تفکر از جنبهء روانشناسانه!) حتی تشبیه امام جمعهء تهران به «اکثریت مردان»هم مضحک و غیر واقعیه. هرکس تو جامعهء ایران زندگی کرده باشه میدونه مردانی که نگاهشون نسبت به زن شبیه امام جمعهء تهرانه در اقلیت محض بسر میبرن. درواقع تفکر زن ستیزانه صرفآ در بخش «متعصب مذهبی» وجود داره، که باز همه میدونن این بخش چند درصد از جامعه رو تشکیل میده! توجه داشته باشین که گفتم بخش «متعصب»! یعنی حتی اکثر «مذهبی»ها هم چنین تفکر عقب مونده ای رو ندارن. کلآ وقتی مقالهء شادی صدر رو میخوندم بخصوص اون قسمت که میگه همه مردها (یا اکثرشون!) حجاب رو به زنان فامیلشون تحمیل میکنن احساس میکردم داره راجع به «ایران عهد قاجار» صحبت میکنه! و مقاله ش درمورد ایران امروز نیست! بگذریم… درضمن بخش متعصب مذهبی (که زن ستیزیش صرفآ جنبهء دینی داره و برگرفته از احکام اسلامیه)، هم شامل مردان میشه هم «زنان»! یعنی تعداد مردانی که زن رو جنس درجه دو و وسیلهء جنسی میدونن (که باید در برابر نامحرم محجبه و پوشیده باشه) با تعداد «زنانی» که همین تفکر رو دارن تقریبآ برابره! میمونه بخش دیگه ای از جامعه که «در حد خیلی محدودی» تفکرات زن ستیزانه دارن و این نوع تفکرشون ریشه در عقاید مذهبی نداره بلکه علتش برمیگرده به «رقابت جنسیتی». جالب اینجاس همونطوریکه بعضی از مردها بخاطر «رقابت جنسیتی» در برابر زن ایستادگی میکنن، به همون نسبت هم (بلکه بیشتر، خیلی بیشتر!) «زنها» بر علیه مردها موضعگیری و رفتار میکنن! در واقع «رقابت جنسیتی» پدیده ای نسبتآ فراگیر و جهانیه که در هر دو جنس زن و مرد وجود داره، و اتفاقآ در زنها خیلی بیشتر از مردها دیده میشه! جملاتی از قبیل «مردها همه سر و ته یه کرباسن!» و حرفها و رفتارهای «مردستیزانه» بقدری در زنها زیاده که اگه بخوام مورد به مورد مثال بیارم مثنوی هفتاد من کاغذ میشه!
    تا اینجای صحبتم میشه این نتیجهء ظاهرآ عجیب رو گرفت که مردها در وضعیتی که برای زنها پیش اومده هیچ «تقصیری» نداشتن! برای اینکه از تعجب در بیاین باید بگم که وقتی بین دو طرف (یا گروه یا نوع یا جنس یا…) «رقابت» بوجود میاد کاملآ «طبیعیه» که طرف قوی تر مسلط یا چیره میشه. توجه کنین که گفتم «طبیعیه»! نگفتم که درسته یا «حق» با قوی تره! منظور من اینه که اگه زنها در طول تاریخ از حقوق برابری با مردها برخوردار نبودن، دلیلش بدذات بودن یا ظالم بودن یا ضد زن بودن مردها نبوده، بلکه تنها دلیلش اینه که مردها ازنظر جسمی قوی تر از زنها بودن. حالا سوال من از خانمها اینه که اگه قضیه برعکس میبود، یعنی زنها قویتر از مردها میبودن اونوقت چه اتفاقی میافتاد؟! آیا شما به مردها زور نمیگفتین؟؟! فعلآ که با وجودی که قدرت کمتری دارین، تا جایی که میتونین به مردها زور میگین! اگه قدرت داشتین چه کار میکردین؟! پس بهتره کمی هم انصاف رو رعایت کنین و بدونین که مردها لااقل در کشورهای متمدن با وجودی که میتونستن حقی برای زنها قائل نشن (همونطور که طی هزاران سال نشدن!) ولی قدرتشون رو داوطلبانه با زنها تقسیم کردن. مسلمآ اگه مردها (در کشورهای غربی) خودشون حاضر به تقسیم قدرت نمیشدن، زنها «محال» بود به برابری حقوقی برسن. همین قضیه درمورد ایران هم صادقه. همین پیشرفتهای نسبی زنان در ایران هم بدون خواست مردها «محال» بود تحقق پیدا کنه، همونطور که طی هزاران سال تحقق پیدا نکرد!
    حالا نتیجه ای که تا اینجا میخوام بگیرم، برای کسانی که از مقالهء شادی صدر به نوعی دفاع میکنن میتونه جالب توجه باشه! خلاصهء حرفهام تا اینجا اینه: زن ستیزی و درجه دو دونستن زن از دو عامل ریشه میگیره. اولی ناشی از احکام مذهبیه (که تقریبآ تمام مذاهب زن رو درجه دو میدونن ولی زن ستیز ترین شون مذهب اسلامه). از حجاب بگیرین تا ارث نابرابر و نداشتن حق طلاق و غیره همگی ریشه در احکام اسلام داره که در این مورد فقط «مردها» مقصر نیستن! اتفاقآ با وجودی که تقریبآ تمام ادیان نگاهی ضد زن دارن، ولی بر اساس آمار و همچنین تجربه میدونیم که در تمام دنیا و بخصوص ایران «زنها» بیشتر از مردها به دین و سنت ها پایبند هستن!! اصولآ سنت شکنی و دین ستیزی در مردها خیلی بیشتر از زنهاس! دومین عامل زن ستیزی هم همونطور که گفتم مربوط میشه به «رقابت جنسیتی». باز همونطور که گفتم رقابت جنسیتی، هم در مرد وجود داره هم در زن. پس اگه یه آدم منطقی بخواد واقعآ دنبال «راه حل» باشه تا زنها رو به برابری حقوقی برسونه چکار باید بکنه؟ مسلمآ باید به ریشه ها بپردازه. یعنی در وحلهء اول با احکام اسلامی مبارزه کنه (یا اصلاحشون کنه)، در وحلهء بعد هم با «رقابت جنسیتی» مبارزه کنه و دو جنس رو به هم نزدیک کنه (یا لااقل به این رقابت دامن نزنه). حالا میرسیم به نوع گفتار و رفتار شادی صدر و بقیهء فمنیست های ایرانی! درمورد مشکل اول یعنی احکام اسلامی واقعآ فمنیستهای ایرانی چه تلاشی کردن؟! من که بجز تقویت این مشکل توسط فمنیستهای ایران چیزی ندیدم! کارهایی مثل مراسم «آَش نذری» برای آزادی زندانیهای فمنیست یا درخواست و خواهش و تمنا از «مراجع تقلید» برای دفاع از حقوق زنان! این است مبارزه زنان و فمنیستهای ایرانی دربرابر اولین مشکل (اسلامگرایی)! و اما برای مبارزه با مشکل دوم یعنی «رقابت جنسیتی» زنها و فمنیستهای ایرانی چه کار کردن بجز دامن زدن به این مشکل و نفرت پراکنی نسبت به «جنس مرد»؟! سایتهای فمنیستی پر شده از مدیحه سرایی و مجیزگویی در رثای مقام والا و ملکوتی و بهشتی جنس زن! (الهی قربون خودم برم من!!) که در مقابل این جنس اهورایی و آسمانی، جنسی اهریمنی و پست و بدذات قرار گرفته به اسم «مرد»! مقالهء شادی صدر واقعآ بجز دامن زدن به رقابت جنسیتی و حتی تبدیل اون به «جنگ جنسیتی» چه حرفی برای گفتن داشت؟! اینجاس که تازه میرسم به مشکل اصلی خودم با مقالهء شادی صدر و کلآ «فمنیستها» که محدود به تعمیم دادن صفات زشت امام جمعه تهران به «همهء مردان» نیست.
    مشکل اصلی این نیست که شادی صدر «همهء» مردان رو در وضعیت زنان مقصر دونسته، مسئله اینه که ایشون و اکثر فمنیست ها اولآ برای زنها هیچ «مسئولیتی» درقبال مشکلات خودشون و دیگران قائل نیستن و بجای تقویت خودشون بدنبال تضعیف و تحقیر مرد هستن و مسئولیت خودشون رو به گردن مردها میندازن. ثانیآ و مهمتر اینکه زنان رو موجوداتی میدونن آسمانی، همیشه و در همه حال مظلوم، «بر حق»( بدون مسئولیت و درنتیجه ذاتآ طلبکار!) و کلآ «جنس برتر»! و درمقابل مردان رو موجوداتی پست فطرت میدونن که ذاتآ ظالم هستن و جز انجام وظیفه و مسئولیت هیچ حقی در زندگی ندارن (ذاتآ بدهکار هستن!) یعنی بجای اینکه از قدرت جسمی که نسبت به زنها دارن نهایت استفاده رو بکنن برای خدمتگزاری به زن(جنس برتر!) غلطهای بیجا کرده و از قدرتشون فقط به نفع خودشون استفاده میکنن! این مشکل اصلی امثال شادی صدر و فمنیستهاس که از همه مردها طلبکار هستن و مردها رو بدهکار میدونن! خود رو «برحق» و مردها رو «ناحق» میدونن! زن رو مظهر خیر و مرد رو مظهر شر میدونن!و…
    نتیجهء کلی که میخوام از تمام حرفهام بگیرم اینه که برخلاف تصور عموم مردم «فمنیسم» هیچ ربطی به «برابری جنسیتی» نداره! «فمنیسم» همونطورکه از اسمش و رفتار طرفدارانش پیداس یعنی «زن گرایی» یا زن سالاری. زن سالاری (فمنیسم) و مردسالاری دو روی یک سکه هستن. اگه مردسالاری غیر اخلاقی و غیر منطقیه، پس فمنیسم (زن سالاری) هم همینطوره. این دو ازنظر ارزش اخلاقی و منطقی کوچکترین تفاوتی با هم ندارن. فمنیستها بدنبال «حقوق» زنها نیستن، بلکه بدنبال «منافع» زنها هستن. کسی که فقط بدنبال «منافعش» باشه (خارج از «حق و حقوق دو طرف») قائدتآ اگه زورش برسه منافع دیگری رو زیر پا میذاره، همونطورکه مردسالارها این کار رو درحق زن میکنن. و همونطورکه زن سالارها (فمینیستها) در کشورهای غربی همین کار رو درحق مرد کردن و مردها در اون کشورها از کوچکترین حقی دربرابر زنها برخوردار نیستن و عملآ تبدیل شدن به جنس درجه دو و این روند همچنان ادامه داره، چون مردها (بوسیلهء «قوانین») زور و قدرت رو «یکطرفه» در اختیار زن قرار دادن! زنها و فمنیستهای ایرانیی که هنوز «قدرت قانونی» رو به چنگ نیاوردن اینطور دارن نسبت به «جنس مرد» نفرت پراکنی میکنن، مشخصه که اگه به این قدرت برسن چه بلایی به سر مردها و درنتیجه جامعه خواهند آورد!
    فمنیست ها چون به دنبال «منافع» جنس زن هستن (نه حقوق!) برای رسیدن به خواسته هاشون هیچ ترمزی ندارن! و تا نابودی کامل حقوق مردها هم پیش خواهند رفت! نمونه ش کشورهای غربی! با وجودی که زنها نه تنها به تمام حقوق قانونی خودشون رسیدن بلکه از حقوقی بالاتر از مردها هم برخوردارن، ولی فمنیستها هنوز از مردهای غربی طلبکارن!!!

  133. #157 توسط سبزه قبا در مِی 6, 2010 - 2:44 ب.ظ.

    یک سوال از آقایان

    اعتراض

  134. #158 توسط ممدآقا در مِی 8, 2010 - 9:26 ق.ظ.

    سرکار خانم صدر
    ما در جایگاهی نیستیم که چنین مطلق حکم صادر کنیم که «من چندان فرقی بین حجت الاسلام صدیقی با هر یک پسران تازه بالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمی بینم». البته این نظر شخصی شما است و بحثی نیست. شما مختارید به صورت غیر علمی برای خودتان هر چیزی را تعمیم بدهید، همه ما میدهیم! منتها اگر رویای دیگری در سر دارید این نظر اگر با اضافه کردن محدودیت های ذاتی شما، که به عنوان نوع انسان همیشه دچار عدم قطعیت هستید، در عرصه عمومی بیان می شد به عنوان تجربه یک زن ایرانی که زبان باز کرده است مفیدتر بود و نفوذ بالاتری هم داشت. همه آدمهای دنیا به نوعی گرفتار سنتها شان هستند که خودشان هم نمی دانند چرا! اگر فکر می کنیم که شاید به نوعی دیگر هم بتوان بود و به خودمان جرات بدهیم که پیشنهادی به انها بکنیم فکر نمی کنم سرزنش کردنشان جز خنک کردن دل خودتان فایده دیگری داشته باشد. شما نهایتا می خواهید بگویید که: آی مردم! منِ وکیل، خیلی از تحصیل کرده ها و روشن فکرهایتان را هم در تجربه محدودی که داشته ام به گونه ای دیدم که در عمل کاری می کنید که نتیجه اش همان است که جناب صدیقی گفته است. خب چرا همین را نمی گویید؟! چرا تجربه خودتان را تعمیم بی جا میدهید. اتفاقا تعمیم شما به نظر من تا حدودی از واقعیت دور نیست ولی این دلیل نمی شود، همه واقعیت هم نیست، عاقلانه و موثر هم نیست. چقدر این جمله تان که خطاب به مردان ایرانی صادر فرموده اید که صدیقی خودش است و شماها نیستید خام است! شما می توانید یک پدیده را تشریح کنید که نهایتا آن را اینگونه در یافته اید و تجربه کرده اید، نمی توانید که ذات خلق را متر کنید!! که کی دو رو است کی یک رو است؟! شما بهتر می دانید که این قصه مدرنیت نیم بندی است که ناقص در کشور ما پیاده شده است، خب که چی؟ آیا این فقط مختص مردان است؟ اصلا همچین چیزی ممکن است؟ حالا شما تحقیر بکن که «آب در خوابگه مورچگان»، می خواهید دمپایی خدمتتان بدهیم؟
    آنچه در بالا آمد بدون هر گونه دعوت به رواداری و اخلاق بود که چون فکر نمی کنم شما نیازی به چنان توصیه ای داشته باشید آنهم از یک ناشناس. اما نکته آخر، به نظر من متلک بخشی از رفتار معیوب جنسی در ایران است، دو طرفه است و نه فقط رفتار جنسی مردانه. به عنوان کسی که هرگز متلک نگفته ام (نه از روی اخلاق بلکه نمی فهمیدم چه لذتی دارد!) بارها شاهد بودم که متلک خریداران جدی دارد. یعنی فکر می کنید که این مردان و پسران فقط برای آزار دادن است که متلک می گویند؟ یعنی ما اینقدر دیوانه ایم؟ آنهم در این حجم؟ از متلک نتیجه می گیرند که جا افتاده است، گو اینکه شاید زیاد استفاده می شود و آزارنده شده است ولی هر چه هست فکر نکنم در کل ریشه های سادیسمی داشته باشد.

  135. #159 توسط shaqayeq در مِی 11, 2010 - 5:05 ق.ظ.

    man ham nemibinam!
    hich farqi nist haqiqatan!
    taze badtar ham hast
    on roshanfekreshon ke rafte inhame feminist haye kharej ro dide, onii ke mire phd, post-doc v.. migire v bazam hamle mikone be zanhaye ham keshvaresh.
    khilii rah darim . khili!

  136. #160 توسط یک نقد در مِی 12, 2010 - 11:07 ب.ظ.

    با عرض سلام

    اگر اخلاق انسانی زیربنای هر کلام و فعل ما آدمیان نباشد نتیجه اش می شود مردسالارانی که به زنان ظلم می کنند و زن سالارانی که به نام برابری و فیمینیسم اهانت و توهین به همه مردان روا می دارند.
    چقدر خوب بود اگر به این گفته امام حسین (ع) عمل می کردیم:
    اگر مسلمان نیستید لااقل آزاده باشید

    بنده در غرب زندگی می کنم از زن غربی در عین اقتدار و استقلال ، جز احترام و عشق به خانواده و اخلاق و ادب ندیده ام.
    در غرب برابری زن ومرد و همچنین زیربنای اصلی زندگی آدمیان که همان انسانیت و اخلاق است را دیده ایم.
    کمی بیشتر تامل نمایید.

  137. #161 توسط انسان سکولار در مِی 13, 2010 - 9:00 ب.ظ.

    خانم صدر بعید است که مرا نشناسید.
    منظورم شخصیت مجازی ام می باشد.
    احتمالن با خود گفتید چرا تا بحال علارغم کامنتهای پی در پی در پست اصلی این جریان در این پست کامنتی نگذاشتم؟

    اما واقعن من از دیدن این پست ناامید شدم و تصمیم گرفتم در اینجا یک کلام و آنهم کلام آخر را بگویم.
    خانم صدر شما متاسفانه نه تنها به عنوان نماینده ی زنان و مردان ایرانی صلاحیت ارائه خودتان را به جامعه ی جهانی ندارید بلکه باید به سلامت روان شما که نسبت به این همه مرد و زن رنجور چنین گستاخانه بی اعتنائی میکنید شک کرد.

    آیا اگر شما ذره ای درایت میداشتید نمیتوانستید از این خطا یک حرکت مثبت برای جنبش بسازید؟
    خانم صدر شما خود بگوئید چه امیدی در دل ما زنده میشد اگر این پست چنین نوشته میشد؟
    ########
    هموطنان عزیزم خانمها آقایان
    بدرستی که همه ی شما میدانید که در حال حاضر وظیفه ای سنگین به عنوان کسی که محبت مردمم در نگاه شان به عنوان کسی که خدمات ناقابلش را از سر لطف مورد تفقد قرار میدهند بر دوشهای ضعیفم قرار دارد.
    اما آنچه که به من نیروئی فراخور عظمت ملتم میدهد وظیفه ای ایست که من بعنوان کسی که لطف خدا شامل حالش شده و مانند سایر همرزمانم در بند رژیم ایران نیستم و توانسته ام برای استفاده از ظرقیتهای جامعه ی آزاد غرب به اینجا مهاجرت کنم در خود احساس میکنم.
    اما بدون تردید سختی مبارزه و خاطرات تلخ بدکاری های رژیم و ضعفهای فرهنگی توده ای از مردم گاهی که با وقایعی مانند سخنان آقای صدیقی ترکیب میشود هرکسی را ترغیب میکندمسائل را یکبار هم شده به صورت یک واکاوی عمیق و و آسیب شناسی عمومی مورد نقد قرار دهد .
    صادقانه اعتراف میکنم که گرچه منظور من از هم کاسه کردن همه ی مردان فقط اشاره به عمومیت داشتن موضوع نگاه مردان به زنان به مثابه ی یک پدیده ی صرفن جنسی بوده اما نوع نگارشم بحق ،هم باعث کدورت عده ی انصافن قابل توجه مردانی که با تربیتی صحیح شایسته ی لقب مرد هستند شده و هم بهانه ای بدست مخالفین جنبش زنان داده تا یک سره تمام مظلومیت زن ایرانی را منکر شوند.
    به تمام دوستان و دشمنان یادآور میشوم که هر عقل سلیمی میداند تعمیم یک اشکال به همه ی یک مجموعه میتواند خود حجتی بر مشروعیت موضوع باشد و بی دقتی من در نگارش این مقاله ایجاب میکند که یادآور شوم براستی هستند کسانی که با رفتار شایسته شان کرامت زن را پاس میدارند و هم بسیارند مردانی که برای اعتلای مقام زن همپای ایشان می جنگند و من به هر دوی این مردان درود میفرستم.
    #########
    اما البته که اگر شما چنین کمالات و توانائی هایی داشتید کماکان در زندان بودید!
    و متذکر میشوم که این فقط روش دیپلماتیک رفع رجوع بود و اگر واقعن منصف میبودید با مشورت کردن با چند انسان شناس و جامعه شناس بی پایه بودن کل ادعایتان را معترف می شدید.

    ولی این همه مرید حلقه بگوش و خود باخته مرا از روزی که رژیم عوض شود و چون شمائی نسخه ی مونث احمدی نژاد رژیم انحصار طلب بعدی شود به وحشت می اندازد.
    من در راه اصلاح همین حکومت تلاش خواهم کرد و اگر برفرض چون شمایانی جهت سرنگونی رژیم وارد کارزار شوید در سنگر جمهوری اسلامی جانم را هم فدا میکنم!!!

  138. #162 توسط rha در مِی 15, 2010 - 1:13 ق.ظ.

    انسان سکولار
    گفته اید که «……..من در راه اصلاح همین حکومت تلاش خواهم کرد و اگر برفرض چون شمایانی جهت سرنگونی رژیم وارد کارزار شوید در سنگر جمهوری اسلامی جانم را هم فدا میکنم!!!……..»
    امیدوارم این کار را نکنید. شادی صدر پدیده ای است که از درون نظام مذهبی جمهوری اسلامی بر آمده. شادی صدر یک فرد نیست، بلکه پدیده ای است که ناشی از ۳۰ سال تحمیل ذهنیت مذهبی و رجحان ان به عقل ومنطق بشری است. تفکر سیاه و سفید یکی از مشخصات تفکر و فرهنگ مذهبی است. جنسیت گرایی را هم جمهوری اسلامی با ۳۰ سال دیوارکشی جنسی بین زن و مرد عملا حاکم کرد. لطفا همه مشکل را از این خانم نبینید. کمی هم مشکل را از خود ما ایرانیها و افراط ها و تفریط هایمان ببینید. زمانیکه خانم صدر در ایران زندان بود (بناحق) بسیاری برای آزادی ایشان کوشش کردند. این به نوبه خود عیبی که ندارد هیچ، بسیار هم خوب است. اما بعضی از مبارزان و فعالان سیاسی برای آنکه ایشان را از زندان خارج کنند، القاب بزرگی را گشاده دستانه به ایشان داده اند، در حالیکه به هیچ عنوان لیاقت آنها را نداشت. عنوان اینکه ایشان وکیل بوده و از موکلینش دفاع میکرده و در این راه زندانی شده، هیچ اشکالی که نداشت هیچ، عین واقعیت هم بود. اما بخشش گشاده دستانه القابی مثل مبارز حقوق بشر و غیره انهم در مورد کسی که بهیچ عنوان سابقه کار سیاسی و تشکیلاتی در این زمینه را نداشت (به علت اختناق در ایران) نامی جز به هم ریختن حرمت کلمات نیست. شما به فرد حقیری کار بزرگی و مسوولیت سنگینی داده اید که ایشان حتی تصوری هم از ان ندارند. آیا ایشان نباید مثل هر کس دیگر از پایین شروع کند و کم کم در یک تشکیلات حقوق بشری بالا بیاید؟ آیا کسی که صرفا دانشکده حقوق را تمام کرده و تمام دیدش هم از مرد سالاری و نگاه به مردان، فرق چندانی با نسل قبل از خودش ندارد (به علت اختناق و عدم روشنگری در ایران) میتواند حتی مسوولیتهای خود را درک کند، چه رسد به ان که آنها را انجام دهد؟ آیا شما حاضرید که مسوولیت جراحی مغز خود را به دست کسی بسپارید که حتی نام ابزار جراحی را هم بلد نیست؟ مگر شما انتظار داشتید که غیر از این اظهارات سخیف، از ایشان چه چیزی بشنوید؟ پست ایشان را هم که بخوانید میبینید که ایشان درست مثل جهادیستهایی از قبیل بن لادن خود را در حال جهاد میبیند و تازه گرم هم شده است مثل همانها، چه بکشد و چه کشته شود پیروز است.

  139. #163 توسط rha در مِی 15, 2010 - 10:32 ق.ظ.

    » ………..عکس العملهای شدیدی که مردان فعال در عرصه مجازی، درباره مطلب من که با تیتر برانگیزاننده (provocative) “چه فرقی است بین امام‌جمعه تهران و سایر مردان ایرانی؟” در سایت مردمک منتشر شد، یک بار دیگر نشان داد که مردسالاری هست، همچنان هست، همچنان به همان شدت و قوت سابق از خود دفاع می کند،……………………»
    نه پدر جان. عکس العمل شدیدی که دیدی حاصل حماقت شخص شخیص خودت بود که همه مردها را یک کاسه کردی و در کنار هم علیه خودت متحد کردی و اینهم هیچ ربطی به دفاع مردان از مرد سالاری ندارد بلکه برای مبارزه با مرد ستیزی امثال شما است. این صرفا دفاعی است که از چهار چوب انسانی خود میکنند و این دفاع نه تنها حق بلکه وظیفه ایشان است. اگر شما فرق بین ستیز با مردسالاری و مرد ستیزی را نمیدانی، ان مساله دیگری است. آدرس را عوضی میدهی و مثل دون کیشوت به آسیابهای بادی حمله میکنی و مثل «مقام عظما» در توهم دشمنی که دشمن شب و روز خواب ندارد و مشغول فتنه گری بر ضد شماست . اگر کمی درایت داشتی، با یک عذر خواهی که مثلا من این حرفها را به همه مردان نزدم، یا منظورم گروهی از مردان بودند و یا غیره، غائله تمام بود.
    «………..حمله می کند و یک روزه، کمپینی سراسری سازماندهی می کند……………»
    من بالشخصه هیچ خبری از هیچ کمپینی ندارم. اما خیلی طبیعی است که مقاله ای که روی اینترنت بگذاری طبعا خوانندگان بسیاری را بخود جلب میکند، لینک هم که به بالاترین بدهی، که دیگر نور علی نور است. شما که اینقدر خجالتی !!! بودی و از جنجال گریزان، چرا مقاله ات را به بالاترین لینک دادی؟ شما هم معلومه خوب بلدی که چطور از دست پس بزنی و با پا پیش بکشی.
    «……………………………..یک بار دیگر نشان داد که ما فمینیستها چه ضرورت مبرمی داریم برای برداشتن گامهای جدی تر برای مبارزه با فرهنگ مردسالار، گامهایی که مردسالاری را از یک مفهوم انتزاعی، تبدیل به موضوعی مشخص، با مصادیق عینی، روزمره و واقعی تبدیل کند و به قول معروف، بچه را به نامش بخواند………………..»

    خلاصه نهضت مبارزه دون کیشوت با آسیابهای بادی تا انقلاب مهدی ادامه دارد تا لابد پرچم این نهضت در روز ظهور از دستان پرتوان خانم صدر، این دون کیشوت مخلص و انقلابی به دست حضرت برسد، صلوات! ………

  140. #164 توسط انسان سکولار در مِی 15, 2010 - 10:32 ق.ظ.

    رها جان
    میتوانی تصور کنی که گفتن عبارت «در سنگر جمهوری اسلامی جانم را هم فدا میکنم» از چون منی که یک سلول هم در بدنم ندارم که با این نظام قابل ترکیب شدن باشد چه معنی میدهد؟
    این فریاد مرحوم بختیار است که می گفت:
    «آقایان دیکتاتوری نعلین از دیکتاتوری چکمه بدتراست»(نقل به مضمون)
    چقدر فریاد زد که حالا که شاه تا این حد کوتاه آمده و نخست وزیر من عضو نهضت آزادی شده ام بیائید و از همین نظام کار اصلاح امور را سامان دهیم.
    اما از دید مردم آن روزگار مگر بدتر از نظام شاهنشاهی محمد رضا شاه با ان ساواکش و …. بدتر هم میتوانست متصور باشد.
    خوب کار به اینجا رسید که همسر شهید باکری می گوید: خدا پدر شاه را بیامرزد کجا ما چنین ظلم هائی از ساواک شاهد بودیم!!!
    حال به نظر من حرفهای قشنگ آقای خمینی که از روی دستنوشته های آقای بنی صدر می گفت کجا و سخنان جنون آمیز امثال خانم صدر و سایر بزرگترهایش که مثلن به مردم می گویند جهت نشان دادن مخالفت خود با رژیم آشغال بریزید در خیابان و یا روش ساختن بمب و مسموم کردن آب شرب مردم را به هوادارانشان آموزش میدهند؟!
    میترسم و بسیار هم میترسم از آمدن روزگاری که بعد از سی سال دیگر تحمل جنگ و کشتار و تسویه حساب ،مجددن مثلن دختر همین خانم شادی بگوید خدا پدر مادر آقای خامنه ای را بیامورزد کجا ما در زمان او اینچنین بودیم که اکنون هستیم؟!!!

    • #165 توسط rha در مِی 15, 2010 - 2:30 ب.ظ.

      انسان سکولار
      اگر گفتنش هم برایتان سخت است اصلا نگویید؟ من نمیدانم که چرا ما هیچوقت نباید جز انتخابگری پاسیو بین و بدتر چیز دیگری باشیم؟ چرا حداقل از تاریخ دراز کشور خود نمی آموزیم که بین بد و بدتر انتخابی جز بدترین وجود ندارد؟ آیا جای تعجب است که با چنین دیدی چرا وضع ما روز بروز بدتر میشود و بقول معروف سال بسال دریغ از پارسال.چرا خود ان تغییری نشویم و انی را ایجاد نکنیم که میخواهیم ببینیم؟
      در مورد آقای بختیار هم، گر چه حرفهای بختیار را حرفهای قشنگی میدانم ولی دولتش را، حتی اگر مردم ساکت میشدند و به خانه میرفتند و رژیم شاه میماند، در هر حال دولت مستعجل میدانم. چرا، به این دلیل که هر گاه در امریکا یک رییس جمهور دموکرات،. قدرت را از یک رییس جمهور جمهوریخواه تحویل میگرفت، رییس جمهور جدید، شاه را مجبور به اتخاذ اصلاحاتی میکرد و بر وی فشار می آورد تا آزادیها و حقوق مردم را رعایت کند. بمحض آنکه دوره این رییس جمهور دموکرات تمام میشد و رییس جمهور جمهوریخواهی جای آنرا میگرفت، این فشار از پشت سر شاه برداشته میشود و دوباره اش همان اش بود و کاسه همان کاسه. کما اینکه در سال ۴۲ هم که کندی روی کار آمد، ایران شاهد همین اوضاعی بود، از نظر رشد مطبوعات و آزادیها، که ما در سال ۵۷ هم دیدیم. متاسفانه رژیم شاه نشان داده بود که اصلاح ناپذیر است، وگر نه شما فکر میکنید که چرا کاری را که در مصدق با ان محبوبیت ملی و بین المللی نتوانست بکند، آقای بختیار که در مقابلش بضاعتی از نظر سابقه سیاسی نداشت میتوانست به انجام برساند. بختیار شاید از روی سادگی،فقط فرصتی به شاه و درباربرای تجدید قوا میداد که وقتی چراغ سبز خود را از امریکا گرفتند، با نیروی تازه نفس مردم را سرکوب کرده به خانه بفرستند. مگر چند بار باید آزموده را آزمود؟ من این عدم اعتماد به رژیم شاه را درست میدانم و کاری هم که در خلع ید از رژیم شاه بود درست بود، اشتباه این بود که قدرت را از شاه گرفتیم و به شیخ دادیم. و الا که اصلا ای کاش مردم به خاتمی و موسوی هم اعتماد نکنند، که این رژیم هم مثل رژیم شاه ثابت کرده که بهیچ عنوان اصلاح پذیر نیست.
      من فکر میکنم که اگر همچنان بخواهیم تماشاگر و انتخابگری پاسیو بمانیم و خود را محدود به انتخاب بین بد و بدتر کنیم، خود بخود دور بدست نیروهای فاشیستی و ارتجاعی میفتد که هیچ احترامی برای حقوق و آزادیهای مردم قائل نیستند. در آنصورت مطمئن باشد که بدترین رخ خواهد داد و باز من و شما همچنان درگیر دور باطل انتخاب بین بد و بدتر خواهیم بود. در صورتی که این رژیم بهر دلیل، از جمله الزام خود خواسته ما به انتخاب بین بد و بدتر، بماند باید منتظر ظهور رهبرانی باشیم که بقول شما برای اعتراض، توصیه به اشغال ریختن و مسموم کردن آب شرب مردم خواهند کرد. در آنصورت باید منتظر ظهور نسل جدیدی از امثال «شادی صدر» ها باشیم که دید و فرهنگ مذهبی و استبدادی خود را در زیباترین بسته بندیهای حقوق بشری عرضه خواهند کرد و باید منتظر روزی باشیم که بگوییم صد رحمت به خامنه ای.

  141. #166 توسط انسان سکولار در مِی 15, 2010 - 3:48 ب.ظ.

    آقای رها
    دو سئوال مرا جواب دهید اگر ممکن است.
    در حال حاضر ساکن کدام کشور هستید؟
    در انقلاب چه هزینه ای پرداخت کرده اید؟

    • #167 توسط rha در مِی 15, 2010 - 6:53 ب.ظ.

      در زمان انقلاب نوجوانی بیش نبودم ولی جوانی ام در جنگ و اختناق سخت. چرا میپرسید؟

    • #168 توسط rha در مِی 15, 2010 - 6:55 ب.ظ.

      در زمان انقلاب نوجوانی بیش نبودم ولی جوانی ام در جنگ و اختناق سوخت. چرا میپرسید؟

  142. #169 توسط انسان سکولار در مِی 15, 2010 - 6:07 ب.ظ.

    دعوت میکنم آخرین برگ پرونده ی شادی صدر را به نام “شادی در صدر جدول” بخوانید:

    sadr.e33.de

    نگران ورم و یا اسپم نباشید طرفتان انسان سکولار است.

  143. #170 توسط انسان سکولار در مِی 15, 2010 - 10:05 ب.ظ.

    رها جان جواب سئوالم را ندادی

    در حال حاضر در کدام کشور زندگی میکنی ؟

    در طول انقلاب از نزدیکانت کسی توسط رژیم زندانی و یا به شهادت رسیده است یا نه؟

    • #171 توسط rha در مِی 15, 2010 - 10:45 ب.ظ.

      انسان سکولار
      ببخشید، ترجیح میدهم راجع به این مسائل صحبتی نکنم. من در خارج کشور هستم ولی ترجیح میدهم که بیش از این صحبتی نکنم. من مساله ای عمومی را مطرح کردم چرا باید این مسائل شخصی شوند؟ اگر بحثی دارید میتوانیم صحبت کنیم ولی تصور نمیکنم که وضعیت خصوصی من تاثیری در صحبتهایمان داشته باشد. ضمنا ترجیح میدهم که اگر صحبتهای سیاسی میکنیم روی سایت خانم صدر نباشد، چرا که به بحث ایشان ربطی ندارد و ممکن است که ایشان خوششان نیاید. آیا میتوانیم روی سایت خود شما صحبت کنیم؟

    • #172 توسط rha در مِی 15, 2010 - 10:58 ب.ظ.

      انسان سکولار
      نگفتی چرا می پرسی؟ من کینه شخصی ندارم، اگر منظورتان این است.

  144. #173 توسط انسان سکولار در مِی 15, 2010 - 10:59 ب.ظ.

    چه افتخاری از این بیش

    http://goo.gl/OKCq

    این آدرس برای شما و سایر دوستان

    برای موضوع «اصلاحات یا تغییر رژیم»

    • #174 توسط rha در مِی 15, 2010 - 11:16 ب.ظ.

      انسان سکولار
      خیلی ممنون، من سایت شما را دیدم. میتوانیم آنجا صحبت کنیم.

  145. #175 توسط نیلو در مِی 16, 2010 - 6:40 ق.ظ.

    به نیمای عمومردک!
    فکر می کنم انسانی که از حد متوسطی از هوش و ذکاوت برخوردار باشد فرق لحن شوخی و جدی را می فهمد! من در هنگام کامنت گذاری های یک مشت عمومردک مثل تو پیرامون مطلب شادی صدر، خیلی شلوغ بودم و وقت ورود به بحث(چه بحثی هم راه انداختید!!) نداشتم.البته بنا بر تجربه می دانم جواب گویی به امثال شما فایده ای ندارد و راه خود را طی می کنید و بکنید! به جهنم!
    آن شب که این جا اولین کامنت ام را در واکنش به مطلب شادی و بازخوردهای اش نوشتم یک جور لج بازی کردم و گارد گرفتم .چرا؟ چون تمام شب داشتم کل کامنتهای دو پست شادی و کامنت های سایت مردمک و مطالب چند وبلاگ و سایت بالاترین و … را می خواندم و تقریبا از این اندازه از کج فهمی و برج عاج نشینی مردانه سرسام گرفته بودم! نمی توانستم هضم کنم چرا یک تعمیم ساده(که سر آن هم می توانم ساعت ها حرف بزنم) چنین موج ای درست کرد در حالی که من به عنوان زن روزانه با حجم بسیار بالایی از این جور قضاوت ها و تعمیم ها و کلی گویی ها(که مثال هم آوردم)برخورد می کنم و صدایم در نمی آید .حتی شاید طبیعی به نظر می رسد!! اگر یک فمینیست همه ی این ها را در یک مقاله ی ناقابل بنویسد عده ای خراب می شوند سرش که بابا این چیزها که اصلن مهم نیست و چرا بین زن و مرد دیوار می کشید و مزخرفاتی از این دست!!!
    خوب من خیلی از این قضیه عصبی شده بودم بنابراین با آگاهی از این که کماکان عمومردک های عزیز در این وبلاگ به کمین نشسته اند یک کامنت تحریک کننده گذاشتم:) بعد هم چون عادت دارم وقتی زیادی عصبی یا کلافه می شوم می زنم به کانال طنز(یک جور سیستم دفاعی!) بقیه ی کامنت های ام را به طنز برگزار کردم و فکر نمی کردم شما این قدر هوش پایینی داشته باشید که کنایه های من را نگیرید!
    مثال: در مورد عبارت «زن ذلیل» که مانند آن یعنی «مردذلیل» در فرهنگ فول مردسالار ما یافت نمی شود …از نظر من دلیل اش چیزی نیست جز واکنش مردسالاری به پیگیری زنان نسبت به حق شان.این خیلی ساده و واضح است فرزند! اگر تو فکر می کنی این طور نیست بفرما بگو چرا! ان مثال را هم برای ذهن ساده ی تو زدم تا درک اش کنی! مثال «سطل آشغال»! توی برنامه های طنز نود شبی که پر است از کلیشه های غلط جنسیتی و رواج رفتارها و اصطلاحات زن ستیز بین مردم این قضیه ی سطل آشغال مدام تکرار می شود! یک جورهایی شده سمبل تمام بهانه گیری های مردانه و گارد گرفتن مردان در برابر از دست دادت جایگاه کهن شان و قرار گرفتن در موضع برابر با زنان! یک جور تقلای بی حاصل!
    یا وقتی در برابر ادعای تو که البته یک کل کل مردسالارانه و عمومردکی است و آن هم از ارزش انداختن کار خانگی با وجود وسایل خانگی امروزی،من هم کنایه می زنم که مردها لابد با گاوآهن سر و کار دارند!
    یا مثلن من به آن انسان سکو.لار (که حالا مطمئن شدم خودتی!)می گویم مادرت در کوچکی قربون شمبول طلایی ات هم زیاد رفته، ترجمه اش این می شود که من هم قبول دارم در بازتولید کلیشه های تبعیض جنسی خود زنان و از جمله مادران به شدت نقش دارند.پس در این جا حساب ام را از ضد مردهایی که همه چیز را می اندازند گردن جنس مذکر جدا می کنم! اوکی؟! کوتاه و موجز! اگر تو نمی توانی درک کنی دیگر من تقصیری ندارم!
    در ضمن سعی نکن با کولی بازی و هوچی گری یا تحقیر و تمسخر نظر من را تغییر بدهی یا از حرفم کوتاهم بیاوری که تاثیری ندارد! این همه مدت از ظهور اینترنت در ایران و حضور سایت ها و وبلاگ های فمینیستی در اینترنت ایرانی می گذرد اما شما جماعت کولی نتواسته اید راه بهتری از توهین و تمسخر و تحقیر پیدا کنید! الان هم اصلن برای من مهم نیست مغز علیل تو که چنین افاضاتی را با افتخار در چند سایت و وبلاگ ثبت کرده است:
    ((«اگه زنها در طول تاریخ از حقوق برابری با مردها برخوردار نبودن، دلیلش بدذات بودن یا ظالم بودن یا ضد زن بودن مردها نبوده، بلکه تنها دلیلش اینه که مردها ازنظر جسمی قوی تر از زنها بودن. حالا سوال من از خانمها اینه که اگه قضیه برعکس میبود، یعنی زنها قویتر از مردها میبودن اونوقت چه اتفاقی میافتاد؟! آیا شما به مردها زور نمیگفتین؟؟(ای داد بی داد!)فعلآ که با وجودی که قدرت کمتری دارین، تا جایی که میتونین به مردها زور میگین!(آهان همون زن ذلیلی و قضیه ی سطل آشغال؟!!) اگه قدرت داشتین چه کار میکردین؟! پس بهتره کمی هم انصاف رو رعایت کنین و بدونین که مردها لااقل در کشورهای متمدن با وجودی که میتونستن حقی برای زنها قائل نشن ولی قدرتشون رو داوطلبانه با زنها تقسیم کردن.»
    «یعنی تعداد مردانی که زن رو جنس درجه دو و وسیلهء جنسی میدونن با تعداد “زنانی” که همین تفکر رو دارن تقریبآ برابره!و همونطورکه فمینیستها در کشورهای غربی همین کار رو درحق مرد کردن و مردها در اون کشورها از کوچکترین حقی دربرابر زنها برخوردار نیستن و عملآ تبدیل شدن به جنس درجه دو 🙂 و این روند همچنان ادامه داره، چون مردها بوسیلهء “قوانین” زور و قدرت رو “یکطرفه” در اختیار زن قرار دادن! زنها و فمنیستهای ایرانیی که هنوز “قدرت قانونی” رو به چنگ نیاوردن اینطور دارن نسبت به جنس مرد نفرت پراکنی میکنن، مشخصه که اگه به این قدرت برسن چه بلایی به سر مردها و درنتیجه جامعه خواهند آورد!»))
    از کامنت های طنز من برداشت های خودش را بکند و بعد نتیجه بگیرد ! و واقعن چرا خیال می کنی با گفتن این جفنگیات می توانی حرف ات را پیش ببری؟! کلن من با تو و ادبیات تو و نگاه از بالا به پایین تو سال هاست مانوس ام! مرد ایرانی یعنی همین دیگر؟! حالا بعضی بیشتر و بعضی کمتر اما در نهایت مرد ایرانی زن رو قبل از انسان دیدن یک زن می بیند آن هم آن زن ای که «مردسالاری» تعریف کرده و نه زن ای که واقعن هست.و خدا آن روز را نیاورد که زن قصه ی ما پا از حد و حدودی که مردسالاری برای اش گذاشته فراتر بگذارد .آن وقت باران فحش و تکفیر و تحقیر و استهزاست که بر سرش باریدن می گیرد!

  146. #176 توسط نیلو در مِی 16, 2010 - 6:44 ق.ظ.

    البته قصد داشتم پاسخ آن کامنت ات را که کسی نداده بود بدهم اما بعد دیدم حس اش نیست که جواب یک مشت کل کل های عمومردکی را بدهم!
    فقط برای من روشن کن منظورت از فاشیست خواندن من چه بود؟ قبول دارم مقداری تند رفتم و باعث شدم طرفم گارد بگیرد(خشونت کلامی) اما نهایتا در موضع گیری ای که کردم به جایی نرسیدم که نشان بدهم ضد «مرد»م و فرمان ریختن مردان را در کوره های مرد سوزی بدهم:)

  147. #177 توسط نیلو در مِی 16, 2010 - 6:56 ق.ظ.

    البته قصد داشتم پاسخ آن کامنت ات را که کسی نداده بود بدهم اما بعد دیدم حس اش نیست که جواب یک مشت کل کل های عمومردکی را بدهم! خداوکیلی ان کامنت را که توی سایت مردمک و وبلاگ مسیح هم پیست کرده بودی به نظرت سرشار از ادعاهای چرند یک مرد گردن کلفت سیبیل از بناگوش در رفته ی عمومردک نبود؟! از این ها که ورد زبان شان مردی و مردانگی و سیبیل مردانه و نفس کش و زنی گفتن مردی گفتنه؟!!دستمال یزدی هم با خودت حمل می کنی؟!:)
    تازه بدون خجالتی همه جا هم پیست اش کرده بودی و شاکی بودی چرا کسی جواب نمی دهد!!! خوب جواب همچین چیزی همان کامنت طنز من می شود در دست انداختن تو و عقیده ی مرتجع ات دیگر!!
    فقط برای من روشن کن منظورت از فاشیست خواندن من چه بود؟ قبول دارم مقداری تند رفتم و باعث شدم طرفم گارد بگیرد(خشونت کلامی) اما نهایتا در موضع گیری ای که کردم به جایی نرسیدم که نشان بدهد من ضد «مرد»م و فرمان ریختن مردان را در کوره های مرد سوزی بدهم:)

  148. #178 توسط نیلو در مِی 16, 2010 - 7:06 ق.ظ.

    در کل به نظر من اتفاق افتادن برابر ی زن و مرد یه پروسه ی زمان بر است و ما نمی توانیم با مثال آوردن از غرب امروز (که تازه آن هم در مرحله ی مردسالاری مدرن قرار دارد و نه برابر یا به قول تو زن سالاری!!)و نادیده گرفتن مبارزات فمینیست ها در طول چندین دهه، از غرب مثال بیاوریم و با ایران مقایسه کنیم و بگوییم این قدر زن و مرد را جدا نکنید …
    دوباره بخواهم بزنم به کانال طنز(این بار دیگه حال اعصاب ام خوبه!) می شه این که ما الان در مرحله ی پرت کردن تخم مرغ و گوجه فرنگی به مخالفین حقوق برابر زنان هستیم:) (فیلم مری پاپینز رو دیدی؟) دقت کن نگفتم مردها گفتم مخالفین برابری حقوق زن و مرد! که می توانند هم زن باشند و هم مرد! در ضمن پرت کردن گوچه و تخم مرغ یک مخالفت بانمک و غیرخشونت آمیز است و از نظر من مشکلی ندارد 🙂

    • #179 توسط نیلو در مِی 16, 2010 - 8:15 ق.ظ.

      هوووم …خوب نیما! الان که یک دور دیگه کامنت ات را خوندم متوجه شدم غیر از ادعاهای مزخرفی که کرده بودی و همان ها هم در ذهن من بولد شده بود ، بعضی حرف های ات هم بدک نیست.و چون من انسان منصف ای هستم و برای ثابت شدن به تو که بدانی اگر بعضی جاها تند رفتم یا اشتباه کردم ترمز می کنم باید بگویم با مثلن این قسمت های کامنت ات موافق ام:اگه یه آدم منطقی بخواد واقعآ دنبال “راه حل” باشه تا زنها رو به برابری حقوقی برسونه چکار باید بکنه؟ مسلمآ باید به ریشه ها بپردازه. «یا اون جایی که گفتی نفرت پراکنی نکنیم کاملن درسته! اما این شمایید که با گرفتن مسلسل کلمات پر از توهین و تحقیر به سمت نویسنده ی یک مقاله نفرت پراکنی می کنید!و این که گفتی زن ها را فرشته بدانیم و مردان را شیطان کاملن درسته.اینی هم که زن ها باید مسئولیتی درقبال مشکلات خودشون داشته باشند و یک سره تقصیر را بر گردن مردان نیاندازند کاملن به جاست!و فکر نکنم شادی یا هیچ فعال حقوق زنانی این طور فکر بکند. در آن صورت راحت تر بود به جای تمام آن فعالیت های خستگی ناپذیر و البته خطرناکی که در ایران داشته اند می نشستند یک گوشه ای و ناله و نفرین می کردند! اما بعد به این جا که می رسی کار رو خراب می کنی:
      هرکس تو جامعه ایران زندگی کرده باشه میدونه مردانی که نگاهشون نسبت به زن شبیه امام جمعه تهرانه در اقلیت محض بسر میبرن. درواقع تفکر زن ستیزانه صرفآ در بخش “متعصب مذهبی” وجود داره، که باز همه میدونن این بخش چند درصد از جامعه رو تشکیل میده! »
      این رو بهش می گویند نگاه ونک به بالا به تمام ایران! تو در تمام شهرهای کشور بوده ای و می دانی چه دیدی به زن وجود دارد؟! تازه من اصلن گمان نمی کنم زن ستیزی در ونک به بالا موضوع حل شده ای باشد و به قول تو تبدیل شده باشد به «زن ذلیلی»!!! فقط شکل اش شاید تغییر کرده باشد.از این جا هم می شود به نگاه ونک به بالای تو پی برد:»اون قسمت که میگه همه مردها حجاب رو به زنان فامیلشون تحمیل میکنن احساس میکردم داره راجع به “ایران عهد قاجار” صحبت میکنه! و مقاله ش درمورد ایران امروز نیست! » این خیلی دیدگاه بالاترینی ای بود.دیدی این هایی که توی بالاترین می نشینند و در مورد همه ی مردم ایران طوری نظر می دهند که انسان فکر می کند در مورد مردم اروپا حرف می زنند؟!خوب عزیزجان! چنین چیزی امکان ندارد.چون حجاب و ناموس و ناموس پرستی کماکان در ایران نقش پر رنگی دارد و تو که از تعمیم دادن شادی صدر این طور اختیار از کف داده ای نمی توانی خودت هم ونک به بالای تهران را به کل ایران تعمیم بدهی!
      …..
      می دانی این وسط چه اتفاقی افتاده؟ من چند تا ادعای مزخرف در کامنت ها را در ذهن ام با هم مخلوط کرده بودم ( به دلیل خستگی زیاد) و همه را به اسم تو زده بودم:)هر چند تو هم کم عمومردک بازی در نیاوردی اما بعضی حرف های ات هم به شرطها و شروطها بد نیست.این را هم گفتم که حرف های تندی که زده ام را از دل ات در بیاورم و طعم مهربانی فمینیستانه:) را بهت بچشانم ! شاید هم تو همان انسان سکو.لار نباشی کی می داند:) اما کماکان فکر می کنم خیلی عمومردکی 🙂
      من واقعن از این که این همه کامنت گذاشته ام از روی صاحب وبلاگ خجل ام. یک جور هایی بلند بلند فکر کردم!

  149. #180 توسط نیما در مِی 16, 2010 - 9:33 ق.ظ.

    بخشی از افاضات «پست مدرنیستی!» از یک فمنیست پست مدرن به نام نیلو کماندو!:
    ((نیمای عمومردک!…
    من در هنگام کامنت گذاری های یک مشت عمومردک مثل تو پیرامون مطلب شادی صدر، خیلی شلوغ بودم…
    جواب گویی به امثال شما فایده ای ندارد و راه خود را طی می کنید و بکنید! به جهنم!…
    فکر نمی کردم شما این قدر هوش پایینی داشته باشید که کنایه های من را نگیرید!…
    مثلن من به آن انسان سکو.لار (که حالا مطمئن شدم خودتی!)می گویم مادرت در کوچکی قربون شمبول طلایی ات هم زیاد رفته…
    اگر تو نمی توانی درک کنی دیگر من تقصیری ندارم!…
    سعی نکن با کولی بازی و هوچی گری یا تحقیر و تمسخر نظر من را تغییر بدهی…
    شما جماعت کولی نتواسته اید راه بهتری از توهین و تمسخر و تحقیر پیدا کنید! الان هم اصلن برای من مهم نیست مغز علیل تو که چنین افاضاتی را با افتخار در چند سایت و وبلاگ ثبت کرده است:…
    چرا خیال می کنی با گفتن این جفنگیات می توانی حرف ات را پیش ببری؟!…
    مرد ایرانی یعنی همین دیگر؟!…
    خدا آن روز را نیاورد که زن قصه ی ما پا از حد و حدودی که مردسالاری برای اش گذاشته فراتر بگذارد آن وقت باران فحش و تکفیر و تحقیر و استهزاست که بر سرش باریدن می گیرد!….
    ان کامنت را که … پیست کرده بودی به نظرت سرشار از ادعاهای چرند یک مرد گردن کلفت سیبیل از بناگوش در رفته ی عمومردک نبود؟!
    دستمال یزدی هم با خودت حمل می کنی؟!…))

    این است «منطق!» و زبان گوه انبار یک بانوی ایران زمین! خیلی شاعرانه و لطیف شد نه؟!
    ج: حاج خانوم! اول اون چادری رو که دور کمرت بستی باز کن، بکش سرت! انقدر هم گرد و خاک به پا نکن! اینجا فاحشه خونه یا چاله میدون نیست. اوکی؟! وقتی وارد جمعی میشی که یه سری آدمیزاد متمدن نشستن، دارن با هم صحبت های جدی میکنن، یا سعی کن ادای آدمهای متمدن رو در بیاری یا اگه نمیتونی، سعی کن وارد اون جماعت نشی که نه اون جماعت رو به گند بکشی نه خودت رو! من تا به حال در تمام کامنت هام کوچکترین اهانتی به کسی نکردم. ولی زبان لات بی سرو پایی مثل تو رو هم خوب بلدم! احترام هر کسی دست خودشه. من فقط به کسی احترام میذارم که لیاقتش رو داشته باشه.
    اومدی یه سری از حرفهام رو با یه سری از محتویات مغز گندیده ت مخلوط کردی، ریختی تو ماشین همزن بعد معجون به دست اومده رو تخلیه کردی اینجا! من هرچی سعی کردم «منطقی» (هرچند جزئی) از این معجون استخراج کنم تا جوابی بهش بدم، نتونستم!
    آقایون «زن ذلیل»! که میاین در دفاع از این فمنیستها خودتون و بقیهء مردها رو حقیر و کوچیک میکنین تا بلکه توجه همسر و دوست دختر و بقیهء زنها رو به خودتون جلب کنین! حالا بیاین تحویل بگیرین! این زنهای وقیح و «بی مسئولیت» دست پروردهء شماها هستن! زنهایی که حتی برای «حرف زدن» هم کوچکترین «مسئولیتی» قائل نیستن. بطوری که از تمام حرفها شون حتی «یک جمله»ء منطقی و معنی دار نمیشه پیدا کرد! با خیال راحت میان هرچی «احساسات» در درونشون غلیان میکنه تخلیه میکنن رو هیکل ما مردها، کاری هم ندارن که حرفشون درست و منطقی و قابل فهمه یا نه! فقط انتظار دارن که «هرچی» میگن بلافاصله از طرف مردان زن ذلیل اطاعت بشه! چون یاد نگرفتن در برابر اعمال و گفتارشون «پاسخگو» باشن! چون شما زن ذلیل ها بهشون یاد دادین که کوچکترین «مسئولیتی» در قبال رفتار و گفتارشون نداشته باشن و هرجا اراجیفی به هم میبافن شماها بلافاصله میاین برای ماله کشی!
    حالا نیلو کماندو! من باید برم بخوابم. تا دو سه روز دیگه که برمیگردم امیدوارم اینجا رو تبدیل به فاضلاب نکرده باشی! همین الانش هم هرچی دارم سیفون میکشم پایین نمیره!! رحم کن به ما!

  150. #181 توسط رها در مِی 16, 2010 - 4:10 ب.ظ.

    نیما جان
    کامنتت جالب بود. راستی من نفهمیدم عمو مردک نقطه مقابل خاله زنک است؟ باید همینطور هم باشه چون این نیلو که واقعا با این ادبیاتش خیلی خاله زنکه. اما از شوخی گذشته، این ایرانیا، فمینیسم را هم ایرانیزه کردن و به گند کشیدند. من هرگز همچین چیزی و ادبیاتی از هیچ کدام از خانمهای فمینیست غربی ندیده بودم. شما همین کمپین مه لرزه رو ببین. یک دختر ۲۲ ساله آمریکایی بدون اینکه تو سر کسی بزنه فقط شخص امام جمعه را مسخره کرد. در عوض، خانم صدر وکیل یک مقاله نوشت که سرشار از توهین بود و انقدر هم شعور نداشت که معذرت خواهی کند. امثال نیلو هم پامنبریهاش هستند که برایش ذوق میکنند و هورا میکشند. واقعا فرق تربیت انسانی غرب با تربیت اسلامی همینجا معلوم میشه.

  151. #182 توسط نیلو در مِی 17, 2010 - 12:16 ق.ظ.

    به نیمای عمومردک
    می بینم که اصطلاح عمومردک بدجور اثر گذاشته و همچنان داری به خودت می پیچی! این پامنبری ات رها هم که دارد برای ات صلوات می فرستد!! شماها خوب بلدید پشت هم را بگیرید و برای حرف های چرند هم هورا بکشید!کل نظرات تو و چند تا مثل تو را، که این جا گرد و خاک راه انداخته اند ،روی هم جمع کنیم می شود یک مشت بهانه گیری وغر و رجز و بدوبیراه و ناله و نفرین! و ان وقت به دیگران می تازید که چرا مستدل و مودبانه حرف نمی زنند؟!نه عزیزم! جواب های هوی است! از اصطلاحات «زن ذلیل» و «زنیکه» استفاده می کنی و لحن ات کاملا ستیزه جوست، آن وقت می خواهی برای ات کف بزنند! قادر به تمایز بین لحن شوخی و جدی هم که نیستی …به نظرم تو آمده ای این جا تا فقط هیاهو راه بیاندازی و هوارهوار کنی و عقده هایی که از دوست دخترت یا دخترهایی که محل ات نگذاشته اند داری را خالی کنی! نیامده ای که حرف حساب بزنی تا حرف حساب بشنوی! یک چیزی بدجور دارد آزارت می دهد و این کاملن مشخص است!وگرنه وقتی به تو گفتم اصطلاح کوچه بازاری و عوامانه ی «زن ذلیل» از لجن زار فرهنگ مردسالار ایرانی بیرون آمده یا حق نداری از روی شکم بگویی حجاب در ایران امروز مهم نیست عربده نمی کشیدی و شیشه ها را نمی شکستی! برای دستمال یزدی به دستی مثل تو نه منطق جواب می دهد نه ادب. باید فقط ریشخندت کرد چماقدار غارنشین عزیز!
    حالا می فهمم که آن حرف هایی هم که از کامنت ات جدا کردم و گفتم خوب است را هم از جاهای دیگر آورده بودی مونتاژ کرده بودی سر کامنت عوامانه ات تا رد گم کنی! گفتم به گروه خونی ات و نتیجه ای که می خواستی از حرف های ات بگیری نمی خورد آن قسمت ها!
    و فکر می کنم تو همان انسان سکو.لاری که حتی بعد از معذرت خواهی تلویحی من از کلمه های تندی که به کار بردم باز هم داری از عصبانیت تنوره می کشی و جواب کامنت های من به او را می دهی!(و البته که من در مورد پدیده ی عجیبی و مضحکی مثل انسان سکو.لار به هیچ عنوان کوتاه نمی آیم و کلن از افراد تو خالی ای که صدای تلق و تولوق قوطی حلبی در جوی آب می دهند خوش ام نمی آید)
    اگر فکر کرده ای می توانی این جا بیایی و کلی رجز و احساسات زن ستیزانه را به جای استدلال به ما قالب کنی و برای ات کف زده شود که بیخود امیدواری! اعتماد به نفس خارق العاده ای داری که در فرهنگ مردسالار ایرانی به همه ی مردان زیاده خواه ایرانی کادو داده شده! که مثلن می آیند چرندیات شان را همه جا پیست می کنند و فکر می کنند چه حرف های مهمی هم زده اند! اعتماد به نفس زیادی خوب نیست.من به تو توصیه می کنم ان را بیاندازی توی سطل آشغال و راس ساعت نه ببری بگذاری دم در زن ذلیل گرامی! 🙂
    البته اصلن نمی دانم چرا در یک وبلاگ کماندو بسط نشسته ای و و به لن ترانی ها و یاوه گویی ها و نفس کش طلبیدن های ات ادامه می دهی و این طور زجر می کشی؟!(واقعن داری زجر می کشی ها)
    خوب گوش کن! لیچار گویی های امثال تویی اصلن برای من مهم نیست.بسیار بدتر این ها را در حیات وحش(خیابان های) مملکت گل و بلبل از هم جنسان ات شنیده ام و آستانه ی تحمل ام در مقابل شنیدن جفنگ و یاوه و ناسزا بالا رفته! نگاه کن! باد هوا…………………..

  152. #183 توسط نیلو در مِی 17, 2010 - 12:19 ق.ظ.

    اووووه این پامنبری ات(رها) ببین چه مودبه…مردان غیور ایرانی دایما در همه جا و همه وقت در حال و فحش و لیچار گفتن هستند ، حتی به هم… ولی به زن ها که می رسد باید از کلمات بهداشتی استفاده کنند با سروران معظم شان هم که حرف می زنند نگویند بالای چشم ات ابروست تا به تریج قبای شان برنخورد! موقع خندیدن دهان شان را از یک حد بیشتر باز نکنند! در خیابان بستنی نخورند! دیگه چی بود رها؟! بگو تا من بی تربیت بی نزاکت بفهمم! آن قدر هم این رها عقل اش کار می کند که به مقایسه ی جالبی بین ایران و غرب دست می زند…واقعن رها تو تا کجاها عقل ات می رسدها …تو که فمینیست های ایرانی را با غرب مقایسه می کنی بیا و مرد ایرانی را هم با مرد غربی مقایسه کن تا کمی فیض ببریم!
    اگر خندیدن به صحبت های عمومردک و چیپ مردان ای که به جای استدلال کردن یا پاسخ گویی به یک سوال من که دایما تکرار کردم(چرا یک تعمیم ساده باعث این انفجار عظیم شد؟!!)؛ با حرف های صد من یک غازشان همه جا را پر کرده اند، خاله زنکی است که باشه من خاله زنک ام.اما از حرف ام یک قدم هم کوتاه نمی آیم که امثال این نیما ، عمومردک (یعنی خاله زنک مردان)هستند.در کامنت اش رگه های بسیاری از این عمومردکی یافت می شود.به خصوص آن جایی که هوار می زند»تا کجا زن ذلیلی آقایان؟!!! در حالی که تمام آمار و تحقیقات و نظرسنجی ها و علوم جامعه شناسی و قوانین حقوقی و چه و چه و چه دارند عکس آن یعنی «مردذلیلی» را نشان می دهند ایشان با اعتماد به نفسی خارق العاده یک اصطلاح چیپ کوچه بازاری را دایما این جا تکرار می کند و شگفت این که فکر می کند حرف مهم و علمی ای زده!!! در ضمن کامنت های فوق العاده علمی شما را هم دیدیم رهای محترم !
    در آخر این که من فقط بیست ساله ام و رشته ام انسانی نیست… پس نمی توانم از منظر علمی چیزی بگویم .و باید حالا حالاها بخوانم و فکر کنم تا پخته شوم:) ادعایی هم نکرده ام مثل آن انسان سکو.لار خنده دار! نظرم را گفتم و تو نمی توانی با توهین و تمسخر جلوی نظر مخالفت را بگیری فاشیست عزیز! و البته در کامنت های تو و امثال تو هم غیر از بهانه گیری و بد و بیراه های مردانه چیزی ندیدم که شایستگی پاسخگویی علمی داشته باشد.علمی که هیچ حتا منطقی هم در حرف های تان نبود…آن هم وقتی مردان خودشان را خدای منطق و استدلال می دانند و برای تحقیر زن را احساساتی می نامند…اما در کامنت های شان غیر از احساسات خشن مردی که از زور نفرت از زنان ،از اصطلاحات زن ستیز استفاده می کند و دایما در حال رجز خوانی و نفس کش طلبیدن است چیزی یافت می نشود.شما ها عادت کرده اید هر جفنگی بگویید و فکر کنید حرف مهم زده اید و نظر مخالف تان را به استهزا بگیرید تا بی منطقی و سبکی حرف خودتان را پنهان کنید! این یک جور تاکتیک است!
    فکر کن! گفته یک سری آدم متمدن نشسته اند و حرف می زنند؟! 🙂 تو که دایما از اصطلاح قرون وسطایی «زن ذلیلی» استفاده می کنی متمدن شده ای؟! 🙂 من هم که تو و امثال تو را ریشخند می کنم شده ام غیرمتمدن؟! 🙂 بسی قاه قاه نمودیم.با امثال تو باید به همان زبان طنز حرف زد.می دانم از کجا سوخته ای انسان سکو.لار…همان جیب خالی و پز عالی…یا بضاعتی نداری و فکنده ای دامی 🙂 خوب نداری دیگر! من چه کنم!

  153. #184 توسط رها در مِی 17, 2010 - 2:36 ب.ظ.

    آخه نیلو حرف تو و خانم صدر که تو پامنبریش رو میکنی که علمی نیست که جواب علمی بخواد. گفتی که «د‎ر آخر این که من فقط بیست ساله ام و رشته ام انسانی نیست…» تو با این حرف زدن و دلیل آوردنت اصلا به آدم دانشگاهی نمیخوری…..بیشتر به همون پیشکار قمر خانم میخوری. حرفهای منطقی هم نزدی که قابل جواب باشه. من تعجب میکنم که تو بخواهی دانشگاهی باشی……شاید هم باشی…..بالاخره دانشگاهی که دکطر!!!!! کردان استادش باشه، تو هم باید شاگردش باشی.
    چرا از یک تعمیم ساده اینقدر عصبانی شدیم. معلومه برای اینکه هر آدم درستی از این تعمیم ها ناراحت میشه. اگه به کسی که دزد نیست بگن دزد، خوب بدش میاد. اگه تو بدت نمیاد و بقول خودت صبح تا شب از این چیز ها میشنوی و هیچی نمیگی لابد برای اینه که میدونی این تعمیمی که میدن، بهر کی نخوره، بتو یکی میخوره. و الا با این فهم و شعور و ادبیاتی که من از تو میبینم فکر نمیکنم که بتونی بی تفاوت از کنار همچین چیزایی بگذری و طرف را از معلوماتت مستفیض!!!!! نکنی. البته حق هم داری که نگذری. گر چه با ادبیاتت موافق نیستم ولی اگر میبینی تعمیمی داده شده که بتو نمیخوره، حق اعتراض را داری.
    گفتی که «واقعن رها تو تا کجاها عقل ات می رسدها …تو که فمینیست های ایرانی را با غرب مقایسه می کنی بیا و مرد ایرانی را هم با مرد غربی مقایسه کن تا کمی فیض ببریم!….»
    این مثالی بود راجع به عکس العمل یک دختر غربی راجع به امام جمعه. چه جایی برای مرد غربی داره که من باید با اون مقایسه کنم. حالا من نمیدانم امام جمعه ما کی تا حالا غربی شده ؟ شاید اینو تو باید جواب بدی که آقای کاظم صدیقی چه ربطی به مردی غربی داره؟
    اما اتفاقا سوال خوبی را راجع به مقایسه مرد غربی و ایرانی مطرح کردی. بگذار مقایسه کنیم.
    ۱-مرد غربی هیچوقت به اندازه مرد ایرونی به زن رو نمیده. زن پا بپای مرد کار میکنه، توی خانه با هم خرج میکنن و اگر زنی هم کار نکنه خانه را واقعا برای مرد مرتب میکنه.
    ۲- اگر مرد غربی کمترین نادرستی از زنه ببینه، حتی کمترین ناراحتی از بابت زنه یا کمترین ناسازگاری را ببینه، خیلی راحت ولش میکنه. مثل مرد ایرونی با فاطمه اره بازی امثال تو سر نمیکنه. شماها برای اینکه این اتفاق براتون نیفته مهریه کلانی را همان اول از مرد مطالبه میکنین تا مرد را مادام العمر به گروگان خودتون بگیرین.
    ۳- زن غربی در بالا و پایین زندگی دوست شوهرش است ولی امثال شما ها فقط برای پول مرد باهاش ازدواج میکنین و به محض اینکه طرف وضعش خراب شد ولش میکنین مثل گربه کوره.
    ۴- مرد غربی، وقتی به جایی میره، حالا یا رستوران یا هر جای دیگر، پولش را شریکی با زنش خرج میکنه و زن هم انتظار نداره که مرد خرج اونو بده. شماها اصلا توقع دارین که مرد براتون خرج کنه. مرد غربی به چنین توقعی دست رد میزنه.
    ۵-مرد غربی زیر بار مهریه و اینجور مزخرفاتی که مرد ایرونی میره، نمیره.
    ۶- در کل، مرد غربی قدر خودش را بیشتر از این میدونه که با زنانی مثل شماها زندگی کنه.
    ایکاش ما مردای ایرونی هم، حد اقل نصف مرد غربی برای خودمون و اعصابمون و زندگیمون، ارزش قائل بودیم. که اگر بودیم، امثال تو را تحمل نمیکردیم.
    در مورد اصطلاح زن ذلیلی هم که اینقدر گفتی و خودتم نفهمیدی چی گفتی راجع به مردانی گفته میشه که به خواسته های زیاده خواهانه زنان تن میدهند. چرا، برای اینکه ان زن از سکس به عنوان اسلحه برای رسیدن به خواسته هایش استفاده میکنه. بنا بر این زن ذلیلی نه در ایران بقول تو مردسالار، که حتی در جوامع غربی هم محکوم است و قابل تمسخر. بجای اینکه زن ذلیلی را تایید و توجیه کنی باید از خودت بپرسی که کدوم زن با ارزشی بدنش را با پول یا هر خواسته مادی دیگری تاخت میزنه؟ اینکار با روسپیگری و فاحشگی چه فرقی داره؟ تا آنجا که من میدانم شما زنا اگر هیچی براتون مهم نباشه، تن و بدنتان براتون خیلی مهمه. این شماهایید که میخواهین تن و بدنتان دست کسی باشه که دوستتان داشته باشه و براتون ارزش قائل بشه. جای تعجبه که بجای اینکه زنی را که از ضعف و ذلت یک مرد سوء استفاده میکنه، از بدن خودش سوء استفاده میکنه، فقط برای رسیدن به خواسته های مادیش، بجای اینکه همچین زن و مردی را زیر ضرب انتقاد بگیری داری منتقد را زیر مشت و لگد میگیری؟ من هم آدم زن ذلیل را محکوم میکنم و هم زنی را که از خودش و از همچین مردی سوء استفاده میکنه.

  154. #185 توسط پایا در مِی 17, 2010 - 8:23 ب.ظ.

    بابا با جواب دادن این به دختره(نیلو) جدیش جدیش نکنین. بنده خدا بدجوری سوخته که داره همین جور ترواشات ذهنیش از دهنش در میاد. هنوز کوچیکه. بزارین بزرگ بشه.

  155. #186 توسط نیلو در مِی 17, 2010 - 11:39 ب.ظ.

    رها
    من یک سری انسان پر ادعای تو خالی را ریشخند کردم و همان طور که گفتم اگر ریشخند کردن کار سخیفی است من خیلی سخیف ام! هر چند از ادامه ی کامنت ها و جر و بحث بیهوده ای که داشتم عصبانی ام و مقداری احساس حماقت می کنم.اما کامنت طنزم کاملن درست و به جا بود و تمام احساس من را بعد از خواندن آن همه نظر و پیام منعکس می کرد.احساس گیجی و عصبانیت و تاسف.متاسفانه تو هم با این که ادعا می کنی در غرب زندگی می کنی از این انگ زنی و برچسب زنی که خاص فرهنگ مردسالار ماست ابایی نداری.تا یک زن حرفی بزند یک انگ احساساتی یا سطحی یا خاله زنک رویش می چسبانید تا خفه شود!
    من فقط سه گروهی را که به نظرم شورش را در آورده بودند دست انداختم.اصلن نمی توانم عصبانیت خودم را از زنانی که این جا به حالت بیچارگی افتاده بودند که حمایت مردان «کمتر مردسالار» را از دست ندهند پنهان کنم.به نظرم این همان ضعف و عجزی است که در زنان ایرانی نهادینه شده و بدون «آقابالاسر» «نمی توانند».مسلمه که همراهی مردان آگاه و منصف و برابری خواه با جنبش زنان نعمتی است. اما حرف حساب من اینه که وقتی آدمی کاملن به حقوق برابر اعتقاد داره نباید هیچ چیزی عقیده اش را تغییر بدهد.اما این جور زن ها با یک جور ترس و خجالت داشتند سعی می کردند مردانی را که «لطف» می کنند و از حقوق برابر زنان دفاع می کنند را راضی نگه دارند!به نظرم این یک جور دریوزگی است. اگر شما با نژاد پرستی مخالف باشی و یک روز مثلن یک افغان مطلبی بنویسد که همه ی ایرانی ها را نژادپرست بداند(با این که می دانید احساسات اکثریت جامعه ی ایرانی بر ضد افغان هاست) از دفاع از حقوق افغان ها کوتاه می آیید؟ کجای حرف من بی منطق و خاله زنک بود؟منظور من کوتاه و وموجز اما مشخص بود.
    همین طور من از پانزده سالگی وبلاگ ها و سایت های فمینیستی را دنبال می کنم و مدت کوتاهی هم خودم وبلاگی داشتم و جو عمومی همیشه بر ضد فمینیسم بود و اصلن کسی را به خصوص از مردها نمی دیدم که از فمینیسم دفاع کند بعد در این ماجرای اخیر ناگهان با مردانی مواجه شدم که داشتند برای فمینیسم واقعی و مظلوم!!! سینه می زدند! خوب هم شوک شدم و هم خنده ام گرفت! پس دسته ی دیگری که بهشان طنزیدم! آن ها بودند…
    دسته ی سوم هم همین افرادی مثل نیما بودند که با ادعاهای عجیب و اصطلاح»زن ذلیل» که مدام تکرار می کردند و یک جورهایی ذات مردسالارشان را نشان می دادند عصبانی ام کرده بودند.ادعاهایی فوق العاده چیپ و عمومردک.مثلن شما به من بگو آیا در غرب چیزی به نام «کار خانگی» وجود ندارد؟! آیا بچه داری کار شاق و فرسوده کننده ای نیست؟ خوب عزیزم تو که جوالدوزهای ات را به من زدی یک سوزن هم به این عمومردک ها بزن!
    اگر می توانستم تمام این کامنت هایی که گذاشتم را پاک می کردم غیر از همان سه تا کامنت اولی که در پست جلو گذاشتم.به خصوص در آن کامنت طنزم همه ی مانیفست خودم ر 🙂 ا اعلام کرده بودم. اگر از نظر شما حرف حساب یعنی قلمبه گویی و عصاقورت دادگی که حرفی نمی ماند…
    از روی جام بلورین ات دیده ای که من از تعمیم داده شدن شبانه روزی خیلی چیزها به زنان ناراحت نمی شوم!!! که باید بگویم جام بلورین ات خراب است! و من اتفاقن ناراحت می شوم وگرنه فمینیست نمی شدم! می شدم یکی از این زن هایی که برای یافتن شوهر به دانشگاه می روند و یا دایما جلوی آینه اند یا در اتاق جراحی پلاستیک!!! ولی موضوع این است که من هر کاری برای جلوگیری از این جمع بندی بکنم یکی مثل تو جلوی ام سبز می شود و نگاه عاقل اندر سفیهی بهم می اندازد و می گوید یک چیز کوچک را این قدر بزرگ نکن! یا به هم جنسان ات نگاه کن! اکثریت همین اند!! خوب حالا من می گویم اکثریت مردان ایران همین اند(البته متاسفانه من تا به حال سعادت دیدن اقلیت را نداشته ام!) حالا این اقلیت به احترام آن همه سکوت اقلیتی مثل من یک بار سکوت می کردند….کل حرف من از اول همین بود:مقاله ی خانم صدر به صورت طبیعی می توانست بازخوردهایی داشته باشد و کسانی در ردش بنویسند و استدلال کنند اما نباید این طور باعث انفجار وبلاگستان و شبکه های اجتماعی اینترنتی می شد…

  156. #187 توسط نیلو در مِی 17, 2010 - 11:56 ب.ظ.

    هر چند من با خیلی از حرف ها یا نتیجه گیری هایت موافق نیستم ولی شما جز دسته ای که من بهشان می خندم نبودی.نمی دانم چرا تصمیم گرفتی بیایی وسط و خودت را مخاطب من قرار بدهی و برای نیمایی دست بزنی که با کمی انگولک من نقاب از صورت اش افتاد و حتا با بعضی از فحش هایی که در خیابان هم لابد به کار می برد از من استقبال گرمی کرد ؟! و البته من متاسفانه ندیدم در برابر ادعاهای عجیب و سبکی مثل «بی ارزش نشان دادن کار خانگی زنان» یا «تعداد اسپرم های مردان که بیشتر است پس مردها بهترند!» موضع مخالف بگیری یا در برابر استفاده ی مکرر از واژه ی توهین آمیز «زن ذلیلی» …که از تحقیر و دست دوم فرض کردن زن می آید…از همان فرهنگی که کرکری پرکاربرد مردانش این است: «از زن هم کمتری!» و این حقارت زیادی برای مردی است که ذلیل ِ زن (که این قدر پست محسوب می شود) باشد…عجیب است که شما توهین و تحقیر مستتر در این اصطلاح را نمی بینی! دقت کن که در فرهنگ کاملن مردسالار ایرانی هرگز اصطلاح «مردذلیلی» نداشته ایم! چون ذلیل بودن زن از مرد حتمن چیز طبیعی و خوبی محسوب می شده!!(( تو هم اگر با اصطلاح «زن ذلیلی» موافقی و آن را عادی می دانی پس لطفن با اصطلاح»مردذلیلی» هم موافقت کن و از آن در صحبت هایت استفاده کن!))متاسفانه تو با یک کامنت طنز من به این نتیجه رسیدی که من احمق و خاله زنکم! اما با این ادعاهای سخیف(که خیلی هم زیاد بود و من واقعن اعصاب پیدا کردنشان را ندارم)هیچ مخالفتی نکردی! این ها به نظر من یک مشت رجزخوانی های مردسالارانه بود یا همان عمومردک بازی آقایان.
    در ضمن من به تو نگفتم زن ایرانی را با زن غربی مقایسه کن! گفتم مرد ایرانی را با مرد غربی مقایسه کن! ولی تو در این مثلن مقایسه ی مرد ایرانی با مرد غربی از همان موضع منافع مردانه وارد شدی نه از موضع برابری و نگاه انسانی و همدلانه…اولن باید بگویم من کاملن با مهریه مخالفم و فمینیستی هم ندیده ام با مهریه موافق باشد.ولی وقتی تمام قوانین یک سره به نفع مردان است و برای زنان هم فرهنگ سازی نشده برای شروط ضمن عقد و فمینیستها هم رسانه ی همه گیری ندارند خوب مهریه می شود مامن و پناه و حتا سلاح زن ایرانی که از امنیت روانی و مالی بی بهره است و البته گاهی هم می شود اسباب چشم و هم چشمی. ما که نمی توانیم بگوییم یک دفعه مهریه را حذف کنیم در حالی که آن همه نابرابری در حقوق زن و مرد کماکان وجود داشته باشد.می توانیم؟!جالبه که در مورد همین مهریه که مردان عزیز دایما در موردش روضه خوانی می کنند بارها قوانینی وضع شده برای محدودیت ایجاد کردن برای زنان تا به اصطلاح آب توی دل مردان ایرانی تکان نخورد اما ان همه مشکلات زن ایرانی همان طور لاینحل و منجمد باقی مانده…خوب شما از چه می نالید وقتی در نهایت برای معدود مشکلاتی هم که در رابطه با زنان دارید فوری تمهیداتی اندیشیده می شود؟!
    بعد هم تا ان جایی که من بارها خوانده ام و شنیده ام این اغلب مرد زیاده خواه ایرانی است(بلانسبت شما) که اصلن نمی تواند با زن غربی زندگی کند! چون عادت به داشتن کنیز مطبخی وکلفت حرف گوش کن دارد…ما بسیار خوانده ایم که زنان ایرانی از ازدواج یا دوستی با مرد غربی بیشتر استقبال می کنند در حالی که مردان ایرانی به دنبال زنان ایرانی اند و به خصوص زنانی که از ایران برایشان پست می کنند!! به نظرم شما هم بر خلاف ادعای منطقی که داری در این جور جاها بند رو آب می دهی و از هم جنسان خودت طرف داری می کنی و یک طرفه به قاضی می روی…
    در ضمن این زنی که شما در کامنت تان توصیف کرده اید نمی گویم نیست اما نمونه ی زن تیپیک ایرانی نیست… البته من هم موافق ام که بعضی از زنان از مردان بیگاری می کشند و چرا شما تصمیم گرفتید که من با این زنان موافق ام؟! ولی در نهایت عرف و قوانین به نفع مردان است .یعنی مردان می توانند استثمار نشوند نه؟! اما زنانی مثل من ِ نوعی که در خانواده و جامعه و قوانین به عنوان جنس دوم و پست دیده می شویم و در طول شبانه روز دایما باید با آن مواجه شویم کاری از دستمان برنمی آید. مگر همین فمینیسم ،که به آن هم که پناه می آوریم حکومت ما را بر هم زننده ی امنیت(البته امنیت مردسالاران!) و مردان و زنان مردسالار ما را ضد مرد نام می دهند و با ما مخالفت می کنند! فکر کنم چاره ی ما در نهایت این است که فرار کنیم به غرب و البته در ان جا هم حواس مان باشد به پست مرد ایرانی نخوریم!!!
    هر چند که من وقتی غرب و ایران را مقایسه می کنم اصلن تصویری بهشت گونه از غرب در ذهن ندارم.و به نظرم آن جا هم هنوز نقض حقوق زنان و مردسالاری وجود دارد…نمونه اش همین استفاده ی ابزاری از زن توسط هالیوود و صنعت سرگرمی غرب که نگاه غالبا زشت و توهین آمیزی به زنان دارد و متاسفانه این نگاه رو در دنیا رواج می دهند…و همین طور با وجود برداشته شدن سدهای مریی از جلوی راه زنان و بهبود قوانین، هنوز کلی سد شیشه ای و نامریی برای پیشرفت زنان وجود دارد …و البته که طبیعی است.مردسالاری ریشه ای هزاران ساله دارد و ما نمی توانیم انتظار معجزه در طول چند دهه ی ناقابل داشته باشیم.
    راستی تو با ادبیات عصبانی من موافق نبودی ولی خودت لابلای کلام ات تا توانستی فحش دادی…این را هم گفتم که غیر از «ادعای منطق»، «ادعا»ی ادب هم داری نه خود ادب!
    من از دست انداختن افرادی که عصبانیم کرده بودند اصلن پشیمان نیستم اما شاید بهتر بود از بعضی کلمات که خود به خود باعث گارد گرفتن طرف مقابل می شود استفاده نمی کردم…ولی کماکان اعتقاد دارم همان طور که خیلی از زن ها خاله زنک اند، به همان تعداد از مردان هم عمومردک اند! به خاله زنکی زنان زیاد پرداخته شده اما نمی دانم چرا به عمومردکی مردان هرگز پرداخته نشده؟!

  157. #188 توسط رها در مِی 18, 2010 - 6:53 ب.ظ.

    نیلو
    من نمیتونم جوابی را که برایتان آماده کردم بفرستم. ظاهرا سایت خانم صدر کامنتها را نمیپذیرد.نمیدانم روی کدام سایت جوابم را بگذارم.

  158. #189 توسط رها در مِی 18, 2010 - 6:55 ب.ظ.

    نیلو
    ۱-من اولین اعتراضم به شما به لحن غیر مودبانه شما است. گفتی به نیما انتقاد داری که کار خانه را کار نمیداند با دلیلی که ذکر کرده بود. من هم درپایین همان کامنت نیما، جواب ایشان را با دلیل دادم. هیچ لزومی نداشت که شما از ان اصطلاح زشت «عمو مردک» استفاده کنی و آنرا هم برای همه بکار بری که مسلم است هر کسی را عصبانی میکند. خانم صدر هم همه مردان را بدون استثنا هدف حمله گرفت. ضمنا حمایت بعضی از زنان از مردان ذلت نیست، انسانیت است و ایستادگی بر سر برابری که امثال خانم صدر فقط شعارش را میدهد، و همانطور است حمایت بعضی از مردان از خواسته برابری خواهانه با زنان (گر چه من فکر نمیکنم که فمینیست های ایرانی امثال خانم صدر دنبال آزادیخواهی باشند، بلکه بر زیاده طلبی خود توجیه فلسفی پوشانده اند که البته کسی را نمیفریبد). من بسیاری از خانمهای ایرانی را دیده ام که نه کار بیرون میکند، با این توجیه که زن نباید بیرون کار کند و مرد باید خرج زن را بدهد (اینجا مرد سالار است) و وقتی نوبت به انجام کار خانه میرسد به شوهر خسته از کار روزانه اش هم میگوید ببین مردان خارجی چطور کار خانه را انجام میدهد (اینجا برابری طلب میشود). صد البته هم که فمینیستهای پر مدعایی هم هستند. آیا شما میپذیری که من بیایم و شمشیر حمله بدست بگیرم و مثل خانم صدر همه را بکوبم، بخاطر این اقلیت.
    ۲-» من یک سری انسان پر ادعای تو خالی را ریشخند کردم و همان طور که گفتم اگر ریشخند کردن کار سخیفی است من خیلی سخیف ام!»
    چرا ریشخند کردی؟ مگر حرف اینها جز این بود که از توهینی که امثال صدر به همه مردان کرده بودند، مثل خود من، رنجیده بودند. آیا در ازای ریشخند، سوزنی هم به خانم صدر زدی که چرا جمع بستی همه مردان را؟ ریشخند یک حرف منطقی و درست که به کسی اعتبار نمیدهد. آیا خانم صدر شعور معذرت خواهی داشت؟ که مثلا من با همه نبودم. که اگر این کار را میکرد بسیاری از این اعتراضها تمام بود. من کامنت طنزت را نخواندم اما از جوابیه ای که به نیما دادی، حدس میزنم که انهم باید سرشار از توهین باشد. تمام حرف شما اینست که من اینکار را کردم چون عصبانی بودم. ببینم اگر کسی برای شما چاقو کشی کند و یا برادر یا خواهر شما را بکشد، ولو از روی عصبانیت، شما از چنین کسی میگذری؟ اینهم شد دلیل؟
    ۴-«تا یک زن حرفی بزند یک انگ احساساتی یا سطحی یا خاله زنک رویش می چسبانید تا خفه شود!»
    لطفا مظلوم نمایی نکن. من با شما بخاطر جنسیتتون مشکل ندارم. میدانم باورش برای شما فمینیستهای ایرانیزه شده که همه همه چی را از زاویه جنسیت میبینی سخته، اما من بشما بچشم انسان نگاه کردم. نگفتم هم که خفه شو. گفتم درست صحبت کن. ضمنا دلیل ناراحتی خودم را هم در بالا گفته ام. باورت بشه یا نه من با زن بودنت هیچ مشکلی ندارم. شاید شماها با مرد بودن من، مثل خانم صدر، مشکل داشته باشین ولی من با زن بودن شما هیچ مشکلی ندارم.
    ۵-«اصلن نمی توانم عصبانیت خودم را از زنانی که این جا به حالت بیچارگی افتاده بودند که حمایت مردان “کمتر مردسالار” را از دست ندهند پنهان کنم.به نظرم این همان ضعف و عجزی است که در زنان ایرانی نهادینه شده و بدون “آقابالاسر” “نمی توانند”………»
    اگر زنانی به این انگیزه صحبت کردند که مردان کمتر مرد سالار را نرجانند حرفهای تو درست است. اما استنباط من این نبود که کامنتهای خانمهای معترض به خانم صدر از سوی خانمهای ترسو و حقیر صادر شده باشد، که بقول شما بدون آقا بالا سر نمیتوانند باشد. بر عکس زنان برابری طلبی بودند که با صدر مخالفت میکردند، درست مثل مردان برابری طلبی که برای حقوق زنان مبارزه میکردند. اعتراض به صدر هم نباید برای از دست ندادن حمایت مردان باشد، بلکه باید بخاطر اعتراض به نگاه مرد ستیز صدر باشد. میبینی که تو هم همان عارضه مرد سالاری را داری. اولا جز نقش آقا بالا سر، نقش دیگری برای مرد قائل نیستی و باور هم نمیکنی که مرد و زن با هم میتوانند برابر باشند و ثانیا نشان دادی که عینک جنسیت را از چشمت برنداشتی. افراد برابری طلب را هم ترسو میدانی. زنان برابری طلب را حقیر میدانی. بنا بر این چرا ناراحتی که مردان به مردی که از زنان حمایت کنند «زن ذلیل» بگویند؟ آیا تو خودت همان ذهنیت را نداری؟ اینجاست که من میگویم که شما ها هیچ درکی از مرد سالاری که میخواهید با ان بجنگید ندارید. مثل دن کیشوت به آسیابهای بادی حمله میبرید. های و هوی تان هم نه از سر مخالفت با مرد سالاری است که هر جا به نفعتان بوده از ان حمایت کرده و آنرا توجیه میکنید، بلکه از سر زیاده خواهی است. شماها مرد ستیزید و نه مخالف با مردسالاری. (راستی از این جمعی که بستم چه احساسی بهت دست داد؟ خوشت آمد؟ من هم از خواندن پست صدر همین احساس را داشتم.)
    ۶-» آیا در غرب چیزی به نام “کار خانگی” وجود ندارد؟! آیا بچه داری کار شاق و فرسوده کننده ای نیست؟ خوب عزیزم تو که جوالدوزهای ات را به من زدی یک سوزن هم به این عمومردک ها بزن!……..»
    همانطور که در بالا هم گفتم، جواب ایشان را در مورد کار خانگی من مفصل در جوابم دادم، قبل از اینکه اصلا سر و کله شما در سایت خانم صدر پیدا شود، منتهی بدون استفاده از ادبیات عصبی شما!
    ۷-«از روی جام بلورین ات دیده ای که من از تعمیم داده شدن شبانه روزی خیلی چیزها به زنان ناراحت نمی شوم!!! که باید بگویم جام بلورین ات خراب است!»
    از روی جام بلورینم ندیدم. از کامنت خودت دیدم. در جواب مردانی که گفته بودند که چرا خانم صدر تعمیم داده، گفته بودی که من هم از این تعمیم ها، صبح تا شب در مورد زنان میشنوم و قورت میدهم، چیزی هم نمیگویم، چرا شماها اینقدر سر و صدا میکنید؟(نقل به مضمون) آخر اینهم شد حرف. خوب اعتراض کن. ببین اگر جز حمایت از اعتراضت کسی چیزی میگوتد. اگر شما بهر دلیل چیزی نگفتی که نباید این حق را از کسی بگیری.
    ۸-» ولی موضوع این است که من هر کاری برای جلوگیری از این جمع بندی بکنم یکی مثل تو جلوی ام سبز می شود و نگاه عاقل اندر سفیهی بهم می اندازد و می گوید یک چیز کوچک را این قدر بزرگ نکن!…..»
    من گفتم یک چیز کوچک را بزرگ نکن، کجا این حرف را زدم؟ ظاهرا شما گویا جام بلورین داری.

  159. #190 توسط رها در مِی 18, 2010 - 6:57 ب.ظ.

    دنباله ………………………..
    ۹- «یا به هم جنسان ات نگاه کن! اکثریت همین اند!! خوب حالا من می گویم اکثریت مردان ایران همین اند»
    اگر من نگاه شما را به همجنسانت دوختم برای این بود که به امثال شما بفهمانم و این نکته را برسانم که مرد سالاری با مرد ستیزی فرق دارد. که زن هم میتواند مرد سالار باشد. خودت هم که چند نمونه اش را آوردی. این چه ربطی به توهین دسته جمعی خانم صدر به مردان دارد که بحق مورد اعتراض مردان قرار گرفته؟ این دیگر مغلطه است.
    ۱۰-«کل حرف من از اول همین بود:مقاله ی خانم صدر به صورت طبیعی می توانست بازخوردهایی داشته باشد و کسانی در ردش بنویسند و استدلال کنند اما نباید این طور باعث انفجار وبلاگستان و شبکه های اجتماعی اینترنتی می شد…»
    کاملا بر عکس، باید عکس العمل بیشتر از این میشد انقدر که صدر را وادار به عذر خواهی میکرد. باید شماها هم به صدر اعتراض میکردید نه آنکه مرد ستیزی صدر را تایید کنید.
    ۱۱- «هر چند من با خیلی از حرف ها یا نتیجه گیری هایت موافق نیستم ولی شما جز دسته ای که من بهشان می خندم نبودی.نمی دانم چرا تصمیم گرفتی بیایی وسط و خودت را مخاطب من قرار بدهی»
    برای اینکه شما در کامنتت به نیما همه مردان را با ان اصطلاح زشت «عمو مردک» خطاب کردی که خوب بطور طبیعی من را هم شامل میشد. دقیقا بهمن دلیل که به خانم صدر اعتراض کردم. واقعا چطور شما حتی سوال میکنید؟ واقعا فهمش اینقدر سخته؟
    ۱۲- «….. موضع مخالف بگیری یا در برابر استفاده ی مکرر از واژه ی توهین آمیز “زن ذلیلی” …که از تحقیر و دست دوم فرض کردن زن می آید…»
    بعد از اینهمه که من راجع به زن ذلیل صحبت کردم باز هم همان را میگی؟ آیا تو خودت به آدم زن ذلیل احترام میگذاری؟ زن ذلیل که تحقیر جنس زن نیست، بلکه تحقیر مردی است که در مقابل کرشمه ها و ادا و اطوارهای زنان از خود بی اختیار است و برای جلب نظر زن همه کار میکند. مگر تو خودت بالاتر از دخترانی بد نگفتی که صبح تا شب وقتشان را کنار اینه میگذرانند یا جراحی پلاستیک میکنند؟ مگر تو خودت اینجور دختر ها را تحقیر نکردی؟ میدونی من اقلا چند تا مرد را دیدم که ذلیل زنهاشان بودند و بعد تمام دار و ندار و حتی جانشان را از دست دادند؟ مردانی که میرفتند و دو سه جا کار میکردند تا خانم راحت باشد، خانم هم با خیال راحت، به اسم اینکه دارد درس میخواند، مشغول پذیرایی از معشوقه هایش بود (هر روز هم به یکی میرسید). زن و شوهر هم هر دو ایرانی بودند. چرا دفاع میکنی؟
    ۱۳- » ….اصطلاح”مردذلیلی” هم موافقت کن و از آن در صحبت هایت استفاده کن…»
    مرد ذلیلی را اول تعریف کن تا من ببینم اولا این اصطلاح با مسماست یا نه؟ ظاهرا تا آنجا که من میدانم خانمهای ایرانی مرد را برای پولش میخواهند. اگر منظورت ذلت برای پول طرف است که این اسمش طمع است، چرا مردان را مقصر میدانی؟(از این جمعی که برای خانمهای ایرانی بستم چه احساسی کردی؟ خوشت آمد؟ من هم همین احساس را بعد از خواندن مقاله خانم صدر داشتم.)
    ۱۴-«متاسفانه تو با یک کامنت طنز من به این نتیجه رسیدی که من احمق و خاله زنکم……»
    من ممکنه از یک کلمه تو این رو بگم. ولی مشکل من نفس انتقاد نیست، بلکه واژه های زشتی است که انتخاب کردی و همه مردان را با ان واژه ها مورد «نوازش های » خاص قرار دادی.
    ۱۵- «اما با این ادعاهای سخیف(که خیلی هم زیاد بود و من واقعن اعصاب پیدا کردنشان را ندارم)هیچ مخالفتی نکردی!……»
    اولا همانطور که گفتم در کامنتم با نیما سر یکی از اینها مخالفت کردم. اما تو چرا انتظار داری که سر هر چیزی فوری اعلام نظر کنم. تو نظرت را بده و مخالفت هم بکن. اگر مخالفت را منطقی دیدم و تو هم حمایت خواستی، حمایتم را هم اعلام میکنم. حداقل، مثل خودت، بهت نمیگویم که «…حالا مگه چی گفته همه ناراحت شدین؟ من صبح تا شب از این حرف ها میشنوم و قورت میدم. چرا اینطوری سوختین؟ ……..» و از این حرفا.
    ۱۶- «…….در ضمن من به تو نگفتم زن ایرانی را با زن غربی مقایسه کن! گفتم مرد ایرانی را با مرد غربی مقایسه کن! ولی تو در این مثلن مقایسه ی مرد ایرانی با مرد غربی از همان موضع منافع مردانه وارد شدی نه از موضع برابری و نگاه انسانی و همدلانه…»
    منهم مرد ایرانی را با غربی مقایسه کردم، منتهی مقایسه مرد بدون آوردن فاکتور زن بی معنی است. نگاه و موضع برابر و همدلانه هم بدون وارد کردن فاکتور منافع دو طرف که مرد هم جزیی از ان است بی معناست. نمیشود مثل زن ایرانی یک موجود همه چیز خوار بود و چشمداشت به اموال و حاصل زحمت یکی داشت و در همانحال هم انتظار همدلی داشت.(از این جمعی که بین زنان ایرانی بستم چه حالی بهت دست داد؟ من هم همین احساس را از خواندن پست صدر داشتم) همدلی دو طرفه است. ضمنا من زنی همدل تر از زن غربی ندیدم. لذت میبرم که زندگی را با هم از یک زیر زمین شروع میکنند و هر بدی که دارند مثل زن ایرانی مادی نیستند. این یعنی همدلی. حالا بینم تو چند تا از دوستات را سراغ داری که قبل از ازدواج، داماد را از حیث پول و حساب بانکی و اموال متر نکرده باشند؟
    ۱۷- «اولن باید بگویم من کاملن با مهریه مخالفم و فمینیستی هم ندیده ام با مهریه موافق باشد.ولی وقتی تمام قوانین یک سره به نفع مردان است و برای زنان هم فرهنگ سازی نشده برای شروط ضمن عقد و فمینیستها هم رسانه ی همه گیری ندارند خوب مهریه می شود مامن و پناه و حتا سلاح زن ایرانی که از امنیت روانی و مالی بی بهره است و البته گاهی هم می شود اسباب چشم و هم چشمی. ما که نمی توانیم بگوییم یک دفعه مهریه را حذف کنیم در حالی که آن همه نابرابری در حقوق زن و مرد کماکان وجود داشته باشد.می توانیم؟……..»
    ببین دیگر توجیه نکن. مهریه را نمیتونی یکدفعه حذف کنی چون اینجا به منافع خودتون بر میگرده؟ وعده روز قیامت و مهدی موعود را میدی؟مهریه مامن زن بی پناه است؟ مامن مرد بی پناه چیست؟ مرد چه تضمینی دارد که زنش را روزی در بغل کسی دگر پیدا نکند؟ مگر در زندگی به کسی تضمین میدهند؟ شما چه تضمینی میدی؟ منطقی باش. تو از اول هیچ سرمایه گذاری روی زندگی نمیکنی، توقع داری که تمام سرمایه گذاری را مرد بکنه و بعد هم حقوق برابر میخواهید؟ آیا شما مسوولیت برابر قبول کردی که حقوق برابر میخواهی؟ چرا شما ریسک سرمایه گزاری اول زندگی را با شوهرت شریک نمیشی که تمام ضرر، در صورت شکست زندگی روی دوش او نیوفته؟ یک قاعده طلایی در زندگی وجود داره که در یک رابطه برابر، همیشه مسوولیت متناسب با حقوق است. وگر نه که این رابطه، چیزی جز بردگی نیست. اینکه میگم شما ها نه از سر برابری طلبی که از سر زیاده خواهی فمینیست شده اید، بهمین دلیل است.

  160. #191 توسط رها در مِی 18, 2010 - 6:59 ب.ظ.

    دنباله ………………………………………………………………………

    ۱۸-«جالبه که در مورد همین مهریه که مردان عزیز دایما در موردش روضه خوانی می کنند بارها قوانینی وضع شده برای محدودیت ایجاد کردن برای زنان تا به اصطلاح آب توی دل مردان ایرانی تکان نخورد …»
    و بارها هم این قوانین توسط فمینیست هایی مثل خانم صدر وتو شده و دوباره به سطل زباله برگشته؟ چرا اصلا باید باشه؟ چطور با وجود همچین چیزی انتظار برابری هم دارید؟ چرا کسی کسی که چنین سرمایه گذاری سنگینی روی زندگی میکنه باید با شمایی یکی باشه که سرمایه گذاری مساوی با او نکردید؟ چرا تمام ریسک شکست زندگی باید سر یک نفر خراب بشه؟
    ۱۹- «بعد هم تا ان جایی که من بارها خوانده ام و شنیده ام این اغلب مرد زیاده خواه ایرانی است(بلانسبت شما) که اصلن نمی تواند با زن غربی زندگی کند! چون عادت به داشتن کنیز مطبخی وکلفت حرف گوش کن دارد….»
    وقتی میگی مرد زیاده خواه ایرانی و از زن کنیز مطبخی ایرانی حرف میزنی میدانی چقدر میخندم، از ان خنده هایی که از گریه هم غم انگیزتر است. جدا هم که زن ایرانی خیلی مظلوم است! (البته بلا نسبت شما). یادم میفتد یکی از دوستانم که هم خود و هم زنش ایرانی بودند میگفت زنم در خانه هست و کار هم نمیکند. به او میگفتم که برو تو آشپزخانه غذا درست کن و به کارهای خانه برس، میگفت اینجا که ایران نیست و زن از این کارها نمیکند!!!(ظاهرا ندیده بود که زن اینجا بیچاره هم بیرون کار میکند و هم به خانه میرسد). وقتی بهش میگفتم که پس بیرون کار کن، میگفت ما ایرانی هستیم و در سنت ایرانی مرد باید خرج بدهد و کار کند!!! جدا خیلی مظلومند خانمهای ایرانی!!!!!(صد رحمت به شتر مرغ) (کنیز مطبخی….؟) اگر هم بخواهم از خانمهای ایرانی بگم که با شوهر و به اسم درس خواندن، با معشوقشان قرار میگذاشتند و شب را که شوهر شبکاری میداد در خانه معشوق به صبح میرسانند که داستان این زن مظلوم؟؟؟؟!!!!!!!ایرانی دیگر یک کتاب میشود. /خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است/کارم از گریه گذشته است بدان میخندم/
    من از زن غربی با صفا تر و با لطف تر و زندگی بکن تر ندیدم. واقعا زندگی بکن و اهل سازش. اگر هم خیلی بد و خائن باشد دیگر با یک نفر میخوابد نه با تمام شهر! (البته باز هم بلا نسبت شما و اقلیت خانمهای خوب ایرانی)
    ۲۰-«بسیار خوانده ایم که زنان ایرانی از ازدواج یا دوستی با مرد غربی بیشتر استقبال می کنند در حالی که مردان ایرانی به دنبال زنان ایرانی اند……»
    اتفاقا این یکی درست است. هم زن ایرانی بیشتر از دوستی با مرد غربی استقبال میکند (اگر هم شوهر داشته باشد، شوهر را روی هوا به مرد غربی میفروشد) و هم مرد ایرانی به ایران میرود برای زن گرفتن. منتهی نپرسیدی چرا؟ یک کم روی این فکر کن و خودت هم پرس و جو کن و اگر هنوز جواب نگرفتی دفعه بعد همین سوال را بپرس چون جواب این یکی طولانی است و من هم از تایپ دارم خسته میشم.
    ۲۱- «به نظرم شما هم بر خلاف ادعای منطقی که داری در این جور جاها بند رو آب می دهی و از هم جنسان خودت طرف داری می کنی و یک طرفه به قاضی می روی…»
    اگر منظور شما اینه که انتظار دارین با زیاده خواهی شما موافق باشم و خودم هم دو دستی خودم را برده مادام العمر شما بکنم و دستبوس باشم و سر افتخار به آسمان بگیرم که یکی از همجنسان شما به من افتخار داد و مادام العمر هوار شد و من هم به پاس ان، باید تا چشمم سوء داره و پاهام مو، در خدمت باشم وگر نه که طرف همجنسانم را گرفتم، من ترجیح میدهم که طرف همجنسانم را بگیرم. شما هر قضاوتی دوست داری بکن، ولی واقعیت اینست که من عینک جنسیت به چشم نزدم و برابری که من از ان حرف میزنم برای همه است، زن، مرد، و بطور کلی انسان. من اگر ذره ای هم اطمینان داشتم که شما برابری طلبی، این صحبت را با شما نداشتم.
    ۲۲- «در ضمن این زنی که شما در کامنت تان توصیف کرده اید نمی گویم نیست اما نمونه ی زن تیپیک ایرانی نیست…»
    میشه بفرمایید این خانمها از کجا آمدن؟ ازماه و مریخ که نیامدن، نه؟
    ۲۳-«چرا شما تصمیم گرفتید که من با این زنان موافق ام؟!»
    بخاطر اینکه خوب مگر نه اینکه زن ایرانی از دید شما، خیلی مظلوم !!!! و حرف شنو، مطیع و کنیز مطبخی !!!!!؟؟؟؟؟؟ تشریف دارن؟ و مردان عمو مردک ایرانی(بقول شما) به اینها خوب سرویس نمیدن؟ قدر نمیدونن؟ تمام حرف سر همینه. وقتی شما عینک مرد ستیزی به چشم میزنی نمیبینی که مرد سالاری بین همجنسان خودتون بیداد میکنه.

    ۲۴- «ولی در نهایت عرف و قوانین به نفع مردان است .یعنی مردان می توانند استثمار نشوند نه؟!….»
    اشتباهت همینجاست. بخاطر همینم هست که میگم تو مرد سالاری را با مرد ستیزی اشتباه گرفتی و به آسیابهای بادی حمله میکنی. در نظام مرد سالار، هم مرد و هم زن مورد استثمار قرار میگیرند. قوانین به نفع مردان هست ولی در ازای ان مسوولیت سنگینی هم روی دوش مردان هست. اگر شما فکر آزادی و برابری حقوق هستید، به برابری مسوولیتها هم باید فکر کنید. حاضرید از مزایایی که همین نظام مرد سالار در اختیارتان قرار داده بگذرید، یا هم خدا را میخواهید و هم خرما را.
    ۲۵- «اما زنانی مثل من ِ نوعی که در خانواده و جامعه و قوانین به عنوان جنس دوم و پست دیده می شویم و در طول شبانه روز دایما باید با آن مواجه شویم کاری از دستمان برنمی آید. مگر همین فمینیسم ،که به آن هم که پناه می آوریم حکومت ما را بر هم زننده ی امنیت(البته امنیت مردسالاران!) و مردان و زنان مردسالار ما را ضد مرد نام می دهند و با ما مخالفت می کنند!…..»
    و شما هم برای فرار از دست چنین قوانینی بدور خانم صدر جمع شدید. منتهی من نمیفهمم یک کاسه کردن تمام مردان و ریختن آنها در کاسه امام جمعه چطور به رهایی شما از این وضعیت کمک میکند؟ ضمنا فقط هم مرد سالاران نیستند که شما را ضد مرد میخوانند. شما نگاهی به کامنتهای خودت و خانم صدر بیانداز تا ببینی که چه نگاه مرد ستیزی در ان وجود دارد. آیا خانم صدر یکبار عذر خواهی کرد؟ توضیحی داد؟ اقدام به شفاف سازی کرد؟ نه.
    ۲۵- «فکر کنم چاره ی ما در نهایت این است که فرار کنیم به غرب و البته در ان جا هم حواس مان باشد به پست مرد ایرانی نخوریم!!!…..»
    حتما اینکار را بکن. تو را سر جدت برو سراغ یک مرد غربی برو و مرد ایرانی را از این افتخار محروم کن! اصلا راست گفتی، همه مردان ایرانی عمو مردکند. تو اصلا چرا باید با عمو مردک زندگی کنی؟
    ۲۶-«…ولی کماکان اعتقاد دارم همان طور که خیلی از زن ها خاله زنک اند، به همان تعداد از مردان هم عمومردک اند! به خاله زنکی زنان زیاد پرداخته شده اما نمی دانم چرا به عمومردکی مردان هرگز پرداخته نشده؟!…..»
    من مطمئنم که شما به اندازه کافی در همین کامنتهات به «عمو مردکی» مردان و یا حداقل «عمو مردکی» مردان ایرانی پرداختی. دوست داری یک کتاب در این مورد چاپ کنی!!!؟؟؟؟؟ (جدا من تا چند روز پیش کلمه «عمو مردک» را نشنیده بودم. این را خودت ساختی؟ یعنی چی؟، سوالم هم از نیما برای همین بود چون نمیدانم یعنی چی؟)

    ۲۷-«من از دست انداختن افرادی که عصبانیم کرده بودند اصلن پشیمان نیستم اما شاید بهتر بود از بعضی کلمات که خود به خود باعث گارد گرفتن طرف مقابل می شود استفاده نمی کردم.»
    عصبانیت باید منطقی باشه وگر نه که صرف عصبانیت که چیزی را توجیه نمیکنه. اگر منطق داشته باشی میتونی انتظار داشته باشی که جدی گرفته بشی وگر نه که باید منتظر شنیدن پژواک کلمات خودت یعنی کلماتی با همین ادبیات خودت، مثل «خاله زنک» باشی.

  161. #192 توسط رها در مِی 18, 2010 - 7:08 ب.ظ.

    نیلو
    مجبور شدم حرفامو تکه تکه کنم بفرستم و روی سایت خانم صدر بگذارم. سعی کردم نکاتی را که دیدم حتی الامکان جواب دهم.

  162. #193 توسط شراره در مِی 20, 2010 - 11:14 ق.ظ.

    اولن اینکه کامنتهای این سلیطه خانم نیلو رو که چاک دهنشو ج.. خانم باز میکنه از وبلاگت پاک کن.
    البته کامنتهای برادرهای بی ادب را هم همینطور.
    بعدشم چرا مردها رو علیه ما تحریک میکنی؟

    اگه خودت بلد نیستی ما بلدیم حقمون رو بگیریم خوب هم میگیریم!
    فکر نکنی من مثل خودت بی سوادم !

    الان هیچ مردی جرات نداره حق ما رو بخواد بخوره و ما هم احتیاج به اینکه مردها واسه ما دلسوزی کنن نداریم.

    زن امروز آگاهه و همین آگاهی ش براش کافیه چرا که زن موجود توانمندیه اگر بخواد به چیزی برسه میرسه .
    مرد که سهله (زبون لال) خدا هم حریف ما نمیشه.
    مردی که بخواد جلوی ما عرض اندام کنه بد عاقبتی داره خودشون هم میدونن.

  163. #194 توسط نیما در مِی 20, 2010 - 2:34 ب.ظ.

    ماشاالله هنوز سه روز از کامنت قبلیم نگذشته نیلو کماندو چند کیلو از محتویات درونی شون رو دوباره تخلیه کردن! لامصب انقدر محتویاتشون سنگینه که من فرصت نمیکنم به همه ش بپردازم! فعلآ به اولین «سطل» از هشت تا سطلی که تخلیه کردن میرسم. بقیه ش رو میذارم واسهء بعد. اگه فرصتی برای تفریح داشتم!
    نیلو کماندو افاضه فرمودن: ((… آن شب که این جا اولین کامنت ام را… نوشتم یک جور «لج بازی» کردم و «گارد» گرفتم .چرا؟ چون تمام شب داشتم کل کامنتها … را می خواندم و تقریبا از این اندازه از کج فهمی و برج عاج نشینی مردانه «سرسام» گرفته بودم! نمی توانستم «هضم» کنم چرا یک تعمیم ساده(…) چنین موج ای درست کرد… خوب من خیلی از این قضیه «عصبی» شده بودم بنابراین با آگاهی از این که کماکان عمومردک های عزیز در این وبلاگ به کمین نشسته اند یک کامنت «تحریک کننده» گذاشتم بعد هم چون عادت دارم وقتی «زیادی عصبی یا کلافه» می شوم می زنم به کانال طنز[طنز!]…))
    ج: حاج خانوم! من نمیدونستم شما در اون «شب» و بقیهء شبها که این جا اولین یا آخرین کامنتت رو نوشتی چه «حال و روزی» داشتی! اصولآ من و بقیهء مخاطبین شما «مسئول» اوضاع مغشوش درونی و «احساسات» شما نیستیم! اگه من در اثر «عصبانیت» یا سرسام گرفتن بزنم کسی رو بکشم، نه اون مقتول بدبخت نه هیچ کس دیگه «مسئول» احساسات درونی من نیست!! اتفاقآ همین طلبکاری وقیحانهء شما ناشی از همون عملکرد مردان «زن ذلیل» هست که در کامنت قبلی بهش اشاره کردم. این مردان زن ذلیل کاری کردن که شماها حتی مسئولیتی در قبال «احساسات درونی» و عواقب ناشی از این احساسات نداشته باشین! (من نبودم، دستم بود. تقصیر آستینم بود!) و با پررویی انتظار داشته باشین که آقایون مراقب باشن تا مبادا احساسات درونی شما مغشوش بشه! و اگه هم دراثر اغتشاش درونی، کاری احمقانه و غیراخلاقی ازتون سر بزنه مسئولیتش رو بندازین گردن «آقایونی» که احساسات شما رو جریحه دار کردن!! زن ذلیل ها وقتی رفتار و گفتار عجیب غریب، غیر منطقی و احمقانهء شماها رو میبینن، بجای اینکه از شما دراین مورد «توضیح» بخوان شروع میکنن به ناز و نوازش کردن شما و… تا بلکه از دست نق و نوق شما خلاص شن! با این کار، شماها رو مثل بچه های پنج شیش ساله، «غیر مسئول» بار آوردن! یه بچهء کم سن و سال کاری به این نداره که خواسته ها و رفتارها ش منطقی و به حق هست یا نه! فقط میدونه که اگه شروع کنه به «گریه کردن» و نق زدن و قهر کردن و…، مامان بابا برای اینکه از عذاب وجدان یا شلوغ بازی های بچه خلاص بشن، خواسته هاش رو (هرچند غیر منطقی) براورده میکنن! اگه همین رفتار پدر و مادر درمورد بچه شون بطور دائم و افراطی بخواد ادامه پیدا کنه، دراینصورت بچه ای لوس و درآینده شهروندی «غیر مسئول» بار میاد! بسیاری از خانوم های ایرانی دراثر عملکرد «زن ذلیل»ها، تبدیل به موجوداتی بی مسئولیت و طلبکار و «ضعیفه!» شدن.
    با توجه به اینکه بنده برخلاف «زن ذلیل ها» هم برای خودم (به عنوان «مرد»)، هم برای شما (به عنوان «زن») «شرافت انسانی» قائل هستم و درنتیجه، هم برای خودم هم برای شما خواهان «حقوق و مسئولیت برابر» هستم پس فقط میتونم یک کمک (پیشنهاد) بهت بکنم. پیشنهاد من اینه: وقتی احساسات لطیفت دچار غلیان شدید شد، یا بقول خودت سرسام گرفتی یا دچار سوء هاضمه شدی یا زیادی عصبی و کلافه شدی، دست به هیچ واکنشی نزن! به کانالی هم دست نزن (حتی «کانال طنز»!!!) چون ممکنه منجر به فاجعه بشه! بخصوص وقتی که (بقول خودت) بیوفتی تو دندهء لجبازی و تحریک کردن و «گارد» گرفتن! اگه یه وقت بجای گارد، «کارد» و چاقو گرفته باشی که دیگه مشخصه چی پیش میاد! پس اگه میخوای در جامعه به عنوان یک انسان بالغ شناخته بشی که «مسئولیت پذیر» هست، و اگه نمیخوای به عنوان «ضعیفه» و موجودی بدبخت و قابل ترحم شناخته بشی که بعلت کمبود عقل (مثل بچه ها)، باید بار مسئولیت اغتشاشات روانی ت و عواقب بعدیش رو «مردها» به دوش بکشن، پیشنهاد میکنم بعداز «احساساتی» شدن اول بری یه لیوان آب خنک بخوری. اگه افاقه نکرد میتونی یه دوش آب سرد هم بگیری، اگه باز هم افاقه نکرد میتونی یه قرص آرام بخش بخوری، اگه همچنان افاقه نکرد به اولین روانپزشک مراجعه کن! همین…
    نیلو کماندو در ادامه افاضه فرمودن: (( … وقتی زیادی عصبی یا کلافه می شوم می زنم به کانال طنز(یک جور سیستم دفاعی!) بقیه ی کامنت های ام را به طنز برگزار کردم…))
    ج: حاج خانوم! یه کمک دیگه حاضرم بهت بکنم. منتها اینجا باید خودت هم یه کم تلاش کنی تا کمکم به دردت بخوره! میدونم همچین تلاشی برای تو ممکنه سخت باشه ولی سعی کن! تو میتونی!! در وهلهء اول اگه به دستان لطیف و اعصاب لطیف ترت خیلی فشار نمیاد، لطف کن به اولین «لغتنامه» مراجعه کن! بعد از اینکه لغتنامه رو باز کردی، (حواست باشه باید اون رو «باز» کنی، نخوریش یه وقت!) با آرامش بگرد دنبال لغت «طنز». معنی این کلمه جلوش نوشته شده! با دقت معنی این لغت رو روی یک ورقه کاغذ یادداشت کن! بعد از این مرحله بگرد دنبال لغت «فحش»! معنی این لغت رو هم تو همون کاغذ با دقت و آرامش یادداشت کن! برای تکمیل این «پروژه» باید دنبال دو تا کلمهء دیگه هم بگردی! این دو کلمه عبارتند از: خاله زنک و چاله میدون! معنی این دو تا کلمه رو هم یادداشت کن! حالا وارد فاز بعدی میشیم. بعداز انجام این پروژه، برگرد با حوصله همهء کامنت هایی که تا حالا نوشتی رو بخون! (اینکار نیاز به آرامش و تمرکز زیادی داره، پس حتمآ قبلش قرص هاتو بخور!) ضمن خوندن کامنت ها، به معنی کلماتی که در کاغذ نوشتی مراجعه کن! ببین محتویات کامنت هات کدوم یک از اون کلمات رو در ذهن تداعی میکنه! طنز؟ فحش؟ خاله زنک؟ چاله میدون؟! مسلمآ اگه مراحل این پروژه رو بدرستی طی کرده باشی، میفهمی که کامنت هات تمام کلمات رو در ذهن تداعی میکنه الا «طنز»!
    و اما، در پرانتزی مقابل کلمهء طنز نوشته بودی: (یک جور سیستم دفاعی!)
    خدمتت باید عرض کنم که «طنز» هیچ ربطی به سیستم دفاعی نداره! اتفاقآ ویژگی طنز در «تهاجمی» بودنشه. کار طنزپرداز اینه که «انتقاد» رو همراه با نکته بینی و شوخ طبعی، طوری بیان کنه که هم تلنگری تلخ به مخاطبش وارد کنه، هم باعث خندهء حضار بشه! حتی هدف اصلی از خندوندن، تفریح کردن نیست! بلکه هدف اصلی طنز پرداز میتونه این باشه که با خندیدن حضار به عیب و ایراد مخاطب، طرف از خودش «خجالت» بکشه و برای اینکه مضحکهء خاص و عام نشه، از این به بعد «مسئولانه»تر عمل کنه! حالا اگه به کامنت های خودت نگاهی بندازی، میبینی که هیچکدوم از این ویژگی ها رو نداشت! نه «نکته بینی» داشت، نه باعث خنده میشد، نه حتی «انتقاد» داشت! حالا میرسیم به «سیستم دفاعی»! سیستم دفاعی فقط زمانی به کار میوفته که آدم دچار «ضعف» شده باشه. در اینجا چون ما فقط داریم «صحبت» میکنیم (یعنی کشتی نمیگیریم) پس منظور از ضعف چیزی جز «ضعف منطق» نمیتونه باشه! کسی که دچار ضعف منطق شده باشه «سیستم دفاعی مغزش» بکار میوفته تا در برابر حریف بتونه مقاومت کنه. چون مغزش از قدرت منطق برخوردار نیست، مجبوره از راههای جایگزین استفاده کنه. یکی از راههای سادهء دفاع دراین موارد «فرار» کردن یا عقب نشینیه! اما اگه طرف خیلی وقیح یا «بی مسئولیت» باشه، مغز علیلش فرمان «فرار به جلو» صادر میکنه! روش فرار به جلو «ظاهری» تهاجمی داره، ولی محتواش کاملآ تدافعی و از روی عجز و ناتوانیه! فحاشی و «برچسب زنی» یکی از مصادیق این نوع سیستم دفاعی هست! چیزی که اساس نوشته های شما رو تشکیل میده حاج خانوم! پس حرف شما دراین مورد که از «سیستم دفاعی» استفاده کردی کاملآ صحیحه! ولی چون به فرهنگ لغت مراجعه نکرده بودی، به جای اینکه از لغت «فحاشی و برچسب زنی» استفاده کنی برای معرفی سیستم دفاعی، به اشتباه از لغت «طنز!» استفاده کردی. پس جملهء شما رو به این شکل تصحیح میکنم:
    (( … وقتی زیادی عصبی یا کلافه می شوم می زنم به کانال «فحاشی و برچسب زنی»(یک جور سیستم دفاعی!) بقیه ی کامنت های ام را به «فحاشی و برچسب زنی» برگزار کردم…))
    نیلو کماندو: ((…در مورد عبارت “زن ذلیل” که مانند آن یعنی “مردذلیل” در فرهنگ فول مردسالار ما یافت نمی شود …از نظر من دلیل اش چیزی نیست جز واکنش مردسالاری به پیگیری زنان نسبت به حق شان… مثال “سطل آشغال”! توی برنامه های طنز نود شبی که پر است از کلیشه های غلط جنسیتی و رواج رفتارها و اصطلاحات زن ستیز بین مردم این قضیه ی سطل آشغال مدام تکرار می شود! یک جورهایی شده سمبل تمام بهانه گیری های مردانه و گارد گرفتن مردان در برابر از دست دادت جایگاه کهن شان و قرار گرفتن در موضع برابر با زنان!))
    ج: درمورد عبارت «زن ذلیلی»، جناب رها توضیحات کافی رو دادن. اما من این قسمت از حرفت رو به عنوان نمونه ای از بقیهء اراجیفت نقل قول کردم تا یک بار برای همیشه یه چیز رو حالیت کنم. حاج خانوم! بنده مسئول برنامه های طنز تلوزیون نیستم! من فقط درمورد رفتار و گفتار خودم «پاسخگو» هستم. اینکه شما کدوم برنامهء طنز رو دیدی و در اون برنامه از اشیائی مثل «سطل آشغال» به چه صورت استفاده شده، که حال شما رو خراب کرده ربطی به «من» نداره! بنابراین وقتی داری با «من» حرف میزنی یا وقتی داری از حرفهای «من» ایراد میگیری، یه کم مغزت رو بکار بنداز و از حرفهای «خودم» مثال و شاهد بیار! من تا حالا ندیدم در طول زمانی که داشتی نسبت به حرفهای من واکنش نشون میدادی و محتویات درونی ت رو تخلیه میکردی، محض رضای خدا فقط «یک بار» بیای از حرف های «خودم» نقل قول کنی و به همون حرف «ایراد» وارد کنی!! چند مورد هم که سعی کردی از حرفهام نقل قول کنی، هیچ «ایرادی» نتونستی ازش بگیری. فقط زیرش شروع کردی به «ناله» کردن! یه نگاهی به کامنت های جناب رها بنداز تا روش بحث کردن رو یاد بگیری! جمله به جمله از حرفهات (=احساسات) نقل قول آورده و بطور مستدل بهشون جواب داده. این خیلی حرفه که آدم بتونه حتی اراجیف، فحاشی و عربده های یک لات بی سرو پا رو هم بصورت فرمول های منطقی در بیاره و با همون روش منطقی به این «غلیان احساسات» پاسخ بده! حالا این هنر جناب رها رو با خودت مقایسه کن که اومدی یه سری کامنت مستدل و منطقی رو با سطلی از احساسات متعفن جواب دادی!! (فرق هنرمندی که آشغال رو تبدیل به طلا میکنه با هنرمندی که از طلا آشغال میسازه!)
    از این هم میگذرم که دیدگاه تو نسبت به «برابری حقوقی زن» انقدر سطحی و احمقانه س که این برابری رو در سطح چیزایی مثل «سطل آشغال» میبینی!!! یعنی سوژهء طنزی مثل سطل آشغال تا این حد تو رو درمورد بخطر افتادن «حقوق زن» پریشان کرده!!! من فقط میتونم بهت بگم که موضوعات مهم اجتماعی مثل «حقوق زن و مرد» خیلی پیچیده تر از اونیه که مغز علیلت بتونه درموردشون راهکار ارائه بده. بنابراین بهت پیشنهاد میکنم بجای اینکه درمورد چنین مسائل پیچیده ای بخوای «فعالیت» کنی و کمپین سطل آشغال راه بندازی یا «کمپین معادل سازی» برای واژگانی مثل «خاله زنک» درست کنی، بهتره درمورد این مسائل پیچیده یه کم «مطالعه» کنی! باور کن با این کار بزرگترین خدمت رو به جامعهء زنان خواهی کرد!
    نیلو کماندو: ((…مثلن من به آن انسان سکو.لار… می گویم مادرت در کوچکی قربون شمبول طلایی ات هم زیاد رفته، ترجمه اش این می شود که من هم قبول دارم در بازتولید کلیشه های تبعیض جنسی خود زنان و از جمله مادران به شدت نقش دارند.پس در این جا «حساب ام را از ضد مردهایی که همه چیز را می اندازند گردن جنس مذکر جدا می کنم!»…)
    ج: بله! شما دراینجا حسابت رو از «ضد مرد هایی که» همه چیز رو میندازن گردن جنس مذکر جدا کردی ولی هنوز حسابت رو از «بخش دیگه ای» از ضد مرد ها جدا نکردی… بخشی که همه چیز رو گردن جنس مذکر نمیندازه بلکه بعضی چیزها رو هم گردن زنان «خائن!» میندازه… زنان خائنی که علاقه ندارن مثل شماها صبح تا شب تو سر «مرد» بزنن و تا جایی که جون در بدن داره ازش حمالی بکشن تازه بعد از حمالی گرفتن از مرد بدبخت، بجای تشکر یه دور دیگه تو سرش بزنن و هرچی عقده دارن رو سرش خالی کنن تا حسابی خستگی از تنش در بره!!! بله! فاشیستهای آلمان نازی فقط «یهودی» ها رو تو کوره های آدم سوزی نمیریختن بلکه «آلمانی» هایی که به یهودی ها پناه میدادن رو هم به جرم «خیانت» نابود میکردن! شماها هم اگه روزی به قدرت برسین احتمالآ فقط مردها رو تو کوره نمیریزین، بلکه زنانی رو هم که بخاطر داشتن «شرافت انسانی» خواهان حقوق و «مسئولیت» برابر با مرد هستن رو هم نابود میکنین!!
    نیلو کماندو: ((…مرد ایرانی یعنی همین دیگر؟! …مرد ایرانی زن رو قبل از انسان دیدن یک زن می بیند…))
    ج: حاج خانوم! وقتی میگی ما مردها زن رو «قبل از» انسان دیدن یک زن میبینیم، معنی ش اینه که بهرحال شما رو بصورت «انسان» میبنیم، فقط ممکنه دید ما در «اولویت بندی» با دید شما متفاوت باشه! یعنی شما دوست داری «اول» بصورت انسان دیده بشی، بعد بصورت زن! جواب من به شما اینه: با توجه به اینکه فرض همهء ما (چه زن، چه مرد) اینه که همه مون «انسان» هستیم، بنابراین همیشه در نگاهمون به همدیگه «هویت انسانی» رو فاکتور میگیریم (چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است!) و در عوض به هویت های ثانوی یک انسان (جنسی، اجتماعی، شغلی، ملی و…) اولویت میدیم. مثلآ اگه من کامپیوترم خراب بشه و به یک «مهندس کامپیوتر» مراجعه کنم، قرار نیست که از انسانیتش فیض ببرم! بنابراین طرف نمیاد بهم بگه که: «آقا صبر کن بینم! من قبل از اینکه یک مهندس کامپیوتر باشم یک انسان هستم! شما چرا به بقیهء ارزشهای انسانی من توجه نمیکنی و فقط به مهندس بودن من توجه میکنی؟! مگه من ابزار تو هستم که میخوای از من برای حل مشکل کامپیوترت استفاده کنی؟! چرا میخوای از من استفادهء ابزاری کنی؟»!!!…
    مسلمآ اگه کسی همچین حرفی بزنه یا دیوانه س یا به هویت انسانی خودش شک داره!!
    اما من بعنوان کسی که خواهان «حقوق برابر» برای زن و مرد هستم، دراین مورد یه توصیه به امثال تو دارم! توصیهء من اینه که سعی کن از «زن بودن»ت لذت ببری! انقدر از «هویت جنسی»ت متنفر و بیزار نباش که مجبور بشی برای خلاص شدن از اون به هویت انسانی پناه ببری و «انسان» بودنت رو بهونه ای کنی برای فرار از «زن» بودنت!!! چه اشکالی داره که مردها تو رو «اول» زن ببینن، بعد انسان؟؟! مگه تا حالا شنیدی که مردها از زنها بخوان اونها رو «اول» انسان ببینن، بعد «مرد»؟؟! اتفاقآ شاید مردها خیلی هم افتخار کنن اگه «هویت جنسی»شون به رخ کشیده بشه! امثال تو و شادی صدر که بزرگترین مشکلتون شده «متلک پرونی» و چشم چرونی مردها باید بدونین که با بیان این حرفها بزرگترین خدمت رو به امثال صدیقی و آخوندها میکنین! مگه آخوندها مهمترین شعارشون در اینمورد این نیست که: «حجاب مصونیت است، نه محدودیت»؟!! خوب آخوندها هم که دارن حرف شماها رو میزنن! اونها هم میگن برای اینکه از شر متلک پرونی و چشم چرونی مردها خلاص شین باید چادر سرتون کنین!! چون میگن مردها «ذاتآ و طبیعتآ» زنها رو سوژهء جنسی میدونن. و از اونجایی که طبیعت و غریزهء مردها رو نمیشه تغییر داد، پس اگه زنها از این قضیه ناراحت هستن باید خودشون رو «بپوشونن»!!! اگه نمیخواین خودتون رو در مقابل مردها بپوشونین و درضمن از اینکه زنانگی تون توجه مردها رو جلب کنه «متنفر» هستین، پس دیگه نمیتونین از «مردها» شکایت کنین، باید از «خدا» (یا طبیعت) شکایت کنین که مردها رو اینطور خلق کرده!!! حالا سوال من از امثال تو و شادی صدر که از هویت جنسی تون بیزار هستین اینه:
    چه فرقی است بین امام جمعهء تهران و شما زنان ضد زن؟!

  164. #195 توسط نیلو در مِی 22, 2010 - 10:48 ق.ظ.

    نیما
    این که تو شوخی بامزه ی «سطل آشغال» رو بولد می کنی و کنایه رو نمی گیری و بعد فکر می کنی مثلن اگه از فردا این شوخی از سریال های دوزاری صداو سیما و به خصوص سه ریال های طنز حذف بشه مشکل من حل می شه پس من خیلی سطحی به قضایا نگاه می کنم! برام جالبه! عزیزم! من اشتباه کردم یک شوخی رایج شخصی ام رو ، بدون زیرنویس این جا آوردم! راضی شدی؟! شنیده بودم ها که با آقایون که حرف می زنی منظورت رو بدون گوشه و کنایه و مستقیم مطرح کن! در غیر این صورت منظورت رو نمی گیرند!
    ببین این شوخی یه کلیدیه در این جور سریال ها و برنامه سازی ها که درب ورود به نگاه های ضد زن و متلک های جنسیتی اعصاب خراش رو بر روی بیننده باز می کنه!و باعث باز تولید ادبیات جنسیتی و نگاه های تبعیض آمیز و حتا اختراع واژه های جدید زن ستیز بین مردم می شه.من متاسفم که بیشتر بینندگان این جور سه ریال ها هم بچه ها هستند.یعنی مردسالاری داره حضور قوی خودش را بین نسل بعد هم تضمین می کنه. اگه توی یک سریالی همچین مزخرفی شنیدی می تونی تا کنه منظور و نوع نگاه سازنده پی ببری! و البته این یک شوخی شخصی بود که من زیاد به کار می برم.تو کوتاه بیا!من که از کت و کول افتادم این قدر منظور خودم رو از یک شوخی کامنتی نوشتم!
    بعد از گذشت چند روز از اون کامنت های عصبانی من به آرامش و اعتدال رسیده ام اما تو عزیزجان به نظر می رسه باید بری و ماتحت ات(بی ادبی نیست که؟! آخه تو خیلی بهداشتی به نظر می رسی طوری که با شنیدن کلمه ی «شومبول» پی به فاحشه بودن من بردی!) رو توی یک وان پر از یخ بگذاری! من بعد از خواندن کامنت های عصبانی ام(همان شبی که برای رها جواب می نوشتم)تازه متوجه شدم از تعداد زیادی کلمه ی ناجور استفاده کرده ام(توجه:منظورم اصلن اصطلاحاتی مثل عمومردک یا مردذلیل نیست!).بعد توی آینه به خودم نگاه کردم و از خودم قول گرفتم دیگه موقع عصبانیت کامنت نگذارم تا مجبور باشم شونصد تا کامنت برای توضیح خودم بگذارم!
    و همین طور متاسفانه من در شرایط خستگی و عصبانیت که کامنت گذاشتم همه ی ادعاهای چرندی(خدایا رحم کن!) که به نظرم رسید رو ریختم توی مخلوط کن(ای دختر خاله زنک!) و به اسم یکی نوشتم.ولی بعد متوجه شدم اشتباهی شده و خودم هم اعتراف کردم.در مورد کامنت های تو هم چیزهایی نوشتم که جنابعالی شایسته ی جوابگویی ندانستی!مثلن: به نظرم تو در مورد مهم نبودن حجاب بین مردان غیور ایرانی کاملن اشتباه می کنی.من توی شهرستان دانشگاه می روم و البته در تهران هم جز ونک به بالاها نیستم و در بین دوست و آشنا و فامیل ،چه تهران چه شهرستان مردان زیادی می شناسم که نوع پوشش زنان اطرف شان یکی از دغدغه های دایمی شان است.جالب اینه که بعضی از این مردان اصلن مذهبی نیستند….و اتفاقن به ندرت مردی پیدا می شود که در این مسایل به وارستگی !! و رهایی رسیده باشد!
    البته که من مطالعه می کنم اما می دانی اصلن دوست ندارم(بلانسبت تو بلانسبت تو -خدایا به من رحم کن!- نیا باز به خودت بگیری!!) مصداق آن خری بشوم که بار کتاب حمل می کنه! من بیشتر دوست دارم فکر کنم و فکر کنم و در جامعه و اطراف ام دقیق شوم .و برای کمک به بالا بردن سطح فکرم و البته یادگیری بیشتر و بیشتر ، کتاب های خوب و مقاله های خوب بخوانم.وگرنه صرف خواندن هر چیز مزخرفی که فایده نداره.

  165. #196 توسط نیلو در مِی 22, 2010 - 11:19 ق.ظ.

    نیما
    اتفاقن اون ور سکه ی نگاه آخوندها به زن ،من و کسانی که مثل من فکر می کنند نیستند.چون آخوندها زن را «تن» می دانند و فمینیست ها این طور فکر نمی کنند.اما مثلن کسانی که مسابقه های ملکه زیبایی برگزار می کنند یا با دهانی که آب از آن راه افتاده به نظاره ی آن می نشینند یا مثلن کسانی که به یک زن به دلیل این که دوست ندارد موهای صورت اش را اصلاح کند یا دماغ اش بزرگ است و آن را به دست جراح نمی سپارد توهین می کنند حتمن ان روی سکه ی آخوندها هستند.همین طور تمام کسانی که زن رو قبل از انسان دیدن زن می بینند…(آن هم زنانگی ای که آن پایین توضیح می دهم که به نظرم طبیعی نیست و تولید لابراتوار مردسالاریه!!)چون زن رو تن یا به عبارت بهتر شیء تزیینی می بینند.
    من اتفاقن با زن بودن خودم مشکلی ندارم.حتا با جنبه ی زیبایی دوستی و گرایش به زیبایی زنانه…مشکل من با فرهنگی است که یک جور زنانگی خاص رو(که فکر می کنم با آن زنانگی طبیعی فرسنگ ها فاصله داره) توسط مردسالاری(سنتی یا مدرن فرقی نداره) تولید کرده و اون رو به من زورچپان می کنه که تو زنی و زن بودن یعنی این! و بعد به جای انسانیت من این بعد جنسی تحقیر آمیز من رو می بینه.و دایما با گفتن متلک و شوخی های مزخرف و ایجاد محدودیت های عجیب و غریب بار این زنانگی مصنوعی رو روی دوش من سنگین تر می کنه.(باز هم فرق چندانی بین مردسالاری مدرن و سنتی وجود نداره) این نگاه جنسی به زن اگر به ادب زیاد کسی برنخوره یعنی دیدن زن به شکل یک سوراخ متحرک!!!(البته از جنبه های دیگه به خصوص از نگاه مردسالاری سنتی که نگاه کنیم غیر از «سوراخ» دیدن زن، چند جور ابزار و آلات دیگه هم جز کاربردهای زنان هست!مثل ماشین جوجه کشی ! ماشین تولید محبت و فداکاری و…) حالا کدوم عاقلی که کمی هم برای خودش احترام قائله دوست داره سوراخ باشه؟!( یا یک جور دستگاه اتومات فداکاری و از خودگذشتگی؟! و …)
    توی این سایت های تفریحی(البته کمالات شما بالاست و بعیده توی این جور جاها بچرخی! اما برای مثالم لازمش دارم!) بارها می بینی مثلن عکس سلبریتی ها رو قبل از میک آپ و بعد از آن می گذارند و این بیچاره ها رو می گیرند به فحش و فضیحت که چرا از شکم مادر به اون شکل رویایی و فانتزی و هوسناک به دنیا نیامدید؟! می دونی چی می خواهم بگم؟ یعنی زنانگی ای مصنوعی که توی محیط آزمایشگاهی ساخته شده و حالا توسط رسانه به زنان همه ی عالم زورچپان می شه.یعنی تو فقط یک بعد خودت رو بگیر و اون طور که ما دوست داریم رشدش بده و بقیه ی ابعاد خودت رو هم بی خیال شو.این همه تحقیق و نظرسنجی که مثلن از تینیجرهای دختر در اروپا و امریکا در می آید رو حتمن دیده ای که بسیاری شان مثلن به خاطر ظاهرشان دارای افسردگی اند یا نگران چاقی یا جوش صورتشان اند و دوست دارند شبیه فلان سلبریتی شوند و برای این کار همه ی شادی ها و لذت های این سن رو رها کرده اند و به خودشان انواع ریاضت ها و رژیم ها رو روا می دارند…در حالی که پسرها دارند دوران نوجوانی شان را به راحتی و شیطنت سپری می کنند.
    من دوستی داشتم که دختر خوب و باهوشی بود و خیلی چیزها داشت که می توانست بهشان بنازد.فقط اصلن زیبا نبود(نه با معیارهای زیبایی شناسی مدرن و نه سنتی).چه مزخرفاتی که پسرها و حتا مردهای خیابان بهش نمی گفتند.و البته در جمع های دخترانه هم از انواع تحقیر و متلک بی نصیب نمی ماند.طوری که کم کم در درس و ورزش و تمام مهارت های زندگی اش با مشکل مواجه شد و افت کرد.الان هم نمی دانم دارد چه کار می کند؟! می خواهم کمی از این فضای سنگینی که بر ضد زنان هست رو حس کنی.اصلن از خودت پرسیدی چرا خیلی از زن ها دایما با آهی از ته دل آرزو می کنند کاش مرد بودند اما به ندرت مردی پیدا می شود که بخواهد زن باشد؟!
    خوب بله باز هم بگو! :»چه اشکالی داره زن رو قبل از انسان بودن زن ببینی» !!! آن هم زنانگی محصول کارخانجات مردسالاری! که خلاصه می شه در شاسی بلند و کوتاه بودن ! و لب قلمبه و چشم های گیرا و ناز و عشوه و رنگ صورتی و مقادیری حماقت!!! ((حالا من سطحی نگاه می کنم یا تو؟! ))
    می بینی؟ کاملن مشخصه که خیلی از زن ها داخل این تعریف از زنانگی قرار نمی گیرند چون یا چاق اند یا زشت اند یا پیرند یا ساده اند یا فمینیست اند! چون زن بودن با تعریف فرهنگ مردسالار در همه جای جهان یعنی بی برو برگرد زیبا و خواستنی و بودن پر از عشوه و ناز و البته جوان! این چیزی است که از سوی فرهنگ مسلط معادل زنانگی گذاشته شده.حالا یه جا می گویند این زیبایی رو نشون بده و در جایی می گویند این زیبایی رو با جلابیب!!!(چادر اختراعی جدیدی که انسان را یاد کارآگاه گجت می اندازه!) بپوشون… در این نگاه خیلی از زن ها خود به خود از زنانگی خارج اند و آدم بودن شان هم حتی تحت الشعاعه!! اما برای مردهای پیر و زشت اصلن همچین معضلاتی نیست.چون مردها رو قبل از مرد بودن انسان می بینیم.
    می گویی:مردها افتخار می کنند هویت جنسی شان به رخ شان کشیده شود؟! خوب بله! چرا نکنند؟! در فرهنگی که مردها از کودکی به دلیل دارا بودن «عضو شریف!»(دیگه نگفتم شومبول تا فاحشه خطاب نشوم.هر چند باکی ام هم نیست ها!!) دایم مورد پرستش مادرشان و در وهله ی بعد کلیه اعضای ذکور و اناث خانواده قرار دارند خوب معلوم است به هویت جنسی شان افتخار می کنند.فرق این دو تا فرق «سوراخ بودن» و «عضو شریف داشتنه»! فرق یک مفعول یا برده یا وسیله جنسی با یک فاعل یا ارباب یا انسانی دارای وجوه و ابعاد متنوعه….
    مثالی هم که از مهندس کامپیوتر آوردی یک قیاس مع الفارق بود.مهندس کامپیوتر بودن یک شغل است اما زن بودن جنسیت من است نه شغل ام.آن وقت می گویی تو با صدیقی فرق می کنی؟! صدیقی هم زن/تن بودن رو یک شغل می دونه و بعد از مردان باغیرت می خواهد زنان را وادار به تمکین کنند و فقط برای شوهرشان کشف حجاب کنند!
    این که دایم از واژه ی کماندو هم استفاده کردی خودش یک جور زن ستیزی است. من هرگز ندیده ام برای یک مرد عصبانی که حتا از فحش های رکیک استفاده می کند(که من این کار را نکردم) از این واژه استفاده کنند.این یعنی هیچ زنی حق ندارد عصبانی شود؟! انگار که بگویی هیچ زنی حق ندارد توی خیابان بخندد یا بستنی لیس بزند! این هم جز همان استانداردهای مردسالاری برای یک «زن خوب» است ها! که باید مهربان و سر به زیر و آرام باشد!
    در ضمن برای در آوردن حرص ات :)،من از تکرار اصطلاح عمومردک به آقایانی که بدون هیچ اطلاعی می پرند وسط و در مورد مسایل مختلف از سیاست و اقتصاد تا فرهنگ و فمینیسم گلواژه می سرایند هرگز کوتاه نمی آیم.اصلن هم فحش و توهین نیست.مگر اصطلاح خاله زنک مثل نقل و نبات مورد استفاده قرار نمی گیره؟ همچنین به ترویج واژه «مردذلیلی» هم ادامه خواهم داد!

  166. #197 توسط نیلو در مِی 22, 2010 - 12:40 ب.ظ.

    رها
    1-من هرگز عمومردک را به کل مردان ایرانی تعمیم ندادم.این اصطلاح در مقابل اصطلاح رایج»خاله زنک»قرار می گیره.و اگر شما فکر می کنید این اصطلاح توهین آمیزه پس ببین من به عنوان یک زن چه احساسی دارم در مورد اصطلاحاتی از این دست که در فرهنگ ایرانی فراوانه… که هر چه مربوط به زن و زنانگیه(کاری نداریم واقعن اون چیز زنانه هست یا توسط فرهنگ مسلط به زنان تحمیل شده!) تحقیر می شه.و مثلن از «زن » و «خاله» یک فحش تحقیرآمیز می سازند…یا همین «مردی» و «مردانگی» رو در نظر بگیر.خودش به تنهایی یک صفت خوب جامع و کامله.به هر کی گفته بشه خیلی مردی یعنی کلی صفت خوب بهش نسبت دادی.اما زنی یا زنانگی یا مساله ای تحقیرآمیزه یا موضوع ممنوعه …خوب چرا؟
    اما اگر «خاله زنک» به زنانی سطحی و کم سواد گفته می شه که دایما در حال انجام کارهای لغو و بیهوده هستند حتمن مردان زیادی هم با چنین صفاتی وجود دارند بنابراین برای مردانی با این خصوصیات اصطلاح عمومردک به شدت برازنده است. من دیده ام برای همچین مردهایی هم از اصطلاح خاله زنک استفاده می شه.انگار که زنان ذاتا احمق و نفهم اند و مردها ذاتا دانا و فهیم.و اگه مردی از این دانایی به حماقت و سطحی نگری سقوط کنه می شه خاله زنک!
    حالا همون طور که اگر یک خاله زنک بخواهد در مورد سیاست یا اقتصاد یا هر موضوع دیگه ای صحبت کنه مسلمه که حرف های صدتایه غاز و بی پایه و اساسی خواهد زد…یک عمومردک هم اگر بخواهد در این مسایل صحبت کند چرت و پرت می گوید!شما دقت کن به این همه حرف هایی که مردها در مهمانی ها در مورد سیاست می زنند.اکثرا بی اساسه ومشمول صحبت های جفنگ و عمومردکه! اگه همچین کسانی بخواهند در مورد مسایلی مثل برابری زن و مرد هم حرف بزنند شروع می کنند به رجز خوانی در مورد تعداد اسپرم های شان…
    من روی معنی توهین آمیز «زن ذلیلی» سفت و سخت ایستاده ام.چون این اصطلاح در فرهنگی که مردها توی اش «سالارند» به شکل «مردذلیلی» وجود نداره . اما به خاطر افراط در بعضی مسایل از طرف زنان یهو یک اصطلاح «زن ذلیلی» مد می شه! در ضمن همان طور که گفتم احساس من از این اصطلاح «زن ذلیل» همون احساسیه که از عبارت «از زن هم کمتری» پیدا می کنم. اشاره به یک جور پستی زن که اگر مردی بخواهد روبروی همچین موجود پستی عجز نشان دهد ذلیل است.آن هم ذلیلِ یک ذلیل!
    و اگه اصطلاح زن ذلیلی رو توخوب می دونی چرا مردذلیلی رو نمی دونی؟! معنی مردذلیلی؟! یه جورایی همون مردسالاریه دیگه.یعنی حرف گوش کن بودن و تمکین از مرد و عجز و وادادگی روبروی هر انسان مذکری…
    2-ببین وقتی ما داریم در مورد مهریه صحبت می کینم داریم در مورد یک کلیتی صحبت می کنیم که یکی از اجزایش مهریه است…بنابراین نمی تونیم بیاییم و بگیم حالا یکی از اجزا رو(که به ضرر مردهاست!) حذف می کنیم بقیه هم ایشالا درست می شه!! ما نمی تونیم زن رو از بچگی کاملن وابسته و ضعیف و عاجز تربیت کنیم که هر کاری هم می کنه جز وظیفه اش نیست و تفریحه(درس و شغل و…) و فقط باید تورش رو پهن کنه یه شوهر خوب «گیر» بیاره…و بعد از همین زن بخواهیم به مرد نگاه مادی نداشته باشه یا مهریه که برای اون هم یه جور پز و کلاسه و هم یک ذخیره ای برای روز مبادا(چون هیچ استقلال مادی ای از خودش نداره) رو یک دفعه بی خیال بشه.
    در ضمن من به بعضی از رفتارهای نادرست هم جنس هایم اذعان داشتم ولی تو در مورد مردها غیر از مظلوم نمایی کاری نکردی.یعنی مردها این وسط هیچ تقصیری ندارند؟! کل مردسالاری رو هم زن ها درست کرده اند لابد؟! فکر می کنم من منصفانه تر نظرم را گفتم!
    راستی چه طوره دو تا کمپین رو به صورت هم زمان راه بیاندازیم.یکی کمپین «تن بودن زن» ممنوع! و یکی هم کمپین «عابربانک بودن مرد» ممنوع! قول می دهم من توی هر دوتایش شرکت خواهم کرد!

    • #198 توسط رها در مِی 27, 2010 - 1:31 ق.ظ.

      نیلو
      ۱- اولا یک مشکل خیلی بزرگ در تمام جوابهای شما وجود دارد. خانم نیلو، من مسوول حرفهای دیگران و جامعه نیستم.اگر هم شما جواب حرفی را داری به «همه مردها» میدهی، باید جواب حرفی باشد که مردان (همه آنها ) میزنند. ما چیزی به نام جمع بندی نداریم. جمع بندی موقوف! تمام مشکل من هم با امثال صدر همین است. اصل بر برایت است، مگر آنکه خلافش ثابت شود. منتهی وقتی صدر که خودش وکیل است اینرا نمیفهمد شاید انتظار زیادی باشد که این را طرفداران صدر بفهمند. فکر میکنم جناب نیما هم اینرا برای شما توضیح دادند و من دیگر ادامه نمیدهم. اگر گروهی از مردان چنین و چنانند که شما میگویید که نباید یقه همه مردان را گرفت. تمام حرف من هم مثل خیلیهای دیگر که به وی اعتراض کردند دقیقا همین بود. ما که چیزی به نام مجازات دسته جمعی که نداریم. نمیدانم چرا این اعتراض ها را شما به برج عاج نشینی مردان تعبیر کردی. نمیدانم حرف من به اندازه کافی مفهوم است؟ من حرفهای صدر را هم غیر منطقی میدانم و هم توهین آمیز.
      ۲- «……حالا همون طور که اگر یک خاله زنک بخواهد در مورد سیاست یا اقتصاد یا هر موضوع دیگه ای صحبت کنه مسلمه که حرف های صدتایه غاز و بی پایه و اساسی خواهد زد…یک عمومردک هم اگر بخواهد در این مسایل صحبت کند چرت و پرت می گوید!شما دقت کن به این همه حرف هایی که مردها در مهمانی ها در مورد سیاست می زنند.اکثرا بی اساسه ومشمول صحبت های جفنگ و عمومردکه! اگه همچین کسانی بخواهند در مورد مسایلی مثل برابری زن و مرد هم حرف بزنند شروع می کنند به رجز خوانی در مورد تعداد اسپرم های شان…»
      خوب هر کسی که بخواهد بدون آگاهی راجع به چیزی صحبت کنه، حرفش الزاما جفنگ از آب در میاید.این چه ربطی به جنسیت داره که شما بدو بدو معادل مردانه برایش ساختی؟ ولی تا آنجا که من میدانم ما ایرانیها اغلب راجع به همه چیز اظهار نظر میکنیم، برای هم نسخه میپیچیم،…..این چه ربطی به جنسیت داره یا چه ربطی به فرهنگ مردسالار داره؟

      ۳- «من روی معنی توهین آمیز “زن ذلیلی” سفت و سخت ایستاده ام…»
      خوب معلومه که توهین آمیز است. کسی نمیگه نیست. منتهی این توهین، متوجه مردی است که در مقابل کرشمه و ناز و غمزه زن از خود بی اختیار است و بخاطر ان پا بر روی انسانیت و اخلاق میگذارد. مرد زن ذلیل را نه تنها جامعه، بلکه حتی زنی که ان مرد در مقابلش ذلیل است دوست ندارد. اصلا ان زن به چنین مردی اعتماد ندارد. بنا بر این اگر برای خود ارزش قائل باشد از رابطه با چنین مردی بیرون میرود وگر نه تا آنجا که بتواند از وی سوء استفاده میکند زیرا روی رابطه با چنین مرد متزلزلی نمیتواند حساب کند. پس هدفش میشود حد اکثر بهره گیری در حد اقل زمان و خودت میدونی این یعنی چی. چه کسی برای آدم ضعیف احترام قائل است؟ آیا تو خودت برای چنین کسی احترام قائلی؟

      ۴- «ضمن همان طور که گفتم احساس من از این اصطلاح “زن ذلیل” همون احساسیه که از عبارت “از زن هم کمتری” پیدا می کنم……»
      اصلا این دو تا هیچ ارتباطی با هم ندارند. شاید شما بجای احساس باید منطق را در قضاوت بکار ببری. تنها چیزی که بین این دو مشترک است کلمه «زن» است. نمیدانم از دید شما اشکالی ندارد که من کلمه «زن» را بکار ببرم؟!! ببینم شما مطمئنی که از زن بودنت احساس ناراحتی نمیکنی؟

      ۵- «…… اشاره به یک جور پستی زن که اگر مردی بخواهد روبروی همچین موجود پستی عجز نشان دهد ذلیل است.آن هم ذلیلِ یک ذلیل!…….»
      نخیر، اشاره به پستی است در مقابل احساسات تند و اشاره به پستی مردی است که همه چیز را فدای این احساسات میکند، درست مثل گدایی است. مردی که محبت و علاقه زن را گدایی میکند. چرا گدایی، بجای دوستی دو طرفه و متقابل؟

      ۶- «و اگه اصطلاح زن ذلیلی رو توخوب می دونی چرا مردذلیلی رو نمی دونی؟! معنی مردذلیلی؟! یه جورایی همون مردسالاریه دیگه.یعنی حرف گوش کن بودن و تمکین از مرد و عجز و وادادگی روبروی هر انسان مذکری…»
      من اصطلاح زن ذلیلی را خوب نمیدانم، چند دفعه باید بگم؟ منتهی آنرا توهین به زن نمیدانم، بلکه توهین به مرد میدانم. منظورت را هم از حرف گوش کردن نمیفهمم. یعنی انتظار داری که مرد صبح تا شب کار کند و زحمت بکشد و خانواده را تامین کند، لابد شب هم بیاید و خانه را تمیز کند و شام و ناهار را هم برای خانم درست کند. خانم هم که لابد کارهای خانه را دون شان خود میداند. هر چه باشد زن مدرن که توی آشپزخانه کار نمی کنه. بیرون هم که کار نمیکند چون «وظیفه» مرد ایرانی است که بیرون کار بکنه و پول بیاره و لابد فرهنگ زن «ایرانی» چندان سر سازگاری با بیرون کار کردن زن نداره؟ منظورت از مرد ذلیل هم لابد اینه که زنی درک کنه که شریک زندگی است و باید مشارکت کند. مشارکت هم فقط مشارکت در سفره و لقمه زدن نیست. مشارکت در کار و زحمت است. یا شاید زن واداده زنی است که درک کنه که اگرشوهرش شب کاری میکنه، نباید از فرصت استفاده کنه و شب را با دوست پسرش بگذرانه ؟ اصلا نباید دوست پسر داشته باشد. دقیقا منظورت از وادادگی در مقابل جنس مذکر چیست؟ به نظر من خیلی طبیعی است که اگر مرد تنها کسی است که بیرون کار میکند و پول میاورد، زن هم در خانه کار کند. بالاخره اگر زن و شوهر هر چیز که نباشند، حد اقل هم اتاق که هستند. هر کدام باید بطور مساوی برای خانه ای که در ان هستند زحمت بکشند و از خود مایه بگذارند. اگر زنی اینرو بفهمه من اسمش را عجز نمیگذارم، درک و فهم میگذارم.

      ۷- «ببین وقتی ما داریم در مورد مهریه صحبت می کینم داریم در مورد یک کلیتی صحبت می کنیم که یکی از اجزایش مهریه است…بنابراین نمی تونیم بیاییم و بگیم حالا یکی از اجزا رو(که به ضرر مردهاست!) حذف می کنیم بقیه هم ایشالا درست می شه!! ما نمی …….»
      تا زمانیکه مهریه حالا یا در کلیتش یا در جزیتش وجود دارد نمیتوانید انتظار برابری داشته باشید. من از شما دفعه قبل هم پرسیدم و هنوز جوابی ندادی که چطور میشه از کسی که سرمایه گذاری سنگینی در ابتدا میکنه انتظار داشته باشی که با کسی برابر باشه و احساس برابری کنه که به اندازه وی سرمایه گذاری نکرده. قضیه خیلی ساده است. اگر قرار باشد که من و تو هر دو شریکی یک خانه بخریم ولی تمام پول خانه را من بدهم چطور میشه تو در این خانه همانقدر شریک باشی که من؟ برابری تو و من در این شرایط تجاوز به حقوق من است.خلاصه بقول معروف، سر طلا، ته مفرغ نمیشه. یا مهریه، یا برابری. هر دو با هم نمیشه، والسلام.

      ۸- «………..و فقط باید تورش رو پهن کنه یه شوهر خوب “گیر” بیاره…و بعد از همین زن بخواهیم به مرد نگاه مادی نداشته باشه یا مهریه که برای اون هم یه جور پز و کلاسه و هم یک ذخیره ای برای روز مبادا(چون هیچ استقلال مادی ای از خودش نداره) رو یک دفعه بی خیال بشه……….»
      پس به عبارتی دیگر، برابری با مهری جور در نمیاد. نمیشه هم به مرد دید مادی داشت، هم انتظار داشته باشی که حقوق برابر هم با وی داشته باشی.

      ۹- «…….در ضمن من به بعضی از رفتارهای نادرست هم جنس هایم اذعان داشتم ولی تو در مورد مردها غیر از مظلوم نمایی کاری نکردی.یعنی مردها این وسط هیچ تقصیری ندارند؟! کل مردسالاری رو هم زن ها درست کرده اند لابد؟! فکر می کنم من منصفانه تر نظرم را گفتم!………………….»
      من ندیدم که جایی از رفتارهای همجنسانت انتقاد کرده باشی. همش گفتی مرد عمو مردک چنین، مرد عمو مردک چنان. من که غیر از بد و بیراه از تو نشنیدم. آنوقت من مظلوم نمایی کردم؟ تمام ایراد من به صدر هم همین بود که مرد سالاری یک سیستم است که مرد و زن هر دو آنرا میسازند و بلند کردن انگشت اتهام به سمت مردان و آنها را با جوجه فاشیستی مثل صدیقی یک کاسه کردن، خلط مبحث کردن است و نامی هم جز مرد ستیزی ندارد. تازه منصف تر از من هم هستی؟ اگر انقدر منصفی که چرا از اعتراض مردان به این جمع بندی به عنوان «برج عاج نشینی » مردانه انتقاد کردی؟
      ۱۰- «….راستی چه طوره دو تا کمپین رو به صورت هم زمان راه بیاندازیم.یکی کمپین “تن بودن زن” ممنوع! و یکی هم کمپین “عابربانک بودن مرد” ممنوع! قول می دهم من توی هر دوتایش شرکت خواهم کرد!…….»
      بارک الله. این شد حرف حسابی. این شروع خیلی خوبی است.

      ۱۱- «…..شراره جان مطمئنی تو یک “زن آگاهی”(!) که می توانی حق ات رو از مردها بگیری؟! اون وقت چرا مثل خاله زنک ها( رها! این جا دیگه احساس توهینی نمی کنی؟!!!!!) …….»
      من چرا باید احساس توهین کنم؟ تو از دست خانم شراره عصبانی هستی به من چه؟ تا آنجا که من میدانم این خانم به لحن شما اعتراض داشت که البته به نظر من هم جای اعتراض دارد که مفصل قبلا در این مورد نوشتم. ضمنا من جوابگوی خانم شراره هم نیستم.

  167. #199 توسط نیلو در مِی 22, 2010 - 12:46 ب.ظ.

    پووووووووف! گل بود به سبزه نیز آراسته شد!
    شراره جان مطمئنی تو یک «زن آگاهی»(!) که می توانی حق ات رو از مردها بگیری؟! اون وقت چرا مثل خاله زنک ها( رها! این جا دیگه احساس توهینی نمی کنی؟!!!!!) از واژه ی «سلیطه» استفاده کردی؟!(جناب نیما!در این جا دیگه هیچ گونه رفتار چاله میدونی یا خاله زنکی رخ نداده دیگه نه؟! چون کامنت به نفع توئه!!)
    فکر کن زن آگاهی که از واژه ی «سلیطه» استفاده می کنه و بعد می خواد در رینگ حق اش رو از مردها بگیره! به این صورت:»مردی که بخواد جلوی ما عرض اندام کنه بد عاقبتی داره خودشون هم میدونن.» 🙂
    معلومه که آگاهی تو از آن آگاهی های خاصیه که در فرهنگ مردسالار بهت دیکته شده! به امثال تو می گن»پیاده نظام» مردسالاری! 🙂
    هر چند در جنسیت تو کاملن شک وجود داره!

  168. #200 توسط نیما در مِی 26, 2010 - 7:45 ق.ظ.

    (زنگ تفریح!)
    وقتی یک فمنیست قرص هایش را یکی درمیان میخورد!
    نیلو کماندو در کامنت اول: ((… من به آن انسان سکو.لار (که حالا مطمئن شدم خودتی!)می گویم …))
    نیلو کماندو در کامنت پنجم: ((… شاید هم تو همان انسان سکو.لار نباشی کی می داند …))
    نیلو کماندو در کامنت ششم: ((…فکر می کنم تو همان انسان سکو.لاری …))

    سوال مسابقه: به نظر شما، این کامنت گذار قرص هایش را چگونه مصرف کرده است؟
    الف: در کامنت اول و ششم قرص هایش را به موقع مصرف کرده.
    ب: در کامنت پنجم قرص هایش را به موقع مصرف کرده.
    ج: در کامنت پنجم، در مصرف قرص زیاده روی کرده.
    د: در هیچ یک از موارد قرص هایش را مصرف نکرده.
    به برندهء مسابقه دکترای افتخاری از موسسهء «فمنیست شناسی» اهدا خواهد شد.
    ………………………………………………………..
    و اما به بخشی دیگر از «منطق!» و زبان گوه انبار یک بانوی ایران زمین توجه کنید! بهشت زیر پای مادران است!:
    توضیح- کلمات داخل کروشه […] از منه. کلمات داخل پرانتز (…) از من نیست.
    نیلو کماندو: (( _ دوباره بخواهم بزنم به کانال «طنز»(این بار دیگه حال اعصاب ام خوبه!) می شه این که ما الان در مرحله ی پرت کردن تخم مرغ و گوجه فرنگی به مخالفین حقوق برابر زنان هستیم… پرت کردن گوچه و تخم مرغ… از نظر «من» مشکلی ندارد… [خدا رو شکر حال اعصابت خوب بوده!]
    _ این شمایید که با گرفتن مسلسل کلمات پر از توهین و تحقیر به سمت نویسنده ی یک مقاله نفرت پراکنی می کنید![دروغ! اگه «شرف» داری یه مثال از حرف هام بیار که «توهین» به شادی صدر بوده باشه]… می دانی این وسط چه اتفاقی افتاده؟ من چند تا ادعای مزخرف در کامنت ها را در ذهن ام با هم مخلوط کرده بودم ( به دلیل خستگی زیاد) و همه را به اسم تو زده بودم [ولی همچنان از رو نرفتم! و باز دارم توهین های خودم رو به اسم تو میزنم! فک کردی فمنیسم کشکه؟!]…
    _ این پامنبری ات رها هم که دارد برای ات صلوات می فرستد!! شماها خوب بلدید پشت هم را بگیرید[مثل کمپین ها و گروههای فمنیستی؟!] و برای حرف های چرند هم هورا بکشید! کل نظرات تو و چند تا مثل تو را، که این جا گرد و خاک راه انداخته اند ،روی هم جمع کنیم می شود یک مشت بهانه گیری وغر و رجز و بدوبیراه و ناله و نفرین!…
    _ اووووه این پامنبری ات(رها) ببین چه مودبه…مردان غیور ایرانی دایما در همه جا و همه وقت در حال و فحش و لیچار گفتن هستند… ولی به زن ها که می رسد باید از کلمات بهداشتی استفاده کنند… موقع خندیدن دهان شان را از یک حد بیشتر باز نکنند! در خیابان بستنی نخورند! دیگه چی بود رها؟! بگو تا من بی تربیت بی نزاکت بفهمم! آن قدر هم این رها عقل اش کار می کند که به مقایسه ی جالبی بین ایران و غرب دست می زند…واقعن رها تو تا کجاها عقل ات می رسدها…
    _ از اصطلاحات “زن ذلیل” و “زنیکه”[؟!] استفاده می کنی و لحن ات کاملا «ستیزه جو»ست[!]… تو آمده ای این جا تا فقط هیاهو راه بیاندازی و هوارهوار کنی و عقده هایی که از دوست دخترت یا دخترهایی که محل ات نگذاشته اند داری را خالی کنی! نیامده ای که حرف حساب بزنی[مثل من!]…
    _ یک چیزی بدجور دارد آزارت می دهد و این کاملن مشخص است!وگرنه وقتی به تو گفتم اصطلاح کوچه بازاری و عوامانه ی “زن ذلیل” از لجن زار فرهنگ مردسالار ایرانی بیرون آمده یا حق نداری از روی شکم بگویی حجاب در ایران امروز مهم نیست[دروغ! من هرگز همچین چیزی نگفتم. یک جو شرافت هم خوب چیزیه!] عربده نمی کشیدی و شیشه ها را نمی شکستی!… در حالی که تمام آمار و تحقیقات و نظرسنجی ها و «علوم» جامعه شناسی و قوانین حقوقی و چه و چه و چه دارند عکس آن یعنی “مردذلیلی” را نشان می دهند ایشان یک اصطلاح «چیپ کوچه بازاری» را دایما این جا تکرار می کند و شگفت این که فکر می کند حرف مهم و «علمی» ای زده!!! [اصطلاح زن ذلیلی «چیپ کوچه بازاری » محسوب میشه و از لجن زار فرهنگ مردسالار بیرون اومده، ولی اصطلاح مردذلیلی کاملآ «علمی» هست!]
    _ برای دستمال یزدی به دستی مثل تو نه منطق جواب می دهد نه ادب. باید فقط ریشخندت کرد چماقدار غارنشین عزیز! حالا می فهمم که آن حرف هایی هم که از کامنت ات جدا کردم و گفتم خوب است را هم از جاهای دیگر آورده بودی مونتاژ کرده بودی سر کامنت عوامانه ات تا رد گم کنی! گفتم به گروه خونی ات و نتیجه ای که می خواستی از حرف های ات بگیری نمی خورد آن قسمت ها!…
    _ حتی بعد از «معذرت خواهی تلویحی»[؟!] من از کلمه های تندی که به کار بردم باز هم داری از عصبانیت تنوره می کشی… من در مورد پدیده ی عجیبی و مضحکی مثل انسان سکو.لار به هیچ عنوان کوتاه نمی آیم و کلن از افراد تو خالی ای که صدای تلق و تولوق قوطی حلبی در جوی آب می دهند «خوش ام نمی آید»… «اعتماد به نفس» خارق العاده ای داری که در فرهنگ «مردسالار» ایرانی به همه ی «مردان» زیاده خواه ایرانی کادو داده شده!… در آن کامنت «طنز»م همه ی «مانیفست» خودم را اعلام کرده بودم.[طنز؟! «مانیفست»؟!]… اعتماد به نفس زیادی خوب نیست.من به تو توصیه می کنم ان را بیاندازی توی سطل آشغال و راس ساعت نه ببری بگذاری دم در زن ذلیل گرامی!…
    _ البته اصلن نمی دانم چرا در یک وبلاگ کماندو بسط نشسته ای و و به لن ترانی ها و یاوه گویی ها و نفس کش طلبیدن های ات ادامه می دهی و این طور زجر می کشی؟!(واقعن داری زجر می کشی ها) خوب گوش کن! لیچار گویی های امثال تویی اصلن برای من مهم نیست.بسیار بدتر این ها را در «حیات وحش»(خیابان های) «مملکت» گل و بلبل از «هم جنسان ات» شنیده ام و آستانه ی تحمل ام در مقابل شنیدن جفنگ و یاوه و ناسزا بالا رفته! نگاه کن! باد هوا…
    _ اگر خندیدن به صحبت های عمومردک و چیپ مردان ای که به جای استدلال کردن یا پاسخ گویی به یک سوال من که دایما تکرار کردم(چرا یک تعمیم ساده باعث این «انفجار»[؟!] عظیم شد؟!!)؛ با حرف های صد من یک غازشان همه جا را پر کرده اند، خاله زنکی است که باشه من خاله زنک ام.اما از حرف ام یک قدم هم کوتاه نمی آیم که امثال این نیما ، عمومردک (یعنی خاله زنک مردان)هستند….
    _ در آخر این که من فقط بیست ساله ام و رشته ام «انسانی» نیست[البته!]… پس نمی توانم از منظر علمی چیزی بگویم .و باید حالا حالاها بخوانم و فکر کنم تا پخته شوم [مرسی فروتنی!] ادعایی هم نکرده ام مثل آن انسان سکو.لار خنده دار! «نظرم» را گفتم [همون فحش دیگه؟!] و تو نمی توانی با توهین و تمسخر جلوی نظر مخالفت را بگیری فاشیست عزیز!…
    _ بسی قاه قاه نمودیم.با امثال تو باید به همان زبان «طنز» حرف زد. می دانم از کجا «سوخته ای» انسان سکو.لار…همان جیب خالی و پز عالی…یا بضاعتی نداری و فکنده ای دامی خوب نداری دیگر! من چه کنم!… «مردان» خودشان را خدای منطق و استدلال می دانند و برای «تحقیر» زن را احساساتی می نامند…. شما ها عادت کرده اید هر «جفنگی» بگویید و فکر کنید حرف مهم زده اید و نظر مخالف تان را به «استهزا» بگیرید تا بی منطقی و سبکی حرف خودتان را پنهان کنید! این یک جور تاکتیک است!…))

    و بهشت زیر پای مادران است!

  169. #201 توسط نیما در مِی 26, 2010 - 8:38 ق.ظ.

    (ادامهء زنگ تفریح!)

    نیلو کماندو: ((_ اصلن نمی توانم «عصبانیت» خودم را از زنانی که این جا به حالت بیچارگی افتاده بودند که حمایت مردان “کمتر مردسالار” را از دست ندهند پنهان کنم… این جور زن هاسعی می کردند مردانی را که “لطف” می کنند و از حقوق برابر زنان دفاع می کنند را راضی نگه دارند!به نظرم این یک جور «دریوزگی» است… افرادی مثل نیما با ادعاهای عجیب و اصطلاح”زن ذلیل” که مدام تکرار می کردند «عصبانی» ام کرده بودند… من از دست انداختن افرادی که «عصبانیم» کرده بودند اصلن پشیمان نیستم… هر چند از ادامه ی کامنت ها و جر و بحث بیهوده ای که داشتم «عصبانی» ام و مقداری «احساس حماقت» می کنم.اما کامنت طنزم کاملن درست و به جا بود و تمام «احساس» من را بعد از خواندن آن همه نظر و پیام منعکس می کرد.»احساس» گیجی و عصبانیت و تاسف… [نتیجه!:] تا یک زن حرفی بزند یک «انگ احساساتی» یا سطحی یا خاله زنک رویش می چسبانید تا خفه شود![بالاخره اینجا کی داره به کی «انگ احساساتی» میچسبونه؟؟!! خودت داری «داد» میزنی که احساساتی هستی حاج خانوم! چرا از مردها ایراد میگیری پس؟! پاشو برو قرص هاتو بخور!]
    _ «کل حرف» من از اول همین بود:مقاله ی خانم صدر به صورت «طبیعی» می توانست بازخوردهایی داشته باشد و کسانی در ردش بنویسند و «استدلال» کنند اما «نباید» این طور باعث «انفجار»[؟] وبلاگستان و شبکه های اجتماعی اینترنتی می شد…[شخصآ کسی رو بغیر از «خودت» ندیدم که «منفجر» شده باشه! همونطور که خودت انتظار داشتی خیلی ها اومدن در رد مقالهء صدر «استدلال» کردن! چیزی منفجر نشده غیر از خودت!]
    _ شما [رها] جز دسته ای که من بهشان می خندم نبودی.نمی دانم چرا تصمیم گرفتی بیایی وسط و خودت را مخاطب من قرار بدهی و برای نیمایی دست بزنی که با کمی انگولک من نقاب از صورت اش افتاد… [اتفاقآ این «شما» (نیلو کماندو) بودی که پابرهنه پریدی وسط، درحالیکه مخاطب ما شادی صدر بود و داشتیم بطور «مستدل» و بدون اهانت بهش جواب میدادیم. «شما» بودی که تصمیم گرفتی با فحاشی و لات بازی، ما رو «انگولک!» کنی و خودت رو مخاطب و سوژهء جوک مون قرار بدی!]
    _ متاسفانه ندیدم در برابر ادعاهای عجیب و سبکی مثل “بی ارزش نشان دادن کار خانگی زنان” یا “تعداد اسپرم های مردان که بیشتر است پس مردها بهترند!” موضع مخالف بگیری…[من همینجا موضع م رو مشخص میکنم حاج خانوم!: لعنت بر شرف هر احمقی که این جمله رو گفته و البته لعنت بر شرف هر چی دروغگو!!!]
    _ تو هم اگر با اصطلاح “زن ذلیلی” موافقی و آن را عادی می دانی پس لطفن با اصطلاح”مردذلیلی” هم موافقت کن[یک زن ذلیل: چشم!!!] و از آن در صحبت هایت استفاده کن![همان زن ذلیل: بازم چشم! فرمایش دیگه ای ندارین؟!]…
    _ متاسفانه تو با یک کامنت طنز من به این نتیجه رسیدی که من «احمق» و خاله زنکم![هیچکس، بخصوص جناب رها تو رو «احمق» خطاب نکرد! ظاهرآ «خودت» به این نتیجه رسیدی!!!]
    _ گفتم مرد ایرانی را با مرد غربی مقایسه کن! ولی تو در این مثلن مقایسه ی مرد ایرانی با مرد غربی از همان موضع منافع مردانه وارد شدی نه از موضع برابری و نگاه انسانی و «همدلانه»…[این نگاه انسانی و «همدلانه»ت منو کشته!!! دیگ به دوغ میگه روت سیاس! رو که نیست، سنگ پاس!]
    _ [قابل توجه زن ذلیل ها:]مهریه می شود مامن و پناه و حتا «سلاح زن ایرانی» که از «امنیت روانی» و مالی بی بهره است و البته گاهی هم می شود اسباب چشم و هم چشمی[در اینجا به بخش «امنیت روانی» مراجعه شود!]. ما که نمی توانیم بگوییم یک دفعه مهریه را حذف کنیم… می توانیم؟! [عمرآ!]… به نظرم شما هم بر خلاف ادعای منطقی که داری در این جور جاها بند رو آب می دهی و از هم جنسان خودت طرف داری می کنی و یک طرفه به قاضی می روی…[ببینین کی به کی چی میگه!]
    _ البته من هم موافق ام که بعضی از زنان از مردان بیگاری می کشند و چرا شما تصمیم گرفتید که من با این زنان موافق ام؟! [درمورد علت «تصمیم گیری» به بخش «مهریه» مراجعه شود!] ولی در نهایت عرف و قوانین به نفع مردان است .یعنی مردان می توانند استثمار نشوند نه؟! [نه! نمیتوانند! چون کسی «استثمار» میشه که دسترنج «کار» و حمالی ش رو کس دیگه بخوره. حالا زنها «استثمار» میشن؟ یا مردهایی که «کار» میکنن ولی دستمزد حمالی شون به زن میرسه؟! تازه اگه درست حمالی ندن چند کیلو طلا (بعنوان «مهریه») هم بدهکارن به زن! «فقط یک مورد» مثال بیار که نشون بده زنها در جامعهء ما «استثمار» میشن!]
    _ هر چند که من وقتی غرب و ایران را مقایسه می کنم اصلن تصویری «بهشت گونه» از غرب در ذهن ندارم.[آخی! زن ایرانی چقدر مظلوم و «کم توقعه»!] و به نظرم آن جا هم هنوز نقض حقوق زنان و مردسالاری وجود دارد…نمونه اش همین «استفاده ی ابزاری» از زن توسط هالیوود و صنعت سرگرمی غرب که نگاه غالبا زشت و توهین آمیزی به زنان دارد و متاسفانه این نگاه رو در دنیا رواج می دهند [«استفادهء ابزاری» از زن؟! احیانآ شما نسبتی با امام جمعهء تهران نداری؟!]…و همین طور با وجود برداشته شدن سدهای مریی از جلوی راه زنان و بهبود قوانین، هنوز کلی سد شیشه ای و نامریی برای پیشرفت زنان وجود دارد[میتونی فقط یک مورد از این «سد های شیشه ای» رو نام ببری؟!]… و البته که طبیعی است.مردسالاری ریشه ای هزاران ساله دارد و ما نمی توانیم انتظار «معجزه» در طول چند دهه ی «ناقابل» داشته باشیم. [البته این «معجزه» قابل شما رو نداره! خواهش میکنم! تعارف نکن! خوب این تصویر «بهشت گونه» ای که در ذهن داری و در غرب هم پیداش نمیکنی، اگه بخواد تحقق پیدا کنه واقعآ هم نیاز به «معجزه» داره! شرمنده که ما مردها توان و عرضهء کافی برای آوردن «بهشت» زیر پای شما رو نداریم! امکانات این دنیا محدوده! خدا بگم این آدم و حوا رو چی کار کنه که با خوردن اون سیب لعنتی ما رو از «بهشت» پرت کردن تو این دنیای کثیف «مردسالار»!!!]
    _ کماکان اعتقاد دارم همان طور که خیلی از زن ها خاله زنک اند، به همان تعداد از مردان هم عمومردک اند! [به این میگن «حقوق برابر»!] به خاله زنکی زنان زیاد پرداخته شده اما نمی دانم چرا به عمومردکی مردان هرگز پرداخته نشده؟! [واقعآ «چرا»؟؟!… ای خدا! از این همه ظلم به کجا باید پناه برد؟؟!!]
    _ نیمای عمومردک
    می بینم که اصطلاح عمومردک بدجور اثر گذاشته و همچنان داری به خودت می پیچی! [واقعآ اثرش خیلی بد بود! دل پیچه گرفتم] ))

    راستی حاج خانوم! از اونجایی که شما در راه «حقوق برابر زن» داری فعالیتهای مهم و اساسی و طاقت فرسایی انجام میدی مثل «معادل سازی» برای واژگان منحوس و نامانوس زن ذلیلی و خاله زنک و… پیشنهاد میکنم لااقل دراین مورد بیشتر دقت کن تا هنر ت هرز نره. مثلآ معادل لغت خاله زنک احتمالآ میشه «دایی» مردک، نه «عمو مردک»! از اونجایی که «مفهوم» اصطلاح خاله زنک درمورد جامعهء مردها صدق نمیکنه و بنابراین هدف شما از این معادل سازی صرفآ «فحش» دادن هست پس لااقل در انتخاب کلمات، «برابری حقوقی» رو رعایت کن تا مخاطبت متوجه فحشی که میخوای بهش بدی بشه! مثلآ اولین باری که من کلمهء «عمو مردک» رو از شما دریافت کردم، فکر کردم یه چیزی تو مایه های «عمو زنجیرباف» یا عمو سبزی فروشه! (واقعآ بقول خودت بدجوری رو من اثر گذاشت و همچنان دارم به خودم می پیچم!)
    خوب دیگه، زنگ تفریح تموم شد! حالا همگی پاشین برین سر کلاس هاتون! (مدرسهء فمنیستی)

  170. #202 توسط نیلو در مِی 28, 2010 - 3:28 ب.ظ.

    هاهاهاها و هه هه هه هه
    آخی نیما؟! پس انسان سکو.لار خودتی؟! هی گفتم این خودشه؟! بعد دوباره گفتم نه این اون نیست !بعد از چند وقت الان اومدم این جا سر زدم و می بینم می بینم بچه بدجور در حال سوزیدن و به خود پیچیدنه! پس حتما خودشی! این به خود پیچیدن ها هم به خاطر همون کامنت منه که محتویات جمجمه شخصی به نام انسان سکو.لار رو این جا گذاشتم و با صدای بلند بهش خندیدم! خوب پسر جان! من چه کنم که پر مدعا و تو خالی هستی؟! مثل یه قوطی حلبی صدای تق و توق ازت در می آد! قبول کن که بضاعتی نداری.پسرجان.و البته بسی عمومردکی!حقیقت تلخه اما باید قبولش کرد!
    آخی دلم برات سوخت! بابا حالا یه کم مطالعه کن و فکر کن بلکه یه چیزی ازت در اومد:)
    از صاحب وبلاگ به خاطر این همه کامنت طولانی که گذاشتم عذر می خوام.

  171. #203 توسط نیلو در مِی 28, 2010 - 3:59 ب.ظ.

    البته من همه ی حرف هام رو توی کامنت هام زدم و چیزی باقی نمونده تا در پاسخ به مسخره بازی های نیما بگم فقط چون خیلی توی خماری «عمومردک» مونده و سوال هم در این مورد براش پیش اومده :)عارضم که:عمو از طرف پدر با انسان نسبت پیدا می کنه و خاله از طرف مادر.و قرارنیست ما فقط از نسبت هایی که از طرف مادری پیدا می کنیم فحش بسازیم که 🙂 به هر حال من نهایت سعیم رو می کنم که عدالت برقرار باشه 🙂 این هم برای مزه ی آخر 🙂
    آهان در مورد بهشت زیر پای مادران است هم گفتی و من باهاش خیلی مخافلم چون مادر رو یه جور مجسمه ی مقدس فرض کرده و هیچ شان و اراده انسانی ای براش قائل نیست،اما این که با حرص این رو تکرار کردی می رسونه تو از اون مردهایی هستی که از یک زن خاطره ی بدی داری(شاید حتی از مادر)و حالا شدی دشمن همه زنان…وگرنه نباید این قدر حرص و جوش می خوردی.دو تا گفتی چهار تا گذاشتم رویش بهت پس دادم.حالا داری موهات رو می کنی که چی؟!
    در ضمن اصطلاح عمو مردکی رو من نساختم .همین طور وجود داشت و بعضی ها ازش استفاده می کردند! الان من دارم رواجش می دهم! بین اطرافیانم که حسابی گرفته:) حالا باز برو حــــــــــرص بخور!

  1. ادامه بحث بر سر نوشته شادی صدر – ۲ | تا بهار
  2. من باب شادی صدر « فرنی
  3. زنان علیه مردان « Cogito
  4. ادامه بحث بر سر نوشته شادی صدر – ۳ | تا بهار
  5. Top Posts — WordPress.com
  6. Bianconero » Blog Archive
  7. مورچگان « Boogiwoogi’s Weblog
  8. خسران نسوان و نسیان انسان « وبگاه نشر آثار علامه ی هنرور
  9. سوزنی برای نزدن، یا چرا شادی صدر مردسالاری را نشانه نگرفته است؟ « پاره سنگ ها
  10. قلیلی از قیل و قال… ها « وبگاه نشر آثار علامه ی هنرور

برای yeki پاسخی بگذارید لغو پاسخ