آیت الله به روایت مترجم!

این روزها دارم کتاب «مرد در آینه» (The Man in the Mirror) را می خوانم که نوشته Carole Jrome، دوست دختر کانادایی صادق قطب زاده است. خبرنگار شبکه CBC که حین مصاحبه ای، چند ماه قبل از انقلاب در پاریس با قطب زاده آشنا می شود، در هواپیمایی که آیت الله خمینی و همراهانش را به ایران آورد، سوار می شود و در پرماجراترین روزهای قبل و بعد از انقلاب در کنار قطب زاده، یکی از پرماجراترین مردان انقلاب، اولین رییس رادیو و تلویزیون بعد از انقلاب و  بعدا، وزیرخارجه ای که ماجرای گروگان گیری و اشغال سفارت آمریکا، نامش را در تمام دنیا بر سر زبانها انداخت بوده است. وزیر خارجه ای که تنها کمی بعدتر، در شهریور 61، با اتهام اقدام برای کودتا علیه جمهوری اسلامی و براساس اعترافات گرفته شده در زندان، اعدام شد.

هنوز کتاب را به انتها نرسانده ام اما خواندن تاریخ فعالیتهای بخشی از دانشجویان، که نام انجمن اسلامی دانشجویان را برخود نهاده بودند و بنی صدر، قطب زاده و ابراهیم یزدی از فعالانش بودند، ونیز نقش این نهاد در انقلاب برایم جالب است. هر سه این افراد، مترجمان آیت الله خمینی بوده اند در مصاحبه هایی که در نوفل لوشاتو انجام می داده و نویسنده می گوید: بسته به اینکه مترجم آن روز یا آن ساعت آیت الله چه کسی بود، ادبیات گفت و گو، رویکرد آن به مسائل و حتی محتوای آن می توانست تا حدود زیادی تغییر کند! از وقتی این را خوانده ام بسیار مشتاق شده ام بدانم مترجم آن گفت و گو با آیت الله خمینی در پاریس که اعلام کرد در حکومت آینده زنان مجبور به داشتن حجاب نمی شوند، کدامیک از این سه نفر بوده اند. چون در مصاحبه های فارسی، آیت الله خمینی هیچگاه چنین چیزی نگفت؛ حتی وقتی در مقام پاسخگویی به سئوال بر آمد. (نگاه کنید به گفت و گوی او با خبرنگار کیهان، منتشر شده در سوم بهمن 57) )(هر چه گشتم لینک آن لاین آن مصاحبه کذایی را پیدا نکردم اما ترجمه آن در صحیفه نور چاپ شده و اگر سی دی صحیفه نور را داشته باشید می توانید با جست و جوی کلمات، خیلی راحت پیدایش کنید.)

زندگینامه مختصری از قطب زاده که مقررات مربوط به عفاف شامل حال آن شده و کارول جروم، نامزد قطب زاده معرفی شده است!

مختصری درباره کتاب با تصویر نویسنده در پشت جلد و دو فیلم بسیار جالب (یکی از فیلمها همانی است که قطب زاده از آیت الله می پرسد: از برگشتن به ایران چه احساسی دارید و او بی آن که حتی در صورت قطب زاده یا دوربین نگاه کند می گوید: هیچی! و فیلم دیگر که پر از تصویرهای دیدنی از مردم، خیابانها و فضاهای عمومی در روزهای اول انقلاب است، ابتدا صحنه ای از تظاهرات را نشان می دهد که در آن زنان شعار می دهند : «درود هر آزاده، بر صادق قطب زاده!» و مربوط به راهپیمایی بود که حزب اللهی ها در پاسخ به راهپیمایی چند روزه زنان دراعتراض به فرمان حجاب اجباری آیت الله خمینی در مقابل صدا و سیما برپا کرده بودند. و بعد، صحنه هایی از تظاهرات زنان علیه حجاب اجباری را می بینیم، که زنان در آن شعار می دهند: «استبداد، استبداد، به هر شکلی محکوم است» )

کسی هست که زنی را که گزارشگر با او در دفتر کاری مصاحبه می کند و می گوید: ما با تمام قوا مقابل این مساله (حجاب اجباری) ایستاده ایم بشناسد؟ و همینطور زن محجبه ای که در چند جای فیلم مصاحبه با او پخش می شود؟

فرانسه دانی هست که نریشن فیلم را ترجمه کند؟

اینها را هم پیدا کردم که نوشته ای درباره کتاب است و ترجمه بخش اول آن:

http://blog.dastneveshteha.com/2010/03/blog-post_14.html

http://blog.dastneveshteha.com/2010/03/blog-post_21.html

  1. #1 توسط asna در جون 9, 2010 - 8:52 ق.ظ.

    فیلم ها چون به زبان فرانسوی بود نمی شد فهمید که موضوع چیه و کمی سردر گم کننده شد و کلا معلوم نشد کی حجاب می خواست کی نمی خواست شاید بتونید بیشتر توضیح بدید
    آیا زنهای حزب الهی هم علیه زنهای بی حجاب تظاهرات کردند یا فقط مردا بودند
    و این که گفته می شه مجاهدین خلق اون موقع تو صف اول تظاهرات علیه
    حجاب اجباری بودند با این که خودشون حجاب داشتند

    • #2 توسط Saïna در جون 10, 2010 - 11:31 ب.ظ.

      آره زنهای مذهبی، مثل دختر سیبیلوی فیلم هم علیه زنهای بی حجاب تظاهرات کردند و تعدادشون از مردا تقریبا بیشتر بوده. در دقیقه ی 01:52 صدای زنی رو می شنویم که در اعتراض به حرکتهای فمینیستی می گه : … اجازه ی اختلال در این انقلاب را که از حمایت قریب به اتفاق مردم مسلمان ایران برخوردار است، ندهند…

  2. #3 توسط هاله در جون 9, 2010 - 8:52 ق.ظ.

    اگر بتونم حتما» کتاب رو پیدا می‌کنم و می‌خونم. قطب‌زاده و همین‌طور صادق طباطبایی برام همیشه انیگما بودند.

  3. #4 توسط هاله در جون 9, 2010 - 8:54 ق.ظ.

    گرچه معلوم نیست تا چه حد می‌شه باور کرد حرفهایی که می‌زنند مگر چیزهای که سندشون موجود هست. الان حرف‌ها بیشتر با دید و دانش امروز گفته می‌شند که خواسته یا سهوا» تحریف درشون هست.

  4. #5 توسط avin در جون 9, 2010 - 1:18 ب.ظ.

    agar ke hanuz kasi tarjome nakarde man eghdam konam…

  5. #6 توسط شادی صدر در جون 9, 2010 - 1:23 ب.ظ.

    هنوز کسی ترجمه نکرده و خیلی عالی است اگر زحمتش را بکشید، به خصوص ده دقیقه اولش که درباره بحث حجاب و راهپیمایی های مختلف است و دوستمان asna هم سئوال داشتند.

  6. #7 توسط avin در جون 9, 2010 - 2:27 ب.ظ.

    will be done by the end of the day then (europe time)

  7. #8 توسط محمود در جون 9, 2010 - 3:04 ب.ظ.

    حالا که به این قضیه علاقمند شدید توصیه می کنم فیلم Iran Betrayed که من از بخش هایی اش در لابلای ترجمه های کتاب استفاده می کنم رو ببینید. فیلم رو شبکه هیستوری سال ها پیش ساخته

  8. #9 توسط ویدا امیرمکری در جون 9, 2010 - 6:26 ب.ظ.

    اینجا یک مقاله جالب هست درباره صادق قطب زاده. نوشته محمد قائد.

    Click to access Bull%20in%20Chinashop.pdf

    مادر یکی از دوستانم که پیش و بلافاصله بعد از انقلاب کارمند وزارت خارجه بود تعریف می کرد که وقتی چاقو کشها و اوباش شروع به آزار زنهای بی حجاب در خیابانها کردند و صحبت اجباری شدن حجاب در ادارات داشت جدی می شد، روزی قطب زاده کارمندان زن وزارت خارجه را جمع کرد و با لحن لاتی معمولش گفت: «لمپنا دارن می آن بزننتون»…

  9. #10 توسط barayeto در جون 10, 2010 - 12:30 ب.ظ.

    من مسلما بیشتر از خیلی ها خمینی رو نقد میکنم.اما وقتی میگه هیچی منظورش اصلا به احساسش نیست.منظورش اینه که ربطی به کسی نداره. اتفاقا خیلی عکس العمل قشنگیه…حالا بگذریم از اینکه کلا کیه و چیه…

  10. #11 توسط Saïna در جون 10, 2010 - 11:04 ب.ظ.

    16 مارس، بیش از 60000 زن جمع شدند تا مخالفتشان را با فمینیستهایی که در اعتراض به حجاب اجباری به خیابان آمده بودند، نشان دهند. آنها به وسیله ی نیروهای پلیس1 از پنجاه تا شصت هزار مردی که آنها نیز در این راهپیمایی شرکت کرده بودند، جدا شده بودند. آنها شعارهایی در حمایت از جمهوری اسلامی و نیز رییس رادیو تلویزیون ایران که به دلیل سانسور سه روزه ی برنامه های فمینیستی مورد انتقاد بود، سر دادند.
    این لباس سیاه، بریده شده به شکل نیم دایره، چادر نام دارد. تمام زنان طبقه ی متوسط آن را می پوشند. پوششی که کار کردن با آن آسان نیست ولی بیشتر این زنها نمی توانند جور دیگری لباس بپوشند. این نادرست است که آن را یک پوشش اسلامی بدانیم، زیرا قدمت چادر در ایران به پیش از اسلامیزاسیون پرس برمی گردد.
    در طی این راهپیمایی، زنان زیادی به طرف ما می آمدند و از ما می خواستند که حقیقت را بگوییم. تنها حقیقتی که به نظر آنها وجود دارد و آن حقیقت اسلام است.
    (مصاحبه دختر سیبیلو)
    ما از یکی از این تظاهر کنندگان خواستیم توضیح بدهد که معنای این تظاهرات از دید او چیست. « برای ما اسلام آزادی است. به همین دلیل ما نمی خواستیم به مخالفت از زنانی که معترض به حجاب اجباری هستند، تظاهرات کنیم. ولی فقط می خواهیم اشتباهشان را به آنها بفهمانیم و به آنها بگوییم که کارشان در خارج بر ضد ما استفاده می شود و به جنجالی دست می زنند که کشورهای دیگرهمه سو استفاده بکنند از این برنامه. »
    « ما زنان ایرانی سربند نمی خواهیم.» این شعاری بود که توسط هزاران زن که به طور خود جوش در 8 مارس، در صحن دانشگاه تهران جمع شده بودند، سر داده شد. آنها همچنان می خواستند به آخرین بیانیه ی آیت الله خمینی که از زنان کارمند خواسته بود براساس حکم قرآن سرشان را با چادر یا روسری بپوشانند، اعتراض کنند. به مدت 5 روز، 15000 زن در خیابانهای تهران تظاهرات کردند و اولین کسانی بودند که آیت اللی را که به خشکی و جدیت 2 شهرت داشت وادار به عقب نشینی کردند. آیت الله می پذیرد که روسری را نه به عنوان یک اجبار که به عنوان یک تکلیف دینی تلقی کند. تظاهر کنندگان مورد فحاشی مردان قرار می گیرند و به آنها نسبت کمونیست و مامور رژیم سابق داده می شود. 4 نفر از آنها به وسیله ی متعصبان به شدت با ضربات چاقو مجروح می شوند.
    (مصاحبه فمینیست)
    ما از یک فمینست پرسیدیم آیا این حرکت ضد زن باعث ترسش می شود. « بله ما می ترسیم. برای همین با تمام نیرو از خودمان دفاع می کنیم. ما برای رسیدن به برابری زن و مرد، در تمام زمینه ها تلاش می کنیم : سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی، برابری کامل بین دو جنس.»
    در یک نظام جمهوری اسلامی که اینگونه که گفته می شود بر پایه ی قرآن خواهد بود، چه چیزهایی حقوق زنان را تهدید می کند؟ « این هراسها به تعصبات مذهبی مربوط می شود که در کشور ما وجود دارد و خیلی زیاد است، به شیوه ای که قرآن پیاده خواهد شد.»
    خمینی با پیروزی اش، یک عده از متعصبان مذهبی را احیا کرد که به عنوان تحریک کنندگان 3 جمعیت استفاده می شدند. آنها از تظاهراتی به تظاهرات دیگری می دویدند. آنها به یک کمیته ی خمینی تعلق داشتند. در فضای سیاسی آن زمان، این تجمع ها پرشمار بودند.
    (مصاحبه آیت الله شریعتمداری)
    در شهر مقدس قم، ما به دیدن آیت الله شریعتمداری رفتیم که تا پیش از بازگشت خمینی، مهم ترین شخصیت مذهبی به شمار می رفت. مانند یک رییس قبیله، در حلقه ی مشاورانش، نظراتش را مطرح می کند، اختلافات را حل می کند و به پرسشهای قضایی پاسخ می دهد. دنیایی است که زن از آن اخراج شده است و یا به وسیله ی پدر، برادر یا شوهرش نقش می گیرد. این با اسلامی تطابق دارد که برای زن فقط یک نقش درجه ی دو قایل است. بیشتر زنان ایرانی قرآن را نخوانده اند و تصور نمی کنند که جمهوری اسلامی چه معنایی برای آنها می تواند داشته باشد. قرآن در این باره می گوید : « مردان به دلیل ترجیحی که خدا نسبت به زنان برای آنها قایل است و نیز خرجی که برای نگهداری از زنان می کنند، بر زنان تسلط دارند. زنان پرهیزکار وارسته اند و آنها در راز چیزی را حفظ می کنند که خدا حفظ می کند. نصیحت کنید آنهایی که وفادار نیستند، آنها را در اتاقی جدا نگه دارید و کتک بزنید. ولی اگر اطاعت کرد با او ظالم نباشید. »
    (مصاحبه آیت الله مهدری)
    در طی مصاحبه های پیشین آیت الله مهدری (؟) بارها به طور مبهم از برابری حقوق زن و مرد یاد کرده است. ما مجهز به یک قرآن عربی به دیدن او می رویم تا از او بخواهیم منظورش را از برابری به طور دقیق تر شرح دهد . « در هر جمعیتی به وجود یک رییس که دستور بدهد نیاز است و این موضوع برای یک زوج هم صدق می کند و این مرد است که باید زن را اداره کند. قرآن دو دلیل برای این امر ارایه می دهد : از یک سو مردان بر زنان مسلطند و همچنین باید هستی آنها را اطمینان بخشند. از سوی دیگر چون وجود رییس لازم است، ترجیح با مرد است برای اینکه از نظر فیزیکی و ذهنی از زن برتر است. در پاسخ به سوال شما در مورد اینکه چرا در اسلام سهم ارث دختر نصف پسر است من اینگونه پاسخ می دهم که پسر به ویژه با پیر شدن پدر به او در حرفه اش، هر چه که باشد، کمک می کند. در واقع ثروت پدر حاصل تلاش پسر است درحالی که در این مدت دختر در خانه به بافتنی و کارهای دیگر مشغول است. »
    آیت الله قطعات برکت داده شده مثل سوره های قرآن را با صرفه جویی پخش می کند. چند لحظه پیش در نقل قولی که از قرآن می کند، قسمت تنبیه زن خیانتکار را حذف کرده است.
    (مصاحبه دختر سیبیلو)
    در قرآن گفته شده است که مرد برتر از زن است و حق دارد او را در صورت خیانت بزند. در این باره چه فکر می کنید؟ « فکر نمی کنم که چنین چیزی در قرآن وجود داشته باشد و حتا اگر وجود داشته باشد، مهم نیست. »
    آیا قرآن را خوانده اید؟ « کامل نه. خیلی زمان می خواهد، اما دستورهایش را انجام می دهم.»
    شما خودتان را آزاد می دانید؟ « بله، چرا که نه.»
    خواسته های فمینیستی مورد حمایت حرکتهای چپ مانند جبهه ی ملی است. در سایه ی خمینی و مصدق، چند روز مانده به رفراندوم، هدف جبهه ی ملی از برگزاری این تجمع نشان دادن نقششان و همچنین گرامیداشت سالگرد ملی شدن صنعت نفت ایران است.
    برگزارکنندگان این تجمع نتوانستند بیش از 5000 نفر گرد آورند، چیزی که مانند یک شکست تلقی شد. به طور کلی چپ سنتی، حتا نزدیک به خمینی هم در برابر جریان مذهبی به راه افتاده وزنی نداشت. به علاوه، به تازگی جبهه ی ملی از دوره ای عبور می کرد که منجر به پایه گذاری جبهه ی ملی دموکراتیک توسط متین دفتری، نوه ی مصدق شد.
    درحالی که جبهه ی ملی دموکراتیک رفراندوم را بایکوت کرده بود، جبهه ی ملی به رفراندوم آری گفت. نماینده ی زنان به یک اسلام مدرن و پیشرفته و یک جمهوری که حقوق برابر برای زن و مرد قایل باشد، آری گفت.
    تا دقیقه 39: 11
    1. service d’ordre vigilant
    2. intransigeance
    3. manipulateurs

  11. #12 توسط شادی صدر در جون 11, 2010 - 7:46 ق.ظ.

    خیلی ممنون Saïna عزیز
    بسیار مفید بود

  12. #13 توسط محمود در جون 11, 2010 - 2:33 ب.ظ.

    من این ویدیو رو سه -چهار ساله که در یوتیوب پیدا کرده بودم و فوق العاده کنجکاو بودم بفهمم چی می گه. واقعا ممنون از ترجمه این دوست عزیز

  13. #14 توسط Saïna در جون 12, 2010 - 8:46 ب.ظ.

    (ادامه از دقیقه ی 10:51 )
    جبهه ی ملی به وسیله ی دکتر سنجابی، یکی از همکاران مصدق اداره می شود. در پاییز گذشته او برای ابراز وفاداری به آیت اهلr خمینی به نوفل لوشاتو رفت. امروز او وزیر امورخارجه ی دولت بازرگان است. در درون جبهه ی ملی او به سبب سیاستهای مبهم و سازش کارانه اش که برای نسل جدید کمتر جالب است، مورد انتقاد است.

    (مصاحبه ی دقیقه ی 11:35 )
    « من فکر می کنم ما وارثان واقعی دکتر مصدق هستیم. اگر بخواهم ایدئولوژی جبهه ملی را خلاصه کنم، در واقع می توانم آن را در سه کلمه خلاصه کنم : ملی گرایی، دموکراسی و نوعی سوسیالیسم یا عدالت اجتماعی. »
    ولی آیت الهه خمینی به وضوح گفته است که نمی خواهد جمهوری اسلامی دموکراتیک باشد. برای اینکه کلمه ی دموکراسی یک کلمه ی کاملا غربی است. در این باره چه فکر می کنید؟ این چه معنایی می دهد؟ « من صادقانه فکر می کنم که در هر حال جمهوری اسلامی یک جمهوری دمکراتیک خواهد بود. چیزی که احتمالا آیت اله گفته است، کلمه ی دموکراسی بوده است. کلمه، یک کلمه ی غربی است، ولی در واقع چیزی که او خودش می خواهد، یک نوع دموکراسی است.»

    (مصاحبه ی بعدی، دقیقه 12:39 )
    آیا شما فکر می کنید که جمهوری اسلامی، آنگونه که افراد مذهبی اعلام کرده اند، می تواند واقعا دموکراسی باشد؟ « متاسفانه تا کنون چیزی درباره ی طبیعت و چگونگی این جمهوری اسلامی نگفته اند. تا به حال به طور خیلی مبهم از آن حرف زده شده و دموکراسی غربی به شدت محکوم شده ولی به ما نگفته اند که یک دموکراسی شرقی چگونه است. پس ما از خودمان می پرسیم آیا درهند دموکراسی وجود ندارد؟ آیا در ژاپن دموکراسی وجود ندارد؟ آیا دموکراسی ژاپنی و هندی غربی هستند یا شرقی؟ ما نمی دانیم آیا آزادی بیان و آزادی مطبوعات خواهیم داشت. ما تا کنون نمی دانیم آیا آزادی احزاب سیاسی خواهیم داشت. متاسفانه هیچ یک از این سوژه ها را پیش از رفراندوم روشن نکرده ایم. ولی اگر بخواهیم قضاوت کنیم که چه جور دموکراسی پس از رفراندوم خواهیم داشت، از شکل دولت موقتی که پیش از رفراندوم داریم، من می توانم به شما بگویم که ما هیچ شکلی از آن دموکراسیی که شما در غرب می شناسید، نخواهیم داشت. »

    (14:24 )
    قم شهر مقدس ایران و واتیکان خمینی گراهاست. در واقع در این شهر است که آیت الله درس خوانده، پیش از اینکه به مدت سالها درس بدهد. امروز او برای بازنشستگیی به اینجا آمده است که بیشتر شبیه رهبری سیاسی است. او از قم، پایتخت دوم ایران ساخت. قم شهر ملاهای شیعه است. این شهر پرهیزکاری همچنین شهری است که در آن به نامومنان با سرزنش برخورد می شود. زنانی که چادر نپوشند، مورد نصیحت زنان دیگر قرار می گیرند.

    (15:14 )
    در تهران، دولت مهدی بازرگان با تکیه به مذهب می خواهد کمی به بهم ریختگی عمومی نظم بدهد. 21 مارس، برای جشن گرفتن سال نوی ایرانی، بازرگان از مردم دعوت می کند به ورزشگاه بیایند. منتظر 200000 نفر بودند ولی به زحمت 20000 نفر آمده بودند. باید گفت که هیچ آیت اللهی حاضر نبود.
    افسری که قرآن خواند به وسیله ی جمعیت تشویق می شود و تحت تاثیر احساسات می گرید. نخست وزیر بازرگان، تقریبا هر روز از مردم می خواهد که با غیرت بیشتری کار کنند و به ساعات کاری احترام بگذارند. کارگران را تشویق می کند در خواست هایشان منطقی تر باشند و سرزنش می کند 1 کسانی را که معادل دو یا سه ماه حقوق را به عنوان عیدی خواستارند. او از افسران و سربازانی که خواهان آوانتاژهای مالی هستند، که برای دولت ممکن نیست، انتقاد می کند.
    به مدت 6 هفته، بازرگان که اسم مستعارش ملا در لباس شهری است، در دولتی بحث می کند و می کوشد که تقریبا هیچ قدرتی ندارد.

    (16:44 )
    « او مردی است که به مدت خیلی طولانی مخفیانه ضد رژیم پهلوی کار کرده است. از این بابت او یک مبارز واقعی است.»
    آیا اوبه راستی رییس یک دولت انقلابی است؟ « نه، و فکر می کنم اگر از خودش هم بپرسید همین را خواهد گفت. او گفته است که اکنون این کشور به یک بولدوزر نیاز دارد و من فقط ماشین کوچکی هستم. من مانند آیت الله خمینی بولدزر نیستم.»

    (17:29 )
    نخست وزیر کشور را اداره نمی کند. او اختیار پلیس، ارتش ندارد. امور اداری پر هرج و مرج است. در حالی که کردها و ترکمن ها قدرت مرکزی را به چالش می کشند. به کسانی که از انقلاب، تحول رادیکال جامعه را انتظار داشتند، بازرگان یک سیاست اصلاحی متداوم را پیشنهاد می کند.

    (17: 58)
    دکتر یزدی، معاون نخست وزیر، در واقع مرد محکم انقلاب است. می گویند او تاثیر بزرگی بر خمینی دارد. در نوفل لوشاتو او مشاور اصلی آیت اهل بود. اما او در تبعید بوده است و هنوز به وسیله ی مردم ایران کمتر شناخته شده است.

    (18:25 )
    و اعضای اصلی دولت باری دیگر به ملاقات کسی که قدرت را در دست دارد، آیت اهل خمینی، می روند.
    قم، رسیدن آقایان بازرگان، یزدی و انتظام.
    2 تا 3 بار در روز آیت الهف بر پشت بام ظاهر می شود تا به جمعیت برکت بدهد.
    اگر آیت الله خمینی می تواند هنوز توده ی مردم را تحت انقیاد در آورد2، بیشتر و بیشتر به نظر می رسد که قدرت واقعی در دست کسانی است که او را دوره کرده اند.
    تا دقیقه ی 20:15
    1. fustiger
    2. subjuguer les masses

  14. #15 توسط Saïna در جون 12, 2010 - 8:52 ب.ظ.

    ببخشید، کلمه ی آیت الله در کپی به آیت اهل تبدیل شده! اون هم فقط در یک جا!! در حالی که در فایل اصلی درست تایپ شده…

  15. #16 توسط دانیال در جون 15, 2010 - 1:41 ب.ظ.

    کتاب فوق العاده ای ست و ظاهرا تنها نمونه از نوع خودش. بیداری سبز مردم ایران ممکن هست که نهایتا خانم کرول را هم به جایگاه مستحق ش در تاریخ برساند ( اشاره کرول در کتاب به عشق ش به ایران ، حضور کرول به عنوان روایتگر دست اول تاریخ انقلاب بهمن )
    اما خانم صدر شما هم نام او را دوست دختر گذاشته اید که با توجه به عمق عاطفی رابطه این دو شاید برداشت صحیحی از رابطه این دو به دست ندهد . در زبان انگلیسی هم در هیچ کجا کرول خود را دوست دختر صادق نمی داند و فکر می کنم تقریبا همیشه از لفظ معشوقه استفاده می کند.
    در ضمن خواستم پیشنهاد بدهم که جاهایی که مد نظرتان هست را از فرانسه به فارسی برگردانم که ظاهرا دیگران چنین کرده اند
    موفق باشید

  16. #17 توسط سوری در جون 15, 2010 - 4:55 ب.ظ.

    با سپاس فراوان از saina عزیز
    من هم فیلم را دیده بودم ولی بدون ترجمه

  17. #18 توسط Saïna در جون 20, 2010 - 3:56 ب.ظ.

    با توجه به اینکه لینک پیشین دیگر فعال نیست، یک لینک دیگر از فیلم «چه جامعه ای در ایران؟» را که گزارشی است از جرالد موری و با عنوان «جمهوری ملاها» از تلویزیون پخش شده است، می گذارم :
    http://archives.tsr.ch/player/iran-societe

    ادامه ی ترجمه ( قسمت آخر) :

    (مصاحبه ی دقیقه ی 20:15)
    آیا شما این احساس را دارید که آیت الله خمینی و مردانی که او را دوره کرده اند، ضد غرب هستند؟ « مطلقا. مطلقا. با وجود اینکه این آدمها… من از امام حرف نمی زنم. امام مردی است که همه حتا دشمن هایش در خارج، او را به عنوان کسی می شناسند که یک زندگی کاملا خالصانه داشته است. خالصانه، از دیدگاه سیاسی، خالصانه از دیدگاه معنوی. بحث هیچ انتقادی از امام نیست. او برای ما واقعا سمبل یکپارچگی است. سمبل تمام تلاشهای ماست برای اصلاح جامعه مان. پس اگر ما انتقاد می کنیم، هدف حتا اطرافیان امام نیست. هر رهبری باید اطرافیان و همراهانی داشته باشد ولی همیشه در میان اطرافیان یک رهبر بزرگ، چند نفر، فقط چند نفر، وجود دارند که عقده دارند، عقده ی خود کوچک بینی و دقیقا بسیاری از این تبعیدی ها که به ایران برگشته اند، کسانی که 25 سال، 20 سال، 15 سال از زندگی خود را در شرایط بسیار خوبی در غرب گذرانده اند، حسابی پول در آورده اند، خوب زندگی کرده اند، پاریس و ژنو را گشته اند و حالا به تهران بازگشته اند وشرقی های ضد غرب شده اند! آنها از شرق و غرب چه منظوری دارند؟ چه تفاوتی بین شرق و غرب در دنیای امروز وجود دارد؟ آیا کالیفرنیا و تگزاس غربی هستند و ژاپن شرقی؟؟ »
    (دقیقه ی 22:29)
    برندگان واقعی انقلاب ایران این بازاری ها هستند. اینها فقط بوتیکدارها نیستند. تاجران متخصص صادرات و واردات و حتا صاحبان صنایع هستند. در کل کشور، تخمین زده می شود که آنها یک میلیون هستند و هشتاد درصد تجارت ایران را کنترل می کنند. آنها هستند که شاه را سرنگون کردند و آنها هستند که خمینی را تامین مالی کردند. این فروشنده ی فرش اصرار می کند که از مجموعه ی پرتره های آیت اللهش فیلم بگیریم. پس از صد روز اعتصاب، بازار با مشکلات مالی روبه روست. برای بازگشت به وضع عادی، دولت می خواهد به غلبه بر این مشکلات کمک کند. چگونه؟ از رییس انجمن بازاریها می پرسیم.

    (مصاحبه ی دقیقه ی 23:32)
    « از طریق وام به ظاهر کم بهره، ولی در واقع آنها بهره را با هزینه ی امور اداری جایگزین کرده اند. اینکه به وسیله ی بانک مرکزی و اتاق بازرگانی برابر 100 میلیون فرانک سوییس، به منظور بالا بردن حقوق کارگری، در اختیار صنایع گذاشته اند. هدف این است که به کارگرها کمک شود و به این شیوه کار در کارخانه ها از سرگرفته شود و وضعیت اقتصادی کم کم خوب شود. »
    می گویند که یکی از مشکلات اصلی در حال حاضر این است که امروز در کارخانه ها شورای کارگری وجود دارد و کارگران کار نمی کنند؟ « یک عده از دوستان مارکسیست به داخل کارخانه ها نفوذ پیدا کرده اند. در حالی که ما فکر می کنیم، کارگران باید مطیع وزارت کار باشند و این وزارت است که باید موقعیت کارگران را روشن کند. به کارگران نه تنها تمام حقوقشان، بلکه مزایا و اینها هم پرداختند. ولی متاسفانه دوستان مارکسیستمان می خواهند چوب لای چرخ ما بگذارند. الآن هم کسانی که منافعشان به نحوی قطع شده، عوامل رژیم سابق، ساواکی ها با مارکسیست ها همکاری می کنند و این است که باعث پدید آمدن چنین وضعی می شود ولی ما تخمین می زنیم که در آینده ای نزدیک، به محض اینکه شرایط رژیممان روشن شود، پس از رفراندوم، آنها را ارشاد می کنیم که ایران متعلق به ایرانی است. »

    ( دقیقه ی 25:52)
    مفاهیم اقتصادی تنظیم شده به وسیله ی مشاوران خمینی، بسیار تئوریک است و تناقض کم ندارد. مثال اخیر در این باره معیارهای تایین شده برای گوشت است. قرآن می گوید : « خدا بر شما ممنوع می کند، حیوان مرده، خون و گوشت خوک را.» بنا براین حیوان نباید کشته شود، پیش از آنکه خونش ریخته شود7. در نتیجه آیت الله گوشت یخ زده را نمی پذیرد8 . پس گوشت وارداتی حذف می شود. ولی مقدار گوشت تولیدی در داخل کشور کافی نیست، پس قیمتش طی چند روز 3 برابر می شود. به این ترتیب، تعدادی از قصابها، بازار سیاه راه انداخته و در زمین های اطراف تهران اقدام به سربریدن حیوانات می کنند.

    ( دقیقه ی 26:44)
    در زمینه ی دیگر، بانکها ملی خواهند شد و سود بانکی، آنگونه که قرآن می خواهد حذف خواهد شد. در شرکتهای خصوصی، این کمیته ی خمینی است که نرخ سود مجاز را با توجه به شرایط شرکت مورد نظر، تعیین خواهد کرد. در زمینه ی کشاورزی، زمینها به قدرت وابسته می شوند9 ولی مالکیت خصوصی محترم شمرده می شود. تولید نفت محدود خواهد شد. ولی کشور به ابتکارهای زیادی جهت پایه گذاری یک صنعت بزرگ و مهم مستقل از خارج نیاز دارد. تورم با پایین آوردن قیمتها به طور داوطلبانه توسط تجار، شکسته می شود، تئوریی که به نوعی از یک مارکسیسم خود مدیریتی الهام می گیرد که با یک آنژلیسم10 قرآنی تصحیح شده است.

    (مصاحبه ی دقیقه ی 27:25)
    « این تئوری به طرز افراطی ایده آلیستی است. روی حسن نیت تجار حساب می کند. روی وفاداری قشرهای اجتماعی به دولت حساب می کند. بر این بنا شده که هر کس باید از خدا بترسد و از این رو به آزادی و حقوق دیگران احترام بگذارد. خیلی روی مفاهیم ایده آل حساب می کند. »
    به نظر شما «جمهوری ملا ها» چگونه خواهد بود؟ « ابتدا باید دید آیا «جمهوری ملاها» خواهد بود. آنها می گویند که در قدرت نخواهند بود، آنها فقط به دولت مشاوره می دهند.» و شما باور می کنید؟! « در عمل در این ماهها دیدیم که خیلی حقیقت ندارد. قدرت تعداد زیادی از ملاها را وسوسه کرده است. آنها قدرت را دوست داشته اند و این یکی از انتقادهایی است که آیت الله خمینی به برخی اقشار و گروههای ملاها وارد می کند.»

    ( دقیقه ی 28:54)
    19 مارس، تحت کنترل یک کلنل، ارتش برای یک رژه ی طلب بخشش11 آماده ی خروج از پادگانهایش می شود. همزمان این صحنه در تمام پادگانهای کشور تکرار می شود. با این کار، شورای انقلاب قصد دارد مردم و ارتش را آشتی دهد و روحیه ی سربازانی را بالا ببرد، که ⅔شان پایه های خود را از دست داده اند.
    کلنل رحیمی طی سالها آژودان شاه بوده است. او به اینکه تحت فرمان یک مقام دون پایه ی12 آمریکایی قراربگیرد، معترض می شود و به این دلیل زندان رفته و از آن پس به اوپوزیسون شاه می پیوندد. ما از او می پرسیم که معنای این رژه چیست؟

    (مصاحبه ی دقیقه ی 29:45)
    « برخلاف تصور برخی، ما می خواهیم بگوییم ارتش ایران وجود دارد و قدرتمند خواهد ماند. ما همچنین می خواهیم فاصله ای را که ژنرالهای رژیم سابق بین ارتش و مردم ساختند، پر کنیم، با نشان دادن اینکه این ارتش با چیزی که در زمان شاه جنایتکار بوده متفاوت است و امروز دوست مردم است. »
    کلنل آیا فکر نمی کنید در یکی از روزهای آینده، برای بازگرداندن نظم به کشور، ارتش باید تمام گروههایی را که هنوز مسلح هستند، خلع سلاح کند؟ « این یک روش اروپایی فکر کردن است. حتما ملاحظه کرده اید که در ایران، دین خیلی قدرتمند است. اطمینان داشته باشید که اگر امام خمینی از مردم بخواهد سلاح هایشان را تحویل ارتش بدهند، این فورا انجام می شود و گروهی که مخالفت کند در اقلیت است و هیچ کاری نمی تواند بکند، چون برخلاف تصورعمومی، اگر ارتش ما زخمی شده است، افسران ملی گرای ما دارند تلاش می کنند که ارتش دوباره خیلی سریع روی پای خود بایستد. شاید در فرصت اندکی قدرت ارتش برای خاموش کردن مخالفان امام کافی باشد. »

    (دقیقه ی 31:12)
    در حال حاضر نظم به وسیله ی کمیته های خمینی، که از سربازان سابق مسلح تشکیل یافته اند، برقرار می شود. این کمیته ها معمولا تصمیم های آنارشیک و بدون هماهنگی می گیرند. عمدتا آنها هستند که فعالیت دولت را فلج می کنند. به این همین دلیل خمینی و شورای انقلاب می خواهند به بازسازی فوری ارتش کمک کنند.
    سربازان جوان خود را انقلابی اعلام می کنند و شعارهای طرفدار فلسطین سر می دهند. مردم و سربازان باهم شعار مبادله می کنند. مردم داد می زنند : « مردم برای ارتش » و نظامیان پاسخ می دهند : « ارتش برای مردم. »
    همانگونه که دیده می شود، رژه به وسیله ی یک ملا افتتاح می شود.
    این ارتشی است که باید ژاندارم خلیج باشد. این ارتشی است که مردم را درجنگ داخلی ترسانده. این ارتشی است که هزاران تظاهرکننده را کشته است، اکنون بسیار تضعیف شده است و به زمان زیادی نیاز دارد تا دوباره جان بگیرد. ژنرالهایش اعدام شده اند یا قرار است اعدام شوند و کلنلهایش جای آنها را گرفته اند.

    (مصاحبه ی دقیقه ی 33:19)
    نخست وزیر فعلی، آقای بازرگان رهبر جنبش حقوق بشر در ایران بوده است، آیا این حقوق بشر مورد احترامند؟ « متاسفانه نه و او مستقیما می گوید که هیچ قدرتی ندارد، من هیچ کاری نمی توانم انجام بدهم، به من ربطی ندارد، من چیزهای بسیار مهمتری برای فکر کردن دارم، دقیقا همان چیزهایی که آقای بختیار می گفت. چیزهایی که همه ی کرنسکی های ما در این 7 ماهه ی اخیر گفتند. او فقط این سیکل کرنسکی را کامل می کند. او یک کرنسکی دیگر است که در 6 هفته ای که از دولتش گذشته، اینجا در تهران دیدیم که حقوق بشر به شکل وحشتناک و غیرقابل باوری رعایت نشد، که حتا صلیب سرخ ژنو سه هفته است که اینجا منتظر است تا بتواند وارد زندانها شود، تا شرایط زندانیان جید سیاسی ما را ببیند که از قبل از انقلاب بی شمارترند. قبل از انقلاب حداقل نمایندگان صلیب سرخ می توانستند وارد زندانها شوند اما امروز نمی توانند. امروز هی می گویند کمی صبر کنید. صبر کنید تا هفته ی آینده، در حالی که آنها 3 هفته است که منتظرند برای وارد شدن به زندان بزرگ تهران که برای 3000 زندانی ساخته شده بود و امروز بیش از 7000 زندانی را بدون هیچ شرایط رفاهی که منطبق بر قراردادهای بین المللی، به ویژه قرارداد ژنو باشد، در خود جای داده است . پایان

    1. Ce document a été diffusé à l’antenne sous le titre original : La République des Mollahs, reportage de Gérald Mury [http://archives.tsr.ch/player/iran-societe]
    2. service d’ordre vigilant
    3. intransigeance
    4. manipulateurs
    5. fustiger
    6. subjuguer les masses
    7. l’animal ne doit pas être tué, avant d’être saigné
    8. a proscrit la viande congelée
    9. les terres seront municipalisées
    10. angélisme
    11. la marche du pardon
    12. caporal

  1. Bianconero » Blog Archive » مردی در آینه

بیان دیدگاه